توهمی به نام قلب تئاتر خیابانی کشور در رشت

نمایش هنرمندان مناسبتی و سکوهای سیمانی کی به پایان می رسد؟

0 767

تئاتر خیابانی از دیر باز هنری بوده که اقشار مختلف جامعه را به یکدیگر پیوند داده است. این نوع از تئاتر توانسته هم به نوعی در انعکاس اعتراضی اجتماعی موفق باشد و هم در ارتباط برقرار کردن با آحاد گوناگون جامعه موثر عمل کند. البته این هنر از آغاز پدید آمدن تا کنون دچار تغییرات گوناگونی شده است؛ چونان که می­بینیم در قرن بیستم و جنگ جهانی اول این هنر هدفش ترویج انقلاب بود و بعدتر، یعنی از سال های دهه  میلادی ۶۰ از رویکردش که دفاع از پرولتاریا بود، صرفِ نظرکرد و معترض آن شد.

بعد از آن که از سویه­ سیاسی اش کاسته شد، جای خود را به دفاع از سیاه­پوستان، فیمینیست ها و مخالفت با جهانی­ سازی داد. این نوع هنر توانسته از اماکن دربسته­ای چون آمفی­ تئاترها و تماشاخانه­ ها به محوطه روبازی که مشارکت بیشتر مردم را می­ طلبد، مانند بازار، کافه­ ها و میادین منتقل شود. از این منظر این هنر به اعتراضی اجتماعی شبیه است که در قالبی سنت­ شکنانه از سلف خود، یعنی تئاتر بسته، جدا شده و توانسته برای خود محتوا و شکلی نو به وجود آورد. بنابراین باید در اطلاق هر نمایش خیابانی به نام اجرای خیابانی محتاط باشیم. چون صرفا هر نمایشی که در بیرون اجرا می­شود، تحت این نام نمی­گنجد. افراد بزرگی هم در گسترش تئاتر خیابانی نقش داشتند: افرادی مثل «داریو فو»، «آنتوان آرتو» و «پلاتون کرژنتسف».

محمد پورجعفری: تئاتر خیابانی یک محتوای اجتماعی- سیاسی دارد و سعی­ اش بر این است که آموزه ­ای اخلاقی و اجتماعی را نشان دهد؛ در همه ادوار هم این مشخصه را حفظ کرده است. حال اگر ما بیاییم این مشخصه را از آن بستانیم چه چیز باقی می­ماند؟ اینکه با هر شکلی ما فقط اجرایی داشته باشیم از اساس غلط است. در درجه­ اول باید متولیان تئاتر خیابانی از خود بپرسند دنبال چه چیزی بودند؟

مدتی است که در شهر خودمان، رشت شاهد اجرای تئاترهای خیابانی بوده­ ایم که با استقبال خوب تماشاگران مواجه شده است. این تئاترها که در پیاده راه فرهنگی رشت و محل برگزاری تئاتر دائم اجرا می­شد، چندی قبل اختتامیه­ هاشان برگزار شده است. بنابراین فرصت را غنیمت شمردیم تا پای صحبت دو نفر از کارگردانان گیلانی به نام  «محمد پورجعفری» و «وحید تقی­ زاده» بنشینیم و ببینیم نظر آنها در رابطه با تئاتر خیابانی چیست؟ اینکه اصولا کارکرد یک تئاتر خیابانی به چه صورت تعریف می­شود؛ و این جریان تئاتر دائمی که در شهر رشت به وجود آمد و مخاطبان بسیاری را هم جذب خود کرد آیا توانست به شکل مطلوبی دیده شود؟ تئاتری که مشخص نیست هدف آن صرفا بیان ایده­ ای اجتماعی است که در قالب تئاتری روباز و با مشارکت مردم برگزار می­شود، یا سرگرم کردن شهروندان؟ ضمن اینکه آیا خود فضای شهر رشت و زیر بنایش برای برگزاری چنین تئاترهایی مناسب است یا خیر؟

از تئاترهای خیابانی­ ای که در این چند مدت در پیاده­ راه فرهنگی رشت برگزار شد می­توان به اینها اشاره کرد: تئاتر خیابانی توهم، اول خودم، لاو استوری، مجسمه، سگ­های پوشالی، شهر ما خانه­ من، نقطه سر خط و …

محمد پور جعفری که کارشناس و مدرس تئاتر و دانشجوی روان شناسی است در گفت و گو با مرور می گوید: ما هنوز نتوانسته­ ایم به تعریف جامعی در خصوص تئاتر خیابانی دست پیدا کنیم بدین دلیل که متأسفانه در کشور ما استفاده­ غلط از واژه­ تئاتر خیابانی همه­ گیر شده است و این مشکل استان ما را هم درگیر خود کرده است.

تا آنجا که نمی­دانیم دقیقا به چه چیز تئاتر خیابانی اطلاق می­شود و هر چیزی را که در خیابان اجرا می­شود با این نام صدا می­کنیم.
عضو خانه تئاتر کشور، معتقد است: برگزاری تئاتر خیابانی در رشت هدفدار نبود و نتیجه­ خاصی حاصل نیامد از این رو پس از برگزاری دو سال از اجرای نمایش­های خیابانی تحت عنوان تئاتر دائم فرصت خوبی است که نکات ضعف و قوت آن را بررسی کنیم. جریان تئاتر دائم خیابانی در درجه­ اول حرکت منحصر به فردی در جریان تئاتر کشور بود. گروههایی که در تئاتر دائم کار داشتند، آثارشان در جشنواره­ های مختلف کشوری حضور پیدا کرد. شهر رشت به عنوان پایه­ گذار این حرکت در کشور مطرح شد. در واقع ما مردم را عادت دادیم هر شب در خیابان تئاتر ببینند.

بخش عمده ای از کارها تئاتر در خیابان بود نه تئاتر خیابانی!

از نظر پور جعفری تئاتر خیابانی یک محتوای اجتماعی- سیاسی دارد و سعی­ اش بر این است که آموزه­ ای اخلاقی و اجتماعی را نشان دهد؛ در همه­ ادوار هم این مشخصه را حفظ کرده است. حال اگر ما بیاییم این مشخصه را از آن بستانیم چه چیز باقی می­ماند؟

این کارگردان گیلانی ادامه می دهد: برای پایان هر فصل و افتتاح آن جشن با شکوهی گرفتیم، ولی لازمه­ی یک حرکت داشتن شیوه­نامه­ی درست و ساختار تعریف شده است. در ابتدای هر حرکت به دلیل شور و اشتیاقی که داریم نقص­ها دیده نمی­شود، ولی به مرور زمان که شور از بین رفت، اگر کار از پایه درست طراحی نشود عیب­ها بیرون می­زند. اینکه با هر شکلی ما فقط اجرایی داشته باشیم از اساس غلط است. در درجه­ اول باید متولیان تئاتر خیابانی از خود بپرسند دنبال چه چیزی بودند؟ هدف از شکل­ گیری این جریان چه بود؟ آیا غیر از این است که هر حرکت فرهنگی، آن هم به این شکل، باید به ارتقاء سطح فرهنگی جامعه کمک کند و بستر لازم را در کاهش آسیب­های اجتماعی ایجاد کند!

اساسا مشکلی در بین هنرمندان تئاتر ما وجود دارد و آن این است که اکثرا  ایدئولوژی خاصی ندارند. برای همین شما شاهد هستید با هر فراخوانی در باب هر موضوعی شرکت می­کنند. مثلا شهروندی، آیینی- سنتی، رضوی، مذهبی، آسیب­های اجتماعی، دفاع مقدس و… اینها هر کدامشان دیدگاه و نگاه متفاوت می­خواهد. چطور می­شود یک کارگردان در همه­ این بخش­ها کار کند؟

جدا از اینکه اشکالات زیادی به استفاده­ غلط از واژه­ «تئاتر خیابانی» وارد است و عموما بخش عمده­ ای از کارها خیابانی نبودند و بهتر بود بگوییم «تئاتر در خیابان» بود. ما در جذب و پرورش و ارتقاء فرهنگ مخاطب هم درست رفتار نکردیم. باید هدف­مان کشاندن مخاطب به سمت سالن­ها می­ بود تا دیدن تئاتر جز سبد کالای فرهنگی آنها شود. به دلایل مختلف از جمله ضعف کارشناسی این اتفاق نیفتاد.

هنرمندان مناسبتی و معضلی به نام شرکت در همه جشنواره های هنری!
این هنرمند که معتقد بود ایدئولوژی­ ای خاصی بر هنرمندان ما حاکم نیست توضیح داد: اساسا مشکلی در بین هنرمندان تئاتر ما وجود دارد و آن این است که اکثرا ایدئولوژی خاصی ندارند. برای همین شما شاهد هستید با هر فراخوانی در باب هر موضوعی شرکت می­کنند. مثلا شهروندی، آیینی- سنتی، رضوی، مذهبی، آسیب­های اجتماعی، دفاع مقدس و… اینها هرکدامشان دیدگاه و نگاه متفاوت می­خواهد. چطور می­شود یک کارگردان در همه­ این بخش­ها کار کند؟ این نشان می­ دهد برایش فرقی ندارد موضوع چه باشد، چون دغدغه ­ای ندارد. خب وقتی اینطور باشد ماهیت اجتماعی و سیاسی و انتقادی تئاتر خیابانی در رشت با شکست روبرو است. چون مگر ما چند کارگردان داریم که دغدغه­ اجتماعی داشته باشد؟ اینگونه هرکس برای خودش در هر بخشی کار می­کند. ما باید کارگردانان را شناسایی می­کردیم که در کدام بخش موفق­ تر و دارای دغدغه هستند. اگر اطلاعات و آماری پس از دو سال از تأثیر این اجراها در کاهش آسیب­های اجتماعی و ارتقاء سطح فرهنگ عمومی وجود دارد بهتر است متولیان آن را ارائه دهند.
رشت یک شهر فرهنگی است و در طول سال هنرمندان بزرگی را در دامن خودش پرورش داد. این مدرس تئاتر با بیان این مطلب می گوید: ولی باید این را در نظر بگیریم که آیا ما در بخش تئاتر خیابانی هم موفق هستیم یا نه؟ تاریخ نشان می­دهد که رشت از پیشگامان تئاتر صحنه­ ای در کشور است و هیچ وقت تئاتر خیابانی در آن به میزان تئاتر صحنه­ ای دیده نشده است. هنرمندان بزرگی همچون: دایی نمایشی، میرزا حسن خان ناصر، عبدالله رنجبر، فرخ لقا هوشمند، ملکه رنجبر، ملک مطیعی، فرامرز بهبود، محمد رییس زاده، سوسن تسلیمی، احمد بدر طالعی، انوش نصر، ابراهیم ضمیر، علی حاج علی عسکری و…. همه در تئاتر صحنه­ ای موفق بوده­ اند. ما تماشاخانه­ تئاتر داشتیم ولی هیچ وقت میدان تئاتر نداشتیم. هنرمندان بعد از انقلاب هم در تئاتر صحنه­ ای موفق بودند، مانند: فرهنگ توحیدی، غلامرضا آل بویه، بهزاد عشقی، امیرثابت، حبیب پورسیفی و… هنرمندان جوان ما هم مثل: امیر بدر طالعی، مهدی یوسفی زاده، کیوان خسرو مرادی، مجید پرکار و… اینها هم در تئاتر صحنه­ ای موفق بودند و هیچ وقت ندیدیم که اینها در تئاتر خیابانی موفق باشند و یا اصلا کاری کنند. این نشان­دهنده­ چیست؟ این نشان می­دهد ما مطالعه دقیقی از گذشته­ خودمان نداشتیم تا بدانیم که اساسا آیا رشت از لحاظ تاریخی این پتانسیل را دارد که در تئاتر خیابانی موفق باشد یا خیر؟ من می­گویم نه. جز حرکت­های فردی یکی یا دو نفر، اتفاق خاص دیگری در تئاتر خیابانی این شهر رخ نداده است. به جای اینکه تئاتر دائم صحنه­ ای را حفظ می­کردیم، آن را تعطیل کردیم. من مطمئنم ما در تئاتر دائم صحنه­ ای بسیار موفق خواهیم بود و این پتانسیل را داریم که حتی تجربه­ هایی در سطح جهانی داشته باشیم. باید برای هر حرکتی مطالعه کرد نه اینکه حسی عمل کرد. یک نگاهی به گروه های اجرا شده در این دو سال بیندازید و ببینید چند نفر کارکرده­ اند. چند گروه فعال بودند؟ این یک واقعیت است: رشت در تئاتر صحنه­ ای در سطح کشور بسیار موفق­ تر و پیشروتر از تئاتر خیابانی است. به نظر می­رسد ما باید دوباره تئاتر دائم صحنه­ ای را راه­ اندازی کنیم و مردم را به سمت سالن بکشانیم.

نمی توان به هر ایده ای اسم نمایش خیابانی گذارد
در ادامه وحید تقی­ زاده کارگردان فعال گیلانی که نمایش های متعددی را در رشت برگزار کرده است، بیان کرد: پیشینه­ی تئاتر خیابانی به زمان­های بسیار دور برمی­گردد به یونان باستان.

این نوع هنر طی تاریخ به واسطه­ ی رشد شهرسازی و شهرنشینی رنگ دیگری به خود گرفته است و نیز یک بار در قرن بیستم تحولی شگرف  داشته است.

تقی زاده ادامه داد: اما در تعریف این نوع اجرا در گیلان باید به استفاده از عناوینی اشاره کنم که فقط به عنوان یک برچسب از آن استفاده می­شود و بار معنایی خود را به دلیل عدم رعایت معیارهای آن از دست می­دهد. مانند عنوان تئاتر اپرا  (می­خندد) که موازین را رعایت نکرد ولی این برچسب را به خود زد. یعنی تئاتر اُپرا برگزار شد، در حالی که بازیگر همراه با ارکستر آواز نمی­خواند و نیز گرداننده که کارگردان نام گزاری شد (که در این شیوه به آن کارگردان نمی گویند) بویی از تئوری موسیقی نبرده بود. پس ما باید اول تعریف درستی از یک شیوه­ اجرایی داشته باشیم و پیش از آن تعریفی از هنر، به همین دلیل نمی توانیم به هر اتفاقی که در بیرون از فضای سالن و یا محیط رسمی این چنین بیافتد اسم نمایش خیابانی بگذاریم.

یک کشیدن قلب تئاتر خیابانی کشور بر روی سکویی سیمانی!

این هنرمند گیلانی که معتقد است باید به نوع اجرای تئاتر خیابانی دقت کرد، در ادامه­ صحبتهایش معتقد است که بخشی از ایده­ نمایش خیابانی مربوط به نوعِ اجرا است که یکی از مهم­ترین معیار سنجش آن بداهه پردازی­های آنی اجراگران است که باعث می­شود مخاطب جزئی از کار باشد. مخاطب دیگر اینجا یک مخاطب منفعلِ داخلِ سالن نیست که بلیطی تهیه کرده و در ساعت مشخصی خود را به آن (اغلب با تاخیر) رسانده باشد.
به گفته تقی زاده، مخاطب نمایش خیابانی که با هزاران مشکل و دغدغه­ روزمره­ خود در حال گذر از خیابان است، باید با یک اتفاق نمایشی مواجه ­شود، نه اینکه روی یک سکویی سیمانی را با موکت پوشانده باشند و با آمپلی فایر موسیقی پخش شود و با بلندگو از مباحث روزمره­ ای صحبت کنند که تنها به مانند یک شوخی بی مزه می­ماند.


اما مشکل از کجاست که این چرخه باطل هر ساله تکرار می شود؟ این کارگردان تئاتر پاسخش به این سوال چنین است: اگر بخواهیم دلیل به ثمر نرسیدن تلاشهایمان را در یک جمله خلاصه کنیم نقدپذیر نبودن جامعه­ فرهنگی ما است. البته بخشی از این ضعف متوجه­ی مسئولان و کارشناسان محترم است که بدون برنامه­ ریزی بلند مدت و کوتاه مدت دست به تصمیمات این چنینی می­زنند. تصمیماتی که به دلیل عدم زیر بنای مناسب برای رشد گونه­ های مختلف نمایش و آموزش و پرورش افرادی که تمایل دارند در این شیوه کار و یا قلم­ فرسایی کنند، مثمر ثمر واقع نمی­شوند.

وحید تقی زاده: گفتن اینکه اینجا قلب تئاتر ایران است، اشتباهی فاحش است. اگر هم تاکنون استعدادهای خوبی را به ایران معرفی کرده باشیم، باز هم تعاریف این چنینی راه به جایی نمی­برد. بنابراین بگذارید با خودمان روراست باشیم و بپذیریم که راه اشتباهی را پیش گرفته ­ایم و اسامی­ ای چون تئاتر  دائم و تئاتر خیابانی بیش از آنکه روشن­ کننده­ راه باشد، نوعی برچسب است.

این کارگردان گیلانی با تأکید دوباره بر رعایت نکردن موازین تئاتر خیابانی افزود: با این توضیحات نمی­توانم بگویم که نمایش خیابانی بوده و تنها می­توانم از آن به عنوان اتفاق خیابانی یاد کنم. تاریخ نمایش خیابانی به ما می­ آموزد که این نوع هنر یک هشدار است. ژانرهای متفاوتی از این نوع در خیابان به وجود آمده است؛ مثل نمایشی که «ژولیان بک» با همسرش به عنوان لیوینگ تئاتر ترتیب داده بود[۱]. در سال ۱۹۶۸ میلادی و در آوینیون مسئولان شهرداری مجبور شدند در بحثی این دو نفر را از کشورشان بیرون کنند. جامعه­ ای با آن سطح فرهنگی بالا و پیشرو  نمایشگر خیابانی تبعید می­کند.

این موضوع را هم در فو می­توانید ببینید و هم در آنتوان آرتو، بروک. حتی در تئاتر شورایی آگوستو بوآل: خود مجلس از او خواست که با کمک تئاتر، گفتمان را به آنها بیاموزد و پر است تاریخ از این نامها،  جالب این است که ما انواعی از تئاتر خیابانی غیر رسمی را در گیلان داشته­ ایم، مانند: تعزیه، نوروزخوانی، عروس و گولک ، معرکه­ گیری­ و… بنابراین بهتر است بودجه ما صرف اینگونه نمایش­ها شود، چون حداقل هدفشان مشخص است. ولی اطلاق تئاتر خیابانی به چیزی که امروز مشاهده می­کنیم، یا گفتن اینکه اینجا قلب تئاتر ایران است، اشتباهی فاحش است. اگر هم تاکنون استعدادهای خوبی را به ایران معرفی کرده باشیم، باز هم تعاریف این چنینی راه به جایی نمی­برد. بنابراین بگذارید با خودمان روراست باشیم و بپذیریم که راه اشتباهی را پیش گرفته­ ایم و اسامی ای چون تئاتر  دائم و تئاتر خیابانی بیش از آنکه روشن­کننده­ راه باشد، نوعی برچسب است که فقط گوش رسانه­ ها را پر می­کند و کارکرد دیگری ندارد.

۱. این جنبش با بهره‌گیری از تعهدات سیاسی ـ اجتماعی هنرمندان مختلف، هنر تئاتر را به مثابه­ی ابزاری جهت تغییرات اجتماعی به کار می‌گرفت. به مانند دادائیست‌ها و آرتو، گروه”تئاتر ‌زنده”‌ با ارائه‌یِ ایده‌های اعتراضی در قبال جهان مدرن و نمایش شکاف‌های عمیق مدنی زائیده از جنگ، مخاطبان را با خود همراه می‌ساخت. اوج فعالیت‌های این گروه با جنگ آمریکا در ویتنام همزمان شده بود. توانایی‌های گروه و تأثیرگذاری‌های آن به‌ دلیل پیگیری تمایلات سیاسی با بهره‌گیری از هنرمندانی از هر کیش و مرام افزایش بی‌حدی یافته بود. در دهه­ ی ۷۰ اوج فعالیت‌های گروه”‌تئاتر ‌زنده”‌ با طرح نظریه‌ای انقلابی تکمیل شد: «بی‌قیدی و آزادسازی تئاتر، خلق و‌ضیعتی که قادر باشد به تنهایی به کنش تئاتر خالص دست یابد.»

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.