در سالی که گذشت، شهر رشت شاهد اجرای پروژههای متعدد پلهای روگذر بوده است؛ پروژههایی که با هزینههای سنگین مالی و ادعای کاهش ترافیک شهری کلید خوردند. با این حال، آنچه در عمل مشاهده میشود(حداقل در پلهای افتتاح شده)، ترافیکی است که نهتنها کاهش نیافته بلکه در برخی محورها تشدید و انتقال ترافیک به نقطه دیگر نیز شده است.
این واقعیت، پرسشهای اساسیای را پیش میکشد: آیا ساخت پلهای روگذر واقعاً راهحلی مؤثر برای مدیریت ترافیک در شهری با بافت متراکم و قدیمی همچون رشت است؟ آیا این رویکرد با اصول شهرسازی پایدار و تجربیات جهانی همراستا است؟
در این نوشتار، تلاش میشود با نگاهی تحلیلی و تطبیقی، راهبرد ساخت پلهای روگذر در رشت نقد شده و در برابر آن، راهکارهای نوین جهانی برای حل معضل ترافیک بررسی گردد.
1: نگاهی به الگوی سنتی مدیریت ترافیک: گسترش زیرساختهای خودرومحور
یکی از رویکردهای رایج در مدیریت ترافیک شهری، افزایش ظرفیت معابر برای تسهیل حرکت خودروهاست؛ رویکردی که طی دهههای گذشته در بسیاری از شهرهای جهان دنبال شده است. این دیدگاه بر این فرض استوار است که با افزودن پلها، بزرگراهها یا مسیرهای بیشتر، ازدحام ترافیکی کاهش مییابد. اما واقعیت این است که این استراتژی در بیشتر موارد به پدیدهای به نام «تقاضای القایی» (Induced Demand) منجر میشود.
مطالعات نشان دادهاند که هرگاه ظرفیت معابر افزایش پیدا میکند، در میانمدت تعداد خودروهای حاضر در معابر نیز افزایش مییابد؛ زیرا افراد بیشتری به استفاده از خودرو شخصی ترغیب میشوند و در نتیجه، مشکل ترافیک با شدت بیشتری بازمیگردد. این تجربه در شهرهایی مانند لسآنجلس، تهران و بانکوک بارها مشاهده شده است.
۲. راهکارهای نوین جهانی برای حل معضل ترافیک شهری
در مواجهه با ناکارآمدی روشهای سنتی، بسیاری از شهرهای پیشرو دنیا، رویکردهای نوینتری را در دستور کار قرار دادهاند:
الف. سرمایهگذاری بر حملونقل عمومی پاک و کارآمد:
شهرهایی مانند وین، کپنهاگ، سئول و بوگوتا با توسعه سیستمهای حملونقل عمومی قابل اعتماد و مقرونبهصرفه توانستهاند وابستگی به خودروهای شخصی را کاهش دهند.
ب. ایجاد محدودیتهای ترافیکی هوشمند (Congestion Pricing):
در شهرهایی مانند لندن و استکهلم، ورود خودرو به برخی مناطق شهری در ساعات پیک، با هزینه همراه است. این سیاست موجب کاهش سفرهای غیرضروری با خودرو و افزایش استفاده از وسایل حملونقل عمومی شده است.
ج. تقویت زیرساختهای پیادهروی و دوچرخهسواری:
زیرساختهای مناسب برای پیادهروی و دوچرخهسواری نهتنها به کاهش ترافیک کمک میکند، بلکه موجب ارتقای کیفیت زندگی شهری، سلامت عمومی و کاهش آلایندگی نیز میشود.
د. توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی (Transit-Oriented Development):
در این رویکرد، طراحی شهری بهگونهای انجام میشود که مناطق مسکونی، تجاری و خدماتی در اطراف ایستگاههای حملونقل عمومی قرار گرفته و نیاز به استفاده از خودرو کاهش یابد.
۳. بررسی موردی شهر رشت: آیا پلها راهحلاند؟
رشت بهعنوان شهری با بافت قدیمی، خیابانهای باریک و تراکم جمعیتی بالا، با چالشهای جدی در زمینه حملونقل مواجه است. با وجود سرمایهگذاری کلان در پروژههای عمرانی همچون پلهای روگذر، بررسی میدانی نشان میدهد که این سازهها در بهبود پایداری ترافیک تأثیر ملموسی نداشتهاند.
از سویی به نظر میرسد مطالعاتی که انجام شده، نگاهی بسته به هویت جغرافیایی شهر داشته، آنگونه که شاید گرهگشای معضل، ایجاد پلهایی کوچک در اتصال دو سوی رودخانههای رشت و یا بازگشایی مسیرهای دسترسی محلی باشد!
چالشهای اصلی عبارتند از:
- نبود سیستم حملونقل عمومی مدرن و گسترده
- تمرکز صرف بر خودروهای شخصی در برنامهریزیهای شهری
- اجرای پروژهها بدون انجام مطالعات جامع اجتماعی، زیستمحیطی و ترافیکی
- نادیده گرفتن مشارکت شهروندان و کارشناسان در فرآیند تصمیمگیری
در واقع، نگاه صرفاً عمرانی به مسئله ترافیک، بدون توجه به ابعاد انسانی و پایداری، رشت را در چرخهای از «ساخت و ازدحام مجدد» گرفتار کرده است.
۴. نتیجهگیری و پیشنهادات
پروژههای ساخت پلهای روگذر در رشت، نهتنها پاسخ مناسبی به بحران ترافیک ندادهاند، بلکه با صرف منابع مالی هنگفت، فرصتهای بهتری برای سرمایهگذاری در حملونقل پایدار را از میان بردهاند. این تجربه، باید زنگ خطری برای مدیران شهری و برنامهریزان باشد.
پیشنهادها:
۱: بازنگری در اولویتهای توسعه شهری با محوریت حملونقل عمومی و انسانمحور
۲: اجرای مطالعات تخصصی پیش از شروع هر پروژه عمرانی
۳: مشارکت دادن مردم، دانشگاهها و کارشناسان مستقل در فرآیند تصمیمگیری
۴: تمرکز بر توسعه متوازن شهری به جای راهحلهای سطحی و پرهزینه
امروز، شهرهای موفق دنیا به جای ساختن «پل»، در حال ساختن «اعتماد، پایداری و کیفیت زندگی» برای شهروندان خود هستند. رشت نیز میتواند یکی از آنها باشد، اگر مدیران آن نگاه خود را تغییر دهند.
«معمار و مدرس دانشگاه»