فرزندی به پدرش از کیفیت بد نان در گیلان شکایت میکند و پدر با بغض میگوید: پسرم، اینها همش کار مافیاست! این روزها مردم وقتی نان میخرند، قبل از اینکه به خانه برسند، نان خودش زحمت بیات شدن را میکشد و وسط راه در کیسه به خواب ابدی فرو میرود.
اما ما بسیار خوششانس هستیم که از وجود اسماعیل میرغضنفری بهرهمندیم. فردی که همین چند روز پیش فرمان تاریخی غربالگری اتحادیهها را صادر کرده و مامور اجرای عدالت نانی در شهرستان رشت شده است.
تنها ۲۴ ساعت پس از افشاگری تکاندهنده اسماعیل میرغضنفری، فضای شهرستان امنیتی شده و به طرز مثبتی تغییر کرده است. خبر میرسد؛ کارگروه ویژهای نیز در فرمانداری تشکیل شده تا راههای نفوذ مافیا به نانواییهای رشت را بررسی کند. در حالی که فرمانداری مشغول طراحی نقشه مقابله است، خیابانهای شهر هم آماده صحنه عملیات ضدمافیا هستند.
همین امروز صبح کلانتری محل، یک نانوایی متخلف را در رودباری جنب شاهکار مهندسی جهان یعنی پل بیقواره رودباری، محاصره کرده و به مخفیگاه مافیا یورش برد.
مردم از حواشی نانوایی متواری شدند در حالیکه روی میز نانوایی، کیسههای آرد مشکوک، ترازوی خراب و چند قرص نان لواش نیمسوخته مشاهده شد. خبر رسیده همزمان با تنگتر شدن حلقه محاصره، مافیای آرد و نان، کارتخوانهای نانینو را مثل نارنجک پرت کرده و از محل جنایت فرار کردهاند! و از آن سو یکی از ماموران کلانتری به صحنه جرم وارد شده و نان نیمسوخته را بهعنوان مدرک جرم و اثرانگشت مافیا ثبت و ضبط کرده است.
حقیقت این است که اینجا در شهر رشت، خرید نان، مانند تمام شهرها و روستاهای گیلان، به یک جور قمار شبانهروزی تبدیل شده است. مردم صف میکشند، پول میدهند، اما آخرش معلوم نیست چیزی که به خانه میبرند نان است یا بلیط بختآزمایی. این نان تا به خانه برسد، تبدیل به سلاح سرد شده است.
ناگفته نماند که با شدت گرفتن اعتراضات مردم از کیفیت بد نان در چند ماه اخیر و عقیم ماندن دولت در شناسایی عوامل آشفتهسازی حوزه آرد و نان، فرمانداری شهرستان رشت از عموم مردم فهیم درخواست کرده در صورت مشاهده عوامل مافیا نان، مراتب را برای دریافت جایزه نقدی سریعا اطلاع دهند تا فرد یا افراد خاطی تحت تعقیب قرار بگیرد.
من خودم یکی از شهروندان پیگیری بودم که یکی از این عوامل مشکوک را لو دادم؛ چون دوست داشتم در تاریخ شناسایی مافیا سهمی داشته باشم. جعفر نامی که کارگران نانوایی و شاطر او را میشناسند هر دو یا سه روز یکبار به نانوایی محله مراجعه کرده و بیشتر از ۱۰۰ قرص نان خریده و پشت موتور سیکلت خود دپو میکند.
موضوع را بخاطر جایزه نقدی اطلاع دادم. اما شانس با من یار نبود. ماموران پس از بررسی و کشف حقیقت، گزارش دادند: عامل مشکوک صرفا یک لوبیاپز قهوهخانهای بوده که او هم مانند ما، از دولت سیزدهم تا به الان، قربانی سیاستهای آرد سهمیهای شده است.
با تمام اینها من و همه مردم گیلان و رشت هنوز امیدواریم روزی برسد که وقتی نان میخریم، فقط نان خریده باشیم؛ نه مدرک جرم، نه سلاح سرد و نه بلوک ساختمانی. اما تا آن روز، هر بار وقتی کیسه نان را باز میکنیم، نمیدانیم داخلش نان است یا سرنخ تازهای از مافیا!
پدرم همچنان با بغض میگوید: پسرم، جنگ روسیه و اوکراین و ارسال آذوقه به جبههها به جاهای حساس رسیده و اینا همه کار مافیاست! جعفر آقا هم هنوز دارد برای قهوهخانهاش لوبیا کیلویی ۵۰۰ هزار تومانی بار میگذارد. ما هم معطل ماندهایم بین توهم توطئه، بغض تکراری پدر و دیگ جعفر؛ پرونده باند بینالمللی مافیا نان هم که به لطف اسماعیل میرغضنفری همچنان مثل درِ تنور باز است و همین روزها قرار است به کمک باندهای دیگر متلاشی شود.