به بهانه‌ی 27 شهریور، روز درگذشت شهریار و روز ملی شعر فارسی؛

نام‌گذاری روز ملی شعر، اجماع یا جدال؟

0 ۲۶

تعریف شعر کار بسیار مشکلی است، اصولا یکی از مشکل‌ترین کارها در این زمینه است، شاید بشود گفت که شعر تعریف‌ناپذیرترین چیزی است که وجود دارد. بدین‌ترتیب نمی‌توان یک تعریف خاص را از شعر ارائه نمود. اما به‌هر شکل در باب شناخت آن گفته‌اند: شعر، هنر بکار گرفتن واژه‌هاست. شعر، کوشش دیوانه‌واری است برای تعریف بی‌تعریف. شعر حادثه‌ای است که در زبان رخ می‌دهد. شعر تلنگر عقل است.

 

افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیان‌آور و ویران‌گر می‌دانست و از دیدگاه معرفت‌شناسانه، آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی‌ می‌پنداشت. او ارزش زیبایی‌شناسانی ادبیات را در نظر نمی‌گرفت و یا ناچیز می‌شمرد و به‌جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه می‌کرد.

 

از دیرباز چامه و چامه‌سرایی جایگاه ویژه‌ای در تمدن آریایی (هندوایرانی) داشته است. نخستین سروده به‌جای مانده از بشر ریگ‌وِدا است که کهن‌ترین بخش از چهارگانه وِدا می‌باشد. ریگ‌وِدا بین هزار تا پنج‌هزار سال پیش از میلاد به زبان سانسکریت وِدایی سروده شده است.

 

این نام‌گذاری از سوی علی‌اصغر شعردوست در سال ۱۳۸۱ صورت گرفته است. وی در گفت‌وگویی که در ۲۷ شهریور ۹۴ با عصر تبریز داشته درباره نام‌گذاری روز ملی شعر و ادب می‌گوید: «موضوع نام‌گذاری روزی برای بزرگداشت شعر، گویا از بس بدیهی و ضروری بود که مورد تغافل قرار گرفته بود. ملت ما در جهان با شعر و شاعران خود مشهور است. اساسا حافظه تاریخی ما بیشتر به زبان شعر بیان شده است. البته در تقویم ما برای بزرگداشت شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، مولوی روزهایی وجود داشته‌اند. اما به شعر معاصر کمتر توجه شده بود. این نقیصه‌ای بود که نظر بنده را به خود جلب کرد که باید روزی را داشته باشیم که به شعر و ادب معاصر اختصاص داشته باشد.»

 

زبان سانسکریت ودایی یکی از نخستین شاخه‌های زبان نیاهندوایرانی است و زبان‌‌های اوستایی و سانسکریت فرزندان این زبان هستند. ریگ‌ودا دربرگیرنده ۱۰۱۷ قطعه شعر و ۱۰۵۰۰ بیت است و در دوره ودایی که ایرانیان و هندیان یک قوم بودند و با هم می‌زیستند، نگاشته شده است.  در طی هزاره دوم و در آغاز هزاره نخست پیش از میلاد گروه‌های مختلفی از هندوایرانی‌ها به‌تدریج از اِستِپ‌ها به سرزمین‌های جنوبی کوچ کردند و دو تمدن ایران و هند را بوجود آوردند.

 

دومین سروده بشر و تمدن ایران گاتاهای اوستا می‌باشد که پس از جدا شدن آریایی‌ها به دو قوم ایران و هند سروده شده است. در روزگار باستان اوستا بیست و یک نَسک داشته اما اکنون پنج نسک از آن به‌جای‌مانده که بخشی از آن دربرگیرنده ۱۷ سروده گات‌هاست که خود شامل ۲۳۸ بند، ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ واژه است. واژه گات به‌معنی سرود می‌باشد و هر سرود دارای بندهایی‌ست و هر بندی بیت‌هایی را با تعداد ثابتی هجا دربر دارد.

 

 از دیدگاه زبان‌شناسی، درونمایه و ساختمان شعر گاهان اوستا شباهت و پیوند نزدیکی به ریگ‌ودا دارد. بخش‌هایی از اوستا و ریگ‌ودا مانند سرگذشت و سرنوشت کیخسرو، جم، آبتین و فریدون کم‌وبیش همانند هستند. با توجه به دگردیسی گویش و دستورزبان، بازه زمانی بین ریگ‌ودا و اوستا بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ سال می‌باشد. شوربختانه از دیگر زبان‌های ایرانی باستان مانند: زبان پارسی باستان، مادی و سکایی سروده‌ای به‌جای نمانده است.

 

همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومه‌هایی مانند: ایانکار زریران (یادگار زریزان) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونه‌هایی از شعر خنیاگران (ترانه‌های خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شده است.

 

 در ایران بعد از اسلام نیز، شعر در لهجه‌های دری و چه در دیگر لهجه‌های محلی، همچنان وجود داشت و در کتاب‌های مربوطه به تاریخ ادبیات اشاراتی به آن‌ها شده است و نمونه‌های از هر کدام آمده است. آن‌چه مسلم است شعر در ایران و نیز چند قرن بعد از آن همراه با موسیقی خوانده می‌شده است.

 

در طول قرون دو و سه هجری بر اثر آشنا شدن ایرانیان با شعر و ادب عربی به تدریج عروض معمول در شعر عربی برقالب‌های شعر فارسی و دری و بعضی از شعر‌های لهجه‌های دیگر ایران منطبق شد و شاعران ایرانی از آن به بعد در قالب‌های مختلف که بعضی از آن‌ها خاص شعر فارسی بود و بعضی از شعر عربی اقتباس شده بود، به وزن عروضی شعر سرودند و به این ترتیب جریان شعر فارسی که معروف به شعر فارسی دری بود، جدا از شعر محلی و شعر عامیانه در کنار آن‌ها رشد و تحول یافت و برای مضمون‌هایی از قبیل: حماسه، شعر تعلیمی، شعر عرفانی شعر غنایی و مانند آن‌ها به کار رفت.

 

 در طول این مدت برحسب ­تحول ­زبان­ فارسی ­در زمان‌ها و مکان‌ها و همچنین در اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی هر دوره اختصاصاتی یافت که موجب به وجود آمدن سبک‌های مختلف در شعر فارسی گشت.

 

نگاهی کوتاه به زندگینامه استاد شهریار

 سید محمدحسین بهجت تبریزی، در یازدهم دی ماه ۱۲۸۵ در خانواده ای اهل ادب در شهر تبریز به دنیا آمد. محمدحسین بهجت متخلص به شهریار، اشعار خود را به زبان‌های فارسی و ترکی سروده است و علاقه‌مندان بسیاری دارد. پدر وی از وکلای تبریز و مادرش خانه دار بود. شهریار در خانواده پر جمعیتی همراه پنج برادر و هفت خواهر خود ‌می‌زیست. 

 

شهریار در ابتدا توسط پدر و مادرش و سپس مرحوم امیر خیزی، قرائت قرآن، نصاب، گلستان سعدی و دیوان حافظ را آموخت و از آن زمان علاقه وی به شعر و ادبیات شکوفا شد. او پس از گذراندن تحصیلات خود در مدرسه فردوسی تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل به تهران سفر کرد و تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه دارالفنون به اتمام رساند.

 

پس از آن در سال ۱۳۰۳ شهریار به مدرسه طب ورود پیدا کرد و در آن‌جا با دختری به‌نام ثریا آشنا و به او علاقه‌مند شد. آن دو چند سال با یکدیگر نامزد بودند اما سرانجام ثریا با مرد دیگری به‌نام چراغعلی سالار ازدواج کرد. این اتفاق حدود چند ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری رخ داد و شهریار در نتیجه‌ی این حادثه موفق به اخذ مدرک خود نشد و ترک تحصیل نمود. پس از آن شهریار اولین کتاب خود را به‌کمک دوست خود ابوالقاسم شیوا- متخلص به شهیار- منتشر کرد.

 

 شهریار در سال ۱۳۱۰ به‌کمک استاد کمال‌الملک، نقاش معروف آن زمان به شهر نیشابور سفر کرد و در سازمان اسناد آ‌ن‌جا مشغول به کار شد. شهریار سرانجام پس از ۳۳ سال دوری از زادگاه خود، در سال ۱۳۳۲ به تبریز بازگشت و یک‌ سال بعد در سن ۴۸ سالگی، با دختری به‌نام عزیزه عبدالخالقی ازدواج کرد. آن دو صاحب سه فرزند با نام‌های شهرزاد، مریم و‌ هادی شدند.

 

این شاعر پرآوازه و نامدار ایرانی، در بامداد روز ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۷ درگذشت. آرامگاه او در مقبره‌الشعرای تبریز در کنار مرقد شعرا و هنرمندان بزرگ این شهر قرار داد. مراسم خاکسپاری شهریار با احترا‌می ‌بی‌نظیر توسط جمع عظیمی‌از هواداران او انجام شد.

 

ویژگی شعر‌های شهریار

شهریار یکی از ماندگارترین شاعران معاصر است که در عصر نوگرایی شعر فارسی به سنت شعر کهن وفادار مانده است و به‌سبب وابستگی شدید عاطفی به گذشته و سنت‌هایش، اشعارش را در اوج هنرمندی و سادگی سروده است و در اشعار ترکی‌اش به خاطر دلبستگی شدید به زبان مادری، به بازآفرینی روزگار سپری شده‌ سرزمین بو‌می‌خویش و بازسازی آن پرداخته است.

 

ذولسانین (دو زبانه) بودن استاد شهریار باعث شده است تا وی در هر دو زبان فارسی و ترکی شاهکار شعری خلق کرده و شعرهایش نیز به گونه‌ای است که به‌راستی در عصر معاصر کمتر شاعری همانند و همپایه او هستند

 

اشعار شهریار برخاسته از عمق وجود اوست و به همین خاطر از جمله سروده‌هایی است که به آسانی به دل می‌نشیند و با تمام وجود درک ‌می‌شود. شهریار به زیبایی تمام اتفاقات روزمره و پستی و بلندی‌های روزگار را به تصویر ‌می‌کشد و احساسات مخاطب را تحت‌تاثیر قرار ‌می‌دهد. 

 

شهریار همچنین به کمال هرچه تمام تر اعتقادات دینی و مذهبی خود و علاقه‌اش به ائمه و پیامبر را در قالب اشعارش بیان ‌می‌دارد و این عشق و اشتیاق را به‌خوبی به خواننده نیز منتقل ‌می‌کند. از جمله اشعار وی که ارادت خاص شهریار به حضرت علی( ع) را نشان ‌می‌دهد، ‌می‌توان به شعر«علی ای همای رحمت» اشاره کرد که یکی از خارق‌العاده‌ترین غزل‌های معاصر محسوب ‌می‌شود.

 

 شعرهای شهریار نمایانگر تفکرات عرفانی و ذهن پر تکاپوی اوست. همچنین شهریار شیفته حافظ و اشعار او بوده است و تاثیر حافظ در غزل‌های او را به وضوح ‌می‌توان مشاهد کرد. با این‌حال شهریار در قالب‌های دیگری همچون رباعی، مثنوی، قصیده و شعر نیمایی نیز شعر ‌می‌سرود و در آن‌ها چیره‌دست بود. 

 

ویژگی بارز اشعار شهریار بیان لطیف، روان و ساده فهم اوست. سخن شهریار جذاب و دلنشین است و او با شجاعت، تمام عبارات ساده و بی‌آلایش را در کنار هم قرار ‌می‌داد تا اشعاری بسراید که مردم عمیقا آن‌ها را درک و با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. شعر شهریار ملموس و زود فهم است و احساسات بکر را به قلب خواننده خود سرازیر ‌می‌کند.

 

شهریار ‌می‌گوید وقتی که اشعار فارسی خود را برای مادرم ‌می‌خواندم وی به طعنه ‌می‌گفت: «پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!». درخواست مادر و اطرافیان باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیز بیازماید و یکی از بدیع‌ترین منظومه‌های مرد‌می‌جهان سروده شود. منظومه «حیدر بابا سلام» در سال ۱۳۲۲ منتشر شد و از لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت.

 

منظومه حـیـدر بابا، نـه‌تـنهـا تا کوره‌ده‌های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین‌بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است. شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است.

 

 همچنین باید گفت که منظومه حیدربابا، تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است. این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاه‌های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده‌ آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقی‌دانان همانند‌: هاژاک، آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.

 

چرا روز بزرگداشت شهریار به عنوان روز ادب فارسی انتخاب شد؟

در آسمان ادبیات و شعر ایران زمین، هنرمندان بسیاری وجود دارند که هر یک همانند ستاره‌ای نورانی ‌می‌درخشند و نام خوش آن‌ها زبانزد خاص و عام است. با این حال علت اصلی انتخاب روز بزرگداشت شهریار به‌عنوان روز شعر و ادب فارسی، این بود که شهریار برجسته‌ترین شاعر معاصر شناخته شده است و به‌عبارتی سردمدار و نماینده تما‌می ‌شعرای معاصر ایران ‌می‌باشد.

 

بسیاری از اهل ادب و منتقدان و محققان نیز بر این باورند که شهریار درخشان‌ترین چهره در شعر معاصر است و بزرگ‌ترین شاعر از میان شعرای هم‌روزگار ما محسوب ‌می‌شود.

 

شهریار با خلاقیت و کیفیت بی‌نظیر در آثار خود، همچون چراغ راه برای سایر شاعران معاصر بوده است و با ایجاد طرحی نو در غزل سرایی، سبب پدید آمدن جریانی تحت عنوان «غزل نو» در عرصه شعر معاصر شد. از این رو عده بسیاری شهریار را احیاگر غزل فارسی و پدر غزل نو ‌می‌دانند.

 

چرا شهریار؟

این نام‌گذاری از سوی علی‌اصغر شعردوست، در سال ۱۳۸۱، صورت گرفته است. وی در گفت‌وگویی که در ۲۷ شهریور ۹۴ با عصر تبریز داشته درباره نام‌گذاری روز ملی شعر و ادب می‌گوید: «موضوع نام‌گذاری روزی برای بزرگداشت شعر، گویا از بس بدیهی و ضروری بود که مورد تغافل قرار گرفته بود. ملت ما در جهان با شعر و شاعران خود مشهور است. اساسا حافظه تاریخی ما بیشتر به زبان شعر بیان شده است. البته در تقویم ما برای بزرگداشت شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، مولوی روزهایی وجود داشته‌اند. اما به شعر معاصر کمتر توجه شده بود. این نقیصه‌ای بود که نظر بنده را به خود جلب کرد که باید روزی را داشته باشیم که به شعر و ادب معاصر اختصاص داشته باشد.»

 

عواملی که در نام‌گذاری روز شعر به نام شهریار موثر بودند:

الف: سادگی، شیرینی و آسان گیری، بیان ساده و لطیف، جذابیت کلامی، شهامت استفاده از اصطلاحات عامیانه در لفظ استاد شهریار آشکار بوده و او اصرار عجیبی بر آوردن کلمات و الفاظ و امثال عامیانه در شعر دارد. ساختار شعر شهریار و تنوع قالب‎های شعری او از ویژگی‎هایی است که او را از سایرین متمایز می‎کند. او سعی کرده است که با تما‌می‌قالب‎های شناخته شده شعر فارسی، شعر بگوید و الحق که در همه موارد به‌خوبی و زیبایی از عهده این کار بر آمده است.

 

ب: شهریار علی‌رغم شهرتش به غزل ‌سرایی، قصایدی گفته که به قصاید شیوا و چکامه‎های استوار خاقانی پهلو می‎زنند و قطعاتی دارد که یک دنیا ظرافت و معنی را در ظرف کوچک خویش گنجانده است، مثنوی‎های او پختگی مثنوی شریف را به‌یاد می‎آورد و در قالب‎های نو از شاعران مهم دوره‌ خود، همچون: مشیری و سایه، عقب نمانده است.

 

جامعه ادبی از همان ابتدای این نام‌گذاری تاکنون با این نام‌گذاری مخالفت کرده و برخی بر این عقیده‌اند که این نام‌گذاری باید تغییر کند. رودکی یا فردوسی برای انتخاب این روز بسیار مناسب‌تر از سال‌روز مرگ شهریار است، زیرا که در سراسر جهان از رودکی به عنوان پدر شعر فارسی و از فردوسی به‌دلیل خلق شاهنامه که دارای۶۰ هزار بیت بوده و در دل ملت ایران ریشه دوانیده است، به‌عنوان پدر معنوی ادب فارسی نام می‌برند

 

پ: ذولسانین (دو زبانه) بودن استاد شهریار باعث شده است تا وی در هر دو زبان فارسی و ترکی شاهکار شعری خلق کرده و شعرهایش نیز به گونه‌ای است که به‌راستی در عصر معاصر کمتر شاعری همانند و همپایه او هستند.

 

ت: اشعار استاد شهریار، الهی و معنوی است. شاید به‌همین دلیل است که اشعار او برای تما‌می‌ افراد جامعه شیرین و قابل درک است. او شاعری اجتماعی است و از زبان مردم ‌سروده است. اکثر مردم ابیاتی از شعر وی را در سینه‌‌ی خود محفوظ داشته و به‌هنگام دلتنگی‌هایشان زمزمه می‌کنند.

 

ث: زبان شعری استاد شهریار زبان عشق است. به‌قدری ساده، روان و غنی که حرف دل عامه‌ مردم بوده و واژه‌ها نیز به گونه‌ای هستند که گویی از زبان مردم حکایت شده‌اند که این یک نوع حرکت سمبولیک است. لذا اگر یک شاعری عادی بخواهد از واژه‌های عامیانه و ساده شعر بسراید در نتیجه، شعری مبتذل و پیش‌پا افتاده خواهد سرود. اما شهریار به‌قدری در این جایگاه قوی و استاد بود که با واژه‌های ساده شعرهایی سرود که عوام و خواص را شیفته‌ خود ساخت.

 

ج: استاد شهریار تربیت مذهبی داشته و زندگی خود را بر پایه نگرش و جهان‌بینی مذهبی و اسلا‌می، ‌پایه‌ریزی کرده بود. طبیعتا این منش زندگی در آثار او نیز به‌بهترین وجه منعکس شده است. خودش ‌می‌گوید که در خانه ما دو کتاب قرآن و دیوان حافظ وجود داشته و به‌طور مستمر از دوران کودکی در ارتباط با قرآن و حافظ بوده است. نکته بسیار اساسی موضوع این است که حافظ اصلی‌ترین شاعری‌ست که شهریار از او تاثیر پذیرفته است.

 

چ: در شعر معاصر فارسی، شهریار از نخستین کسانی است که میان زبان تغزلی و غنایی و تصاویر و تعابیر مدرن و معاصر پیوندی استوار برقرار کرد و در شعر، این دو قطب را به‌هم نزدیک نمود.

 

ح: نوگرایی و نواندیشی و استفاده از مضامین د‌ل‌انگیز و بدیع، که بی‌تردید از روح پاک، طبع لطیف، قریحه‌ی سرشار و شخصیت والای معنوی او سرچشمه گرفته است.

 

خ: برخی معیارهای شخصیتی دیگر وی، مانند: عدم‌ دلبستگی به دنیا، ساده‌زیستی، ارادت به ائمه اطهار(ع) و سوز دل داشتن و احساساتی بودن، قناعت، مردم‌دوستی، حق‌طلبی، رعایت اخلاقیات دینی و نازک‌خیالی و قریحه ذاتی و بداهه‌گویی بسیار قوی، در انتخاب روز تولد او، به‌عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی بی‌تاثیر نبودند.

 

یک نکته ی مهم!

جامعه ادبی از همان ابتدای این نام‌گذاری تاکنون با این نام‌گذاری مخالفت کرده و برخی بر این عقیده‌اند که این نام‌گذاری باید تغییر کند. یک دکترای تخصصی زبان و ادب فارسی می‌گوید: با همه احترا‌می‌که برای شهریار قائل است، اما روز شعر و ادب فارسی باید با تکیه بر اعتبار جهانی شاعران نامور پارسی‌گوی ایران انتخاب شود.

 

بزرگی دیگر اظهار می‌کند: سال‌روز تولد یا مرگ رودکی یا فردوسی برای انتخاب این روز بسیار مناسب‌تر از سال‌روز مرگ شهریار است، زیرا که در سراسر جهان از رودکی به عنوان پدر شعر فارسی و از فردوسی به‌دلیل خلق شاهنامه که دارای۶۰ هزار بیت بوده و در دل ملت ایران ریشه دوانیده است، به‌عنوان پدر معنوی ادب فارسی نام می‌برند. او پیشنهاد می‌دهد که سال‌روز مرگ فردوسی برای انتخاب روز شعر و ادب فارسی بسیار مناسب است. زیرا آثار فردوسی از حوادث روزگار جان سالم به دربرده و همه آثارش در دسترس هستند. به‌عقیده این صاحب‌نظر ادبیات فارسی، ملاک نام‌گذاری این روز باید براساس تاثیرگذاری شاعر در ادب فارسی باشد و چه کسی بهتر و مناسب‌تر از فردوسی که بزرگ‌ترین تاثیر را در شاعران ادب فارسی داشته و ­حتی حافظ ­و سعدی ­را تحت‌­تاثیر خودقرارداده است.

 

این استاد دانشگاه می‌گوید، اگر معیار دیگری را برای انتخاب این روز در نظر بگیریم، به لحاظ فراگیری و گستردگی ادب فارسی هیچ شاعری در دنیا وجود ندارد که دارای شهرت و عظمت خیام باشد، زیرا خیام شاعری است که اشعارش به همه زبان‌های دنیا ترجمه شده است؛ پس چه شاعری بزرگ‌تر و عظیم‌تر از خیام که شایستگی این را داشته باشد که این روز به نام او به ثبت برسد.

 

دیدار شهریار و نیما

نقل کرده‌اند: روزی شهریار جوان در یک کتاب منتخب اشعار، بخشی از منظومه‌ی «افسانه‌ی نیما» را  می‌خواند و چنان شیفته و دلداده‌ی طبع سراینده‌ی آن می‌شود که از راه فیروزکوه راهی مازندران می‌شود تا شاعر آن منظومه را ببیند. او به دیدار نیما ‌می‌رود و شعر زیر پاسخ استاد شهریار به شعر نیما یوشیج است:

نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم / سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم

من از دل این غار و تو از قله آن قاف/  از دل به هم افتیم و جانانه بگرییم…

 

حکایات جالب دیگری نیز وجود دارد: سال ۱۳۱۷ که اوج بحران‌های روحی نیما و شهریار بود. صادق هدایت (که از دوستان صمیمی‌شان بود) تصمیم انتحار خود را با آن‌ دو در میان گذاشت به آن‌ها نیز چنین پیشنهاد کرد، اما آن دو گفتند که این‌ها امتحان الهی است باید صبر و تحمل نمود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.