با شیوع ویروس کرونا، بسیاری از مشتریهای ثابت کافهها، به دلیل ترس از ابتلا به این بیماری، خودشان را از رفتن به این مکانها منع کردند. در ادامه با اعلام رسمی تعطیلی، کافهها ناچار به خوابی طولانی مدت شدند. کافههای شهر رشت که در یک دهه اخیر پناهگاهی برای گذراندن اوقات فراغت قشر اکثرا جوان بودند حالا تعطیل شدهاند و با مشکلات زیادی به خصوص اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند.
کرونا باعث رونق کافههای بیرونبر شد
پیل کافه به تازگی و در ایام کرونا شروع به فعالیت کرده و به صورت بیرونبر از مشتریهای خود پذیرایی میکند. کافهای که با توجه به حضور در ناحیهای کم رفت و آمد توانسته فضای خوبی را برای گردهم جمع شدن افراد ایجاد کند. روزبه قیاثی که به همراه برادرش مدیریت پیل را به عهده دارند میگوید: در ابتدا باور نداشتیم که کرونا بخواهد چنین طولانی مدت مانع کسب و کار ما بشود. در دوران کرونا دیگر کافهنشینی آن تب و تاب گذشته را نداشته و به نوعی میتوان گفت که کرونا باعث رونق بیشتر کافههای بیرونبر شد. «روزبه غیاثی» با بیان این که نظمی برای قرنطینه نیست به مرور میگوید: من هم مثل سایر کافهدارها دوست دارم که در دوران پیک کافه خود را تعطیل کنم اما وقتی به طور درست همه جا قرنطینه نمیشود؛ برای مثال همه راهها به استان باز است نباید انتظار هماهنگی داشت و چند جبههگی به وجود میآید.
او با ابراز تاسف از معضلات پیش آمده برای کافهها در ایام کرونا میگوید: هزینه مواد اولیه از اصلیترین مشکلات این دوران است؛ برای مثال از ابتدای شیوع کرونا تا الان با حدود ۴۰ درصد افزایش قیمت قهوه روبهرو شدیم. دیگر مشکلی که وجود دارد بحث حقوق برای کارکنان است. کار در کافه در ابتدا برای من نیز یک شغل دانشجویی بود. حالا هم برای خیلی از افراد همین طور است. مشکلاتی مثل هزینه مواد اولیه مشکلاتی هستند که در ابتدا به چشم میآیند اما در کنار اینها باید به مشکل ثانویهای مثل تاثیر تعطیلیها بر روحیه کارکنان کافه اشاره کرد. حقوق کار در کافه بسیار پایین بود و حالا با وجود کرونا و فشاری که به صاحبان کافهها میآید این روند ادامهدار خواهد بود.
کافهها با هر تعطیلی بسیاری از مشتریان خود را از دست میدهند. در زمان تعطیلیها ما میان اماکن و صنف دائما مانند یک توپ پاسکاری میشدیم. در دوران کرونا بهداشت زودتر کافهها را میبست و یک هفته دیرتر صنف خبر تعطیلی رسمی را به کافهها اعلام میکرد. با همه این شرایط و گلایهها نمیگذارند کافهها صنفی مستقل شوند زیرا گویی برایشان سودی دارد که میتواند باعث کسب درآمد بهتر برای آنها شود.
روزبه غیاثی با بیان این که مشکلات صنفی و نحوه قرنطینه در ایجاد چنین وضعی عامل اصلی بودند تصریح میکند: در رابطه با پروتکلها لازم است که ذکر کنم هیچ یک از موارد به طور نسبی وضع نشده بود. پروتکلها صفر تا صدی بود و برای مثال برای شرایط نارنجی کشور که کافهها اجازه سرویسدهی به مشتریان را دارند هیچ پروتکلی وضع نشده بود. از طرفی دیگر، کافهها در اصناف مختلف ثبتنام کردهاند که هر کدام با توجه به صنفی که در آن نام خودش را ثبت کرده عمل میکرد. کافهها باید سطح کیفی و ظرفیت خود را بالا ببرند تا موفق به تشکیل صنفی ویژه خود کافهها شوند.
عدم وجود صنف، عدم درک از کافهها
«مهاجر سلطانی» دیگر فعال کافهای است که با وی صحبت کردهایم. او صاحب کافه بیرونبر شالی در گلسار است. او هزینههای مربوط به پرسنل و اجاره را اصلیترین معضل پیش روی کافهها میداند و میگوید: مواد اولیه را میشود کنترل کرد؛ برای مثال قهوه هر چند کیفیتش کاهش پیدا میکند اما قابل استفاده است با این وجود توان پرداخت اجارهها برای بسیاری از کافهها نیست. کافهای در همین ناحیه بود که ناگهان با افزایش دو برابری اجاره روبهرو شد که دیگر توانایی پرداخت نداشت و به ناچار روی به تعطیلی آورد.
او با گلایه از مشکلات صنفی ادامه میدهد: بیشتر کافهها در صنف آبمیوه و بستنی هستند. هیچ درکی این صنف نمیتواند از کافهها داشته باشد، زیرا تمام مدت به صورت بیرونبر فعالیت کرده است. اما باز هم در وضع موجود من کافهای را میشناسم که حتی یک روز هم بسته نبوده است. این در صورتی است که کافهها با هر تعطیلی بسیاری از مشتریان خود را از دست میدهند. در زمان تعطیلیها ما میان اماکن و صنف دائما مانند یک توپ پاسکاری میشدیم. در دوران کرونا بهداشت زودتر کافهها را میبست و یک هفته دیرتر صنف خبر تعطیلی رسمی را به کافهها اعلام میکرد. با همه این شرایط و گلایهها نمیگذارند کافهها صنفی مستقل شوند زیرا گویی برایشان سودی دارد که میتواند باعث کسب درآمد بهتر برای آنها شود.
مهاجر سلطانی با بیان این که مشکلات ناتمامی وجود دارد که امکان بازگویی همه آنها نیست، ادامه میدهد: من و همه همکارانم هر بار که تصمیم به سفارش موادی چون شیر یا بستنی میگیریم، باید گرانتر شدن آنها را نیز در نظر بگیریم. مشکل ثانویه دیگر خرید الکل است. با وجود این که اخیرا اعلام شده کرونا از سطوح منتقل نمیشود اما برای بسیاری از مشتریان مهم است که الکل حتما در مغازه وجود داشته باشد. مهاجر سلطانی در پایان نیز، صحبتهای خود را با طرح پرسشی به پایان رساند که چرا کافهها تنها صنفی هستند که اول از همه بسته میشوند؟
کافه ساووی، کافهای کوچک در خیابان لاکانی است. ساووی که پیش از این با محیط فرهنگی و ادبیاش شناخته میشد حال به دلیل کرونا بسیاری از جلسات ادبیاش را تعطیل کرده است. آرش طالبخانی که به همراه برادرش کیوان، مدیریت این کافه کوچک را در اختیار دارد به مرور میگوید: کرونا هر لحظهاش ضرر بود. در تمام این مدت کافهها سیبل بودهاند و به نوعی میتوان گفت کافهها بیشترین آسیبها را دیده و کمترین حمایتها را شدهاند.
کافه شمس در خیابان امام خمینی در بنایی قدیمی مشغول به فعالیت است. این کافه در طبقه دوم خود نگارخانهای دارد و با توجه به فضایی که مهیا کرده است سعی بر ایجاد رفتاری فرهنگی در بستر کافه خود دارد. «میثم نورانی» مدیر این مجموعه در ابتدا از مشکلات مالی خودش میگوید: در وضع کنونی و با توجه به این که کار در کافه شغل ایمنی نیست با کمبود نیرو مواجهایم و از طرفی دیگر، در تسویه حساب با بسیاری از کارکنانی که پیش از این در کافه کار میکردند با مشکل مواجه شدیم. از طرفی دیگر شرایط محیطی کافه ما به شکلی نیست که بتوانیم به صورت بیرونبر سرویسدهی کنیم. اگر بدین صورت نبود شاید میتوانستیم بخشی از ضرر وارد شده را جبران کنیم. از طرفی با گرانیها روبهروایم؛ برای مثال قیمت پودرکاکائو از ابتدای شیوع کرونا تا الان ۱۰ برابر افزایش قیمت داشته است. از طرفی دیگر با هر بار تعطیلی، ناچار به دور ریختن مواد غذایی زیادی میشویم. با توجه به ساختمانی که ما آن را اجاره کردهایم اجاره آن توسط مالکان آن ۴۰ درصد افزایش داشته که در این شرایط توان پرداخت آن بسیار سخت به وجود میآید.
او ادامه میدهد: از تعطیلی زیاد کافهها گلایه زیادی نمیتوان کرد. ذات کافه این است که افراد در آن حضور یابند و به صحبت بپردازند، اما گلایه آن جایی ایجاد میشود که وقتی میفهمیم هیچ درکی از کافهتریا وجود ندارد و از لحاظ فرهنگی هیچ تفاوتی با یک کافه سنتی نداریم. من موافق بودم که با قوانین بهتری مثل افزایش فاصله میزها اقدام به بازگشایی میکردیم اما به این صورت نشد.
در کرونا فقط باید به بقا فکر کرد
کافه ساووی، کافهای کوچک در خیابان لاکانی است. ساووی که پیش از این با محیط فرهنگی و ادبیاش شناخته میشد حال به دلیل کرونا بسیاری از جلسات ادبیاش را تعطیل کرده است. آرش طالبخانی که به همراه برادرش کیوان، مدیریت این کافه کوچک را در اختیار دارد به مرور میگوید: کرونا هر لحظهاش ضرر بود. در تمام این مدت کافهها سیبل بودهاند و به نوعی میتوان گفت کافهها بیشترین آسیبها را دیده و کمترین حمایتها را شدهاند. او با تاییدِ همهِ مشکلاتی که در نگاه اول به چشم میآیند میافزاید: در کنار همه این مشکلات، با هر بار تعطیلی، بسیاری از مشتریها دیگر به کافه نمیآیند. چون کافههایی هستند که بازند اما وقتی ساووی بسته باشد به مرور زمان مشتری خودمان را از دست میدهیم.
او با بیان این که مشکلات مالی ما را ناچار به تزریق پول از بیرون کرد میافزاید: ما هر بار برای شروع دوباره باید از بیرون پول تزریق کنیم. از طرفی ما سه نیرو داریم که باید به آنها حقوق بدهیم و آنها هم حق دارند که از ما درخواست کنند کافه را باز کنیم. راهحل بهتر این بود که میتوانستیم با ظرفیت کمتر کافه را باز کنیم زیرا در چنین حالتی حقوق کارکنان کافه تامین میشد.
آرش طالبخانی در پایان مانند سایر مدیران کافه، به نبودِ صنف اعتراض کرده و میگوید: اگر صنفی در کار بود میتوانست در واکسیناسیون کمک کند تا سالندارانی که مستقیم با مشتریها سر و کار دارند سلامتشان به خطر نیفتد. صنف آبمیوه و بستنی نمیتواند پاسخگوی نیازِ کافهها باشد. این صنف دائم به مغازههای آبمیوه و بستنی پیام میدهد اما هر چهار ماه یک بار برای کافهها پیامی ارسال میکند که خبر از تعطیلی میدهد.
کافه گالری قدیمیترین کافه در این فهرست است. این کافه ازسال ۸۸ در خیابان لاکانی و ناحیه پارک قلمستان شروع به فعالیت کرد و سهم عمدهای در فرهنگسازی این ناحیه داشت. این کافه که چند سالی بخش بزرگتری را به خودش اضافه کرده بود. اما متاسفانه با وضع کنونی سامان موید تصمیم به تعطیلی آن بخش گرفته است. او در همین راستا گفت: با این شرایط تصمیم به تعطیلی بخش بزرگتر گرفتم. چون نه تنها شرایط کرونایی، بلکه من در آذر سال پیش به خاطر افتادن شال مشتری پلمپ شدم. البته من این باز و بسته شدنها را امر عجیبی تلقی نمیکنم چون همیشه بوده است و نباید گردن کرونا انداخت. مسئله من آنجا است که چرا همه کافهها با هم بسته و یا با هم باز نمیشوند؟ چرا ارگانها با کسبه هماهنگی ندارند؟
وقتی صحبت از مشکلات، در دوران کرونا میشود به این فکر میکنم که همه اینها طبیعیاند. ما باید با گرانیها روبهرو میشدیم. با همه این شرایط من به کارکنانم حقوقی متناسب با قانون کار را میدادم اما دیگر تحمل وضع موجود بسیار سخت شده بود و من بعد از همکاری با بیست شاغل دیگر تصمیم گرفتم که دیگر تنها کار کنم. بسیاری از مواد اولیه را دور ریختیم چون دائم باز و بسته میشدیم.
او در رابطه با با افزایش قیمتها در دوران کرونا هم اضافه میکند: همانطور که گفتم افزایش قیمتها همواره بوده است و تا حدودی این افزایشها میتواند طبیعی باشد. صنعت قهوه از صنایعی است که به صورت کامل وارداتی است و در همین راستا کیفیت قهوهها و سواد آن افزایش یافته است. در ده سال اخیر قیمت منویِ کافه ده برابر شده است. برای مثال از زمان شیوع کرونا قیمت اسپرسو از ۸ به ۱۴ هزار تومان رسیده است. البته با توجه به قیمت کنونی قهوه، ۲۰ هزار تومان نیز میتواند طبیعی باشد.
وی با اشاره به این موضوع که بسته شدن کافهها در دوران کرونا امر عجیبی نیست میگوید: فضا طوری بوده است که همیشه کافهها زیر ذرهبین باشند چون قشر کافهنشین همیشه هدف بودهاند. من در سال ۸۸ به دلیل رنگِ سبزِ دیوارم پلمپ شدم. سامان موید که نقش خود در فرهنگسازی و پیشرفت این منطقه را بسیار اساسی تلقی میکند گفت: با افتتاح کافه حس امنیت برای عابران و اهالی افزایش یافت. من مجوز سیستم روشنایی این ناحیه را گرفتم و حتی سعی کردم این ناحیه را سنگ فرش کنم که اهالی با من همکاری نکردند. او در پایان نیز از عدم حمایت از کافهها گلایه کرد و گفت: دستمان جایی بند نیست و کسی به نیازهای ما توجهای نمیکند و ثابت شد که کرونا برای مدیران کافهها دوران به دست آوردن نیست بلکه زمان از دست ندادن است.