آرشیو برچسب

کامبوزیا پرتوی

کامبوزیا پرتوی هم رفت

«کامبوزیا پرتوی» رفت اما پانزده سالگیِ ترانه همچنان هراسان در دالان‌های ذهنمان قدم می‌زند؛ گربه‌ای که او خالقش بود در پس‌وپشت‌ کودکی‌های آدم‌های بسیاری آواز می‌خواند و گلنار هنوز با عطر کلوچه و دستمال آبی مادرش لبخند می‌زند. او رفت اما در خیال‌های ما هنوز ریحان در قهوه خانه‌ای بین ‌راهی، روایتی روشن از ایستادن و تسلیم نشدن است و گل پامچال سوای همه گل‌ها هر بهار از دل خاک بیرون می‌آید. و اما صبح گاه چهارمین روز از آذر، ویروس تاجدار جان مردی را گرفت که شکوه بودنش، سال‌ها چشم‌هایمان را به ضیافت تماشا بر پرده‌ی نقره‌ای فرا…