«آسیابر»، اگرچه امروز بیشتر جمعیت فصلی دارد، اما زمانی نهچندان دور، یکی از مهمترین مراکز تجاری دیلمان بود و رونق بازار صفوی آن باعث مهاجرت اقوام مختلفی به این محله میشد. از اینرو به یکی از مهمترین مراکز فرهنگی منطقه بدل شد.
نهفقط بهخاطر مدرسهای که بسیاری از دانشآموزانش بعدها پزشک و مهندس و معلم شدند، بلکه آسیابر، خالق آهنگ «زرد ملیجه» را در خود پروراند و همین ترانه کافی بود که استاد «ابوالحسن صبا» را به زادگاه «محمد نیچی» بکشاند. استاد موسیقی ایران و بعدها «فریدون پورضا»، خواننده فولکوریک گیلان، چندین نوبت برای جمعآوری نغمهها و ترانههای محلی، به آسیابر رفتند.
آسیابر، خالق آهنگ «زرد ملیجه» را در خود پروراند و همین ترانه کافی بود که استاد «ابوالحسن صبا» را به زادگاه «محمد نیچی» بکشاند. استاد موسیقی ایران و بعدها «فریدون پورضا»، خواننده فولکوریک گیلان، چندین نوبت برای جمعآوری نغمهها و ترانههای محلی، به آسیابر رفتند
من نیز با نوای موسیقی گالشی، رهسپار دیاری میشوم که تاریخ کهناش به قدمت خاندان «اسپهبد» میرسد و یا شاید هم قدیمتر، به زمانی که پیروان «عیسی مسیح»، نزدیک به چشمه «گولگول خانی» برای خویش خان و مان ساختند.
محلیها میگویند، وجه تسمیه «آسیابر»، برگرفته از بانویی است که ملک قبالهاش را آباد کرد، اما گویی ردی از نظام مادرشاهی، که سفالینههای کاوش شده در گورستانی که به هزاره اول قبل از میلاد میرسد، هنوز در این دشت زرخیز دیده میشود.
در جادهای پیچ درپیچ دیلمان به سمت کلیشم و عمارلو، جاینامههای نقشبسته بر تابلوهای مسیر، خود گویای تاریخ منطقه است؛ پیرکوه، باباولی، قادرپیغمبر، عین شیخ، کافر قلعه، طالشکوه، ملومه و.. .
به پل آهنی «تنگه رود» که میرسیم، مسیر فرعی آسیابر گشوده میشود. در این اندیشه بودم که آیا «ابوالحسن صبا» نیز طی دوسال اقامت در گیلان و سفرهای متعددش به دیلمان، در آسیابر نیز بیتوته کرده بود؟ که صدای سرنای گالشی توجهام را جلب میکند.
گویا در محله جشن عروسی برپاست، دخترکانی که به شوق رفتن به عروسی، با رخت نو از شیب تند «جیربازار» بالا می آیند تا به محوطه «جوربازار» بروند که همچون تالار عروسی آذین بسته شده است. خودروهایی با پلاکهای قزوین، دنبال جای پارک هستند و معلوم میشود، بسیاری از اهالی رفته از آسیابر به محله بازگشتهاند. گویی جشن و موسیقی دوباره این رشته پراکنده را پیوند میزند.
محلیها میگویند، وجه تسمیه «آسیابر»، برگرفته از بانویی است که ملک قبالهاش را آباد کرد، اما گویی ردی از نظام مادرشاهی، که سفالینههای کاوش شده در گورستانی که به هزاره اول قبل از میلاد میرسد، هنوز در این دشت زرخیز دیده میشود
قدیم می گفتند؛ موسیقی باید ۷روز و ۷شب باشد. وقتی یک نفر جشن عروسی داشت، ۷شبانه روز مراسم جشن و موسیقی بود. و چون اقوام مختلفی در منطقه باهم خویشی میکردند، عقیده داشتند شاید اخلاق مثلا گالش با یک تالش یا کُرد جور درنیاید. بنابراین موسیقیکمک میکرد تا دل همه را بهدست آورده و بین اقوام وفاق ایجاد شود. این را «محمد امیدی» میگوید که خود از اساتید موسیقی «ملومه» است.
ابتدای جوربازار آسیابر، سقف لتهپوش مغازهای فروریخته و کمی جلوتر مغازهای با دیوارهای زگالی و چوبهای موربی که رویش کاهگل کشیدهاند، با دربهای چوبی آکاردئونی، توجهام را جلب میکند. درب مغازه باز، ولی کسی نیست. یکی از اهالی میگوید: «صاحبش خانم محمدی، دهیار محله، است. حتما برای کاری رفته، اینجا بهندرت دزدی پیش میآید.»
ادریس بهزادی، پاسخگوی سؤالاتم میشود:« اینجا قبلا شعبه نفت آسیابر به مدیریت نصرت حکیمی بود. پیتهای پلمپ شده نفت سفید را با قاطر از رودبار میآوردند. تا چندسال بعد از انقلاب هم فعال بود. این اواخر با تراکتور نفت میآوردند.»
او که رئیس پایگاه آسیابر، است، ساعتها وقت میگذارد تا ضمن نشان دادن بخشهای مختلف روستا، تاریخ محله را بازگو کند. از شیب تند خاکی «جوربازار» به سمت «جیربازار» و بخش قدیمی روستا میرویم. زمین خاکی در شیب تند بسیار لغزنده است و او فرصت را مغتنم شمرده و میگوید: سال ۱۳۹۷ که جشن «نوروزبل» را دوباره احیا کردیم، خیلی از مسؤولان آمدند، وعده داند که آسیابر را قطب گردشگری میکنیم، حجرههای چوبیاش را احیا و مسیر دسترسی را هم سنگفرش میکنیم. ولی بعد از چندسال و عوض شدن چندین فرماندار و بخشدار، هنوز همان وضع است. همین زیرسازی جاده هم همت اهالی است. اطراف چشمه را هم خودم سیمانکشی کردم، تا برای مهمانان جشن نوروزبل آماده باشد.
بهزادی، بقایای گرمابه محله را نشان می دهد: «قدمت حمام به دوره ایلخانی میرسد، چند سقف گنبدی داشت و حوض و خزینه آب سرد و گرم. تا دهه ۶۰ با هیزم گرم میشد، بعدها حمام جدیدی در بالادست ساخته شد. بهیاد دارم از تمام روستاهای اطراف برای استحمام به آسیابر میآمدند، پول حمام هم محصولات کشاورزی بود، هرچه داشتند از لوبیا و تخم مرغ تا نان و گندم.
سال ۱۳۹۷ که جشن «نوروزبل» را دوباره احیا کردیم، خیلی از مسؤولان آمدند، وعده داند که آسیابر را قطب گردشگری میکنیم، حجرههای چوبیاش را احیا و مسیر دسترسی را هم سنگفرش میکنیم. ولی بعد از چندسال و عوض شدن چندین فرماندار و بخشدار، هنوز همان وضع است
بهخاطر اینکه بتوانند آب چشمه را به حمام سوار کنند، در گودترین بخش روستا و نزدیک به رودخانه ساخته شده بود و چندین پله پایین میرفت تا به سربینه برسد. زلزله که آمد، گنبدها فروریخت و بعد آوار زلزله را در محل حمام ریختند. کل ساختار حمام سالم است و میتوان مانند حمام «میربلوک» دیلمان از دل خاک بیرون بیاورند. حمام بین تراب و طالب تقسیم شده، وراث مرحوم کاظمی.»
آب زیادی ته رود نیست و براحتی می توان از آن عبور کرد: «رودخانه هم قدیم بسیار پرآب بود، فصل بارندگی تا دیوارهای حمام و خانههای اطراف آب بالا میآمد. روی رودخانه را با تنه قطور درختان پل چوبی ساخته بودند. آنطرف رود، عیسی محله است، چند خانوار زندگی میکنند، پدران ما میگفتند در زمانهای خیلی قدیم پیروان دین مسیح آنجا زندگی میکردند.»
بهزادی، از رونق تجارت آسیابر میگوید: «۵۰حجره فعال داشت. ۱۰ قصابی، برخی مثل شیرزاد و منوچهر کیایی تا همین اواخر هم بودند. ۴ تا برادر به نامهای سرابی خیاط محله بودند، بچههایشان در سیاهکل خیاط هستند. کدخدا حسین دادرس، بزرگ محله بود. دوتا آردکوبی داشتیم که گندم و جوی ۸۰ و چند پارچه آبادی را آرد میکرد.
قدیمتر، آسیاب آبی داشتیم. مشهدی میرزا کاسی، آرایشگر محله، کار دندانپزشکی هم میکرد. دکتر طالب نوری، پزشک محله بود، بچههایش دکتر و مهندس شدهاند. آسیابر ۲۰ تا نجار داشت، تمام کار نجاری منطقه و همین مغازههای چوبی کار نجاران همین محله است. حاجی محمد و نقی بابلی، خوارو بار فروش بودند.
کل خشکباری که از قزوین میآمد، همینجا بهطور عمده خریداری میشد. شادروان مشهدی حبیبالله ادیب، رستوراندار و خوار و بار فروش بود و بهخاطر مراوده با تجار اقوام مختلف؛ ۴ زبان کردی، تالشی، ترکی و گیلکی میدانست. مشهدی غلامحسین زمانی، کارش تهیه ابزارهای چارواداران بود.
بازار دهستان «کلیشم» و «پیرکوه» در زلزله تابستان ۶۹ منحیل به کلی تخریب شد و با مهاجرت مردم، رونق مغازههای باقیمانده نیز از بین رفت. بازار سنتی «اسپیلی» و «دیلمان» نیز چندین نوبت در ۱۰۰سال اخیر دچار آتشسوزی شده و عملا سازههای سنتی از بین رفته است. و مغازه های جدید، دیگر معماری بومی ندارد. تنها بازار آسیابر باقی مانده است. دهستان «آسیابر» محل تجارت بود و نه محل گذر و عبور تجار و «جیربازار» یکی از مکانهای داد و ستد مهم بود
چاربدارهایی که از شهرهای قزوین و سیاهکل و دیلمان میآمدند در کاروانسرای آسیابر اتراق میکردند. علاوهبر آن کسانی که میخواستند در مراسم «علمواچینی شاه شهیدان» شرکت کنند، معمولا یک شب زودتر میآمدند و در آسیابر میماندند.
5 هزار رأس گوسفند داشتیم، ۴ هزار رأس گاو. زنان محله هیچوقت بیکار نبودند. پشم گوسفند را میریسیدند و رنگ میکردند و نخ آماده را برای فرشبافان کاشان و اصفهان میبردند. انواع لباس و جوراب چشمی، هنر دست زنان آسیابر بود. من الان در مغازه ۱۰ گونی پشم گوسفند دارم، هیچکس نمیخرد.»
بهزادی، جای خالی مسجد محله را نشان میدهد و نانوایی که فروریخته و میافزاید: «بالای مسجد، مدرسه بود بعدها مرحوم ابراهیم محمدیان، خانه دو طبقهاش را در اختیار مدرسه قرار داد و معلمهایی که از راه دور میآمدند، همانجا میماندند.»
ساختمان مدرسه اکنون بهعنوان «موزه مردمشناسی آسیابر» تغییر کاربری یافته است. موزهای که اقلام اهدایی است. مازیار امیدی ملومه، از فعالان فرهنگی منطقه، که بخشی از اقلام موزه اهدایی اوست، میگوید: «موزه را برای جشن نوروزبل که دوسال پیاپی در سال های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ در آسیابر برپا شد، راهاندازی کردیم.»
وی که در معرفی جیربازار آسیابر نقش فعالی داشت، از پتانسیلهای گردشگری آسیابر و روستاهای اطراف میگوید و بر احیا و بازآفرینی این بازار تاکید نموده و میافزاید: «برای بازآفرینی مغازههای چوبی اعتبار نیاز است. پس از معرفی و ثبت ملی این بازار، قرار بود اداره میراث فرهنگی برای بازسازی این بازار کمک کند، ولی از آنزمان تاکنون چند باب مغازه نیز تخریب شده و سقف لتپوش برخی از حجرههای چوبی فروریخته است.»
31 خرداد ۱۳۶۹ نیمهشب یک آن زندگی از حرکت ایستاد، سقف آسیابر فروریخت و آوار زلزله، چرخ اقتصاد آسیابر را شکست، طاقهای گنبدی حمام را بلعید، قنات آسیابر خشک شد، ستونهای چوبی بازار ترک برداشت، آسیابر دیگر کمر راست نکرد
وی، درباره اهمیت بازار آسیابر توضیح میدهد: «روزبازارها، از جاذبههای گردشگری گیلان است، اما در مناطق کوهستانی بهویژه در مناطق دیلمان، پیرکوه، عمارلو و خورگام به دلیل شرایط آب و هوای متغیر، امکان برپایی بازارهای هفتگی مشکل بود و در فصل سرما کلا تعطیل میشد. درنتیجه ایجاد بازارهای ثابت و سرپوشیده نیاز منطقه را برطرف میکرد.
بازار دهستان «کلیشم» و «پیرکوه» در زلزله تابستان ۶۹ منحیل به کلی تخریب شد و با مهاجرت مردم، رونق مغازههای باقیمانده نیز از بین رفت. بازار سنتی «اسپیلی» و «دیلمان» نیز چندین نوبت در ۱۰۰سال اخیر دچار آتشسوزی شده و عملا سازههای سنتی از بین رفته است. و مغازه های جدید، دیگر معماری بومی ندارد. تنها بازار آسیابر باقی مانده است. دهستان «آسیابر» محل تجارت بود و نه محل گذر و عبور تجار و «جیربازار» یکی از مکانهای داد و ستد مهم بود.»
مازیار امیدی درباره وجه تسمیه محله میگوید: «حوالی سالهای ۱۱۰۰ یا ۱۰۵۰، آتشسوزی گستردهای در منطقه رخ میدهد و کل روستا و بازار قدیمی آن میسوزد. پس از آن دختر یکی از خوانین به نام «آسیه» که گفته شده این دهستان قباله وی بوده، برای آبادانی منطقه تلاش زیادی میکند. درواقع نام روستا «آسیهبر» بوده است. با رونق گرفتن روستا، دوباره بازار آسیابر سرپا میشود. جیربازار فعلی با قدمت ۳۰۰ سال، نتجیه آبادانی همان دوران است.»
یکی دیگر از فرهنگیان محله میگوید: «آسیابر در دوره ساسانی شهری آباد بوده است. در دوره قباد ساسانی بیش از ششصد هزار نیروی جنگاور از آسیابر به جنگ با یونان اعزام میشوند و این تعداد جنگاور از سراسر ایران در پادگان آسیابر جمع شده بودند آسیابر یعنی آسایشگاه و پادگان. و مردم این منطقه از نسل پرتویهای اشکانی بودهاند.»
پوران صبحی، با اشاره به جشن خرمنکوبی که بعدها به شکل علم واچینی به حیات خود ادامه میدهد میافزاید: «بیشک، دلایل اقلیمی در طول تاریخ از رونق آسیابر کاسته، ولی هیچگاه آسیابر خالی از سکنه نشده است. در زمان حمله اعراب، جنگهای خونین سادات علوی، لشکرکشیهای حسامالدین فومنی و زمامداری شاه عباس صفوی و… باعث مهاجرت اهالی آسیابر در طول تاریخ شده است.
اما پس از ثبات در منطقه، بعضا به موطن خود بازگشته و مهاجران جدیدی نیز به آسیابر اضافه شده اند. با رونق دوباره بازار آسیابر در دوره صوفیه، جیربازار کنونی به بازار صفویه معروف میشود و بهخاطر حِرَف مختلف فعال در آسیابر، از تمام روستاها و شهرهای اطراف به این بازار میآمدند.»
پوران صبحی که درحال جمعآوری تاریخ شفاهی آسیابر است میگوید: «پدرم یکی از صنعتگران خلاق آسیابر بود و تفنگهای سرپری میساخت که نظیر نداشت. همچنین در طبابت تجربه داشت. در شیوع سرخک، ۴۰ کودک مبتلا را از مرگ نجات داد، مسجد پیرکوه را تجهیز کردند و چندماه خودش آنجا ماند و کودکان روستاهای اطراف را در مسجد قرنطینه کردند و پدرم آنها را مداوا کرد»
31 خرداد ۱۳۶۹ نیمهشب یک آن زندگی از حرکت ایستاد، سقف آسیابر فروریخت و آوار زلزله، چرخ اقتصاد آسیابر را شکست، طاقهای گنبدی حمام را بلعید، قنات آسیابر خشک شد، ستونهای چوبی بازار ترک برداشت، آسیابر دیگر کمر راست نکرد. چراغ زندگی «مش حبیب قهوهچی» که سال ۱۳۹۵ خاموش شد، آخرین مغازه جیربازار آسیابر هم به فعالیت خود پایان داد.
با اینحال، به همت فعالان فرهنگی منطقه، پرونده ثبتی «جیربازار آسیابر» آماده و به اداره میراث فرهنگی ارسال شد. پس از بررسی این بازار در ۱۹خرداد ۱۳۹۹ و به شماره ۱۲۴ در لیست بازارهای واجد ارزش برای ثبت ملی قرار گرفت. اما هنوز بازار دوره صفوی با معماری بومی کوهستانهای گیلان، ثبت نهایی نشده است.
یک دنیا زندگی در خاکستر این کهن دیار سوسو میکند.آفرین بر همت شما