سیمای سیمانی پرباران‌ترین شهر ایران

«مرور» هنر عجیب مدیران در رشت را بررسی می‌کند؛

1 1,064

ساختمان‌های سیمانی ناموزون، آسفالت کوچه و خیابان هم تا کمرکش همین ساختمان‌های عموما ناهمگون بالا آمده. باید چشم بچرخانی و با زحمت در حیاط خانه یا بلوار و حاشیه یک خیابان درختی سرسبز ببینی. اگر خوش‌شانس باشی شاید سرسبزی ظاهر شده مقابل چشمانت کاج یا سرو نباشد. تصویرسازی مربوط به شهری کویری نیست. از رشت مرکز استان گیلان صحبت در میان است. همان شهری که بیش از یک قرن قبل ژاک دو مورگان باستان‌شناس فرانسوی درباره‌اش نوشت؛ «رشت شهری است که در شاخ و برگ درختان خود غرق شده و از این نظر شباهتی با دیگر شهرهای ایران ندارد.»

جغرافیایی که این روزها هم البته مشهور است به باران‌های نقره‌ای و با اختلاف دمایی کم در تابستان و زمستان. اما سرانه‌ی فضای سبز در شهری که حتی در گرم‌ترین روزهای تابستانی‌اش هم ساکنانش را از قطرات باران بی‌نصیب نمی‌گذارد از مناطق کویری ایران هم کمتر است.

کسانی که ساکن رشت هستند می‌دانند که اکثر بوستان‌های شهر به دلیل فقدان جاذبه‌های بصری و امکانات حداقلی حتی برای سرگرمی کودکان هم مناسب نیستند. این وضعیت شهری است که طبق نوشته‌ی مورخان، کمتر از نیم قرن پیش هم پر از ‌باغ‌های بزرگ مانند باغ میکائیل، ابریشمی، سمیعی، حافظی، زربافی، داودزاده، مقدم، ابتهاج، حاتم و ابراهیم الله وردی وطن آبادی بود.

آمارها می‌گوید، رشت با برخورداری از ۱۶۰ هکتار فضای سبز شهری، کمترین سرانه‌ی فضای سبز شهری کشور را با ۴.۲ متر به ازای هر نفر به خود اختصاص داده است. در حالیکه طبق استاندارهای جهانی این سرانه، ۹ متر است.

تمام باغ‌های نابود شده‌ی رشت

بله باخبریم که «طبق آمار» مدیران بیش از ۵۰ بوستان و اصطلاحا تفرجگاه در مرکز استان گیلان وجود دارد. اما کسانی که ساکن رشت هستند می‌دانند که اکثر این بوستان‌ها به دلیل فقدان جاذبه‌های بصری و امکانات حداقلی حتی برای سرگرمی کودکان هم مناسب نیستند. این وضعیت شهری است که طبق نوشته‌ی مورخان و بعضی افراد در قید حیات، کمتر از نیم قرن پیش هم پر از ‌باغ‌های بزرگ مانند باغ میکائیل، ابریشمی، سمیعی، حافظی، زربافی، داودزاده، مقدم، ابتهاج، حاتم و ابراهیم الله وردی وطن آبادی بود. اما سال‌هاست از این جمع فقط بخش کوچکی از باغ وطن‌آبادی در خیابان معلم رشت به جا مانده که بعضی از مردم شهر به نام باغ الله‌وردی می‌شناسندش و تعدادی هم وطن آبادی صدایش می‌کنند.

اعتیاد رشت به شهرداران موقت

 و این را هم می‌دانیم که درباره‌ی شهری در حال صحبت هستیم که طی ۴ دهه گذشته عمر مدیریت شهردار و شهرداران مناطقش به طور میانگین گاه از دو سال هم کمتر بوده است.

مصداق می‌خواهید؟ آخرین منتخب اعضای شورای شهر رشت که هشتم آبانماه ۹۹ معارفه شد سیدمحمد احمدی است؛ یعنی هفتمین شهردار ـ سرپرست شهرداری رشت طی ۴ سال گذشته. بی‌انصافی نخواهد بود اگر گفته شود که آخرین انتخاب شورانشینان برای شهرداری رشت از آن جمع عجیب با انتخاب‌های پرسش‌برانگیز، انتظار نمی‌رفت. چون احمدی سابقه فرمانداری رشت، لاهیجان، رودبار و معاونت توسعه‌ منابع استانداری گیلان را در کارنامه‌اش دارد.

اما ببینید چنین فردی که می‌توانست کمکی به بهبود وضعیت رشت داشته باشد در چه تاریخی برای حضور در شهرداری رشت انتخاب شده است؟ آبان ۹۹.  حالا انتخابات ششمین دوره شوراهای شهر و روستا در چه تاریخی برگزار می‌شود؟ ۲۸ خرداد ۱۴۰۰.

چه جانی از رشت گرفته‌اند

تحلیل‌ شرایط موجود نشان می‌دهد که اکثر اعضای فعلی شورای شهر شانس انتخاب دوباره برای حضور در پارلمان شهر را ندارند. پس گروهی جدید می‌آیند که احتمالا اجازه‌ی ادامه فعالیت را به احمدی نمی‌دهند. یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت احمدی کمتر از ۱۰ماه به عنوان شهردار رشت مشغول کار خواهد بود که ۵ماه آن هم گذشته است. واقعا در این بازه‌ی زمانی حتی اگر صادق امان‌خان شهردار لندن هم به رشت روانه می‌شد قادر به انجام کار خاصی بود؟ مشاهده می‌کنید اعضای شورای شهر رشت طی ۴ سال گذشته با انتخاب و عزل چند ماه یک‌بارشان چه جانی از رشت گرفته‌اند؟

حُسن احمدی، آشنایی او با وضعیت بغرنج حاکم بر اقتصاد ایران و اقتصاد نحیف گیلان و رشت است. به همین دلیل هم بعید است در انتظار انجام یا سرانجام پروژه‌های خاص یا معجزه‌ی تغییر رفتار از سوی اعضای شورای شهر رشت باشد که هرکدام ساز ناکوک خود را برای اداره شهر می‌نوازند.

یک پیشنهاد سبز

 کاش می‌شد برای مدت زمان کوتاه باقی مانده به آقای احمدی پیشنهاد داد که بعد از فراغت از دید و بازدیدهای معمول و سرکشی پروژه‌های نیمه کاره وعده وعیدهای مرسوم مدیران در ابتدای کار، به یک پیشنهاد سبز بیاندیشد و برای دوره‌ی یحتمل کوتاهی که به عنوان شهردار رشت مشغول کار خواهد بود، کاشت درخت و گل در نقاط مختلف شهر را در دستور کار خود قرار دهد! پیشنهاد احداث پارک به او ابدا واقع‌بینانه نیست چون با وضعیت اقتصادی حاکم بر شهرداری رشت نه امکان احداث پارک شهر که حتی فضای «مکث» هم وجود ندارد.

آقای شهردار قطعا در مدت زمان حضورش به عنوان فرماندار رشت و پس از آن حضور در ساختمان استانداری، از خیابان‌ها و کوچه‌های رشت عبور کرده‌. احتمالا کمبود فضای سبز و تعداد معدود درختان در حاشیه خیابان‌ و پیاده‌روها و بویژه کوچه‌های رشت متعجبش کرده است.

چون انتظار عملیاتی شدن پروژه‌های بزرگ با وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور و شهرداری فاقد انضباط مالی رشت، بیهوده است. شهردار رشت می‌داند ایجاد تعهدات جدید در شهری با بودجه ۹۰۵ میلیارد تومانی که سال‌هاست حتی ۵۰ درصد آن هم محقق نشده و چند ده میلیارد تومان بدهی دارد دشوار است. طبق برآوردی که پیش از این صورت گرفته، روزانه بیش از ۶۰۰ میلیون تومان فقط صرف پرداخت حقوق به ۴ هزار نیروی حجمی و رسمی شهرداری رشت می‌شود. البته که با کدام منطق، شهرداری رشت باید این تعداد نیرو داشته باشد هم روشن نیست.

آقای شهردار و شهر بدون درخت

آقای شهردار قطعا در مدت زمان حضورش به عنوان فرماندار رشت و پس از آن حضور در ساختمان استانداری، از خیابان‌ها و کوچه‌های رشت عبور کرده‌. احتمالا کمبود فضای سبز و تعداد معدود درختان در حاشیه خیابان‌ و پیاده‌روها و بویژه کوچه‌های رشت متعجبش کرده است.

آنهم در جغرافیایی که لقب شهر باران‌های نقره‌ای را یدک می‌کشد اما این شهر به طرز عجیبی کم درخت و بدون سرسبزی معمول حتی شهرهای کویری ایران است.

درخت به مثابه عنصر مزاحم

صورت مساله نشان می‌دهد که طی یک قرن گذشته هزاران اصله درخت از جای جای رشت قطع شد تا زمین این شهر به یکی از پرتراکم‌ترین و گران‌ترین مناطق ایران برای زندگی تبدیل شود. اما آیا قرار است ساکنان پرجمعیت‌ترین شهر شمال ایران از حداقل فضای زیبا در خارج از منازل‌شان بی بهره بمانند؟ آیا همچنان قرار است در پرباران‌ترین شهر ایران درختان به عنوان عناصر مزاحم در شهر از بیخ و بن کنده شوند؟

مدیرانی مانند قانع در تمام چند دهه گذشته آمار داده‌اند که کل فضای سبز در شهر رشت ۱۵۸ هکتار است.

در حال حاضر در مناطق زیادی از رشت آشکارا تعداد تیرهای برق و تلفن و دکل‌های مخابراتی بیشتر از درختان و فضای سبز است.

همان شهری که طی سال‌های گذشته با مهاجرت گسترده ساکنان شهرهای دیگر گیلان و همچنین ایران مواجه بوده است. اکثر مدیران و نمایندگان مجلس این شهر هم نه تنها برای این حجم از هجوم جمعیت زیرساخت‌های تازه فراهم نکردند که بر تعداد نیروهای مواجب‌گیر شهرداری رشت با سفارش‌های بی حساب و کتاب افزودند؛ تا در حال حاضر پرسنل شهرداری رشت از ساکنان ۱۴ شهر استان گیلان هم بیشتر باشد! (دراین باره بخوانید)

حضوری که قانع‌کننده نیست

 وضعیت شهر ناامیدکننده‌‌تر از آن است که بتوان انتظاری از علیرضا قانع ر‌ئیس سازمان سیما منظر و فضای سبز شهرداری رشت هم داشت. چه در یک ساختار شایسته‌سالارانه هرگز «قانع» امکان اقناع مسئولان ارشد یک مجموعه را برای نشستن بر صندلی مدیریت نداشت.

مدیرانی مانند قانع در تمام چند دهه گذشته آمار داده‌اند که کل فضای سبز در شهر رشت ۱۵۸ هکتار است.

برای رشت، درخت هم نکاشتند

 حالا ببینیم چه میزان از ۱۵۸ هکتار فضای سبز گفته شده محصول مدیریت کسانی بوده که طی چند دهه گذشته بیشتر از آنکه به داشته‌های این بوم اضافه کنند، خود باری بر دوش شهروندان بوده‌اند.

بعد از تخریب دهها باغ قدیمی رشت، در حال حاضر پارک شهر یا باغ محتشم که قدمتش به دوران قاجار می‌رسد با حدود ۱۴ هکتار از گذشته‌های دور به مردم این سامان رسیده است.

قرار است باغ ۴۵۰ هکتاری لاکان تجهیز و آماده‌سازی شود تا سرانه فضای سبز رشت از میانگین فاجعه‌بار ۲.۵ مترمربع به ازای هر فرد به  ۵ مترمربع افزایش پیدا کند.

سبزه میدان رشت با حدود یک هکتار هم به جای مانده از همین دوران است و ۱۲ هکتار از درختان منطقه‌ای که در گذشته به سیاه‌باغ معروف بود و حالا با نام پارک ملت مشهور است هم به جای مانده از گذشته‌های دور است.

مانند باغ سالار یا بوستان مفاخر ۷ هکتاری رشت که قدمتی بیش از ۷ دهه دارد. ۴۵ هکتار از فضای سبز رشت هم مربوط به موزه میراث روستایی گیلان است که در دهه ۸۰ با کمک میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گیلان به پارک جنگلی سروان رشت تبدیل شده است.

با این حساب روشن می‌شود که برای ایجاد یا احداث بیش از ۸۰ هکتار یعنی نیمی از فضای سبز رشت، شهرداری و شورا نقشی بیشتر از اصلاح هندسی فضا و هرس درختان و کاشت مقداری گل نداشته‌اند.

سال‌هاست که آن‌ها مانند شهروندان بدون مسئولیت حقوقی می‌گویند سرانه‌ی فضای سبز رشت چیزی در حد فاجعه است و صدها بار گفته شده قرار است باغ ۴۵۰ هکتاری لاکان تجهیز و آماده‌سازی شود تا سرانه فضای سبز رشت از میانگین فاجعه‌بار ۲.۵ مترمربع به ازای هر فرد به  ۵ مترمربع افزایش پیدا کند.

مدیران مجموعه‌ی شهری طی سال‌های گذشته چگونه از کاشت چند درخت در آب و هوایی که گیاه نیازمند کمترین مراقبت است هم عاجز بوده‌اند؟ چرا مدام از تعداد درختان شهری در معابر عمومی کم شده؟ تا پیاده‌راهی اصلاح شود یا مغازه‌ای ساخته شود و کوچه‌هایی با سیمای کاملا سیمانی نام‌گذاری شود؟

 طبق نُرم جهانی سرانه فضای سبز شهری برای هر فرد به طور متوسط باید تا ۲۵ مترمربع باشد. در ایران این رقم به طور میانگین بیش از ۱۲متر مربع اعلام می‌شود اما میزان سرانه فضای سبز در یکی از خوش‌آب و هواترین مناطق ایران چیزی در حد فاجعه است.

سوال این است: مدیران مجموعه‌ی شهری طی سال‌های گذشته چگونه از کاشت چند درخت در آب و هوایی که گیاه نیازمند کمترین مراقبت است هم عاجز بوده‌اند؟ چرا مدام از تعداد درختان شهری در معابر عمومی کم شده؟ تا پیاده‌راهی اصلاح شود یا مغازه‌ای ساخته شود و کوچه‌هایی با سیمای کاملا سیمانی نام‌گذاری شود؟

مدیران عاشق رقص نور

 تنها هنر سالیان طولانی این مدیران، نصب المان‌های زشت و بدقواره همراه با نصب چند ریسه لامپ است تا رقص نورکنان، اندک زمانی بعد به دلیل رطوبت بالای شهر، سرمایه شهروندان را هدر دهد.

اما موضوع برای مدیران بالادستی اهمیتی ندارد چون براساس گزارش‌ عملکردی که به دستش رسیده در جای جای شهر المان‌های نوری ایجاد شده. مگر مدیر ارشد چند صباح در منصب خود باقیست که سرش را بابت کم و کیف ماجرا به درد آورد؟ حتی اگر پیگیر چون و چرای ماجرا شود مگر می‌توان به مجریان ایراد گرفت؟ بالاخره این صندلی‌ها در اختیار یکی از نزدیکان نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر و دیگر مسئولانی است که حتی جرئتی برای اشاره به نام و منصب‌شان هم نیست.

وقتی شهرهای کویری و پُربرف از رشت سبزترند

 برای درک بهتر عمق فاجعه‌‌ی بصری که به رشت و ساکنانش تحمیل شده به این مقایسه‌ها توجه کنید:

فضای سبز شهر تهران که براساس آخرین آمارها هم اکنون برابر با هر شهروند ۱۶ مترمربع است.

جمعیت ساکن شهر تهران بیش از ۸ میلیون نفر است و علی رغم هوای خشک و به شدت آلوده، تعداد پارک‌هایش به عدد ۲۲۷۰ رسیده است.

سرانه‌ی فضای سبز برای ساکنان پایتخت ایران هم بیش از ۱۶ متر است. سرسبزی تهران فقط مربوط به چند پارک نیست و تقریبا در تمام  کوچه‌ها و معابر۲۲منطقه‌ی پایتخت درخت، درختچه و انواع گل دیده می‌شود. سرسبزی تهران به گونه‌ای چشم نواز است که حتی برای ساکنان شهرهای شمالی ایران که تجربه مواجهه مستقیم با پوشش‌های جنگلی داشته‌اند هم کاملا مشهود است.

اگر این ایراد گرفته شود که تهران پایتخت ایران است و امکانات از همه نوع در آن جا تجمیع شده، نگاهی به مشهد می‌اندازیم. شهری که ۹۰ روز از سالش یخبندان است اما سرانه فضای سبز این شهر برای ساکنانش نزدیک ۱۷ متر است.

فضای سبز شهر مشهد که براساس آخرین آمارها هم اکنون برابر با هر شهروند ۱۷ مترمربع است.

در اصفهان که میانگین بارش سالانه‌اش کمی بیش از ۱۰۰میلی متر است سرانه فضای سبز آن بیش از ۲۸ متر مربع است. لازم است یادآوری شود که میانگین بارش سالانه در رشت از ۱۳۰۰میلی‌متر هم بیشتر است.

فضای سبز شهر اصفهان که براساس آخرین آمارها هم اکنون برابر با هر شهروند ۲۸ مترمربع است.

شیراز که در جنوب غربی ایران قرار دارد در میزان بارندگی سالانه وضعیتی بهتر از اصفهان دارد اما با ۳۳۷ میلی متر بارش با رشت قابل مقایسه نیست. حالا بخوانیم که سرانه فضای سبز این شهر هم بیش از ۳۷ متر مربع است.

اهواز شهر جنوبی ایران هم علی‌رغم تمام خبرهایی که درباره طوفان‌های گرد و غبار و ریزگردها وجود دارد برای ساکنانش حدود ۱۱ متر مربع فضای سبز شهری ایجاد کرده است.

تبریز شهری که گاه ۴ ماه از سالش با بارش برف و یخبندان همراه است با ۱۵ متر مربع سرانه فضای سبز سیمای به مراتب سبزتری از رشت دارد.

تبریز شهری که گاه ۴ ماه از سالش با بارش برف و یخبندان همراه است با ۱۵ متر مربع سرانه فضای سبز

ارومیه شهری در نزدکی تبریز که به طور میانگین بیش از ۱۲۰روز از سال با یخبندان مواجه است هم حدود ۱۲ متر سرانه فضای سبز شهری دارد.

شاید ساکنان رشت تصور نکنند که سرانه‌ی فضای سبز شهر کویری کرمان هم از رشت بیشتر باشد اما سرانه سبز کرمان هم با ۱۷ متر مربع از مرکز استان گیلان بیشتر است. برای عجیب‌تر شدن ماجرا یادآور می‌شویم که کرمان در جنوب شرقی ایران قرار دارد و حدود یک ساعت با کویر شهداد که از آن به عنوان گرم‌ترین نقطه زمین یاد می‌شود فاصله دارد.

مسئولان شهرساری که وضعیت آب‌وهوایی مشابه رشت دارد هم برای شهروندانشان بیش از ۳۷ متر سرانه فضای سبز ایجاد کرده‌اند.

فضای سبز شهر اصفهان که براساس آخرین آمارها هم اکنون برابر با هر شهروند ۲۸ مترمربع است.

وضعیت سرانه فضای سبز در دیگر مراکز استان‌های ایران هم کم و بیش شبیه موارد برشمرده است و رشتِ خوش آب و هوا تنها با دو مرکز استان قابل مقایسه است که نام‌شان سال‌هاست با محرومیت مطلق و توسعه نیافتگی از همه جهت گره خورده است؛ اولی ایلام با متوسط بارندگی ۱۰۰ میلی‌متر است که باز هم چند سانتیمتر بیشتر از سرانه‌ی فضای سبز رشت با دو و نیم مترمربع مشاهده می شود و دیگری زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران است که ساکنانش همواره با خشک‌سالی دست و پنجه نرم می‌کنند و اگر خوش‌ شانس باشند سالانه حدود ۷۰ میلی‌متر بارندگی دارند. سرانه فضای سبز در زاهدان با رقم فاجعه آمیز حدود نیم متر مربع از تمام مراکز استانی ایران کمتر است.

هنر تبدیل شهر پرباران به سیمان‌سرا

پرسش از مدیران سال‌های گذشته و حال حاضر سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری رشت این است که با تکیه بر کدام هنر مدیریتی و چه متدی توانسته‌اند شهری واقع شده در جوار البرز و دریای کاسپین با بارندگی‌ همیشگی و دمای معتدل را به یکی از فقیرین نقاط ایران در زمینه فضای سبز تبدیل کنند؟

چرا شهری که دو رودخانه و استخر عینک بزرگترین پهنه‌ی آبی شهری دارد باید در زمینه فضای سبز در فقیرانه‌ترین شکل ممکن باشد و در کمال تعجب مقابل ساختمان‌های تاریخی رشت که به نماد این شهر تبدیل شده‌اند هم نخل‌های تزئینی بیشتر از گونه‌های بومی به چشم بیاید؟

از سازمانی که سال‌هاست یکی از کارهای اصلی‌اش به جای استفاده از هنر متخصصان، انتشار فراخوان‌هایی برای طراحی ورودی رشت با استفاده از «طرح‌های شهروندان با پرداخت جوایزی در حد ۳ میلیون تومان» است انتظاری جز این نمی‌رود.

این نخل‌ها در کنار برخی گونه‌های دیگر که نه سایبان هستند و نه کمکی به جذب رطوبت هوای شرجی می‌کنند عموما باعث می‌شوند شهروندان رشت هنگام پیاده‌روی و یا وقتی سوار خودرو هستند سرسبزی مقابل چشمان‌شان نباشد و فقط تنه‌ی درختان بلند رو مقابل‌شان ببینند.

ظاهرا به مدیران و کارگران سازمان سیما و منظر و فضای سبز شهری رشت اینگونه گفته شده که هرس و رسیدگی به درختان مقوله‌ای بیهوده است و سرسبزی و برگ درختان در پایین‌دست موجبات آزردگی شهروندان را فراهم می‌کند و درختان شهری هر چه بلندتر باشند زیباترند تا شهروندان که از پیاده‌روها و معابر عبور می‌کنند شاخ و برگی از آن‌ها نبینند.

شهری در انتظار زیبایی با یک فراخوان‌

 البته از سازمانی که سال‌هاست یکی از کارهای اصلی‌اش به جای استفاده از هنر متخصصان، انتشار فراخوان‌هایی برای طراحی ورودی رشت با استفاده از «طرح‌های شهروندان با پرداخت جوایزی در حد ۳میلیون تومان» است انتظاری جز این نمی‌رود. (بیشتر بخوانید)

چند درصد احتمال دارد از دل فراخوان‌های عمومی با جوایزی که دانشجوی ترم اول طراحی، معماری و شهرسازی را هم سر ذوق نمی‌آورد برای شهری با کمترین المان حرفه‌ای، طرحی زیبا و ماندگار به یادگار بماند؟

پس عجیب نیست که بعد از انتشار این قبیل فراخوان‌ها، یکی دو سازه با کمترین عناصر زیباشناسی و خلاقیت معرفی شود. اما مدیران پرادعا دست بردار نیستند و پیرامون همین المان‌ها هم تبلیغات کرده و آن را «طی مراسمی ویژه» نصب می‌کنند.

راستی با گذشت چند سال به جز کار قابل تقدیر کاشت تعدادی درخت بومی و نصب چند المان انگشت‌شمار در پیاده راه مرکزی رشت، مدیران و کارمندان شهری به جز تغییر نام چندباره این سازمان برای رشت چه کرده‌اند؟

در سایت این ارگان هم نه اطلاعاتی از تاریخچه سازمان زیباسازی درج شده و نه خبری از چون چرای سرانه فضای سبز و تعداد پارک‌های رشت است. در بخش گالری تصاویر سایت هم تعداد انگشت شمار عکس با کیفیتی پایین مشاهده می‌شود که بخش زیادی از آن‌ها هم مناسبتی است.پنج مطلبی هم که در بخش آموزش شهروندی منتشر شده به سهل‌انگارانه و راحت‌طلبانه شکل ممکن به شکل پی دی اف در سایت بارگذاری شده است.

در این سایت خبری از طرح‌ها و پیشنهادات خلاقانه و همراه با تشویق برای شهروندان نیست. تا انتظار داشته باشیم ممکن است کسی ترغیب شود در حیاط یا محل کسب و کارش گل و درخت بکارد و در ازای آن از شهرداری خدمتی هر چند کوچک دریافت کند.

در حالی که وقتی شهرداری به هر دلیلی از ایجاد فضاهای بزرگ سبز عاجز است می‌تواند از چنین روش‌هایی برای سبز شدن معابر شهر استفاده کند. چه اجرایی کردن همین موارد کوچک در میان مدت به سرانه فضای سبز عمومی هم اضافه می‌کند و محیط زندگی همه زیباتر و سالم‌تر می‌شود.

زمان‌های از دست رفته

طبق  ماده ۲۲ قانون هوای پاک مصوبه سال ۱۳۹۵ شهرداری‌های شهرهای بالای ۵۰ هزار نفر جمعیت مکلف شده‌اند که با همکاری وزارت نیرو و اداره منابع طبیعی، طی مدت ۱۰ سال سرانه فضای سبز شهری را حداقل به ۱۵ متر مربع برسانند.۵ سال از این زمان برای شهرداری رشت از دست رفته است بدون آنکه گام‌های اساسی برای دستیابی به این مهم بردارد.

آیا می‌توان از شورای شهر ششم رشت امید معجزه‌ای برای انتخاب شهردار کارآمد و از شهردار آینده هم توقعاتی به کوچکی کاشت چند نهال برای سبز شدن شهر داشت؟

1 نظر
  1. دم می گوید

    مطلب بسیار خوب و جامعی بود. ممنون
    نگاه کلی و همه جانبه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.