مدیوم‌ فستیوال رشت در گفتگو با علی هاشملو ؛

تجربه‌ای نو در هنر چیدمان و بین‌رشته‌ای

8

امیر سقا- محدثه کریمی نژاد

در دنیای امروز، هنر به‌سرعت در حال تغییر و تکامل است و مرزهای سنتی آن با حوزه‌های مختلف علمی، اجتماعی و محیطی درهم‌آمیخته‌اند. یکی از جریان‌های نوظهور در این عرصه، هنرهای بین‌رشته‌ای و هنر چیدمان (Installation Art) است که به تجربه‌ای فراتر از هنرهای مرسوم می‌انجامد. این نوع هنر، نه‌تنها به شکل بصری یا شنیداری، بلکه در تعامل با فضا، زمان و مخاطب معنا پیدا می‌کند.

 

در ایران، هنرهای بین‌رشته‌ای هنوز در ابتدای مسیر خود قرار دارند و فستیوال‌هایی که به این حوزه می‌پردازند، انگشت‌شمارند. “مدیوم‌فستیوال” یکی از معدود رویدادهایی است که تلاش کرده این شکاف را پر کند و بستری برای تجربه‌های نوین در عرصه هنر چیدمان فراهم آورد.

این فستیوال، که در شهر رشت و از اول تا 13 اسفند ماه در خانه ترابی برگزار شد با نگاهی نو به مفاهیم شهری، محیطی و ارتباط انسان با فضا، در تلاش برای ایجاد فضای گفت‌وگو میان هنر معاصر و بستر فرهنگی-اقلیمی این شهر است.

 

علی هاشملو، متولد ۱۳۶8 در تهران، فارغ‌التحصیل رشته نقشه‌کشی صنعتی است و از ۲۰ سالگی وارد دنیای موسیقی کلاسیک معاصر شد. با گذر زمان، به هنرهای بین‌رشته‌ای و هنر چیدمان (Installation Art) علاقه‌مند شد. به اعتقاد او، موسیقی کلاسیک معاصر به‌عنوان بخشی از فرهنگ غرب، ارتباط محدودی با مخاطب ایرانی دارد و همواره دغدغه‌اش این بوده که چگونه این ارتباط را تقویت کند.

 

او بر این باور است که موسیقی نباید صرفا روی استیج اجرا شود، بلکه باید در فضا شکل بگیرد، به‌گونه‌ای که مخاطب در میان آن حرکت کند و صدا را کشف کند. این نگاه، او را به سمت هنر چیدمان سوق داد. در دوران پاندمی کرونا، با محدودیت اجرا در فضاهای هنری، تمرین و کار در طبیعت را آغاز کرد و از آنجا به هنرهای محیطی علاقه‌مند شد و تجربیات ارزشمندی در این حوزه کسب کرد.

 

***

ایده اولیه این فستیوال چگونه شکل گرفت و هدف اصلی آن چه بود؟

-در یک بازه‌ی زمانی هفت‌ساله، ایده‌ی اولیه به تدریج شکل گرفت. ابتدا نیازهایی را احساس کردیم و ایونت‌هایی برگزار شد که شاید مستقیماً با موضوع فعلی ما ارتباط نداشتند، اما در نهایت مسیرمان را به این نقطه رساندند. در ابتدا، رویدادهایی پیرامون موسیقی کلاسیک معاصر برگزار می‌کردیم، سپس به موسیقی الکترونیک چهارکاناله روی آوردیم. این نوع موسیقی نه‌تنها شنیده می‌شود، بلکه مخاطب را در فضایی فراگیر غوطه‌ور می‌کند، مشابه آنچه در هنر چیدمان یا Installation Art رخ می‌دهد. همین ویژگی، ذهن مرا به سمت هنرهای بین‌رشته‌ای سوق داد.

 

در ادامه، دو دوره از رویداد “الکتروآکوستیک رشت” را برگزار کردیم. همچنین یک دوره در تهران و یک دوره در شیراز اجرا شد. این رویدادها در بازه‌ی سال‌های ۹۶ تا ۹۷ شکل گرفتند. با گذشت زمان، تصمیم گرفتیم رویکرد جدیدی در موسیقی الکتروآکوستیک اتخاذ کنیم، که در نهایت به شکل‌گیری دوره‌ی اول “مدیومفستیوال” منجر شد. این فستیوال ترکیبی از اجراهای موسیقی الکتروآکوستیک از آهنگسازان ایرانی، آثار بین‌المللی که مستقیماً از خود هنرمندان دریافت کردیم، و همچنین آثاری از آهنگسازانی بود که دیگر در قید حیات نبودند.

 

این فستیوال در شهر رشت برگزار می‌شود و از نظر مکان و لجستیک به این شهر متکی است.  موضوع این دوره زیربنای ارگانیک رشت است، که به دلیل ارتباط با طبیعت و رشد شهری نامتقارن، در تقابل با مدرنیته قرار دارد

 

یکی دیگر از بخش‌های مهم فستیوال، هنر چیدمان است که برای نخستین بار در جریان رویدادهای ما وارد شد. این رویدادها اولین گام خود را در این مسیر برداشتند و با ورود ما به این حوزه—که برای خودمان نیز تجربه‌ای تازه محسوب می‌شد—تلاش کردیم تغییراتی در آن ایجاد کنیم تا شکل و هویتی جدید به خود بگیرد. به همین دلیل، روی برندینگ و هویت بصری آن کار شد تا همه چیز در هماهنگی با موضوع و استراتژی مشخص پیش برود. در نهایت، دوره‌ی اول “مدیوم‌فستیوال” در سال ۱۴۰۰ برگزار شد.

 

هنرمندان بین‌المللی هم در این فستیوال شرکت دارند؟

-این‌بار تمرکز فستیوال بر هنرمندان داخلی است و فراخوانی ویژه برای هنرمندان ایرانی منتشر کردیم. با این حال، دو نفر از هنرمندان منتخب با اینکه ایرانی هستند، بخش زیادی از آثارشان در اروپا منتشر شده است.

 

پیوند این فستیوال با گیلان و هنرهای بومی آن چگونه است؟

-این فستیوال در شهر رشت برگزار می‌شود و از نظر مکان و لجستیک به این شهر متکی است. در بخش تأمین مالی، تمرکز ما بر جذب اسپانسرهای بومی است تا کسب‌وکارهای محلی در توسعه فستیوال سهیم باشند و این رویداد به بخشی از هویت فرهنگی و اقتصادی رشت تبدیل شود.

 

از نظر محتوایی، این دوره بیشتر از هر زمان دیگری به خود شهر رشت پرداخته و از هنرمندان خواسته‌ایم که روی موضوع خاصی متمرکز شوند، موضوع زیربنای ارگانیک رشت، که به دلیل ارتباط با طبیعت و رشد شهری نامتقارن، در تقابل با مدرنیته قرار دارد. هدف ما این است که هنرمندان از جنبه‌های مختلف هنری به این مسئله بپردازند و دیدگاه‌های خود را ارائه دهند.

 

یعنی همه آرتیست‌های شرکت‌کننده یک تجربه زیسته در شهر رشت دارند؟

-یکی از هنرمندان منتخب اهل رشت است، معمار بوده و در حوزه‌ی شهری این شهر فعالیت دارد. اما سایر آرتیست‌ها تجربه‌ی زیسته‌ای در رشت ندارند و همین موضوع، یکی از جنبه‌های جذاب این رویداد است. برای ما جالب است که بدانیم این شهر از نگاه بیرونی چگونه دیده می‌شود، آن هم از دریچه‌ی خاصی که در این فستیوال مطرح شده است.

 

این فستیوال چه تفاوتی با فستیوال‌های مشابه دارد؟ البته با توجه به توضیحات شما فستیوال مشابه در ایران ندارد، درست است؟

-در ایران، هنرهای جدید و بین‌رشته‌ای پدیده‌ای نوظهور محسوب می‌شوند و هر اقدامی در این زمینه به دلیل نبود معیارهای مشخص، تجربه‌ای تازه به شمار می‌آید. در حال حاضر، در تهران به شیوه‌های مختلفی روی این حوزه کار می‌شود.

 

ما نیز با تمرکز بر شهر رشت و بهره‌گیری از اقلیم و ظرفیت‌های بومی آن، فستیوالی را شکل داده‌ایم که ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارد. به دلیل تنوع و تکثر رویکردها، شاید مقایسه‌ی تفاوت‌ها چندان ساده نباشد، اما نکته‌ی قابل توجه این است که ما به طور مستقیم روی موضوع شهر رشت کار می‌کنیم—رویکردی که تاکنون به این شکل اجرا نشده است.

 

الگوی و ایده اصلی از کجا شکل گرفت؟

-ایده‌ی اولیه به مرور زمان شکل گرفت. من معتقدم که هنر در رشت نیاز به نوسازی دارد. در این شهر، نگاه ما بیش از حد معطوف به گذشته است—ویژگی‌ای که در فرهنگ ما ریشه دارد. برای مثال، همیشه از رشت به‌عنوان “شهر اولین‌ها” یاد می‌کنیم، اما این نگاه بیشتر جنبه‌ی حسرت و نوستالژی دارد.

 

هدف من این بود که این چرخه را بشکنم و مسیری تازه ایجاد کنم؛ مسیری که ۳۰ یا ۵۰ سال بعد، مردم از آن یاد کنند و بگویند که در رشت، هنرهای بین‌رشته‌ای رشد کرد و هنر چیدمان جایگاه خود را یافت.

 

در این فستیوال چه سبک کارهایی اجرا شد؟ موسیقی هم جزیی از آن است؟

-موسیقی در گذشته بخش مهم و بزرگی از فعالیت‌های ما بوده است، اما در این دوره، موسیقی دیگر بخشی از فستیوال نیست. در این دوره، چهار اثر در حوزه‌ی هنر چیدمان ارائه می‌شوند.

 

هنر چیدمان، در عین اینکه یک شاخه‌ی هنری مستقل است، اما ویژگی‌ بین‌رشته‌ای هم دارد. برای مثال، در این فستیوال یک معمار حضور دارد که از منظر معماری به موضوع نگاه می‌کند، اما نتیجه‌ی کار او در قالب هنر چیدمان است. یک آرتیست‌ دیگر نیز از حوزه‌ سرامیک است و سایر آرتیست‌ها به طور تخصصی در حوزه هنر چیدمان فعالیت دارند.

 

 مدیر اجرایی مدیوم فستیوال امسال یکی از مخاطب‌های ما بود. اکنون باید بگویم در طی یک زمان هفت ساله، من یک جامعه‌ای از مخاطب را دارم که می‌آید و کار را می‌بیند.

 

کار سازماندهی و برنامه‌ریزی در این گروه چگونه است؟

-در طول هفت سال برگزاری فستیوال در رشت، از رویدادی در بُن آلمان الهام گرفتم. در یک رزیدنسی مشترک در تهران و بُن با تیم حرفه‌ای Sonic Explorers آشنا شدم—پروژه‌ای مهم در حوزه‌ی Sound Art که تحت حمایت بنیاد بتهوون و شهرداری بُن است. همکاری با این تیم بین‌المللی دیدگاه من را نسبت به مدیریت و اجرای حرفه‌ای یک فستیوال گسترده‌تر کرد.

 

بر اساس این تجربه، ساختار فستیوال را به‌صورت یک رزیدنسی استاندارد طراحی کردم. تیم ما شامل چندین گروه مستقل اما هماهنگ است: مدیریت هنری (با همکاری افشین مطلق‌فرد)، اجرایی، هویت فستیوال، و گرافیک. این ساختار مشارکتی، با نظارت هنری، مسیر فستیوال را در راستای اهدافش حفظ می‌کند. تیم اصلی شامل هفت نفر است و داوطلبانی نیز در بخش‌های مختلف همکاری می‌کنند.

 

فاندرهای فستیوال تا چه حد در تعیین مسیر هنری رویداد نقش داشتند؟

-ما گروهی داریم که آن را فاندرهای فستیوال نامیده‌ایم. وظایف این گروه تقسیم‌بندی شده است و وظیفه‌ی من به‌عنوان مدیر هنری، ارائه‌ی استراتژی هنری برای آن است. به‌عنوان مثال، در این دوره، با در نظر گرفتن نیازها و امکانات موجود هم در این دوره و هم دوره‌ی قبل پیشنهادهایی را به اعضای تیم ارائه دادم.

 

در طی جلسات متعدد و طولانی، با بررسی گزینه‌های مختلف و تبادل ایده‌ها، در نهایت فرم نهایی را در قالب پروپوزال به گروه ارائه دادم. پس از تایید پروپوزال در گروه، آن را تکمیل کرده و به اسپانسرها ارائه کردیم و روند کار بر اساس آن پروپوزال پیش رفت. امسال، دو نوع پروپوزال داشتیم، یکی از آن‌ها پروپوزال آماده برای هنرهای محیطی بود، اما به دلیل مشکلات مرتبط با شرایط آب و هوا، متوجه شدیم که اجرایش کمی دشوار است.

 

بنابراین، پیشنهاد کردیم با الهام از ایده‌ی پیشین در رابطه بین انسان و طبیعت، پروپوزال جدیدی بنویسیم که بر ارتباط میان جهان مدرن و ارگانیک رشت تمرکز داشته باشد.

 

از چالش‌هایی که برای برگزاری این فستیوال داشتید، بگویید؟

-از زمان شروع کارم برای برگزاری فستیوال، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایم این بود که شهر رشت آماده و منتظر تجربه‌های نو و جدید نبود. به نظر می‌رسید که در برابر این نوع تجربه‌ها، به‌ویژه در جامعه هنری، نوعی مقاومت وجود دارد. جذب همراه و اسپانسر برای این کار بسیار سخت بود. برای مثال، مفهوم هنر چیدمان برای اسپانسرها ناآشنا بود و ما مجبور شدیم از ابتدا توضیحاتی بدهیم تا بتوانیم آن‌ها را به همراهی و جذب منابع ترغیب کنیم. این یکی از چالش‌های اصلی من بود.

 

چالش دیگر مربوط به مخاطب بود. اولین اجرای الکتروآکوستیک من در خانه فرهنگ برگزار شد و آن اجرا برای من یک نقطه عطف در مسیر هنری‌ام بود. آثار اجرا شده به شدت تجربه‌گرا بودند و مخاطب شهر رشت اصلاً آمادگی مواجهه با آن‌ها را نداشت. برخی از افراد حتی واکنش منفی نشان دادند. تا حدی به آن‌ها حق می‌دهم، زیرا این نوع اجرا با ویژگی‌های تجربه‌گرایانه‌اش برای آن‌ها قابل پیش‌بینی نبود.

 

اما از طرف دیگر، این واکنش‌ها بخشی از همان ویژگی فستیوال بودند، آن تجربه برایم بسیار جالب بود و متوجه شدم که باید رویکرد خود را در قبال رشت تنظیم کنم. جالب اینجاست که اکنون مدیر اجرایی مدیوم فستیوال امسال یکی از همان مخاطب‌هایی بود که در آن کنسرت جنجالی الکتروآکوستیک در خانه فرهنگ حضور داشت. اکنون باید بگویم در طی یک زمان هفت ساله من یک جامعه‌ای از مخاطب را دارم که می‌آید و کار را می‌بیند.

 

پیش از این برای دیدن آثار مشابه به تهران می‌رفتیم و دغدغه‌ام این بود که کاری انجام دهیم که افراد از تهران برای دیدن آن به رشت بیایند. برای رسیدن به این هدف، با هنرمندان مطرح تهران و ایران همکاری کردم. به عنوان مثال، افشین مطلق، که هم‌اکنون همکار ماست، اهل شیراز و متخصص موسیقی الکترونیک و آهنگسازی معاصر است، و همچنین بسیاری از دوستان دیگر که از توانایی‌هایشان بهره‌مند شدیم. اکنون بیشتر مخاطبان ما از تهران هستند، که این نشان‌دهنده پتانسیل بالا و جذابیت فستیوال برای مخاطبان خارج از رشت است.

 

چالش‌های مالی هم داشتید؟

-در ابتدا حمایت‌هایی از انجمن موسیقی گیلان و کسب‌وکارهای محلی داشتیم، اما در این دوره، حمایت‌ها به بخش خصوصی تغییر کرده است. جذب منابع مالی برای این فستیوال‌ها دشوار است زیرا کسب‌وکارها ساختار سنتی دارند و برقراری ارتباط هویتی سخت است. اما حالا با داشتن هویت منسجم و برندینگ به‌روز، همکاری با کسب‌وکارها راحت‌تر شده و اسپانسرهای فعلی به‌خوبی درک می‌کنند که این رویداد چه کارکردی دارد و چرا باید از آن حمایت کنند.

 

من یاد گرفته‌ام چگونه با این برندها ارتباط برقرار کنم و منافع مشترک را تعریف کنم. همچنین، با توجه به اینکه فستیوال ما هویت مشخصی پیدا کرده است، توانستیم در بدترین شرایط اقتصادی، حمایت‌ها را راحت‌تر جذب کنیم

من یاد گرفته‌ام چگونه با این برندها ارتباط برقرار کنم و منافع مشترک را تعریف کنم. همچنین، با توجه به اینکه فستیوال ما هویت مشخصی پیدا کرده است، توانستیم در بدترین شرایط اقتصادی، حمایت‌ها را راحت‌تر جذب کنیم. استراتژی من این است که با اسپانسرها در طولانی‌مدت همکاری کنم تا منافع مشترک به درستی شناخته شود. برخی از اسپانسرها از دوره‌های قبل با ما هستند و اکنون درک درست‌تری از پروژه دارند.

 

آیا شما برای حمایت‌های دولتی اقدامی کردید؟

-در گذشته سعی کردیم و قول‌هایی نیز به ما داده شد، اما شهرداری به طور کلی فضای ناامیدکننده‌ای از نظر همکاری و وعده‌هایی که می‌دهد، داشته است. من هیچ‌گاه به آن حساب نمی‌کنم. تاکنون هیچ حمایت دولتی دریافت نکرده‌ام و به هیچ عنوان مایل هم نیستم که دریافت کنم. بیشتر ترجیح می‌دهم با برندهای خصوصی کار کنم.

 

استقبال خود هنرمندان از فستیوال چطور بود؟

-میزان استقبال از نظر تعداد، تنوع و کیفیت پروپوزال‌ها به‌طور کلی متوسط رو به خوب بود. ما در مجموع 17 پروپوزال دریافت کردیم و کار داوری سخت نبود. داوری در دو مرحله انجام شد؛ در مرحله اول فقط پروپوزال‌های بدون نام را بررسی کردیم و در مرحله دوم، 10 پرپوپوزال انتخاب شدند و داورها با اطلاع از جزئیات آرتیست‌ها داوری نهایی را انجام دادند و در نهایت 4 نفر نهایی انتخاب شدند. مورد انتظار ما نیز بود که با توجه به تخصصی بودن موضوع، طبیعی است که همه آرتیست‌ها به این حوزه علاقه‌مند نباشند.

 

حضور مخاطب در فستیوال امسال را چطور ارزیابی می‌کنید؟

-در دوره‌ی قبل میانگین ۲۵۰ نفر بود و امسال با شناخته‌تر شدن فستیوال، انتظار حضور ۳۰۰ تا ۳۵۰ نفر را داریم. البته این مسئله را با سانس‌بندی و رزرو، مدیریت می‌کنیم تا مخاطبان به‌طور مرتب وارد فضا شوند و با توجه به شرایط خاص خانه‌ی ترابی، مسائل ایمنی نیز رعایت شود. دغدغه‌ی ما این است که برنامه را چطور اجرا کنیم که اقشار مختلفی از آن بهره ببرند.

 

شما اهل رشت هستید؟

-خیر، من تهرانی هستم، اما از 6 سالگی در رشت زندگی کرده و خود را متعلق به این شهر می‌دانم. با وجود فرصت‌های زیاد برای رفتن از رشت حتی به خارج از کشور، تصمیم گرفتم بمانم و شرایط ایده‌آلم را در همین شهر ایجاد کنم.

 

تقاوت کارهایی که در رشت داشتید با سایرشهرها چه بوده است؟

-حمایتی که در رشت دریافت می‌کنم، بیشتر به دلیل شناخته‌شدنم در این شهر است، و استراتژی جذب اسپانسر هم بر هویت شهری رشت متمرکز شده. اما در شهرهایی مثل تهران یا شیراز، به دلیل وجود زیرساخت‌های قوی‌تر، امکان جذب بودجه بیشتری وجود دارد، در حالی که رشت از نظر زیرساخت‌های حرفه‌ای و امکانات، محدودیت‌های زیادی دارد.

 

یک‌بار در مجتمع خاتم‌الانبیا کنسرت پیانویی برگزار کردیم و سه پیانیست مطرح را برای اجرا دعوت کردیم. برای تأمین پیانوی گرند از فروشگاه ماهور و آقای شیرزاد درخواست حمایت کردیم، اما این امکان از ما دریغ شد. در نتیجه، اجرا را با پیانویی نامرغوب که کلاویه‌های شکسته داشت و مرتب از کوک خارج می‌شد، برگزار کردیم—چیزی که در تهران یا شیراز معمولاً پیش نمی‌آید.

 

حتی در خاتم‌الانبیا، به دلیل خرابی یک کابل، به ما گفتند که کنسرت کنسل است! در حالی که سالن را رزرو کرده و هزینه‌ها را پرداخت کرده بودم. برای حل این مشکل، به مدیرکل ارشاد، رئیس ارشاد رشت و مدیر اداره برق مراجعه کردم. بارها منتظر ماندم تا بتوانم یک مسئول را ببینم، چون باید اجرایم را در همان سالن برگزار می‌کردم. در نهایت، چک صدای ما با نور شمع انجام شد و درست دو ساعت قبل از اجرا، برق قطع شد.

 

چشم‌انداز شما برای آینده چیست؟ شکل توسعه ایده‌آلتان چیست؟

-چشم‌انداز ما بلندمدت است و هدف‌مان گسترش این برنامه است. بیشتر به دنبال افزایش حجم فستیوال نیستم، بلکه هدفم این است که با جذب منابع بیشتر، دست‌اندرکاران دستمزد واقعی‌شان را دریافت کنند که این باعث حرفه‌ای‌تر شدن کار می‌شود. همچنین می‌خواهم کیفیت هنری به سطح ایده‌آل، حتی در سطح بین‌المللی، برسد.

 

در این دوره قصد داریم مستندنگاری کنیم و کتابی منتشر کنیم. توسعه‌ای که مدنظر من است تنها در افزایش امکانات یا تبلیغات نیست، بلکه در پیشرفت نظری و رسیدن به نتایج مشخص است. اگر در آینده کسی مستندنگاری ما را مشاهده کند، باید بفهمد که به عنوان مثال مسئله زیست ارگانیک در رشت چگونه بوده است. از نظر ساختار مدیریتی، تأمین بودجه و بحث نظری، هدف ما رسیدن به ثبات و پویایی حرفه‌ای است.

 

اسامی و نام اثر هنرمندان شرکت کننده در این فستیوال را می‌گویید؟

مهرداد ابوطالبی: اختلاط

پریسا احمدیان: درسیاهی؛ روایتی از رودخانه‌های شهر

سپیده رزمجو: پیکر زن همچون میدانِ…….شهر!

سارا قلندری: تجزیه نمی‌شود

 

نظرات بسته شده است.