به بهانه درگذشت نابهنگام بازیگر «خانه دوست کجاست»؛

احمد احمدپور به خانه دوست رسید

1 ۴۷۴

خبر درگذشت بازیگر «خانه دوست کجاست»، نه تنها در ایران که در تمام دنیا به سرعت منتشر شد. اگر دنیا «احمدپور» را با عباس کیارستمی و سه‌گانه‌هایش می‌شناخت، نسل ما هرکدام یک احمدپور بودیم با دوستانی که آدرس خانه‌شان را می‌دانستیم.

 

ایست قلبی احمدپور در خواب، همان‌قدر برای ما ناراحت کننده بود که یادآوری دوستی‌هایمان در دوران کودکی. به‌قدری سریع گذشت که گویی یک خواب و رویا بوده است. به خاطر آوردن کودکی‌هایمان با همان دوستی‌های بی‌آلایش و صادقانه و البته شیوه رفتاری نامتعارف بزرگترها.

 

سخت‌گیری‌های بی‌دلیل این استدلال که «ما می‌خواهیم بچه تعلیم و تحویل اجتماع درست در بیاید… گیرم آن بچه حرفت را گوش نداد، بی‌انضباطی نکرد، حرف‌های زشت نزد، چه می‌کنی؟… بهانه می‌گیرم و آن را کتک می‌زنم»

 

ایست قلبی احمدپور در خواب، همان‌قدر برای ما ناراحت کننده بود که یادآوری دوستی‌هایمان در دوران کودکی. به‌قدری سریع گذشت که گویی یک خواب و رویا بوده است

 

درگذشت بازیگر نخستین سه‌گانه کیارستمی در دوم آبان ماه، بهانه‌ای شد تا بپرسیم خانه دوست کجاست؟ نسلی که بیشترین دوست‌یابی‌هایش در مدرسه شکل می‌گرفت و برای کمک به دوست، راه‌های سختی را امتحان می‌کرد و دوستی‌هایی که به همان اندازه عمیق و مانا ماند.

 

ما نسلی بودیم که معنای زندگی را نه در فضای مجازی که از قاب تلویزیون یافتیم و این شانس را داشتیم که بزرگانی هم‌چون کیارستمی آستین همت بالا بزند و برای گروه سنی کودک و نوجوان فیلم‌نامه بنویسند و کارگردانی کنند و بازیگران‌شان را طوری انتخاب کنند که فیلم‌نامه را گویی از قبل زندگی کرده بودند.

وقتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کیارستمی سفارش چند فیلم با موضوع کودک را داد، هنوز معنای زندگی برای گروه سنی کودک و نوجوان اهمیت داشت. عباس کیارستمی وقتی به روستای «کوگر و پشته»، رستم‌آباد در شهرستان رودبار گیلان آمد تا بازیگرانش را انتخاب کند، بابک و احمد را پسندید بی‌آن‌که در ابتدا بداند آن دو برادرند.

 

او بازیگرانش را از دل همان روستایی انتخاب کرد که سادگی، معصومیت و صداقت نه در واژه‌هایی که کارگردان به آن‌ها آموخته بود، بلکه در وجود و رفتارشان نهادینه شده بود. نسل ما کم و بیش همان تجربه‌های احمد‌پور را داریم، پشت همان مدرسه‌های قدیمی با نیمکت‌های چوبی که میخ‌هایش لباس‌مان را پاره می‌کرد.

 

هرکدام از ما روزی احمدپور بودیم تا به همکلاسی خود کمک کنیم تا دفتر مشقش را برایش ببریم، تا کتک نخورد و شاید هم مانند احمدپور شبانه زیر نور کم سوی لمپایی که فتیله‌اش با نفت می‌سوخت، مشق‌های یک دوست را بنویسیم.

سه‌گانه‌های کوگر بعدها «سه‌گانه‌های زلزله »خوانده شد. در بخشی از خانه دوست کجاست، احمدپور به پیرمرد نجاری برمی‌خورد که مرتب یادآور می‌شود که تمام درب و پنجره‌های آبادی را او ساخته و حتی گهواره پدرش را و ناراحت است از این‌که چرا مردم درهای چوبی را می‌کنند و به‌جایش درب آهنی می‌گذارند و یا روستا را ترک می‌کنند و به شهر می‌روند، «مگر در شهر چه خبر است که همه می‌روند شهر؟»

 

می‌گویند کیارستمی آن درخت را خود کاشته بود و آن تپه و تک درخت را خیلی دوست داشت. امروز تمام آن تپه زیتون‌کاری شده و راه زیگزاگی که احمدپور آن را می‌دوید تا به خانه دوست برسد، دیگر پیدا نیست

 

اما یک شب زمین هم‌چون گهواره‌ای که نجار ساخته بود، لرزید و نه فقط درب و پنجره‌ها که تمام سقف کوگر فرو ریخت. ۳۷ هزار نفر از اهالی گیلان را کشت که گفته شده ۲۰ هزار نفر آن‌ها کودک بودند و ده‌ها هزار نفر را بی‌خانمان کرد. بخش اعظم زنده مانده‌ها به شهرها و روستاهای دیگر رفتند. برادران احمدپور نیز از کوگر رفتند.

 

این بار کیارستمی برگشت با «زیر درختان زیتون» و داستان عاشقانه و واقعی در دل ویرانی که دلدادگی دو جوان مصیب‌زده را روایت می‌کرد. داستانی از یک عشق بی‌کلام، توام با شرم و حیای دو جوان که حالا هر دو بی‌خانمان شده‌اند و جشنی که یک روز بعد از زلزله، نوید دوباره امید را می‌داد.

 

امروز اگر به کوکر برویم، دیگر نه آن آبادی مانده و نه آن تک درخت بالای تپه که در سه‌گانه‌های کیارستمی یکی از لوکیشن‌های ثابت بود. می‌گویند کیارستمی آن درخت را خود کاشته بود و آن تپه و تک درخت را خیلی دوست داشت. امروز تمام آن تپه زیتون‌کاری شده و راه زیگزاگی که احمدپور آن را می‌دوید تا به خانه دوست برسد، دیگر پیدا نیست.

 

احمد احمدپور، از میان انبوه درختان زیتون گم شد و به خانه دوست رسید و همان‌گونه که کیارستمی به این دو برادر گفته بود، شما با این فیلم مانا و جاودان می‌مانید، جهانی شد.

1 نظر
  1. عباس می گوید

    برخی نوشتارها ما را به دل روایتها هدایت می‌کند و لحظات شیرین خاطره ها را واگویی می‌کند. آفرین باد بر دستان پر توان شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.