در سالهای اخیر، رمزارزها به یکی از مهمترین ابزارهای سرمایهگذاری و نقل و انتقال مالی در جهان تبدیل شدهاند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. با رشد و گسترش فعالیتهای صرافیهای رمزارزی در کشور، این صنعت به بستری برای دسترسی آسانتر به بازارهای مالی بینالمللی بدل شده است. اما در مقابل، رویکردهای نظارتی و محدودکننده نیز همواره چالشی برای فعالان این حوزه بوده است.
مسدودیت درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارزی در روزهای اخیر، فضای کسب و کار این صنعت نوپا را با چالش جدیدی مواجه کرده است. این اقدام که به دلیل نبود قوانین شفاف در حوزه رمزارزها صورت گرفته، نگرانیهای زیادی را در میان فعالان اقتصادی و کاربران این بازار ایجاد کرده است.
اکنون سؤال اصلی این است که آیا محدودیتهای اعمالشده میتواند راهکاری مؤثر برای مدیریت این صنعت باشد یا تنها به افزایش فعالیتهای غیرشفاف و آسیب به اقتصاد دیجیتال منجر خواهد شد؟
«امیرحسین مردانی» مدیرعامل صرافی رمز ارز بیت پین در گفتوگوی اختصاصی با مرور به تشریح این مسئله میپردازد که آن را در ادامه میخوانید.
مسدودیت درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارزی چه تاثیری بر کاربران و سرمایهگذاران خرد داشته است؟
این اقدام بیشترین آسیب را به کاربران خرد وارد کرده است. بسیاری از این کاربران، داراییهای محدودی دارند و از رمزارزها بهعنوان ابزاری برای حفظ ارزش سرمایههای خود استفاده میکنند. مسدودیت درگاهها باعث شده آنها به سمت روشهای غیررسمی بروند که پرریسک و غیرایمن بوده و به دلیل عدم حضور نهادهای معتمد، عدم شفافیت و نقدینگی محدود امکان کلاهبرداری و مشکلات حقوقی را افزایش میدهد. از همینرو بیتپین و صنف فعال در صنعت رمزارزی در حال تلاش برای کنترل شرایط به نفع کاربران هستند.
مسدودیت درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارزی بیشترین آسیب را به کاربران خرد وارد کرده است. بسیاری از این کاربران، داراییهای محدودی دارند و از رمزارزها بهعنوان ابزاری برای حفظ ارزش سرمایههای خود استفاده میکنند
آیا اقدام دولت در مسدودسازی درگاهها را در کنترل قیمت دلار مؤثر میدانید یا معتقدید که اثر معکوسی دارد؟
این اقدام نهتنها تأثیری در کنترل قیمت دلار نداشته، بلکه میتواند اثرات معکوسی داشته باشد. مسدودیت درگاهها باعث افزایش تقاضا در بازارهای غیررسمی شده که نوسان قیمت ارز و رمزارز را تشدید کرده است. این محدودیتها بدون فراهم کردن جایگزین مناسب، تنها بازارهای زیرزمینی را تقویت میکند و در نهایت حتی منجر به ایجاد صفهای طولانی خرید دلار و طلا در بازار خواهد شد.
آیا پیش از این اقدام، بانک مرکزی یا نهاد دیگری اطلاعرسانی یا مشورتی با شما انجام داده بود؟
خیر، هیچ مشورت یا اطلاعرسانی رسمی صورت نگرفت. تصمیمها ناگهانی و بدون اطلاع قبلی انجام شدند. این عدم شفافیت و تعامل، نشاندهنده شکافی عمیق بین تنظیمگر و فعالان صنعت است که خبر خوبی برای فعالین کسبوکار در ایران نیست.
چه ارزیابیای از دلایل احتمالی بانک مرکزی برای این تصمیم دارید؟ آیا این اقدام به کنترل نرخ ارز یا جلوگیری از پولشویی کمک میکند؟
به نظر میرسد بانک مرکزی این تصمیم را با هدف کنترل نرخ ارز و مقابله با پولشویی اتخاذ کرده است، اما این استراتژی بسیار ناقص است. صنعت رمزارز در ذات خود شفاف است و صرافیها از سیستمهای احراز هویت قوی استفاده میکنند، همچنین دپارتمان مقابله با پولشویی در صرافیها فعالیت جدی و مستمر دارد. این محدودیتها نهتنها کمکی به این اهداف نمیکند، بلکه باعث گسترش فعالیتهای غیررسمی و غیرشفاف و افزایش خطرات مرتبط با کلاهبرداری و پولشویی میشود.
همچنین باید توجه داشت که حجم بازار تتر در برابر دلار سراسر کشور بسیار ناچیز بوده و در نتیجه اثرگذاری این بازار بر نرخ ارز در کشور نیز ناچیز است. بانک مرکزی با این تصمیم تنها جلوی شفافترین و سهلالوصولترین مسیر خریدوفروش را گرفته، وگرنه قیمت کماکان در بازار غیررسمی تعیین میشود و بیش از اینکه تتر بر روی دلار اثر بگذارد اثر بالعکس دارد.
روند کم خروج سرمایه از پلتفرمهای داخلی نشان میدهد که مردم اعتماد بالایی به این پلتفرمها دارند و آنها را مقصر این وضع نمیدانند
اعتماد کاربران به پلتفرمهای رسمی چقدر آسیب دیده و این وضعیت چه تأثیری بر فعالیت بازارهای غیررسمی رمزارز دارد؟
روند کم خروج سرمایه از پلتفرمهای داخلی نشان میدهد که مردم اعتماد بالایی به این پلتفرمها دارند و آنها را مقصر این وضع نمیدانند. هرچند در صورت ادامه این وضعیت، موقعیت خوبی برای کلاهبرداران و بازارهای زیرزمینی ایجاد میشود تا بتوانند داراییهای سرگردان کاربران را بدون نظارت هیچ نهاد معتمدی هدف قرار دهند. اتفاقی که مسئولیت آن مستقیما بر عهده کسانی است که این تصمیم ناگهانی را اتخاذ کردهاند.
چرا علیرغم تدوین و ارسال سندهای مختلف از سوی انجمنها و پلتفرمها، هیچکدام از آنها به تصویب یا اجرا نرسید؟
دلیل اصلی این است که نگاه غالب در بانک مرکزی همچنان یکطرفه و مبتنی بر کنترل و محدودیت است، نه تعامل و مدیریت. بسیاری از سندها و پیشنهادات، بر اساس تجربیات جهانی و به شکل بومیسازی شده ارائه شدند، اما به دلیل عدم تمایل به گفتوگو یا پذیرش تغییر، این پیشنهادات نادیده گرفته شدند. بانک مرکزی حتی سند مصوب شورای عالی مجازی کشور برای رگولاتوری رمزارزها را به رسمیت نشناخته و جای این تعامل را نه تنها برای بخش خصوصی، که برای دیگر نهادهای حاکمیتی رگولاتور نیز باز نگذاشته است.
چه تدابیری میتوان برای تنظیمگری موثر و پایدار در این حوزه به کار برد که هم دغدغههای بانک مرکزی رفع شود و هم کسبوکارها آسیب نبینند؟
ایجاد یک چارچوب شفاف و قابل اجرا که از فناوریهای موجود در صنعت رمزارز مثل بلاکچین و احراز هویت دیجیتال بهره ببرد، میتواند راهحل مناسبی باشد. بانک مرکزی باید بهجای حذف صرافیها، آنها را بهعنوان بازیگرانی استراتژیک ببیند که نه عامل بیثباتی بازار، بلکه صنعتی جدی برای رشد اقتصاد دیجیتال کشور هستند. فراموش نکنیم که اکوسیستم فناوری مالی کشور در شرایط سخت اقتصادی کشور میتواند بخش مهمی از راهحل باشد نه قطعهای از مسئله.
در نتیجه تنها راه موثر و پایدار برای رگولاتوری صنعت رمزارزها شنیدن نقطه نظرات فعالان این صنعت و ارائه سندی است که از تجربه و دانش این افراد برای تنظیم آن بهره برده باشند.
با توجه به تجارب جهانی در تنظیمگری رمزارزها، آیا الگویی وجود دارد که بتواند در ایران اجرا شود؟
بله، الگویی که در کشورهای پیشرفته مثل سنگاپور یا امارات اجرا شده، میتواند برای ایران مفید باشد. در این کشورها، چارچوبهای مشخصی برای نظارت و حمایت از کسبوکارهای رمزارزی ایجاد شده است که هم باعث جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی شده و هم نگرانیهای تنظیمگرها را برطرف کرده است.
برای مثال کشوری مثل امارات با سیاستهای حمایتی نهتنها سرمایه خارجی جذب کرده، بلکه اعتماد بینالمللی را هم افزایش داده و به پیشروترین کشور خاورمیانه و از بازیگران مهم جهان در این حوزه تبدیل شده است.
در کشورهای دیگر، رمزارزها بهعنوان فرصتی برای رشد اقتصادی و جذب سرمایه دیده میشوند، اما در ایران نگاه غالب هنوز مبتنی بر تهدید است. این نگاه باعث شده که ما از مزایای این فناوری محروم شویم و از رقابت جهانی عقب بمانیم
مرکز مالی بینالمللی دبی (DIFC) و سازمان تنظیم مقررات اوراق بهادار و کالاهای امارات (SCA) که مسوولیت رگولاتوری رمزارزها را در این کشور بر عهده دارند، قوانین شفاف و کاملا حمایتی برای این صنعت وضع کردهاند و از طرفی این کشور برنامههای متعددی برای حمایت از استارتاپهای فعال در حوزه بلاکچین و رمزارزها ارائه داده که منجر به جذب سرمایهگذارهای خارجی و ارزآوری شده است. در عین حال امارات با چشمانداز تبدیل به هاب جهانی برای رمزارزها، در حال ایجاد قوانین جدی برای جلوگیری از جرائم مالی مرتبط با رمزارزهاست.
چه تفاوتهایی بین رویکرد ایران و کشورهای دیگر در مواجهه با رمزارزها میبینید؟
تفاوت اصلی در نوع نگاه است. در کشورهای دیگر، رمزارزها بهعنوان فرصتی برای رشد اقتصادی و جذب سرمایه دیده میشوند، اما در ایران نگاه غالب هنوز مبتنی بر تهدید است. این نگاه باعث شده که ما از مزایای این فناوری محروم شویم و از رقابت جهانی عقب بمانیم.
چشمانداز ما این است که صنعت بلاکچین و رمزداراییها در سالهای آتی یکی از بزرگترین فرصتهای خلق ثروت برای ملتهاست. تا سال ۲۰۳۰ بالغبر ۱۰٪ از GDP دنیا بر بستر بلاکچین و به صورت توکنسازی شده خواهد بود. در حوزه سرمایه انسانی این صنعت سالانه ۴۰٪ رشد اشتغال نیروهای تخصصی و فوق تخصصی را تجربه میکند که در میان تمام صنایع کمنظیر است.
با محاسبات واقعبینانه اگر ایران بتواند با سیاستگذاری توسعهگرا تنها ۲٪ از سهم ارزشآفرینی رمزداراییها در دنیا را از آن خود کند GDP ایران بیش از ۷.۵٪ در ۵ سال آینده رشد خواهد کرد.
تنها سوال ما این است که آیا مجموعه سیاستگذاریها، نگاهها و دخالتهای نهادهای مختلف حاکمیتی در سالهای گذشته، به گونهای بوده است که امکانی برای تحقق چشمانداز فوق به وجود آمده باشد؟