در این یادداشت دربارهی نحوهی گسترش پیامهای مرتبط با افشای متجاوز در شبکههای اجتماعی میخوانیم و اینکه چهطور کاربرها جرات سخن گفتن پیدا میکنند و سرآخر اینکه این کار چه تبعاتی میتواند داشته باشد.
پس از انتشار اخباری دربارهی تعرض برخی افراد، فضایی در شبکهی اجتماعی شکل گرفت و توانست بر یکی از تاریکترین زوایای زندگی زنان در جامعه نور بتاباند.
اما تاثیر روابط شبکهای در این میان چیست؟ شبکه چگونه به زنان آسیبدیده جرات افشاگری میدهد؟ آیا شبکه محیط خوبی برای افشا متجاوز و جلوگیری از اتفاق دوباره است؟
تبلورِ واقعیت مجازی
«پیتر برگر» و «توماس لاکمن» سال ۱۹۶۶ تحت تاثیر آرای «آلفرد شوتس» کتابی با عنوان «ساخت اجتماعی واقعیت» منتشر کردند و حرفشان این بود که همهی شناساییهای ما در موقعیتهای اجتماعی پدیدار میشود، انتقال مییابد و باقی میماند.
عینیت جهان هر قدر هم جامع و فراگیر جلوه کند، محصول و ثمرهی فعالیت انسان است. فعالیتی که دستاوردها و نتایج بیرونی فعالیت انسان خصلتی عینی پیدا میکند، عینیتیابی نام دارد. (جلاییپور، ۱۳۹۴: ۱۵۱)
اما در عرصه مطالعات شبکه، از منظر ساختگرایی اجتماعی این عینیتیابی خود را مفهوم تبلور[۱] نشان میدهد. واژهی تبلور برای توصیف روند جریان اطلاعات و شکلگیری واقعیت در عصر رسانههای اجتماعی به کار میرود. بر این اساس، افراد اساساً به ایجاد یک واقعیت مشترک در روابط درونگروهی تمایل دارند.
در این میان رسانههای آنلاین به افراد این امکان را میدهند که خود دستور کار ارائهی محتوا را مشخص کنند. یعنی این کاربر است که میتواند موضوع «تجاوز جنسی» را داغ کند. این کار پس از رصد مداوم پیامها اتفاق میافتد.
منِ کاربر که خاطرهی تلخ تعدی یا مزاحمت خیابانی دارم یا حتی کسی سعی کرده به من تجاوز کند، خودم را داخل جمعی میبینم که همگی از این اتفاقها به تنگ آمدهاند و قصد افشای متجاوز را دارند؛ چون معتقدند سکوتِ قربانی، سبب تشویق متجاوز میشود.بنابراین من هم از تجربهی خود میگویم و سکوت را جایز نمیبینم.
ما ویژگیهای شناختی و عاطفی این محتوا را ارزیابی میکنیم و نوعی واقعیتِ عینی و ذهنی میرسیم. اگر موضوع حساسی چون تجاوز جنسی مطرح باشد، سرعت داغ شدن و انتشار موضوع خیلی بیشتر است.
در واقع مولکولهای اطلاعات (خبر تجاوز) و نگرشها (تجربهی زیستهی ما) در کنار مولکولهای مشابه گرد هم میآیند و «واقعیت» را در ذهن افراد متبلور میکنند. واقعیتی که به شکل مجازی تبلور مییابد. پس آنچه فرد از واقعیت دریافت میکند، اطلاعاتی است که به او میرسد و با تجربهی زیستهی او پیوند میخورد.
از آنجایی که شبکههای آنلاین از افراد مختلفی تشکیل شده است، ویژگیهای روابط شبکهای افراد بر آنچه افراد واقعیت میدانند، تاثیر میگذارد. (Bowe, 2014:262)
با این همه کسانی که عضو گروههای کوچکتر هستند همپوشانی و همراهی کمتری با جامعهی بزرگتر دارند و در میان خود سعی میکنند آنچه را که میپسندند را مدام تکرار کنند. به این ترتیب با وضعیت «اتاق پژواک[۲]» مواجهایم.
جرات فریاد علیه متجاوز
یعنی منِ کاربر که خاطرهی تلخ تعدی یا مزاحمت خیابانی دارم یا حتی کسی سعی کرده به من تجاوز کند، خودم را داخل جمعی میبینم که همگی از این اتفاقها به تنگ آمدهاند و قصد افشای متجاوز را دارند؛ چون معتقدند سکوتِ قربانی، سبب تشویق متجاوز میشود.بنابراین من هم از تجربهی خود میگویم و سکوت را جایز نمیبینم.
اتاق پژواک توصیفی کنایی از وضعیتی است که در آن اطلاعات، ایدهها، یا باورها با ارتباطات و تکرار درون یک سامانه تعریف و تقویت میشوند. درون یک اتاق پژواکِ تمثیلی، منابع رسمی زیر سؤال نمیروند و دیدگاههای متفاوت یا رقیب سانسور، ممنوع، یا کمتر از حد پوشش داده میشوند.
یک خطر این وضعیت، احساس قدرت کاذب کاربران است. در فضایی که کسی برای هیچ ادعایی سند و مدرک نمیخواهد، ممکن است برخی به واسطهی این پشتگرمی جمعی، از قدرت خود در شبکه سوءاستفاده و کسانی را متهم کنند که بیگناهاند و واقعاً متجاوز نبودند.
وضعیتی در رسانهها که در آن یک ایده یا اعتقاد توسط ارتباط درونی یک سیستم یا تکرار مداوم آن در همان سیستم پژواک پیدا میکند. در واقع ما با گروهها و کانالهایی در ارتباط هستیم که همراستا با عقاید ماست. کسانی را دنبال میکنیم که مخالف نظر ما نیستند و کاربران پی چیزهایی میگردند که اعتقاد پیشین آنان را تقویت کند.
البته یادمان باشد که این امر میتواند ما را دچار سویگیری تاییدی[۳] کند. به این معنا که ما گرایش داریم به جستوجوی اطلاعات یا تعبیر کردن آن به نحوی که باورها یا فرضیههای خودمان را تأیید کند. گاهی یک منبع اطلاعاتی ادعایی مطرح میکند که همفکران نیز آن را تکرار میکنند (البته بیشتر به شکل اغراقگونه یا تحریفشده) و گویی در این اتاق در بسته با تنوع پیامها مواجهایم. در واقع افراد در گروههای همسان نظر خودشان را دوباره میشنوند و این سبب تقویت آن نظر و ایجاد حس اعتماد به نفس خواهد شد. (Hampton et al, 2017)
میتوان رویدادها(Events)، نمایشگاهها یا همایشهایی ترتیب داد و بر لزوم حمایت جامعه از قربانیان تاکید کرد، اما نمیتوان با صرف لایک زدن زیر پست قربانیان جلوی متجاوز را گرفت. چرا که شبکه تنها به ما جرات «شکستن مُهر سکوت» میدهد و نه امکان ریشهکنی تجاوز.
اما یک خطر این وضعیت، احساس قدرت کاذب کاربران است. در فضایی که کسی برای هیچ ادعایی سند و مدرک نمیخواهد، ممکن است برخی به واسطهی این پشتگرمی جمعی، از قدرت خود در شبکه سوءاستفاده و کسانی را متهم کنند که بیگناهاند و واقعاً متجاوز نبودند. از سوی دیگر، ممکن است برخی میان بیادبی، تعرض و تجاوز تفاوتی قائل نباشند و همه را با چوب تجاوز جنسی برانند.
از این رو باید تاکید کرد فضای شبکه، برای نور انداختن بر خاموشی تاریخی قربانیان تجاوز مفید است، اما خود این کاربران باید خوب بدانند که نمیتوان به واسطهی حمایت شبکهای بدون مدرک علیه کسی اقامهی دعوا کرد.
در خوشبینانهترین شکل ممکن میتوان این جنبش مجازی را به خلاقیتهای واقعی و بیرونی پیوند داد. میتوان رویدادها(Events)، نمایشگاهها یا همایشهایی ترتیب داد و بر لزوم حمایت جامعه از قربانیان تاکید کرد، اما نمیتوان با صرف لایک زدن زیر پست قربانیان جلوی متجاوز را گرفت. چرا که شبکه تنها به ما جرات «شکستن مُهر سکوت» میدهد و نه امکان ریشهکنی تجاوز.
منابع:
- جلاییپور، حمیدرضا، جمال محمدی (۱۳۹۴) «نظریههای متاخر جامعهشناسی»، تهران: نشر نی، چاپ ششم.
- Bowe Brian J. & Donghee Yvette Wohn (2014) “Crystallization: How social media facilitates social construction of reality“, CSCW, pp: 261-264
- Hampton, Keith N.; Shin, Inyoung; Lu, Weixu (2017) “Social media and political discussion: when online presence silences offline conversation“. Information, Communication & Society. 20 (7): 1090–۱۱۰۷
[۱] Crystallization
[۲] echo chamber
[۳] confirmation bias