کتاب آقادار، حاصل پژوهش استاد هوشنگ عباسی در مورد باورها و ارزشهای معنوی درخت نزد گیلانیان از دیرباز تاکنون است که در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات سپیدرود منتشر شده است. طرح جلد این کتاب مینیاتوریست از نقش درخت انار با میوههای قرمزِ رسیده و که چند میوه نیز از شدت رسیدن شکافته شده و دانههایش یادآور لب و دندان انسان است. این طرح در قابی گنبدی شکل که خود در قاب مربع دیگری جای گرفته، حاشیهای مینیاتوری با طرح گل و شاخ و برگ دارد.
در بخش مقدمهی کتاب میخوانیم: «اعتقاد به درخت و تقدس زمین، مربوط به عصرکشاورزی است که بخش عمدهای از تاریخ بشر را به خود اختصاص داده است. توتمپرستی گیاهی و قصههای مربوط به تبدیل انسان و گیاه به همدیگر و مراسم و جشنهای بهاری در این دوره به وجود آمدهاند…»
نگاه ریزبینانهی نویسنده به تقدس درخت از دوران گذشته تاکنون نشان میدهد که وی با ذرهبین کنکاش، شیوهی زندگی مردم در دوران باستان و نوع ارتباط آنها با طبیعت را مورد بررسی قرار داده است.
درخت،درحقیقت نه تنها از عصر کشاورزی، بلکه از زمان خلق بشر منبع خوراک و پناهگاه او بوده، آنگونه که عقاید و گاه خرافاتی دربارهی درخت در ذهن و زبان مردم برجای مانده است.
اعتقاد به درخت و تقدس زمین، مربوط به عصر کشاورزی است که بخش عمدهای از تاریخ بشر را به خود اختصاص داده است. توتمپرستی گیاهی و قصههای مربوط به تبدیل انسان و گیاه به همدیگر و مراسم و جشنهای بهاری در این دوره به وجود آمدهاند.
صفحات ۲ و ۳ کتاب، دربردارندهی تصاویری از درخت کیهانی(از روی مینیاتوری قرون وسطایی)، درخت زندگی(نقش برجستهی آشوری) و درخت با میوههای انسانی است که هرکدام از این تصاویر، یادآور انسان تنومندی ست که با سینههای ستبر در مقابل حوادث ایستاده است. تصویر شماره ۳ درختی است با میوههای انسان، انسانهایی که موهایشان به شاخهها وصل شده و از طریق مغز خود که منشا تفکر و اندیشه است به درخت که نماد باروری و کمال بوده، پیوند خورده است. این تصویر کلام ناصرخسرو را به ذهن میآورد که در زادالمسافرین گفته: «به مثَل، عالَم به کلیّت خود، درختی است که مردم بار آن درخت است، که نه بهتر از او بر درخت چیزی باشد و نه سپس تر از او بر درخت چیزی پدید آید.»
در صفحهی ۸ کتاب آقادار، دربارهی تصویر درخت با میوههای انسان چنین آمده: «بعضی از مردم ابتدایی، گاه درخت را زائیدهی انسان پنداشتهاند. در افسانههای کهن، این اعتقاد نقش بسته است. مثلا به زعم قبیلهی یاکوت، آدمی، میوهی درختی هفت شاخه است و به دستِ زنی که تنهاش از پوستهی بدنهی درخت بیرون آمده تغذیه میشود.»
تصویری در صفحهی ۱۰ کتاب با عنوان «گناه آغازین» نقش بسته که دربارهی آن چنین نوشته شد: «آدم و حوا به اغوای مار، مرتکب گناه نخستین میشوند و از میوهی ممنوعه میخورند. مار اغواگر آدم و حوا در بهشت روی زمین که مظهر مجسم تیرهبختی نوع بشر است، قدرتهای شگرف جانور زمینی و قمری را در سایه انداخته است.»
میبینیم که درخت نه تنها از عصر کشاورزی، بلکه پیش از هبوط آدم به کرهی خاکی نیز مقدس بوده و در جایگاه متعالی قرار داشته است. فردوسی و ناصرخسرو در بسیاری از ابیات و نوشته های خود به درخت و اجزای آن توجه داشته و گاه آن را در استعارات و تشبیهات به انسان شبیه میسازند:
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
به باور این دو شاعر، درخت موجودیست که سرش در زمین فرو رفته و پاهایش در آسمان مانده است. ریشههای درخت از نظر ناصرخسرو و فردوسی، جایگاه اندیشیدن است و خوراک خود را از زمین دریافت کرده، به دست و پا و بدن خود میرساند. فردوسی در بخش «گفتار اندر آفرینش عالم»، خلقت جهان هستی را متاثر از پیوند عناصر چهارگانه و موالید ثلاثه دانسته و پدید آمدن جماد، نبات و حیوان را در این رابطه میداند. او دربارهی رُستن گیاه معتقد است:
گیا رُست با چندگونه درخت به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت
ببالد، ندارد جز این نیرویی نپوید چو پیوندگان هر سویی
و ناصر خسرو در یک قصیده، دنیا را همچون درخت و انسان را شاخی از آن دانسته و از زبان دنیا خطاب به انسان می گوید:
ز من رُستهای تو اگر بخردی به چه نکوهی آن، کزو رستهای؟
ز بهر تو ایزد درختی بکشت که تو شاخی از بیخ او رستهای
اگر کژ بر او رُستهای سوختی وگر راست بررُستهای، رَستهای
در کتاب «آقادار» تحقیقاتی از مقدس بودن درخت در اسطورههای ایران، در کتاب مقدس، از نگاه شرق شناسان غربی و نیز شاعران و نویسندگان ذکر شده است. درختان مقدس در گیلان از نگاه جهانگردان و پژوهشگران، خواننده را با نظرات و دیدگاههای افرادی چون رابینو، کریستیان برومبرژه، منوچهر ستوده و دیگران آشنا میکند.
در باور مردم گیلان، درخت دارای روح و جان است و ارواح پاکان و نیکان در درختان حلول میکند؛ حتی مردم به درخت مقدس( آقادار) نذر و دخیل بسته و سوگند یاد میکنند و از او در درمان و رفع مشکلاتشان یاری میطلبند.
در باور مردم گیلان، درخت دارای روح و جان است و ارواح پاکان و نیکان در درختان حلول میکند؛ حتی مردم به درخت مقدس( آقادار) نذر و دخیل بسته و سوگند یاد میکنند و از او در درمان و رفع مشکلاتشان یاری میطلبند. به طور مثال: «در باور اهالی حسن کیاده، اگر کسی در شب خواب درخت آزاد ببیند، عقیده دارند، ترقی میکند»(ص۱۹)
آداب چهارشنبهسوری و پیوند آن با درخت، درخت و باروری، ترس از درخت نذرکرده و ازدواج با درخت، مجموعه اعتقاداتی است که نویسنده پس از تحقیق به نتایجی دست یافته و داستانها و افسانههایی را در این بخشها به رشتهی تحریر میکشد.
«درخت در گیلان» منبع ضربالمثلهای فراوانی بوده که برخی از این ضربالمثلها در این کتاب ذکر شده؛ مانند: اگر پئر نداری، بوشو ایتا داره جیر بینیش(یعنی اگر پدر نداری، برو زیر یک درخت بنشین. یعنی کسی را بزرگ خود قرار بده)
درختان کهنسال گیلان که در شهرها و روستاها مورد تقدس مردم هستند در کتاب آقادار به این شرحاند: درختان آزاد مقدس، درختان سرو مقدس، درختان کیش(شمشاد) مقدس، درخت چنار مقدس و درختان دیگری همچون توت، ون، مازو و امثال آن
درخت در ترانههای عامیانهی گیلکی نیز جایگاه چشمگیری به خود اختصاص داده است:
آزاد دار و آزاد دار و آزاد دار پناه بر تو آرم از دسته دیلدار
پناه بر تو آرم، بومه تی بیمار شبان گریه کونم، روزان گیرفتار
از میان درختان، درخت آزاد به دلیل شادابی و دور از دسترس بودن به دلدار تشبیه شده است. افسانه ها و داستان هایی نیز از مکانهای مختلف گیلان در این کتاب آمده که بیانگر اعتقادات مردم آن محل به درخت مقدس است.
در بخش پایانی کتاب، دو نوشتار از هوشنگ عباسی با موضوع درخت چاپ شده که هر کدام می تواند یک نوشتار مستقل باشد: «قصه مرقد آقا» (بخش مردمشناسانه در زمینهی باورداشتهای درخت) و «نگاه به منظومهی آقادار در سرودهی شیون فومنی».
در پایان کتاب نیز، فهرست عمومی براساس حروف الفبا و نیز تصاویری از درختان مقدس در گیلان، نوشتار کتاب را به پایان می رساند.
نظرات بسته شده است.