آماده سازی زمین کشاورزی در گیلان هر ساله مراحل و فرآیندی داشت که از گذشتههای دور زنجیره وار بهم متصل و مرتبط بودند.
از آنجایی که برای آغاز فعالیت کشاورزی نیاز به آب است تا زمین آماده کاشت شود، معمولا در نیمه دوم زمستان «میرآب» که درگویش محلی به او «آب سوار» میگفتند، یک روز جلوتر به تمامی کشاورزانی که از یک رود یا نهر برای زمین کشاورزی خود آب میبرند اطلاع رسانی میکرد.
میراب بانگ این اطلاع رسانی را معمولا با شیپوری از جنس سفالی یا شاخ گاو که موره یا مه ره نام داشت سر میداد و در پی این اطلاع رسانی کشاورزان با داس، بیل،کج بیل و…. دیگر ابزار آلات کشاورزی در ابتدا و انتهای نهر زمین کشاورزی حاضر میشدند و به سمت بالا دست نهر یا سردهنه حرکت کرده و در مسیر گل و لای اضافه، خار و خاشاک، بوته یا درختچهای که در مسیر نهر قرار داشت و مانع مسیر آب بود را جمع آوری میکردند.
در قدیم رسم بود در حوالی ظهر اعضای خانواده که عموما بانوان بودند با تهیه غذا برای کسانیکه در انهار مشغول کار و فعالیت بودند، این خوراکها را بروی سفرهای بزرگ که در دشت وسیعی به نام «لات» پهن کرده و همه از غذای سرسفره بطور مشترک استفاده میکردند.
در واقع با این اقدام هم درکشاورزی و هم درپذیرایی، معنای واقعی تعاون به خوبی ملموس بود و در نهایت پس از یک روز کاری مشارکتی پرنتیجه و آب رسانی به جشن و سرور و شادمانی میپرداختند.
در گذشته در کنار نیروی انسانی و کاشت، از حیوانات قوی جسه نیز برای عملیات آماده سازی زمین و توسط گاو نر قوی که به آن «ورزا» میگفتند بهره گیری میشد.
بعد از مرحله کاشت و آماده سازی زمین در سال زراعی جدید، صاحب زمین بنا به اعتقاداتی که داشت متناسب با مساحت زیر کشت، جوی مرغوب را آماده و طبق ساعت خوبی که توسط بزرگ دینی انتخاب میشد، آنرا در داخل ظرف بزرگ مسی (تیان،) یا دیگ روی ریخته و همه این فرآیند با سلام و صلوات و توسل به ائمه دینی بمنظور فراوانی مال و خیر و برکت اجرا میشد.
کشاورز پس از چند روز جو آب شده که جوانه نوک سوزنی دارد را در فضایی به نام خزانه برنج که درگویش محلی به آن توم بجار میگویند، طبق ساعت مناسب میریخت که معمولا این کار به دست با برکت و پرخیر فردی صورت میگرفت. بطوریکه در ابتدا جو را آب کرده چون اعتقاد به فراوانی مال و برکت داشتند، پس از به عمل آمدن جوانه نشاء یا توم، روز نشاء برنج مشخص میشد.
لازم بذکر است تمامی این روزها را در ساعت خوش انتخاب میکردند. یعنی در کلیه فرآیند کشاورزی و در هر مرحله، نخست روز و ساعت خوش برایشان مهم و قابل اهمیت بود.
حتی در لحظه اول کشت نشا اعتقاد داشتند؛ فلان شخص از اعضای نیروی کار اولین نشا را بکارد. چون اعتقاد بر این بود که سبکی دست و پیش رفتن کار و عدم سختی و طاقت فرسا بودن کار را برایشان سهل خواهد کرد.
درحین کار نشاء برنج نیز بعنوان شکرگذاری از خدای متعال به سبز محمدی تشبیه کرده و صلوات میفرستاند و برای صاحب زمین دعای خوب و خوش آرزو میکردند. اگر یکی از نیروی کار در بین نشاء، توم سفیدی میدید به نشان برکت پشت پای صاحب زمین میگذاشت و صاحب مزرعه هم هدیه یا صله به آن شخص میداد.
درطول روز نیز با پذیرایی صبحانه، ناهار و عصرانه از نیروی کار پذیرایی میشد که معمولا صاحب زمین کشاورزی علاوه بر پذیرایی از نشاءکنندگان، غذای تهیه شده را به درخانه بستگان و همسایگان نزدیک هم ارسال میکرد. پس از نشا، نیز وجین و دوباره انجام میشد.
در این میان تا زمان آبگیری و برداشت محصول که معمولا قبل از درو درتایمی که محصول خوشه کامل نزده و نیاز به آب دارد (دربعضی از سالها خشکسالی همراه بوده) کشاورزان با همراهی بزرگان دینی طلب باران خواهی یا شیلان کشی میکردند.
پس از رسیدن محصول نیز با مشارکت همسایگان و درگرمای تابستان بصورت دسته جمعی و سنتی کار درو انجام میشد که کار طاقت فرسایی بود. در این روز غذای مناسب و فراوان تهیه میشد.
در این روز آخرین پنجه، دسته کوچک یا مشته که به آن ورزا مشته یا صلوات مشته میگویند توسط یکی از درو کنندگان زمین بریده میشد و او پس از بستن مشته، آن را به سمت صاحب زمین پرتاب میکرد و در اینجا پایان کشاورزی زمین اعلام میشد و برای صاحب زمین خیر و برکت و فراوانی مال طلب میکردند.
صاحب زمین نیز معمولا مبلغی یا خروسی به نشانه قدردانی پرداخت میکرد و به جشن و شادمانی در آخرین قطعه زمین جمع آوری شده به انواع بازیهای بومی محلی نظیر؛ کشتی، لافندبازی، موسیقی محلی و ورزا جنگ میپرداختند. فلسفه اصلی ورزا جنگ بدلیل اهمیت ورزا و بکارگیری آن درکشاورزی است. به این بهانه قویترین گاوی که درمبارزه با دیگر حیوانها پیروز شده را بعنوان قویترین گاو برای تولید مثل و برای اصلاح ژنتیک انتخاب میکردند.
در نهایت پس از جمع آوری برنج، محصول را توسط اسب و قاطر به محل نگهداری و ذخیره سازی که به آن کندوج یا کروج (انبار) میگفتند انتقال میدادند.
-برداشتی آزاد از تحقیق میدانی حاج محمد هادی پور و زنده یاد حاجیه خانم طاهره برومند سیویری