چالشها و آرزوهای ارکستر ملی گیلان در مسیر احیای موسیقی ایرانی؛
آموزش موسیقی در رسانه ملی نادیده گرفته شد
موسیقی ایرانی نه تنها یک هنر باستانی است، بلکه به عنوان یکی از مهمترین ارکان فرهنگی کشورمان شناخته میشود. این موسیقی که در طی قرون و اعصار تکامل یافته، دارای ساختار خاصی است که در آن دستگاهها و مقامها نقش مهمی ایفا میکنند.
هر دستگاه موسیقی ایرانی، با ویژگیهای منحصر به فرد خود، میتواند حالات مختلفی از احساسات انسانی را بیان کند، از آرامش و سکون گرفته تا هیجان و شور. موسیقی ایرانی تنها به صدای سازها محدود نمیشود، بلکه شعر و آواز نیز بخش جداییناپذیر آن است که در بسیاری از قطعات، نقش ویژهای دارد.
در دنیای امروز که تاثیرات جهانی شدن و ورود موسیقیهای غربی به فضای فرهنگی ایران بیشتر شده است، احیای موسیقی اصیل ایرانی و معرفی آن به نسلهای جدید از اهمیت ویژهای برخوردار است. ارکسترهایی مانند ارکستر ملی گیلان در همین راستا بهوجود آمدهاند تا بتوانند نقش مهمی در معرفی و حفظ این گنجینه ارزشمند ایفا کنند.
ارکستر ملی گیلان، به منظور حفظ و ترویج موسیقی ایرانی در سطح استان گیلان تأسیس و نخستین اجرای آن در تابستان 1401 به روی صحنه رفته است. این ارکستر با هدف آشنایی بیشتر جامعه با موسیقی ملی ایران و همچنین ارتقاء سطح آگاهی هنری در میان مردم، تأسیس شد.
“ارکستر ملی”کوتاهشدهی “ارکستر موسیقی ملی” است. ساختار و سازبندی این ارکستر همانند ارکستر سمفونیک است، با این تفاوت که سازهای ایرانی نیز به آن افزوده شدهاند. ارکستر ملی به اجرای آثاری میپردازد که بنیان آنها بر موسیقی ملی باشد یا پیوندی با موسیقی ملی ما داشته باشد.
باوجود چالشهای مالی و اجرایی، این ارکستر به یکی از نمادهای تلاش برای احیای موسیقی ملی در این استان تبدیل شده است. در همین راستا، با دو تن از موسسین این ارکستر، مصطفی گلشن و مرتضا سعیدیراد، به گفتوگو پرداختهایم تا بیشتر از روند شکلگیری، چالشها و آیندهی این ارکستر بدانیم.
* ایده تشکیل ارکستر ملی گیلان چگونه شکل گرفت؟ چه نیازی باعث شد که این ارکستر تأسیس شود؟
– مصطفی گلشن: در زمانی که با چند نفر از دوستانی که در زمینه موسیقی کلاسیک فعالیت داشتیم، گروهی تشکیل دادیم که در آن قطعاتی از موسیقی کلاسیک و سنتی را اجرا میکردیم.
کمکم، مسیر گروه به سمت اجرای قطعات موسیقی کلاسیک غربی کشیده شد و با افزایش تعداد نوازندگان، شرایط برای شکلگیری یک ارکستر فراهم شد. در همین دوران، اندیشهی تأسیس یک ارکستر ملی به ذهنم رسید. آقای مرتضا سعیدیراد هم در این زمینه تجربههایی داشتند، بنابراین موضوع را با ایشان در میان گذاشتم.
-مرتضا سعیدی راد: در آغاز، ایدهی تشکیل ارکستر از سوی آقای مصطفی گلشن با من در میان گذاشته شد. قرار بر این شد که ارکستری با ساختاری مشابه «ارکستر ملی» که در سال ۱۳۷۷ استاد فرهاد فخرالدینی در تهران بنیان نهاده بودند، در گیلان راهاندازی کنیم.
در گیلان از حدود دههی ۸۰، فعالیتهای ارکسترال دیگری توسط دوستان و همکاران ما انجام شده بود، اما این فعالیتها به دلایل گوناگون متوقف شد یا مسیری متفاوت از آنچه ما در نظر داشتیم، در پیش گرفت. در گام بعدی، این ایده را با دیگر دوستان و همکارانی که شناخت خوبی از آنها داشتیم، مطرح کردیم.
دو نفر از عزیزان، آقایان ساجد رضایی و محمدحسن گلشن، به ما پیوستند و گروه چهارنفرهای به عنوان هیئت بنیانگذار ارکستر شکل گرفت.
پس از آن، با همکاری دوستان، فراخوان عمومی منتشر شد و مراحل گزینش اعضا انجام گرفت. در نهایت، تمرینات ارکستر در سال ۱۳۹۸ آغاز شد. پس از پشت سر گذاشتن دورهی کرونا که منجر به تعلیق ارکستر شد، توانستیم در تابستان ۱۴۰۱ نخستین اجرا را برگزار کنیم.
*آقای سعیدی لطفا از تجربیاتتون در زمینه رهبری ارکستر بفرمایید:
-پیش از ارکستر ملی گیلان، تجربهی رهبری گروههای گوناگونی را در زمینهی اجرای آثار “موسیقی معاصر” داشتم. ارکستر “زیتون” و “ارکستر سازهای ملی” را که با شمار زیادی از همکاران و شاگردانم در گیلان بنیان گذاشته بودیم، رهبری میکردم. پیش از اینها نیز، از سال ۱۳۸۱، آنسامبل “چکاد”، “رامتین” و “ققنوس” را هدایت میکردم.
*چرا در نامگذاری “موسیقی ملی” و “گیلان” کنار هم آمده است؟
-مرتضا سعیدیراد: “ارکستر ملی”کوتاهشدهی “ارکستر موسیقی ملی” است. ساختار و سازبندی این ارکستر همانند ارکستر سمفونیک است، با این تفاوت که سازهای ایرانی نیز به آن افزوده شدهاند. ارکستر ملی به اجرای آثاری میپردازد که بنیان آنها بر موسیقی ملی باشد یا پیوندی با موسیقی ملی ما داشته باشد.
بیگمان، هنگامی که سخن از “موسیقی ملی” به میان میآید، منظور موسیقی همهی گروههای ایرانی همچون کرد، ترک، بلوچ، لر، گیلک، مازنی، خراسانی و دیگران است، و همچنین موسیقی کلاسیک ایرانی که در چارچوب موسیقی دستگاهی شناخته میشود.
هنگامی که واژهی “گیلان” پس از “ملی” آورده میشود، دو برداشت به ذهن میرسد: نخست، اینکه جایگاه اجرای این موسیقی ملی و نیز اعضای ارکستر از گیلان هستند؛ دوم، اینکه “موسیقی گیلان” و فضای تنظیم قطعات، رنگ و بوی آن را به خود گرفته است. برداشت دوم نادرست است، زیرا چنین چیزی در موسیقی اجرایی ما چیره نیست.
بر این پایه، “ارکستر ملی گیلان” به معنای ارکستری با ساختار «ارکستر موسیقی ملی» است که در گیلان پایهگذاری شده و مرکز کارهای هنری آن نیز در همین استان است. مانند اینکه بگوییم: ارکستر موسیقی ملی، شاخهی گیلان. در حقیقت، گیلان جایگاه این ارکستر را نشان میدهد و منطقهای است که ارکستر به آن وابسته است.
*در ابتدای راه با چه چالشهایی مواجه بودید؟ مهمترین موانعی که در مسیر حفظ و توسعه ارکستر با آن روبهرو بودهاید، چه بودهاند؟
-مصطفی گلشن: راهاندازی و شکلگیری یک ارکستر کار سادهای نیست، بهویژه زمانی که پشتیبانی مردمی وجود نداشته باشد. در آغاز، از سالن آموزشگاه قبلی برای تمرین استفاده میکردیم و چند سال نخست، مشکلی نداشتیم.
پس از نخستین اجرا، استقبال هنرمندان افزایش یافت و آزمونهای ورودی طولانیتر شد، اما با پشتکار توانستیم مسیر را ادامه دهیم. بزرگترین چالش ارکستر، مشکلات مالی است. در تمام این سالها، هیچ شرکت یا برند شناختهشدهای از ما حمایت نکردهاست و حتی فضای تمرین مناسبی نیز نداریم.
-مرتضا سعیدیراد: ارکستر ملی گیلان با چالشهایی مانند کمبود نوازنده در برخی سازها و نبود نوازنده در برخی دیگر روبهرو است. برای برطرف کردن این مشکلات، تلاش شده است تا با راهنمایی علاقهمندان و فراهم کردن امکانات موجود، آنها را به یادگیری و پیوستن به ارکستر تشویق کنیم.
همچنین، ارکستر انگیزهای برای نوازندگان ایجاد کرده تا برای عضویت در آن تلاش بیشتری کنند. برای مثال، در آغاز در بخش سازهای بادی چوبی کمبود داشتیم، اما با تشویق و تلاش بخشی از این مشکل حل شد.
یکی دیگر از چالشها، یکدست نبودن سطح نوازندگان است که برای ایجاد هماهنگی و ارتقای کیفیت اجرایی نیاز به تمرین و زمان بیشتری دارد. اما به دلیل محدودیتهای مالی و مشکلات روزمره اعضا، امکان تمرین بیشتر تاکنون فراهم نبوده است. در این شرایط، حمایتهای مالی از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی نیز بسیار محدود است و در حقیقت، ارکستر توسط اعضا و مخاطبانش پشتیبانی میشود.
علاوه بر این، ارکستر هنوز فضای مناسبی برای تمرین ندارد و از آغاز فعالیت تا سال گذشته در فضای آموزشگاه تمرین میکردیم. سپس به مکانی دیگر منتقل شدیم که فاقد تهویه مناسب و ظرفیت کافی برای تمامی اعضای ارکستر بود. تمرین در فضای نامناسب و غیر استاندارد، روی کیفیت اجرا بسیار تأثیرگذار است.
وقتی جوامع مختلف برای حفظ، اشاعه، پیشبرد، پیشرفت، شناخت و شناساندن فرهنگ، هنر و ارزشهای فرهنگیوهنری خود طرحهای گوناگون دارند- چه در بخشهای پایهای مانند آموزش و چه در کنترل و مدیریتِ اجرای طرحها و تدابیر از پیش تعیینشده- نتایج بهدست آمده بسیار متفاوت است در قیاس با جامعهای که در آن نه تنها شناخت فرهنگی بهگونهای که بایسته است وجود ندارد، بلکه هیچگونه برنامهریزی دقیق و اندیشمندانهای برای تأثیرگذاری فرهنگی نیز مشاهده نمیشود.
در رشت سالن مناسب برای تمرین ارکستر هست اما متأسفانه متولیان امر به جای حمایت از این ارکستر برای در اختیارنهادن این فضا به ما، طلب هزینهای میکنند که پرداخت آن در توان ارکستر ملی گیلان نیست. دعوت از نوازندگان مهمان هزینههای زیادی به همراه دارد.
همچنین بسیاری از نوازندگان مسافت طولانیای برای حضور در تمرینها طی میکنند و دستمزدی که پس از هر اجرا دریافت میکنند حتی هزینههای رفتوآمدشان را هم پوشش نمیدهد.
*آقای سعیدی شما به عنوان رهبر ارکستر، چه ویژگیهایی را در نوازندگان برای پیوستن به ارکستر جستجو میکنید؟
-پس از اینکه نوازنده از نظر علمی و عملی سطح قابل قبولی برای فعالیت در ارکستر پیدا کرد، ویژگیهایی چون تعهد کاری، مسئولیتپذیری، نظم، اخلاق حرفهای و آشنایی با قواعد همنوازی و قوانین ارکستر، و ترجیحاً تجربهی کار در ارکستر، از نظر من عوامل مهمی هستند که در نهایت بر کیفیت کلی کار تأثیرگذار خواهند بود.
*آیا تمایل به همکاری با ارکسترهای دیگر را دارید؟ آیا برای ترویج موسیقی ایرانی در خارج از کشور هم برنامهای دارید؟ چه فرصتهایی برای این نوع همکاریها میبینید و چگونه میتواند بر رشد ارکستر ملی گیلان تاثیر بگذارد؟
– مرتضا سعیدیراد: چرا که نه؟ همکاری با ارکسترهای مختلف برای هر دو طرف، هم رهبر ارکستر و هم نوازندگان، تجربهای مفید است. وقتی نوازندگان یک ارکستر در کنار رهبر دائم یا اصلی، پروژههایی با رهبر مهمان انجام میدهند، در واقع فرصتی برای آشنایی با نگرشی متفاوت پیدا میکنند.
همچنین، زمانی که رهبر ارکستر با ارکسترهای مختلف همکاری میکند، تجربه کار با نوازندگان مختلف و در سطوح متفاوت را به دست میآورد. ارکستر ملی گیلان این ظرفیت را بهصورت بالقوه دارد. اما با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما، به نظر من اهمیت ترویج موسیقی ایرانی و فرهنگ و هنر ایرانی در داخل کشور بسیار بیشتر از خارج از آن است.
*این روزها بسیاری از جوانان و نوجوانان به موسیقیهای بیگانه گرایش دارند و تمایل کمتری به موسیقی ایرانی نشان میدهند. به نظر شما، دلیل این مسئله چیست؟
-مصطفی گلشن: این پرسشی است که باید از مسئولان فرهنگی پرسید که چرا چنین وضعیتی پیش آمده است. البته دلیل آن روشن است؛ مسائل فرهنگی به اندازهای که آموزش داده میشوند، برداشت میشوند. خوب به یاد دارم که پدربزرگم هنگام گوش دادن به موسیقی میگفت: “این در دستگاه شور است“، درحالیکه هیچ آموزش رسمی ندیده بود. بعدها متوجه شدم که او این شناخت را از طریق برنامههای رادیویی به دست آورده است.
سؤال اینجاست که ما امروز در رادیو و تلویزیون چه چیزی آموزش میدهیم؟ در حال حاضر، آموزش موسیقی در رادیو، تلویزیون و سیستم آموزشی کشور بهطور قابل توجهی نادیده گرفته شده است. بسیاری از جوانان و نوجوانان حتی موسیقی ایرانی را نمیشناسند و ممکن است نام استاد شجریان را هم نشنیده باشند. این خلا فرهنگی باعث شده که جوانان به موسیقی غیرایرانی گرایش پیدا کنند.
-مرتضا سعیدیراد: برای رسیدن به راه حل، باید نگاه اساسیتری به موضوع داشته باشیم. شما زمانی میتوانید از نسل جوان انتظار شناخت داشته باشید که برایشان بستر مناسبی جهت مشاهده و پرداختن به آنچه میخواهید بشناسند به وجود آورده باشید. در حال حاضر، عامل مؤثری که منجر به آشنایی نسل جوانتر با موضوعاتی همچون موسیقی، از جمله موسیقی ایرانی، میشود فضای مجازی و رسانههای اجتماعی اینترنتی است!
چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که در عصر تکنولوژی به سر میبریم و روزبهروز به امکانات مرتبط با سیستمهای رایانهای هوشمند افزوده میشود. تأثیر هوش مصنوعی تقریبا در تمام رشتهها قابل مشاهده است. هوش مصنوعی به شکل عجیب و راستش را بخواهید، ترسناکی در حال پیشرفت است. هر ابزاری همانقدر که میتواند سودمند باشد، بسته به نوع بهکارگیری میتواند آسیبرسان نیز باشد.
وقتی جوامع مختلف برای حفظ، اشاعه، پیشبرد، پیشرفت، شناخت و شناساندن فرهنگ، هنر و ارزشهای فرهنگیوهنری خود طرحهای گوناگون دارند- چه در بخشهای پایهای مانند آموزش و چه در کنترل و مدیریتِ اجرای طرحها و تدابیر از پیش تعیینشده- نتایج بهدست آمده بسیار متفاوت است در قیاس با جامعهای که در آن نه تنها شناخت فرهنگی بهگونهای که بایسته است وجود ندارد، بلکه هیچگونه برنامهریزی دقیق و اندیشمندانهای برای تأثیرگذاری فرهنگی نیز مشاهده نمیشود.
مشکل ما شاید مسائل مالی، نبود مکان برای تمرین و … باشد، اما همه اینها قابل حل است. بزرگترین مشکل ما این است که از سوی مسئولان هنری دغدغهای وجود ندارد و حتی به آینده نیز امیدی به ایجاد درک و توجه به مسائل هنری از سمت مسئولان جدید نیست.
شما از موسیقی ایرانی صحبت میکنید، من از فرهنگ جامعه به شما میگویم. نمونهای از تفاوت فرهنگ اجتماعی را بهصورت یک مثال بازگو میکنم.
جناب نصیر حیدریان که سالها در هنرهای زیبای شهر گراتس اتریش مشغول به تدریس موسیقی و علم رهبری بوده است، برایم به عنوان نمونه از فردی که نگهبان مجموعه بوده میگفت که نه تنها در اغلب کنسرتهای خانهی اُپرای گراتس شرکت میکند، بلکه پس از آن گاهی با او به چگونگی کیفی و نقد و بررسی اجرا به گفتوگو میپردازد.
یعنی شناخت یک فرد از جامعه نسبت به فرهنگ موسیقایی خویش در حدی است که اهمیت موضوع را چنین درک کرده است. در مقابل، در روز اجرایی که در تالار مرکزی رشت داشتیم، یکی از اشخاصی که از سوی شهرداری (به عنوان یکی از متولیان امور فرهنگی) برای هدایت افراد به داخل مجموعه انتخاب شده بود، با برخی از نوازندگان ارکستر برخورد بسیار توهینآمیز و زنندهای داشت!
در حدی که ممکن بود منجر به برخورد فیزیکی هم بشود. شما تصور کنید نوازندهی ارکستر با چنین وضعیتی چطور میتواند روی صحنه به اجرای موسیقی هم بپردازد، که لازمهاش تمرکز و آرامش است؟ این تنها یک نمونه است و شما میتوانید حدیث مفصلتری از وضعیت فرهنگ و برخوردها را مشاهده کنید!
*چشمانداز شما برای آینده ارکستر ملی گیلان چیست؟
-مصطفی گلشن: بله، تلاش کردهایم که در هر فصل کنسرتهایی برگزار کنیم و حتی بیشتر از آن، به شهرهای مختلف سفر کنیم. یکی از آرزوهای من این است که بتوانیم کنسرتی از ارکستر موسیقی ایرانی را در میدان شهرداری، بلوار انزلی یا بازار ماسوله اجرا کنیم تا مردم بتوانند آن را ببینند و بشنوند.
وقتی نوجوانان و جوانان موسیقی ایرانی را از نزدیک تجربه کنند، به آن علاقه پیدا میکنند. اما اگر این موسیقی در دسترس نباشد و شنیده نشود، طبیعتاً گرایشی هم به آن شکل نخواهد گرفت.
-مرتضا سعیدیراد: بهعنوان مدیر هنری ارکستر، تلاش من بر آمادهسازی ارکستر برای اجرای رپرتوار جدید در زمان کمتر و ارتقای کیفیت آن است. در این مسیر، زمان زیادی را صرف تنوع بخشیدن به رپرتوار و همکاری با آهنگسازان مختلف میکنم. علیرغم مشکلات مالی و اجرایی، همکاری خوب همکاران باعث پیشرفت ارکستر شده است.
یکی از مشکلات اصلی موسیقیدانان، دغدغههای معیشتی است که موجب میشود بسیاری از آنها ناچار به تدریس تمام وقت یا کارهای غیرحرفهای شوند که باعث میشود نتوانند تمام وقت به حرفهی تخصصیشان بپردازند و در نتیجه، کیفیت کاهش مییابد. تدریس تمام وقت موسیقی باید مختص افرادی باشد که به صورت تخصصی به پداگوژی موسیقی پرداخته باشند.
همچنین، نبود مدیریت صحیح در صدور مجوز آموزشگاههای موسیقی و وضعیت نامطلوب رشته موسیقی در دانشگاهها، مشکلات زیادی در کیفیت آموزش ایجاد کرده است. اگر وضعیت معیشتی موسیقیدانان بهبود یابد، آنها قادر خواهند بود به فعالیتهای تخصصی خود بپردازند که منجر به ارتقای کیفیت موسیقی و هنر کشور میشود.
*آیا سخنی برای علاقمندان به موسیقی ایرانی دارید؟
-مصطفی گلشن: مشکل ما شاید مسائل مالی، نبود مکان برای تمرین و … باشد، اما همه اینها قابل حل است. بزرگترین مشکل ما این است که از سوی مسئولان هنری دغدغهای وجود ندارد و حتی به آینده نیز امیدی به ایجاد درک و توجه به مسائل هنری از سمت مسئولان جدید نیست.
امیدوارم مسئولان آینده از میان هنرمندان و افرادی که دغدغه هنر دارند انتخاب شوند تا استان پیشرفت هنری بیشتری داشته باشد. امیدوارم روزی برسد که دیگر شاهد ترک کشور توسط جوانانی که در این سرزمین برای ادامه فعالیتهای هنریشان تلاش کردهاند نباشیم.
-مرتضا سعیدیراد: موسیقی ایرانی بخشی از فرهنگ ایرانی است. ظرفیتهای بسیاری در موسیقی ایرانی وجود دارد. امکان کارکردن روی موسیقی ایرانی خیلی بیشتر از چیزی است که تصورش را بکنید. این گنجینهی فرهنگی را باید حفظ کرد. با نشستن و مشاهدهی زوال ارزشهای فرهنگی، اتفاقی جز تیشه به ریشهی خود زدن رقم نخواهد خورد.
اگر آن درصد اندک از جامعهی ما که تاکنون به دلیل داشتن دغدغهی فرهنگی ،حس مسئولیتپذیری و تعهدی که به فرهنگ این مرز و بوم دارند عمر خویش را وقف حفظ و اشاعهی آن کردهند، جملگی دچار تزلزل افکار نبودهاند!! باید از رویدادهای فرهنگی حمایت کرد. فرهنگ جامعه، هویت آن جامعه است.
جامعهای که دچار ضعف، ناتوانی و فقر فرهنگی باشد به راحتی تسلیم نفوذ فرهنگ غیر میشود. غلبه و رسوخ فرهنگ بیگانه و استقبال جامعه از آن لزوما به معنای برتری کیفی آن بر تمدن و مدنیت و فرهنگ خودی نیست. از فرهنگیان و هنرمندان جامعه حمایت کنید تا بتوانند به حفظ و اشاعهی فرهنگ ایران بپردازند.
عکاس: سپهر محمودیان
نظرات بسته شده است.