گیشه‌ها، روایت‌گر آیین‌ و باورمندی

عروسک‌های بومی گیلان در گذر فرهنگ و تاریخ

1 816

  گیلک‌زبان‌ها به عروس و عروسک «گیشه»، «گشه» یا «گیشای» می‌گویند. راستی گیشه‌هامان کجا هستند؟ برنا و سیه‌موی باشیم یا گیسو سپید، توفیری ندارد، عروسک‌ها  در دالان‌های ذهن و اتاق‌های قلبمان همچنان حضور دارند. نپرس چند کودک به دنیا آورده‌ایم و بزرگ کرده‌ایم، ما هنوز به یاد نخستین کودکانی که در بچگی‌های خویش مادرشان بودیم، لبخند می‌زنیم و لالایی می‌خوانیم.

ما اهل هر سرزمینی که باشیم  جهان‌مان به دنیای عروسک‌ها راه دارد. دنیایی که وسعتش به کودکی‌ها   محدود نمی‌شود و تا سرزمین نمادها  گسترده می‌شود. این روزها شاید تکم‌خوانی‌ها  در  گذر ایام از یاد رفته باشند، یا شاید  ورزامشته‌ی آویخته بر دیوار خانه‌ی گذشتگان را فراموش کرده باشیم و کتره‌گیشه‌ها  لابه لای اخبار هواشناسی  گم شده باشند، اما واقعیت این است که بخشی دلنشین از فرهنگ هر سرزمین با عروسک‌های آن دیار درهم آمیخته است.

وقتی از عروسک حرف می‌زنیم، نخست به سال‌های کودکی می‌رویم. روزگاری که ما در آن عمر خویش را سپری می‌کنیم، عروسک‌ها از کارخانه‌ها و کارگاه‌های عروسک‌سازی راهی خانه‌ها می‌شوند؛ اما  در زمانی دورتر مادرها  با ذوق و سلیقه‌ی خویش از آنچه در دسترس داشتند برای فرزندانشان عروسک می‌ساختند و البته از همان زمان‌های دور عروسک‌ها تنها همبازی کودکان نبودند و در فرهنگ و باورهای مردم نیز ریشه دوانده‌ بودند.

ثبت ملی عروسک کتراگیشه و ورزامشته

خانم قیمی«سیده منصوره قیمی» پژوهشگر ودانش‌آموخته‌ی  کارشناسی ارشد پژوهش هنر با تصریح بر اهمیت عروسک‌ها در آیین و سنت‌های مردم به مرور می‌گوید: گیلان سرزمینی حاصل‌خیز و سبز است و کشاورزی از مشاغل اصلی مردم این خطه به شمار می‌آید، از این رو عروسک‌های آیینی و سنتی در این عرصه همواره حضور داشته‌اند.

وی با بیان این که هم‌اکنون  آیین و رسوم عروسک‌های «کتراگیشه »، «ورزامشته» و «چیمن و چیتن» به ثبت ملی رسیده، اظهار می‌دارد:«کترا گیشه» یا «کتره گیشه» عروسک باران‌خواهی است. زمانی  که خشکسالی  پیش می‌آمد، مردم قاشقی چوبی را به شکل عروس در می‌آوردند و کودکان آن را در دست می‌گرفتند، خانه به خانه می‌رفتند، شعر می‌خواندند و مواد لازم برای طبخ آش را جمع‌آوری می‌کردند. سپس گروه با هدایا و وسایل جمع‌آوری شده، راهی بقعه یا مزار روستا می‌شدند و پس از طواف آن، برمی‌گشتند و آش یا غذای نذری توسط زنان و مردان بر سرچهار‌راه  بار گذاشته می‌شد. آنها پس از توزیع آش، کتره‌گیشه را نگاه می‌داشتند تا باران ببارد. جالب اینجاست  که بنا بر باور و اعتقاد مردم، باران هم می بارید. البته همین عروسک کتره گیشه که برای آفتاب‌خواهی هم بکار می‌رفت در نقاط مختلف گیلان با نام‌های دیگری نیز نامیده می‌شد. مثلا حوالی سیاهکل  به این عروسک هنگام آفتاب‌خواهی «چالنگه مالنگه» می‌گفتند. آذری‌زبان‌ها  نیز «کتره گیشه» را «چمچه گلین» یا «چمچه خاتون» می‌نامیدند.

ورزامشته نماد برکت‌خواهی

«ورزامشته» نماد برکت‌خواهی و فراوانی در گیلان بود. قیمی در این باره می‌گوید: هنگام دروی برنج که می رسید، فامیل و همسایگان به یاری شالیکارمی‌شتافتند، این  کمک‌رسانی« یاور» نامیده می‌شد. وقتی درو به پایان می‌رسید، شخصی که  آخرین دسته از خوشه‌های برنج  را درو می‌کرد،  آن را  نزد صاحب  شالیزار می‌برد و هدیه‌ای دریافت می‌کرد. و اما صاحب مزرعه آخرین دسته از خوشه‌های برنج را بنا به سلیقه‌ی خویش شکل می‌داد.

بیشتر افراد این خوشه برنج را  به شکل آدمی که دامن  یا پیراهن بر تن دارد، فرم می‌دادند و به دیوار خانه‌ی خویش آویزان می‌کردند. ورزامشته تا  سال بعد  در آن خانه باقی می‌ماند و چون  آن را نماد برکت خانه‌ی خود می‌دانستند، آن را به کسی نمی‌دادند و اجازه هم نمی‌دادند از منزل خارج شود.

بدین ترتیب سال بعد زمانی که ورزامشته‌ی جدید ساخته می‌شد، ورزامشته‌ی سال قبل را به «ورزا» می دادند. گفتنی‌ست در گیلان به گاو نر که شالیزار را شخم می‌زده، ورزا می‌گفتند.

چیمن و چیتن

 این پژوهشگر گیلانی در ادامه از عروسک‌های «چیمن و چیتن» یادکرده و می‌گوید: «چیمن و چیتن» یک جفت عروسک ماسالی هستند که توسط « پریسا قاسمی» ساخته شده‌اند. «چیمن» به معنای چمن و سبزه است و «چیتن» به معنی تار و پود تنیده پارچه‌ی پشمی است که در پوشش لباس مردان تالشی بکار می رود. این عروسک‌ها پوشش مردان و زنان تالش را بر تن دارند و از آیین‌های بومی تالش نشان دارند.

قیمی در بخشی از سخنانش بر اهمیت احیای عروسک بافتنی ماسوله تاکید کرده و یادآور می‌شود: متاسفانه عروسک ماسوله  هم اکنون با ماشین بافته می‌شود و اصالت خود را از دست داده‌، در حالی‌که عروسکی شناخته شده است و می‌تواند یک برند جهانی باشد.

سرزمین پهناور عروسک‌ها

سرزمین عروسک‌ها به وسعت دنیای آدم‌هاست. «راحیل واشقانی فراهانی» بانویی‌ که  دانش آموخته‌ی کارشناسی تاریخ است و به دنیای عروسک‌ها  و قصه‌هاشان می‌اندیشد، در گفت‌وگو با مرور می‌گوید:  عروسک‌های بومی، محلی و دست‌ساز ایران را در دسته‌های مختلفی می‌توان طبقه‌بندی کرد. مادران در گذشته‌های دور با تکه پارچه‌های باقیمانده از لباس و چارقد خود وبا امکانات موجود در پیرامون خود چون چوب و سنگ به ساده ترین شکل ممکن برای شاد و سرگرم کردن کودکان خود، عروسک می‌ساختند.

 امروزه نیز بر این اساس هنرمندان بسیاری در شهرها و روستاهای مختلف از روی عکس‌های قدیمی یا با یاری مادربزرگ‌ها و مادران خود اقدام به احیا و بازسازی آنها کرده‌اند؛ که  در این راستا می‌توان به عروسک «لیلی» ساخت خانم «فریبا گرجیان» در ممسنی فارس و«بیگک» ساخت خانم «ماهشکر درویشی» در هندیجان خوزستان اشاره کرد. نکته ی قابل توجه در این دسته از عروسک‌ها، فاقد چهره بودن آنهاست. در نمونه‌های قدیمی و اصیل این عروسک‌ها، سازنده اجزای صورت را مشخص نمی‌کرد چرا که این کار را مختص ذات خداوند یکتا می‌دانستند و کشیدن چشم، ابرو، دهان و بینی را دخالت در کار خدا می‌دانستند.

عروسک‌های اساطیری

 واشقانی در ادامه به شرح گروه دیگری ازعروسک‌ها پرداخته و اظهار می‌دارد: عروسک‌های اساطیری و افسانه‌ای، دسته‌ی دیگری ازعروسک‌ها هستند که طی سال‌های اخیر با همت و کوشش عروسک‌سازان و علاقمندان این حوزه از دل قصه‌ها و افسانه‌ها زاده شده‌اند. عروسک‌هایی چون «شاماران» (شاه ماران) که از دل افسانه‌ای کردی، عروسک «دختر دال» که از دل افسانه‌ای لری و عروسک‌های «خاتون چهارشنبه» و «سیاگالش» که از دل افسانه‌های گیلانی برآمده‌اند.

عروسک‌های آیینی

وی ادامه می‌دهد: همچنین  تعدادی از عروسک‌های بومی و محلی ایران را می‌توان عروسک‌های آیینی نامید. از جمله‌ی این عروسک‌ها می‌توان «تَکَم»متعلق به خطه‌ی اردبیل و آذربایجان، «اتلو» شبه عروسکی آیینی در بیرجند، عروسک «بوکه باران» در مناطق کردنشین و «چمچمه خاتون» را نام برد.

«ورزا مُشته»، «چهارشنبه خاتون»، «سیاگالش»، «چمچمه خاتون» و« وَیل»  نام‌هایی هستند که واشقانی در ادامه از آنها به عنوان تعدادی ازعروسک‌هایی که در  گیلان‌زمین، ساخته می‌شود، نام برده و می‌افزاید: عروسک در زبان بومی و محلی تالش «ویل» نامیده می‌شود.

 این پژوهشگر می‌گوید: و اما گروهی دیگر، عروسک‌هایی هستند که براساس ذهن خلاق و دستان توانای عروسک‌ساز از روی شخصیت‌های داستان‌ها و قصه‌های معاصر ساخته می‌شوند، همانند شخصیت «اولدوز و کلاغ» قصه‌های «صمد بهرنگی»، عروسک «ماهی سیاه کوچولو» که از روی طرح آقای «بهروز مثقالی» دوخته شده است.

عروسک‌هایی که لباس محلی برتن دارند

  گروهی دیگر از عروسک‌ها  نقش به سزایی در معرفی آداب، رسوم و فرهنگ سرزمینمان دارند که  توسط هنرمندان عروسک‌ساز با پوشش لباس محلی نقاط مختلف ایران طراحی و آماده می‌شوند. واشقانی با بیان این مطلب تصریح می‌کند: هنرمند نهایت تلاش خود را انجام می‌دهد تا به بهترین نحو ممکن پوشش منطقه‌ی موردنظر خود را با رعایت جنس، مدل و تزئینات روی عروسک پیاده کند. بنابراین با توجه به هزینه‌ی بالای تهیه‌ی لباس‌های محلی و کم‌رنگ شدن استفاده از پوشش‌های محلی، این عروسک‌ها می‌توانند باعث بقا و حفظ این گونه پوشش‌ها در ذهن کودکان نسل آینده شود، همچنین  هدایای مناسبی برای آشنایی عزیزان ایرانی خارج از کشور با فرهنگ این سرزمین محسوب شوند.

«ورزا مُشته»، «چهارشنبه خاتون»، «سیاگالش»، «چمچمه خاتون» و« وَیل»  نام‌هایی هستند که واشقانی در ادامه از آنها به عنوان تعدادی ازعروسک‌هایی که در  گیلان‌زمین، ساخته می‌شود، نام برده و می‌افزاید: عروسک در زبان بومی و محلی تالش «ویل» نامیده می‌شود. اسکلت این عروسک به دو صورت یا با استفاده از تکه‌های پارچه و یا با استفاده از یک چوب به شکل چلیپا ساخته می‌شود؛ سپس برای آن صورت ساخته و لباس‌های محلی بر تنش می‌کنند. «ورزا مُشته» هم نام عروسک بومی دیگرگیلان است که با خوشه های برنج ساخته می شود، البته  لازم به ذکر است که در مناطق کوهستانی  به جای برنج  ازخوشه‌های گندم ساخته می شود. همچنین باید گفت این عروسک با نام‌های «صلوات‌مشته» و«موین‌مشت» هم شناخته می‌شود.

چهارشنبه‌خاتون

هنرمندان عروسک‌ساز می‌توانند با الهام از افسانه‌های بومی، عروسک بسازند.  واشقانی در این راستا  به شرح دو افسانه‌ی مشهور گیلان پرداخته ومی‌گوید: «چهارشنبه خاتون» از جمله افسانه‌های  گیلان است که ریشه در اساطیر و باورهای کهن این مرز و بوم دارد. خاتون در این افسانه، پیرزنی دانا با چهره‌ای خشن است، که سالی یکبار، آن هم در شب چهارشنبه‌سوری از ماوای تاریک خود  که چاهی کهنه  در مکانی نامعلوم است بیرون می‌آید و بعد از سرکشی به منازل و بررسی نظافت آنها، سپیده دمان به مکان دائمی خود بازمی‌گردد.

وی ادامه می‌دهد: باور بر این بوده که این بانو دارای توانایی‌های متفاوتی است و به گونه ای متفاوت می‌تواند سرنوشت افراد را در طول آن سال تغییر دهد، بنابراین گیلانی‌ها برای او ارج و اهمیت زیادی قائل بودند و با انجام اعمالی خاص و دادن هدیه سعی در تکریم و جلب توجه او داشتند. طبق افسانه، مردمان گیلان هر ساله در چنین شبی منتظر ورود وی می‌شدند و برای خشنودی‌اش از قبل منازل خود را تمیز و مرتب می‌کردند، لباس پاکیزه پوشیده و از خوراکی‌های مخصوص شب چهارشنبه‌سوری برایش سفره‌ای جداگانه در گوشه‌ای از منزل تدارک می‌دیدند. آنها باورداشند که  خاتون در چنین شبی پس از سرکشیِ منازل در تمیزترین خانه غذا می‌خورد و با این عمل، آن خانه تا سال آینده پربرکت خواهد شد.

 واشقانی ادامه می‌دهد: از دیگر آداب چهارشنبه سوری در گیلان که به نوعی با خاتون چهارشنبه در ارتباط است، طلب نیاز و مراد دختران از چاه آب در این شب است. دختران دم بخت و مشتاق ازدواج به کنار چاهی رفته، سرشان را داخل چاه خم کرده و خیره به آب چاه، طلب و نیاز خود را می‌گویند برخی نیز هنگام نگاه کردن به آب قفل بسته‌ای را به امید گشوده شدن بختشان باز می‌کردند. همچنین اهالی پیربازار بر این باور بودند که اگر کسی در غروب چهارشنبه‌سوری بر سر چاه کهنه‌ای که هفت سال از آن آب برنداشته‌اند برود و چهارشنبه خاتون را صدا کند، آب آن به جوش و خروش خواهد آمد و اگر شخص نترسد و آنجا را ترک نکند پس از دقایقی هر آرزویی داشته باشد، برآورده می‌شود.

 سیاگالش

 این پژوهشگر همچنین  بیان می‌کند: در گیلان اسطوره‌ی دیگری به نام سیاگالش (سیاه گالش) وجود دارد. این موجود خیالی به ویژه در میان دامداران جایگاه خاصی دارد. او پشتیبان جانوران وحشی و حلال گوشت است. برای دیدن سیاگالش باید نیت پاک داشت. سیاگالش ممکن است به شکل حیوانات درآید، گاهی بصورت پیرمردی با لباس پشمی گالشی ظاهر می‌شود ولی معمولا به شکل چوپان جوانی بلند بالا و سیه‌چهره‌  ظاهر می‌شود. او دشمن شکارچی‌هاست و هر وقت حیوانی به ویژه گاو جنگلی (گوزن) در خطر انسان قرار گیرد، سیاگالش برای نجاتش به آن انسان ظاهر می‌شود.

عروسک‌های بومی و محلی ایران با ساده‌ترین و دردسترس‌ترین وسایل و مواد اولیه تهیه و تولید می‌شوند و در حال خوب زمین نیز موثر هستند.عروسک‌های بومی و محلی ایران می‌توانند سفیران عشق، محبت و دوستی باشند و با افزایش تقاضا و تولید آنها می‌توان گامی موثر در اشتغال‌زایی زنان و دختران روستاها و بالتبع توانمندی ایشان برداشت.

سیاگالش اگر به روی  خوش با فردی مواجه شود، او را خوشبخت و اگر بر آدمی خشم بگیرد، او را آزار می‌دهد. اگر زمانی که  سیاگالش بر کسی ظاهر می‌شود، آن شخص او را بشناسد هر چه از خدا بخواهد برآورده می‌شود. در واقع  می‌توان گفت، سیاگالش شبیه «ایزد گئوس» یا «درواسپ» ایران باستان است.

 عروسک‌ها را دریابیم

در پایان باید گفت، بی‌تردید عروسک‌ها از جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ و هنر ما برخوردارند و می‌توانند در اقتصاد و اشتغال نیز تاثیرگذار باشند. اما این مهم نیازمند حمایتِ متولیان ذی‌ربط است. واشقانی دراین باره می‌گوید: با وجود تمام تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که درحوزه‌ی عروسک‌های بومی، محلی و دست‌ساز ایرانی انجام می‌گیرد، هنوز این حوزه جایگاه مشخص و ثابتی در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ندارد و در بین صنایع دستی ایران مهجور است. این در حالی‌ست که عروسک‌های بومی و محلی ایران با ساده‌ترین و دردسترس‌ترین وسایل و مواد اولیه تهیه و تولید می‌شوند و در حال خوب زمین نیز موثر هستند.عروسک‌های بومی و محلی ایران می‌توانند سفیران عشق، محبت و دوستی باشند و با افزایش تقاضا و تولید آنها می‌توان گامی موثر در اشتغال‌زایی زنان و دختران روستاها و بالتبع توانمندی ایشان برداشت.

1 نظر
  1. طاها عبدالهی می گوید

    قشنگ بود. ما با همین عروسکها میتونیم یک اقتصاد با فرهنگ بومی بسازیم ولی افسوس که تا الان نشده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.