دبیرستان فروغ؛ حراجی فرهنگ یا بازگشت به ناسیونالیسم ملی
مدرسه اناثیه امریکایی ها در رشت چگونه به ایران واگذار شد
در تاریخ پرفراز و نشیب ایران و آمریکا، جاستین پرکینز، یک مبلغ مسیحی پروتستان و زبانشناس و اولین آمریکایی بود که بر طبق اسناد موجود در ۱۸۳۳ م ـ ۱۲۱۱ خورشیدی به ایران پای گذاشت. اما عمق و گستره روابط ایران و امریکا به دوره ناصری معطوف شده است. دورانی که نه امریکا چنان قدرت جهانی داشت و نه ایران آن کشور را یک وزنه مهم جهانی تلقی می کرد.
در سال ۱۸۷۰ م ـ ۱۲۴۸ ش، ناصرالدین شاه نخستین بار اجازه تأسیس مرکز میسیونری مذهبی را به آمریکاییها داد. به این شرط که فعالیتهای این مرکز تنها شامل ارمنیها و مسیحیان مقیم تهران شود. بااین وجود، بنا به تمایل شدید میسیونرها به آموزش های عمومی و خدمات درمانی، حوزه فعالیت آن ها وسیع تر از جامعه ارامنی موجود در آن سال ها شد.
در ژوئن ۱۸۸۳ م (۱۳۰۰ ه/ق ۱۲۶۱ خورشیدی) آمریکا اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشدی به نام ساموئل گرین بنجامین به تهران اعزام کرد. دولت ایران هم نخست در سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی، و سپس در اکتبر ۱۸۸۸ میلادی (۱۳۰۶ هجری قمری) حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نماینده رسمی به آمریکا فرستاد. او بعدها به نام حاجی واشینگتن تاریخ ایران شهرت یافت.
اما به جهت سیاسی، ایران زمانی توجه خود را به نقش امریکا معطوف کرد که قرار بود امریکا نقش متوازنی بین کشورهای شوروی و انگلیس در مناسبات سیاسی ایران داشته باشد. کشورهایی که سال ها در رقابت با هم سعی داشتند منافع و مطامع سیاسی و اقتصادی خود را دنبال کنند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نبودند. به همین جهت دولت ایران در سال های نخست دهه ۱۹۲۰ م ـ ۱۲۹۸ خورشیدی گروهی از مستشاران مالی امریکایی را تحت سرپرستی آرتور میلسپو برای اصلاح و تجدید سازمان تشکیلات مالی ایران دعوت کرد. سازمانی که به عدم کارایی و فساد سوء شهرت داشت. هدف دولت ایران از این اقدام اصلاح وضعیت مالی ایران و بنابراین جلب سرمایه گذاری و علائق صنعتی ایالات متحده در کشور بود تا بدینوسیله از وابستگی اقتصادی ایران به اتحاد شوروی و انگلستان کاسته شود. براساس توصیه میلسپو، تعدادی از مهندسین امریکایی برای بررسی طرح احداث راه آهن سراسری کشور استخدام شدند. همچنین گروهی از امریکایی ها نیز برای نظارت بر احداث و مرمت بزرگراههای کشور، راهنمایی در زمینه فعالیت های کشاورزی و مشاوره در صنایع فرشبافی و جهانگردی به ایران دعوت شدند.
ولی طولی نکشید که نظر مساعد رضاشاه از امریکایی ها برگشت و حتی تلاش های او برای خاتمه دادن به فساد مالی حاکم بر ارتش ایران با مخالفت و رویارویی خود شاه روبرو شد که شخصا در عواید و مداخل امرای لشکر سهیم بود. خواسته های مستمر و مکرر میلسپو جهت برخورداری از اختیارات بیشتر نیز در نارضایتی روزافزون شاه موثر بود. رضاشاه اعلام داشت که «این کشور نمی تواند دو شاه داشته باشد، و شاه نیز من خواهم بود.»
گروه میلسپو در جلب سرمایه گذاری امریکایی ها که یکی از خواسته های شاه بود، توفیق نیافت. شرکت نفت سینکلر در سالهای نخست دهه ۱۹۲۰ به کسب امتیاز بهره برداری از نفت شمال موفق شد، ولی اندک زمانی پس از آغاز عملیات اکتشافی آنها در این زمینه چنان دشواری های حاصل از مخالفت روس ها و انگلیسی ها و ایرانی ها بالا گرفت که دست از کار شستند. میلسپو که به تدریج از اقتدار و اختیاراتش کاسته می شد در ۱۹۲۷ [۱۳۰۶] استعفا داد. سایر مستشاران مالی امریکایی نیز به تدریج با انقضا مدت قراردادشان کشور را ترک کردند. از آن دوره تا سرآغاز جنگ جهانی دوم، روابط ایران و امریکا توسعه قابل توجهی را تجربه نکرد و حتی در پی بازداشت وزیر مختار ایران در امریکا به علت تخلف رانندگی در واشنگتن، روابط دو کشور برای ده سال قطع شد.
دبیرستان پسرانه رازی (فرانسه) دبیرستان دخترانه منوچهری (فرانسه) دبیرستان پسرانه البرز (امریکا) دبیرستان پسرانه ادب اصفهان (انگلیس) دبیرستان دخترانه نوربخش تهران (امریکا) دبیرستان پسرانه ابن سینا همدان (امریکا) دبیرستان پسرانه شوروی (شوروی) دبیرستان ایراندخت همدان (امریکا) دبیرستان پروین و ابن سینای تبریز (امریکا) و دبیرستان دخترانه فروغ و بیمارستان امریکایی های رشت (امریکا). از جمله نهادهای فرهنگی و آموزشی بود که طبق دستور رضاشاه باید ایران را ترک می کردند.
اما بعد از سال های ۱۳۱۳ که رضاشاه میخ خود را بر عرصه سیاسی کشور کوبید و رقبای بالقوه خود را از صحنه سیاسی حذف کرد. به تدریج به این نتیجه رسید که برای موازنه سیاسی انگلیسی ـ شوروی شاید هیچ کشوری به اندازه آلمان ها نتواند نقش موازنه را به خوبی ایفا کند.
از ۱۳۱۴ به این سو آرام آرام زمینه حضور آلمان ها را فراهم کرد و در سال های ۱۳۱۸ـ ۱۹۳۹ میلادی به این سو، نقش آمریکا را کم رنگ کرد.
در اینجا بود که همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم طی دستوری از بنگاههای فرهنگی، درمانی و خدماتی کشورهای امریکا، انگلیسی، فرانسه و شوروی خواست طی مدت یکسال خاک کشور ایران را ترک کنند.
در این میان، نام این بنگاهها بیش از بنگاههای فرهنگی دیگر خودنمایی می کرد: دبیرستان پسرانه رازی (فرانسه) دبیرستان دخترانه منوچهری (فرانسه) دبیرستان پسرانه البرز (امریکا) دبیرستان پسرانه ادب اصفهان (انگلیس) دبیرستان دخترانه نوربخش تهران (امریکا) دبیرستان پسرانه ابن سینا همدان (امریکا) دبیرستان پسرانه شوروی (شوروی) دبیرستان ایراندخت همدان (امریکا) دبیرستان پروین و ابن سینای تبریز (امریکا) و دبیرستان دخترانه فروغ و بیمارستان امریکایی های رشت (امریکا). از جمله نهادهای فرهنگی و آموزشی بود که طبق دستور رضاشاه باید ایران را ترک می کردند.
تصمیمی سخت و بنیان برافکن برای برخی از نهادهایی که حدودا بیش از ۳۰ سال در ایران مشغول به فعالیت بودند و بازگشت به کشورشان به منزله یک شکست فرهنگی محسوب می شد.
در ابتدای این فرمان و تمهیداتی که وزارتخانه های دارایی، فرهنگ و امورخارجه فراهم کرده بودند برخی از این نهادها از خود مقاومت نشان دادند تا بلکه بتوانند در برابر این دستور سدی ایجاد نمایند که شاید رضاشاه از چنین دستور سرباز بزند.
«آیا بهتر نیست در چنین روزهایی که متاسفانه دشمنی و سوءتفاهم سراسر جهان را فراگرفته، دولت شاهنشاهی حتیالمقدور از سازمانهایی که در تقویت دوستی بینالمللی و حسن نیت عامل موثری به شمار میروند، حمایت و پشتیبانی کنند؟ چاکر و عموم همقطاران آمریکایی و هزاران هزار دوستان صمیمی ایران، چه در اینجا و چه در آمریکا از شنیدن نظر اخیر وزارت فرهنگ نسبت به تحویل گرفتن این بنگاههای فرهنگی بینهایت متاثر شده، این است که به عرض این عریضه جسارت ورزیده، استدعا دارد در صورت اقتضای رای مبارک قبل از اخذ تصمیم قطعی، مراتب مندرج در بالا را مورد توجه قرار دهند.»
شاید مهمترین این ها، ساموئل جردن مدیر وقت دبیرستان البرز تهران بود که در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۱۸ طی یک نامه مفصلی ضمن یادآوری ۴۱ سال خدمات خالصانه در ایران، از رضاشاه خواست که فرصت بیشتری به او دهد شاید بتواند جبران مافات نماید. در بخشی از این نامه آمده بود:
«از آنجایی که وزارت فرهنگ در نظر دارد کلیهی آموزشگاههای خارجی را تا پایان سال تحصیلی جاری تحویل بگیرد، چاکر خود را وجدانا موظف و مسئول میداند که راجع به آموزشگاههای شش گانه آمریکایی نکات ذیل را به عرض خاکپای همایونی برساند. مقدمتا اشعار میدارد که چاکر صرفا از لحاظ عشق شدیدی که به پیشرفت و سعادت ایران دارد مبادرت به این اقدام میهنپرستانه مینماید.
اما رضاشاه، در مناسبات بین المللی، گستره وسیع تری را می دید و خود را در مناسبات جهانی متمایل به جریانی می دید که آشکارا در جهت مخالف کشورهای امریکا، انگلیس و شوروی قرار می گرفت. به همین جهت در پاسخ به جردن که گویا به نمایندگی از همه بنگاههای آموزشی امریکا سخن می گفت نوشت: بدون فوت وقت بنگاههای مذکور به جوانان ایرانی واگذار شود»
زیرا از این لحاظ شخصی خدمتگزار که متجاوز از چهل و یک سال از عمر خود را در پایتخت شاهنشاهی صرف ادارهی آموزشگاهی که امروز به نام کالج البرز تهران معروف است نموده تا چند ماه دیگر قطعا از خدمت کنارهگیری کرده و متقاعد میشود…..” و در پایان پس از چندین مورد از خدمات فرهنگی مدارس شش گانه امریکایی علی الخصوص دبیرستان البرز، نسبت به زبانه های آتش جنگ جهانی دوم یادآور شد: «آیا بهتر نیست در چنین روزهایی که متاسفانه دشمنی و سوءتفاهم سراسر جهان را فراگرفته، دولت شاهنشاهی حتیالمقدور از سازمانهایی که در تقویت دوستی بینالمللی و حسن نیت عامل موثری به شمار میروند، حمایت و پشتیبانی کنند؟ چاکر و عموم همقطاران آمریکایی و هزاران هزار دوستان صمیمی ایران، چه در اینجا و چه در آمریکا از شنیدن نظر اخیر وزارت فرهنگ نسبت به تحویل گرفتن این بنگاههای فرهنگی بینهایت متاثر شده، این است که به عرض این عریضه جسارت ورزیده، استدعا دارد در صورت اقتضای رای مبارک قبل از اخذ تصمیم قطعی، مراتب مندرج در بالا را مورد توجه قرار دهند.»
اما رضاشاه، در مناسبات بین المللی، گستره وسیع تری را می دید و خود را در مناسبات جهانی متمایل به جریانی می دید که آشکارا در جهت مخالف کشورهای امریکا، انگلیس و شوروی قرار می گرفت. به همین جهت در پاسخ به جردن که گویا به نمایندگی از همه بنگاههای آموزشی امریکا سخن می گفت نوشت: بدون فوت وقت بنگاههای مذکور به جوانان ایرانی واگذار شود»
دبیرستان فروغ در ۱۲۸۲ خورشیدی، در نهمین سال پادشاهی مظفرالدین شاه (۱۲۷۵ ـ ۱۲۸۵) و دو سال پیش از شروع جنبش مشروطیت ایران در محله آفخرای شهر رشت تاسیس شد. آن، از اولین مدارس دخترانه خارجی در گیلان بود و نام آن با عنوان “مدرسه اناثیه امریکایی ها” مشهور بود. اولین مدیر آن ماری کلارک امریکایی بود و از دهه ۳۰ خورشیدی قرن بیستم بخشی از این دبیرستان به امور خانه داری اختصاص داده شد.
بنابراین حکومت وقت طبق دستور در سال ۱۳۱۹ موسسات فرهنگی غیرایرانی را تا پرداخت یک میلیون تومان به آمریکاییها قبضه و به نسل جوان ایران واگذار کرد.
بدین ترتیب همه مدارس و بنگاههای امریکایی طبق زمان تعیین شده به وزارت فرهنگ منتقل و امریکایی ها تا قبل از اینکه شمال و جنوب ایران دچار جنگ شود ایران را ترک کردند.
دبیرستان دخترانه فروغ
دبیرستان فروغ در ۱۲۸۲ خورشیدی، در نهمین سال پادشاهی مظفرالدین شاه (۱۲۷۵ ـ ۱۲۸۵) و دو سال پیش از شروع جنبش مشروطیت ایران در محله آفخرای شهر رشت تاسیس شد. آن، از اولین مدارس دخترانه خارجی در گیلان بود و نام آن با عنوان “مدرسه اناثیه امریکایی ها” مشهور بود. اولین مدیر آن ماری کلارک امریکایی بود و از دهه ۳۰ خورشیدی قرن بیستم بخشی از این دبیرستان به امور خانه داری اختصاص داده شد.
طی ۱۱۹ سال گذشته، اطلاعات کیفی چندانی از نحوه آموزش و کتب درسی یا مربیان و آموزگان ایرانی و خارجی این دبیرستان منتشر نشده است. اما براساس شنیده ها، خاطرات و روایت های تاریخی موثق می دانیم که دکتر آذر اندامی (کاشف واکسن وبای التور)، نیره ابتهاج سمیعی (اولین زن وکیل مجلس شورای ملی در ایران) مهکامه محصص لاهیجانی (عضو هیئت رئیسه کنگره نویسندگان و مادر بهمن و ایراندخت محصص نیز مدیر این مدرسه بود)، فخری خوروش بازیگر سینما نیز در این دبیرستان تحصیل کرده اند.
به نظر می رسد که انگیزه اولیه مسیونرهای امریکایی از احداث چنین مرکزی، احداث یک بیمارستان بزرگ و مجهزی بود که خدمات درمانی آسان تر از دیگر مراکز درمانی صورت بگیرد. آن آرزو در سال های نخست دهه ۸۰ خورشیدی قرن نوزدهم تحقق یافت اما به تدریج یک مرکز آموزشی بنام مدرسه اناثیه نیز به آن اضافه شد که کار اصلی آن آموزش به دختران این شهر بود. در هر صورت، یکی از نهادهای مدرنی بود که به جامعه زنان و رشد آنان توجه زیادی داشت.
با اینهمه، طی ۱۱۹ سال گذشته، اطلاعات کیفی چندانی از نحوه آموزش و کتب درسی یا مربیان و آموزگان ایرانی و خارجی این دبیرستان منتشر نشده است. اما براساس شنیده ها، خاطرات و روایت های تاریخی موثق می دانیم که دکتر آذر اندامی (کاشف واکسن وبای التور)، نیره ابتهاج سمیعی (اولین زن وکیل مجلس شورای ملی در ایران) مهکامه محصص لاهیجانی (عضو هیئت رئیسه کنگره نویسندگان و مادر بهمن و ایراندخت محصص نیز مدیر این مدرسه بود)، فخری خوروش بازیگر سینما نیز در این دبیرستان تحصیل کرده اند.
بنا به اسناد منتشر شده سازمان آرشیو ملی این دبیرستان به مدت ۳۷ سال (۱۲۸۲ـ ۱۳۱۹) با مدیریت امریکایی اداره شد و در تاریخ مرداد ماه ۱۳۱۹، یعنی یک سال پیش از اشغال ایران توسط متفقین به وزارت فرهنگ منتقل شد.
اسناد موجود نه تنها پیرامون واگذاری دبیرستان فروغ، بلکه از انتقال مدارسی چون دبیرستان البرز، بن سینا و ایراندخت همدان، پروین و ابن سینای تبریز نیز سخن گفته است. این اسناد نشان می دهد که این مدارس در چه ابعاد و مساحتی ساخته شده، چه مشخصاتی داشته و مهمتر آنکه چه منضمات و ملحقاتی داشته است و دست آخر آنکه، کیفیت انتقال آنان به وزارت فرهنگ ایران چگونه بوده است؟
مجموعه اسناد مزبور حاکی از دو واقعیت مهم نیز بوده، یکی آنکه در آخرین سال سلطنت رضاشاه در دبیرستان چگونه و با چه رویکردی به دانش آموزان دختر تدریس می شده. این دبیرستان چه کتب و لوازمی داشته و لابراتوار آزمایشگاهی آن دارای چه اسباب و لوازمی بوده است.
در سند زیر پیرامون دبیرستان فروغ یک نکته مهمتری نیز بیان می کند و آن اینکه، اراضی این دبیرستان نه فقط برای احداث یک نهاد آموزشی بلکه برای احداث یک بیمارستان بزرگ نیز پیش بینی شده بود. یک بیمارستان، یک دبیرستان، یک عمارت مسکونی برای اقامت پرستاران امریکایی و یک عمارت برای مدیر بیمارستان که دکتر جان فریم بود.
در توافقنامه واگذاری این بیرستان به وزارت فرهنگ ایران آمده است: بین دولت شاهنشاهی ایران به نمایندگی آقایان جواد عامری معاون وزارت خارجه ـ هاشم صهبا مدیرکل وزارت دارایی و اشرف مدیر کل وزارت فرهنگ از یکطرف و اداره میسون خارجه کلیسای پرسبیتری اتازونی امریکا که در ایران به میسیون امریکایی معروف است به نمایندگی آقای ک. ه. آلن از طرف دیگر راجع به فروش و انتقال آموزشگاههای امریکایی در ایران و اثاثیه و لوازم مربوط به آن قرارداد ذیل به شروط زیرین منعقد می شود:
۱ـ مستر الن متعهد می شود املاک زیر را که شامل بناهای مشروحه زیراست حقابه و اثاثیه به دولت ایران تحویل بدهد:
الف ـ دبیرستان کالج البرز تهران واقع در خیابان شاهرضا و شاهپور به مساحت تقریبی ۱۷۲۱۴۲ متر مربع زمین و ساختمان های زیر:
تالار رولستون (بنای مرکزی) تالار علوم مور ـ شبانه روزی مک کارمیک ـ شبانه روزی لینکلن ـ بیمارخانه ـ سه عمارت مسکونی و سایر ساختمان های متفرقه و متعلقات و منضمات دبیرستان.
ب ـ شبانه روزی دخترانه (نوربخش) در تهران واقع در خیابان شاهپور (معروف به ارفعیه) به مساحت تقریبی / ۴۵۳۷۳ متر مربع بناهای زیر:
ساختمان شبانه روزی ـ عمارت مسکونی ـ ساختمان های متفرقه
ج- دبیرستان ابن سینا همدان به مساحت تقریبی ۴۶۵۲۹ متر مربع زمین و بنای دبیرستان
د- دبیرستان ایرانداخت همدان شامل تقریبا ۴۷۱۶ مترمربع زمین و بنای دبیرستان
ه – دبیرستان فروغ رشت به مساحت تقریبی۳۳۰۰ مترمربع زمین و بنای دبیرستان
وـ دبیرستان پروین تبریز به مساحت تقریبی ۹۶۳۵ مترمربع زمین با ساختمان های زیر:
بنای دبیرستان ـ تالار اجتماع ـ عمارت مسکونی ـ ساختمان های متفرقه
ز – دبیرستان ابن سینای تبریز مرکب از تمام قسمت جنوبی و شرقی محوطه ملک میسیون یعنی زمین فوتبال و عمارت دبیرستان و قسمت شبانه روزی و منزل ناظم که ضمیمه شبانه روزی است و اطاق های کلاس قسمت غربی (املاک نامبرده بوسیله دیوار از قسمت شمالی محوط جدا شده) و همچنین عمارت مدیر و اراضی دور آن به مساحت دو هزار متر مربع که فعلا جز قسمت مسکونی شمالی است بعدا باید مفروز و جزء مورد تحویل قرار گیرد و بعلاوه در دور بنا و زمین اخیر از طرف میسیون باید دیوار کشیده شود
حدود رقبات [املاک] فوق به قراریست که در اسناد رسمی مالکیت ذکر شده و مساحاتی که در بالا مرقوم است تقریبی می باشد.
۲ـ دولت شاهنشاهی ایران متعهد می شود که در مقابل رقبات فوق و اثاثیه و لوازم آزمایشگاه و کتابخانه و سایر لوازم که در پایین ذکر خواهد شد و کلیه دعاوی میسیون از هزینه بازگشت و کمک خرجی دبیران و آموزگاران امریکایی و ایرانی و غیره مبلغ ۱.۲۰۰.۰۰۰ (یک میلیون و دویست هزار دلار) اتازونی امریکایی به ترتیب و اقساط معین در ماده ۳ بپردازد ـ این مبلغ توسط دولت شاهنشاهی ایران به خزانه دار اداره میسیون خارجه نامبرده در نیویورک پرداخت و در موقع هر پرداخت مراتب از طرف دولت شاهنشاهی به اطلاع خزانه دار میسیون مقیم تهران نیز خواهد رسید.
۳ـ مبلغ ۱.۲۰۰.۰۰۰ دلار نامبرده فوق در چهار قسط مساوی به ترتیب زیر پرداخت می شود:
قسط اول ۳۰۰.۰۰۰ دلار که ۱۰۰.۰۰۰ دلار آن دو ماه بعد از تحویل رقبات که منتهی تا اول آبان ۱۳۱۹ نباید بیشتر بطول انجامید پرداخت و ۲۰۰.۰۰۰ دلار بقیه تا آخر اسفند ۱۳۱۹ پرداخت خواهد شد.
قسط دوم ـ ۳۰۰.۰۰۰ دلار تا آخر اسفند ۱۳۲۰
قسط سوم ـ ۳۰۰.۰۰۰ دلار تا آخر اسفند ۱۳۲۱
قسط چهارم ـ ۳۰۰.۰۰۰ دلار تا آخر آذر ۱۳۲۲
۴ـ دیوارهای فاصل بین دبیرستان فروغ رشت و بیمارستان امریکایی رشت و منزل پرستار همان بیمارستان و همچنین دیوارهای فاصل بین دبیرستان ابن سینای تبریز و قسمت مسکونی شمالی که در تصرف میسیون باقی می ماند و همچنین دیواری که در اطراف بنای مدیر دبیرستان بعدا میسیون می سازند متعلق به میسیون خواهد بود.
۵ـ هزینه آسفالت پیاده رو قسمت جنوبی دبیرستان کالج البرز تهران که توسط شهرداری انجام شده به عهده میسیون آمریکایی می باشد و همچنین بقیه هزینه آسفالت پیاده رو قسمت شمالی دبیرستان پروین تبریز که ده هزار ریال از آن بابت تا بحال میسیون پرداخته است و تصور می نمایند که بیشتر از نصف تمام هزینه می باشد به عهده دولت شاهنشاهی خواهد بود. هزینه آسفالت سایر پیاده روها نیز که تا بحال ساخته و مطالبه و یا پرداخته نشده بعهده دولت شاهنشاهی است.
۶ـ اثاثیه و لوازم آموزشگاه و کتابخانه و سایر لوازم آموزشگاههای هفت گانه نامبرده بالا را میسیون آمریکایی مطابق صورت هایی که در تاریخ دهم مرداد ۱۳۱۹ توسط مستر آلن به جناب آقای عامری تسلیم شده تحویل خواهد داد و بعلاوه میسیون متعهد است میز و نیمکت یا نیمکت دسته دار برای رفع احتیاج سیصد نفر شاگرد از اثاثیه دبیرستان دخترانه نوربخش واقع در خیابان رفائیل تحویل وزارت فرهنگ بدهند. همچنین میسیون یک مجموعه از سنگ های معدنی و غیره معدنی موجود در کالج البرز را به وزارت فرهنگ تقدیم می نماید.
۷ـ هزینه محضری معامله رقبات نامبرده بالا طبق موافقتی که قبلا حاصل شده به عهده دولت شاهنشاهی خواهد بود.
۸ـ تنظیم و مبادله رسمی طبق شروط فوق در محضر رسمی بعمل خواهد آمد.
به نمایندگی اداره میسیون خارجه کلیسای پرسبیتری اتازونی آمریکا طبق وکالتنامه رسمی (رونوشت پیوست است) ثبت شده در اداره فنی وزارت دادگستری به شماره (۴۱۶) در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۱۹ امضا شد.
فعالیت دبیرستان فروغ و دهها بنگاه آموزشی دیگر شاید به این دلیل به پایان رسید که رضاشاه به دنبال بازگشت به یک خودباوری و یا ناسیونالیسم ملی بود و حضور ممالک دیگر را در حوزه های آموزش و درمان نمی پسندید. او از همان اوان سلطنت با تشکیل شرکت سهامی مرکزی اقتصاد کشور را در همه عرصه ها ملی کرد بعدها با اجرای پروژه راه آهن سراسری جان دیگری به حمل و نقل تجاری بخشید و با نوسازی ارتش در همه آن سال ها اقتدار لازم را به بخش نظامی کشور داد. به رغم این، واگذاری های شتابزده او در واگذاری مدارس و نهادهای آموزشی و جایگزین کردن آن با مهندسین و مستشاران آلمانی در همسویی با نیروهای متحدین در جنگ حهانی دوم، در بسیاری از حوزه ها، نه تنها جایگزینی برای نهادهای امریکایی نبود بلکه ریشه دواندن آلمانی در صنایع و موسسات خدماتی ایران از دید چشمان نیروهای متفقین بدور نماند و همان منشاء سقوط او در شهریور ۱۳۲۰ شد.
سلام جناب یوسفی منابع مقاله را بفرمایید لطفا