توسعه از مسیر روسیه؟

واکاوی اقتصاد؛

12

تجارت فردا- سعید ابوالقاسمی این پرسش را مطرح کرده است که، آیا شراکت استراتژیک روسیه، کشورها را در مسیر توسعه قرار می‌دهد؟

ایران نخستین کشوری نیست که با روسیه، قرارداد استراتژیک امضا می‌کند. پیش از اینکه مسعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین، توافق‌نامه مشارکت راهبردی میان دو کشور را امضا کنند، رئیس‌جمهور روسیه دو توافق دیگر با چین و کره‌ شمالی امضا کرده بود.

 

توافق‌نامه‌ای که در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۵ (۲۸ دی‌ماه ۱۴۰۳) میان ایران و روسیه به امضا رسید، حوزه‌های مختلفی مانند تجارت، سرمایه‌گذاری، دفاع، امنیت، انرژی، مبارزه با تروریسم، هوا-فضا، اطلاعات و امنیت سایبری را پوشش می‌دهد.

 

بر اساس این توافق‌نامه، روسیه در ساخت دو واحد جدید نیروگاه هسته‌ای بوشهر به وسیله روس‌اتم مشارکت خواهد کرد که قرار است امنیت انرژی و رشد اقتصاد ایران را به میزان بسیار زیادی افزایش دهد.

 

توافق‌های استراتژیک روسیه با کشورهایی مانند ایران، چین و کره‌ شمالی، بخشی از یک استراتژی ژئوپولیتیک گسترده‌تر با هدف مقابله با نفوذ غرب، کاهش تاثیر تحریم‌ها و تقویت توانایی‌های اقتصادی و نظامی این کشور است.

 

این توافق‌نامه‌ها مزایای متقابلی از جمله افزایش همکاری‌های اقتصادی، تبادل فناوری و افزایش امنیت را به دو طرف ارائه می‌دهند.

 

طبقه‌بندی روسیه به عنوان یک کشور استعمارگر به آسانی میسر نیست. در شرایطی که روسیه سابقه گسترش سرزمینی و کنترل مناطق مختلف را در کارنامه خود ثبت کرده، اما استراتژی‌ها و زیرساخت‌های امروزی آن، با تعریف سنتی استعمار مطابقت ندارد.

 

تاریخ گسترش روسیه به دوران تزار روسیه و اتحاد جماهیر شوروی بازمی‌گردد. امپراتوری روسیه از سمت شرق به سیبری، قفقاز و آسیای مرکزی گسترش یافت و بر این مناطق کنترل داشت اما در دوران شوروی، روسیه از طریق ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی به اعمال نفوذ بر کشورهای همسایه خود ادامه داد.

 

در دهه‌های اخیر اما، روسیه معاهدات و موافقت‌نامه‌های متعددی را با کشورها برای ارتقای تجارت و سرمایه‌گذاری امضا کرده که از آن جمله می‌توان به پیمان مشارکت راهبردی جامع ایران و روسیه با هدف گسترش همکاری‌های اقتصادی و تقویت مشارکت‌های نظامی و سیاسی اشاره کرد.

 

یکی دیگر از راهبردهای این کشور، بر توافق‌های نظامی متمرکز می‌شود. در این زمینه نیز روسیه با کشورهایی مانند بلاروس و قزاقستان ائتلاف نظامی ایجاد کرده و سازمان پیمان امنیت جمعی را برای مقابله با نفوذ ناتو راه‌اندازی کرده است.

 

در یک سوی دیگر از راهبردهای روسیه برای توسعه گستره نفوذ خود می‌توان به دیپلماسی انرژی اشاره کرد.

 

این کشور از منابع عظیم انرژی که در اختیار دارد به عنوان ابزاری برای دیپلماسی استفاده کرده و در ازای امتیازات سیاسی و اقتصادی، انرژی مورد نیاز را در اختیار کشورهای اروپایی و آسیایی قرار می‌دهد.

 

در نهایت، روسیه فرهنگ و زبان خود را از طریق برنامه‌های آموزشی، تبادلات فرهنگی و اطلاع‌رسانی رسانه‌ای ترویج می‌کند و به تقویت قدرت نرم خود در مناطق مختلف می‌پردازد.

 

با این راهبردها، زیرساخت‌های روسیه در سایر کشورها ابتدا بر همکاری‌های اقتصادی و نظامی متمرکز شده و کنترل مستقیم را در برنامه ندارد.

 

سوریه، مثال واضحی از این حضور است. روسیه پایگاه‌های نظامی در سوریه ساخته و یک پایگاه دریایی نیز در طرطوس دارد، اما این پایگاه‌ها، بخشی از مشارکت‌های استراتژیک به شمار می‌روند و رنگ و بوی کمتری از جاه‌طلبی‌های استعماری در آن وجود دارد.

 

همچنین، دخالت روسیه در درگیری‌های سوریه، بیش از اینکه ناشی از اهداف استعماری باشد، از منافع ژئوپولیتیک منشا می‌گیرد.

 

کارشناسان بین‌المللی اما در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. برخی از این کارشناسان استدلال می‌کنند که اقدامات روسیه در مناطقی مانند اوکراین و سوریه به دلیل اعمال کنترل و نفوذ بر این مناطق، در دسته استعمارگری طبقه‌بندی می‌شود.

 

اما برخی دیگر بر این باور هستند که راهبردهای روسیه بیشتر با سیاست واقعی و مانورهای ژئوپولیتیک همسو است و نمی‌توان عنوان استعمار سنتی را برای آن در نظر گرفت.

نظرات بسته شده است.