اینجا یک تبعیدگاه است

گزارشی از وضعیت فاجعه بار ترمینال گیل رشت در مرکز استان گردشگری کشور!

0 727

اگر شهروند به اصطلاح کلانشهر رشت(!) باشید و به ترمینال گیل مراجعه کنید نه تنها در همان آغاز سفر خستگی به تنتان می‌ماند بلکه هیچ انگیزه و ذوقی برای حضور مجدد در این ترمینال نخواهید داشت.

وضعیت این ترمینال که در همین دوران کرونا به طور میانگین روزانه حدود هزار مسافر دارد به گونه‌ای است که نه تنها زیبنده رشت بلکه زیبنده هیچ شهری نیست. این تجربه بارها برای نگارنده اتفاق افتاده و شاید شما هم تجارب مشابه‌ای داشته باشید. هر بار نیز نابسامانی بیشتری در این ترمینال به چشم می‌خورد.

یکی از مسؤولین دفاتر ترمینال، در پاسخ به برخی چرایی‌ها گفت:«قرار است اینجا به بخش خصوصی سپرده شود و تا چند روز دیگر همه چیز درست می‌شود. وی وضعیت نامطلوب سرویس‌های بهداشتی را ناشی از تردد افراد معتاد دانست و گفت:«بارها دستگیره و نظایر آن توسط این افراد کنده و دزدیده شده است…»

اما سوال این است که آیا باید همه چیز را همینطور رها کرد؟! آیا ترمینال‌های دیگر هم همینطور هستند؟

بی توجهی شهرداری به ارائه خدمات

با یک سرچ ساده می‌توان اینگونه دریافت ترمینال میدان گیل رشت با مساحت ۷۲۶۳۰ متر مربع در سال ۱۳۷۲ راه‌اندازی شد. ترمینال میدان گیل رشت زیر نظر شهرداری رشت در حال فعالیت است. مسافران می‌توانند بلیط اتوبوس خود به بیشتر شهرهای کشور را از ترمینال میدان گیل رشت خرید کنند.

امکانات ترمینال میدان گیل رشت شامل پارکینگ ویژه اتوبوس با ظرفیت ۱۰۰ دستگاه اتوبوس، سرویس‌های بهداشتی، کارواش، غرفه تجاری و خدماتی، سالن انتظار به ظرفیت ۱۵۰نفر و استراحتگاه مخصوص رانندگان است.

در این رابطه به سراغ تعدادی از مدیران و کارکنان دفاتر فروش بلیط پایانه هم رفتم تا ببینم آن‌ها چه نظری دارند که با گلایه‌های زیادی رو به رو شدم. گلایه‌هایی که بارها خود من به عنوان یک شهروند و مراجعه کننده به ترمینال گیل با آن‌ها مواجه بوده ام.

فرد دیگری از نبود سالن انتظار برای مسافر انتقاد دارد و به مرور بیان می‌کند:«اصلا حق و حقوق عادی مسافری که به این ترمینال مراجعه می‌کند از هیچ جهت در نظر گرفته نشده است. مسافر هیچ جایی برای نشستن و منتظر ماندن ندارد. فقط چند صندلی در راهرو بیرونی گذاشته شده که آن هم اصلا وضعیت مناسبی ندارند. بنابراین مسافر مجبور است همانطور سرپا بماند تا اتوبوس مورد نظرش از راه برسد. گاه ممکن است این انتظار خیلی طولانی هم بشود و مسافر چاره‌ای ندارد و باید ساعت‌ها سرپا بماند و یا در محوطه نه چندان تمیز راه برود.

با ذکر این نکته که افراد شاغل در دفاتر علاقه‌ای نداشتند که نامی از آن‌ها در این گزارش ذکر شود، نظراتشان را در ادامه می‌خوانید:

یکی از مدیران دفاتر فروش بلیط با بیان اینکه پنج درصد از کرایه هر مسافر را شهرداری بابت خدمات از جمله نظافت محوطه، نظافت سرویس بهداشتی، زیبا سازی محوطه و کاشت گل و گیاه و نظایر آن از ما می‌گیرد، به مرور می‌گوید:«پنج درصد می‌گیرند ولی متأسفانه به‌اندازه یک درصد هم خدمات انجام نمی‌دهند. وقتی باران ببارد قسمت‌های زیادی از سقف اینجا چکه می‌کند. روز آفتابی و گرم هم خدماتی داده نمی‌شود. کولرهایی که در دفاتر فروش بلیط در این ترمینال می‌بینید همه توسط خود آژانس‌ها نصب شده، اگر هم کولری را شهرداری نصب کرده باشد از نوع نامرغوب بوده و خراب شده است.»

می پرسم اجاره این دفاتر چقدر است؟ می‌گوید:«مبلغی که شهرداری بابت اجاره دفاتر فروش بلیط، از ما می‌گیرد متفاوت است و بستگی به مکان دفتر دارد. ازماهی دو میلیون پونصد هزار تومان تا ماهی پنج میلیون و حتی هفت میلیون تومان»

تضییع حقوق مسافران ترمینال گیل

فرد دیگری از نبود سالن انتظار برای مسافر انتقاد دارد و به مرور بیان می‌کند:«اصلا حق و حقوق عادی مسافری که به این ترمینال مراجعه می‌کند از هیچ جهت در نظر گرفته نشده است. مسافر هیچ جایی برای نشستن و منتظر ماندن ندارد. فقط چند صندلی در راهرو بیرونی گذاشته شده که آن هم اصلا وضعیت مناسبی ندارند. بنابراین مسافر مجبور است همانطور سرپا بماند تا اتوبوس مورد نظرش از راه برسد. گاه ممکن است این انتظار خیلی طولانی هم بشود و مسافر چاره‌ای ندارد و باید ساعت‌ها سرپا بماند و یا در محوطه نه چندان تمیز راه برود. نظافتچی ترمینال هم فقط یک نفر است که گویا تا چند روز دیگر بازنشست می‌شود. مسولان اینجا می‌گویند اگر این شخص هم برود دیگر هیچکسی را برای همان نظافت حداقلی اینجا نداریم. جالب اینکه گاه از میان سطل زباله و آشغال‌هایی که در حاشیه سطل ریخته شده، زباله‌های بازیافتی جمع آوری می‌شود و بقیه همانطور تا چند روز باقی می‌ماند. یعنی عملا هیچ بهداشتی در محوطه وجود ندارد.»

وی می‌پرسم «چرا این وضعیت را به مسولان پایانه منتقل نمی‌کنید؟» آن‌ها می‌گویند:«ما بارها پیش مسولین مرتبط رفتیم، متأسفانه به حرف ما هیچ توجهی نکردند. چند روز پیش هم گویا تعدادی از مدیران و شاغلین دفاتر فروش با مسؤول اینجا که نماینده شهرداری در اینجاست صحبت کردند. به جای اینکه بگویند به فکر چاره‌ای هستیم می‌گویند می‌خواهیم اینجا را به بخش خصوصی واگذار کنیم. ولی تا زمانی که هنوز به بخش خصوصی واگذار نشده، تکلیف چیست؟ آیا مسافران و غرفه داران باید همچنان در عذاب باشند؟ یعنی مردم نباید سرویس بهداشتی بروند؟ سه ماه است که در دو تا از سرویس‌های بهداشتی قفل است، دو تا دستشویی دیگر هم با وضعیت اسفبار باز است اما جلوی ورودی آنجا یک نفر را گذاشته‌اند که از هر کس می‌خواهد به دستشویی برود پول بگیرد! و اگر کسی بگوید پول همراهم نیست شخصی را که جلو در دستشویی نشانده‌اند چنان با لحن بد با مسافر یا غرفه دار صحبت می‌کند که واقعا زننده است و این در حالی است که هیچ خدماتی در آنجا داده نمی‌شود، نه سرویس‌ها تمیز هستند، نه نظافت می‌شوند، نه در توالت‌ها قفل دارد، نه مایع دستشویی به‌اندازه لازم هست و خلاصه اینکه زبان از توصیف عاجز است. گاهی همین دو دستشویی کثیف لامپ ندارد، گاهی دستگیره ندارد و… البته این ترمینال دو تا دستشویی دیگر هم دارد که تمیز ولی در آن‌ها قفل بوده و فقط در اختیار کارکنان اداری است که از طرف شهرداری در اینجا استقرار پیدا کرده‌اند. در واقع نه مسافر می‌تواند از آن دو دستشویی استفاده کند و نه غرفه داران و این واقعا یک نوع بی احترامی است. با اینکه تعدادی از کارکنان شرکت‌های فروش بلیط خانم هستند و ممکن است معذب باشند اما هیچ خدماتی داده نمی‌شود و یک دستشویی درست و حسابی اینجا نیست.»

نبود خدمات اولیه و پناهگاهی برای معتادان

ولی اینها همه نواقص نیست. شخص دیگری به نبود آب سرد کن در محوطه ترمینال اشاره می‌کند و می‌گوید:«یا آب سردکن نیست و یا اگر هست خراب و اسقاطی است. در کل ترمینال فکر می‌کنم فقط یک یا دو تا از شرکت‌ها در بخش داخلی دفتر خود دو تا آب سرد کن برای همکاران خودشان گذاشته باشند که بعضی از مسافرها از شدت ناچاری از آن آب برای خوردن و گاه حتی برای شستن دست و صورت استفاده می‌کنند و این باعث می‌شود محوطه اطراف آب سرد کن که مربوط به همان شرکت‌ها می‌شود در بیشتر مواقع خیس باشد و هم از نظر بهداشتی مشکلاتی ببار آورد.»

یکی از غرفه داران اضافه می‌کند: گاهی حتی والدینی که بچه کوچک همراه دارند به خاطر بسته بودن و کثیف بودن دستشویی و یا پولی که مجبور می‌شوند برای استفاده از دستشویی کثیف و بدون امکانات حداقلی بپردازند. با این وضعیت نابسامان و اسفبار بهداشتی اینجا، هر روز صبح می‌آیند و می‌گویند چرا ماسک ندارید و این واقعا خنده دار و البته تاسف بار است! آن هم در ترمینالی که در مرکز یک استان گردشگری قرار دارد. باور بفرمایید به خاطر تردد افراد معتاد، خانم‌ها و بچه‌ها معمولا جرات نمی‌کنند آن طرف بروند چون اصلا امنیتی ندارند و حتی در دستشویی از داخل قفل ندارد، به همین دلیل آن دو دستشویی هم مکانی شده برای کشیدن مواد مخدر و بعضی‌ها که اعتیاد دارند با دادن پولی به نگهبان، آنجا مشغول کشیدن مواد مخدر می‌شوند.

یکی دیگر از غرفه داران راه می‌رسد و به مرور می‌گوید:«خانم خواهش می‌کنیم اینها را حتما انعکاس دهید، واقعا وقتی مسافران مراجعه می‌کنند آدم از وضعیت این ترمینال خجالت می‌کشد. یعنی وقتی مسافران از استان‌های دور و نزدیک می‌آیند نه سالن انتظاری وجود دارد که تا زمان سوار شدن اتوبوس مورد نظرشان منتظر بمانند، نه نماز خانه تمیز و مرتبی است که اگر شخصی می‌خواهد نماز بخواند و یا کمر درد و پا درد دارد چند دقیقه آنجا بنشیند، نه سرویس بهداشتی هست، نه سطل زباله درست و حسابی وجود دارد و نه حتی امنیت. انگار اینجا یک تبعیدگاه است آنوقت می‌خواهیم شهر و استان گردشگر پذیرهم باشیم! بخاطر کرونا در نماز خانه را هم بسته‌اند و این در حالی است که اصلا اینجا هیچ بهداشتی نه برای کارکنان رعایت می‌شود و نه برای مسافران.»

وی اضافه می‌کند: گاهی حتی والدینی که بچه کوچک همراه دارند به خاطر بسته بودن و کثیف بودن دستشویی و یا پولی که مجبور می‌شوند برای استفاده از دستشویی کثیف و بدون امکانات حداقلی بپردازند. با این وضعیت نابسامان و اسفبار بهداشتی اینجا، هر روز صبح می‌آیند و می‌گویند چرا ماسک ندارید و این واقعا خنده دار و البته تاسف بار است! آن هم در ترمینالی که در مرکز استان قرار دارد. باور بفرمایید به خاطر تردد افراد معتاد، خانم‌ها و بچه‌ها معمولا جرات نمی‌کنند آن طرف بروند چون اصلا امنیتی ندارند و حتی در دستشویی از داخل قفل ندارد، به همین دلیل آن دو دستشویی هم مکانی شده برای کشیدن مواد مخدر و بعضی‌ها که اعتیاد دارند با دادن پولی به نگهبان، آنجا مشغول کشیدن مواد مخدر می‌شوند. بارها ما شاهد دعوا در اینجا بودیم چون به جای اینکه سرویس بهداشتی درست و تمیز برای مسافران و کارکنان شرکت‌ها ساخته و خدمات رسانی شود، گویا ترجیح می‌دهند سرویس‌های بهداشتی همینطور داغان و افتضاح باقی بماند و محلی باشد برای کشیدن مواد مخدر، تا جایی که افراد معتاد با دادن دو سه هزار تومان در صف استفاده از این دو دستشویی در نوبت می‌مانند!!»

حال سوال اینجاست که آیا مسؤولین ترمینال و مسؤولین مرتبط شهرداری که این مجموعه زیر نظر آن‌ها فعالیت می‌کند از این وضعیت اطلاع ندارند یا چشمان خود را در مقابل همه این موارد بسته‌اند؟ شاید هم اصلا برایشان مهم نباشد! کافی است یک بار در ساعت‌های مختلف به این ترمینال سر بزنید تا از نزدیک خودتان ببینید اینجا چه خبر است!

آن‌ها می‌گویند:«بارها این مسایل، کمبودها و خلاف‌ها را به گوش مسؤولان مرتبط رساندیم ولی متأسفانه برای بهبود شرایط هیچ اقدامی نشد. الان هم تا این موضوع را مطرح می‌کنیم می‌گویند می‌خواهیم به بخش خصوصی واگذار کنیم. زمان واگذاری کی هست خدا می‌داند، ولی آیا درست است که تا زمان واگذاری وضع همینطور ادامه پیدا کند؟ یعنی به معنی واقعی اینجا را تبعیدگاه درست کردند و هر چه آدم مشکل دار را اینجا گرد هم آورده‌اند!! حتی گاه شده که ماموری برای اینجا فرستاده‌اند که خود آن مامور به جای راهنمایی، صلح، سازش و برقراری نظم و انضباط، بیشتر درگیری ایجاد می‌کرده است! الان هم که هیچ انتظاماتی در اینجا نیست! متأسفانه نه پلیسی اینجا هست و نه نظارتی! محوطه پایانه نیز از هیچ طرفی محصور نیست!»

خدمت به نیروهای شهرداری به جای مردم!

غرفه دار دیگری می‌گوید:«شهرداری بخشی از نیروهای خود را اینجا مستقر کرده، به آن‌ها حقوق می‌دهد، فضای کارشان هم خوب است و امکانات از جمله سرویس بهداشتی تمیز و غیره را در اختیار آن‌ها گذاشته است، حال اینکه آن تعداد افراد کدام بخش از کارها را انجام می‌دهند نمی‌دانیم اما مطابق با همان امکاناتی که در اختیار آن‌ها است لااقل به کارکنان شرکت‌های مسافربری و مسافران و مراجعان نیز باید امکانات داده شود. اصلا این مکان برای خدمات دهی به مسافران احداث شده است ولی تنها چیزی که ارایه نمی‌شود خدمات به مسافران و گردشگران بوده و عملا موجب شرمساری و خجالت این استان و شهر رشت است! در محوطه حتی شیر آب هم نیست که در صورت نیاز مورد استفاده مسافران و همراهان قرار بگیرد و این اصلا زیبنده این شهر نیست.»

اما یکی دیگر از مشکلات این ترمینال نبود نور کافی است. یکی از کارکنان می‌گوید:« شب‌ها اصلا اینجا نور کافی وجود ندارد و مسافرانی که نیمه شب از راه می‌رسند خصوصا خانم‌ها و جوانان اصلا امنیت ندارند و گاه حتی ترجیح می‌دهند تا روشن شدن هوا همانطور در اتوبوس بمانند. به عنوان نمونه چند شب پیش خانم مسافری حدود سه صبح به رشت رسید و مجبور شد تا هشت صبح در اتوبوس بخوابد چون نه سالن مرکزی وجود دارد نه نماز خانه‌ای هست، نه سرویس بهداشتی و نه با وجود تردد افراد معتاد امنیت جانی و مالی!(چون ساعت حرکت بعضی از مسیرها طوری است که مسافر نیمه شب به مقصد می‌رسد، افرادی که کار اداری دارند یا برای پیگیری پرونده یا انجام کاری که به آن‌ها از قبل نوبت داده شده و باید اول وقت در آن محل باشند نمونه‌هایی از این مسافران هستند) در حالی که اغلب ترمینال‌ها یک سالن انتظار بزرگ دارند و حتی اگر شرکت‌ها هم تعطیل باشند، سالن انتظار تا صبح باز است و مسافران با امنیت کامل آنجا تردد می‌کنند و در صورت نیاز از نماز خانه، سرویس بهداشتی تمیز با امکانات لازم، آبخوری، سطل زباله، بوفه، فروشگاه، مانیتورهای اطلاع رسانی، تلویزیون، وسایل گرمایشی و سرمایشی، عابر بانک، غرفه‌های راهنمایان گردشگری، غرفه‌های صنایع دستی و سوغات استان، کافی شاپ، غرفه‌های سرگرمی، فضای سبز……….. و نظایر آن استفاده می‌کنند و اینها امکانات حداقلی است که یک پایانه مسافربری بزرگ یا کوچک باید داشته باشد.

به گفته این شهروند، خیلی از مسافران در مواجهه با وضعیت نامطلوب اینجا با بزرگ منشی فقط سرشان را به نشانه تاسف از این وضعیت تکان می‌دهند، اما تعدادی دیگر عصبانی می‌شوند و از ما گله می‌کنند در حالی که مسؤولیت ترمینال با شهرداری است و آن‌ها واقعا باید پاسخگو باشند. بارها ما اینجا با کنایه، پوزخند و سرکوفت مسافران شهرهای دیگر مواجه بوده ایم که به درستی حق هم با آن هاست. طوری که با یک بار مراجعه به این ترمینال و روبرو شدن با این وضعیت اسفبار هرگز رغبتی برای سفر مجدد به رشت و حضور در این ترمینال نخواهند داشت، آنوقت مسؤولین شعار می‌دهند که می‌خواهیم قطب گردشگری هم بشویم! و این واقعا مضحک است! مقایسه کوچکی با وضعیت ترمینال‌های موجود در مراکز استان‌ها و یا حتی ترمینال‌های مراکز استان‌های همجوار و حتی ترمینال شهرهای خیلی کوچک‌تر از رشت دلیلی بر این ادعا است. گاه حتی چند هفته عابر بانک اینجا قطع است و مسافران سرگردان می‌شوند.

 عذرخواهی و به نتیجه نرسیدن امور اصلی

در ادامه این گزارش با محمد محبتی، رییس سازمان مدیریت حمل و نقل بار و مسافر شهرداری رشت گفت و گو کردم.

وی همینکه موضوع مصاحبه را می‌شنود، می‌گوید:«جا دارد من اول از شما تشکر کنم بابت پیگیری این موضوع به عنوان یک شهروند مطالبه گر، همچنین یک عذرخواهی به شما و شهروندان فهیم شهر رشت بدهکارم به جهت مشکلات و معضلاتی که در پایانه وجود دارد. متأسفانه علیرغم زحماتی که عزیزان ما در مدیریت‌های قبلی در پایانه کشیدند چیزی که باید اتفاق می‌افتاد، نیفتاد و این وضعیتی است که الان در پایانه می‌بینیم. ولی ما اقداماتی در پایانه انجام دادیم.

می پرسم چه اقداماتی انجام دادید؟ می‌گوید:«من طی مدتی که اینجا هستم یک سری از نواقص را رفع کردم. مثلا ما سرویس بهداشتی را از آن وضعیت درآوردیم. نمازخانه را راه‌اندازی کردیم و از نماینده آیت الله فلاحتی دعوت کردیم که برای بازدید تشریف آوردند. منتهی ما آنجا یک سری مشکلات و معضلاتی داریم مثل معتادین و متجاهرینی که رفت و آمد می‌کنند. ما آنجا یک دفتر (کانکس) هم به پلیس دادیم تا در پایانه حضور فیزیکی داشته باشد و جلوی اتفاقات را بگیرد. البته خودم اذعان دارم یکی از ضعف‌های من همین وضعیت پایانه است چون آن اتفاقی که باید به لحاظ ساختاری در پایانه بیفتد هنوز نیفتاده، چون حجم کار و موضوعات در پنج سازمان ادغام شده زیاد بوده، ما پله به پله کارها را دنبال کرده و انجام دادیم و تا برسیم به پایانه یک زمانی برد. منتهی طی این زمان ما بعضی از موضوعات پایانه را پیگیری کرده و انجام دادیم.»

محبتی در پاسخ به اینکه چه کارهایی انجام دادید، چرا به چشم نمی‌آید؟ می‌گوید:« سرویس بهداشتی آنجا را درست کردیم ولی متأسفانه بعضی از معتادان آمدند و شیرآلات و چیزهای دیگر را کندند و بردند و خراب کردند. البته برای کنترل بهتر آنجا اقداماتی در دست داریم. چون یکی از مشکلات آنجا این است که حفاظ و دیواری ندارد. سردری از گذشته برای ورودی آنجا به صورت غلط درست شده که نیمه کاره هم هست. ولی کل محوطه باز است و هر کس می‌رود و می‌آید. ما در گام اول محصور کردن آنجا را با ساخت سازه‌هایی در دستور کار داریم و همچنین به بحث درآمد پایدار برای آنجا توجه خواهیم کرد. در گام دوم قصد داریم برای بهبود فضای سبز و محوطه سازی، به بخش خصوصی یا صنفی که همانجا دارند منتفع می‌شوند آنجا را واسپاری کنیم، یعنی آن شرکت‌ها هم می‌توانند متقاضی این کار باشند. به عبارت دیگر مسؤولیت نگهداری آنجا را واگذار کرده و ما نظارت خواهیم کرد.»

محبتی ادامه می‌دهد:«در واقع کل کارهای ضروری پایانه را فاز بندی کردیم. اولین فاز، واگذاری به بخش خصوصی است که از ۳۱ شهریور ماه جاری بارگذاری انجام می‌شود. طی یکی دو هفته نیز مشکل سرویس بهداشتی حل خواهد شد، چون بخش خصوصی موظف می‌شود این کارها را انجام دهد و ما فقط نظارت خواهیم کرد. یکی دیگر از موضوعات مربوط به محصور کردن آن فضا است. بعد از آن، ساماندهی تاکسی‌های مربوط به ترمینال در دستور کار است. همچنین برای تاکسی‌های زردی که جلوی ترمینال پراکنده و نامنظم هستند برنامه داریم. تمام این موضوعات و معضلات طی یک ماه جمع می‌شود، نهایت تا دو ماه. با واسپاری خدمات، اجرای این کارها به بخش خصوصی واگذار می‌شود. بخش خصوصی هم مجری سیاست‌های کارفرما است و براساس ضوابط باید کار انجام شود.»

موارد مثبت دیده نمی‌شود!

می پرسم تا این یک ماه یا نهایتا دوماه آیا وضعیت پایانه باید بر همین منوال باشد؟ می‌گوید:«نه، اصلا، آقای فدوی به نمایندگی از ما آنجا مستقر هست و باید مشکلات آنجا را احصا کرده به ما انتقال دهد. اما بجز مسولیت پایانه که به عهده من است، مسؤولیت چهار سازمان مرتبط دیگر از جمله اتوبوسرانی، تاکسیرانی، حوزه بار، واکسیناسیون رانندگان تاکسی، ماشین آلات سنگین و موارد مرتبط دیگر نیز به عهده من است و برای بهبود همه این بخش‌ها برنامه داریم. همین الان که صحبت می‌کنیم سی دی نقشه برداری پایانه روی میز من هست، تا بتوانیم با تغییراتی در طرح و فضای اولیه، در صورت نیاز آن محیط را بهبود داده و بحث درآمدزایی را برای آنجا تعریف کنیم. »

می گویم از اواخر بهمن ۹۹، تا الان تقریبا حدود هفت ماه است که این مسؤولیت‌ها را دارید. آخرین باری که رفتید ترمینال کی بوده؟ می‌گوید:«امروز صبح(زمان مصاحبه روز سه شنبه ۱۶ شهریور)

می گویم:«شما گفتید تا اقدامات اصلی، فعلا به آنجا سر و سامانی داده اید. یعنی امروز که آنجا بودید وضعیت آنجا از جمله سرویس بهداشتی برایتان قابل قبول بود؟» می‌گوید:«ببینید من که نمی‌توانم آنجا نگهبان بگذارم تا معتادان شیرآلات را ندزدند! ما برای رفع این معضلات داریم برنامه‌ها را پیگیری می‌کنیم، به سرعت هم این کار را خواهیم کرد.»

وقتی می‌گویم ما هم به قول شما اعتماد می‌کنیم و انشاالله ماه دیگر گزارشی از آنجا تهیه خواهیم کرد تا همینطور که الان داریم نقایص را می‌گوییم از اقدامات شما هم که گفتید یک ماه و نهایتا تا دو ماه آینده آنجا روبراه می‌شود، گزارش تهیه کرده و انعکاس خواهیم داد، می‌گوید:«به قول هایمان عمل کرده و می‌کنیم. ولی طی زمان مسؤولیتم در شهرداری، دوستان همه منتقدین خوبی هستند(البته به حق و درستی معضلات را دیدند و به ما منتقل کردند) و ما ممنونیم که نکات را می‌گویند ولی ما اقدامات زیادی را انجام دادیم که هیچوقت برجسته نشد. یعنی معمولا اقدامات مثبت را کمتر می‌بینند یا نمی‌بینند. مثلا الان در حوزه اتوبوس ما اتفاقی افتاده که سالیان سال در رشت و حتی در شمال کشور این اتفاق نیفتاده بود. ما در مورد یک قطعه مهندسی معکوس داشتیم که حتی در کل کشور انجام نشده بود، اینها دیده نمی‌شود. بهرحال بجز پایانه حوزه تاکسی ها، اتوبوس ها، ماشین آلات سنگین شهرداری نیز تحت نظر ما هستند که باید ساماندهی شوند.

می گویم:«اقدامات خوب در هر حوزه حتما دیده می‌شود. ولی این گزارش در مورد وضعیت اسفبار پایانه رشت است. نمی‌شود اقدامات خوب بخش دیگر را برای این قسمت لحاظ کرد. مسافری که از راه دور و نزدیک به اینجا می‌آید با خودش چه فکری می‌کند؟ چطور می‌تواند بپذیرد که رشت مثلا یک شهر گردشگرپذیر باشد! مسافر می‌گوید این که از وضعیت ترمینال اینهاست، سرویس بهداشتی ندارد، سالن انتظار ندارد، نماز خانه و آبخوری و صندلی و سطل زباله و فضای سبز ندارد، معتادان مدام تردد می‌کنند، برخی از افراد معتاد همانجا لحاف تشک پهن می‌کنند و شب می‌خوابند و الی آخر… دیگر رغبتی برای حضور مجدد در رشت و استفاده از این ترمینال پیدا نمی‌کنند، مگر اینکه مجبور باشند.»

آقای محبتی در ادامه این گفت و گو به من پیشنهاد می‌کند برای تهیه گزارش با هم از آنجا بازدید کنیم. ولی می‌گویم:«نیازی به این کار نیست. چون من تقریبا هر ماه یا هر دو ماه برای سفر ضروری یا همراهی با بعضی نزدیکان و عزیزان به آنجا می‌روم و به عنوان یک شهروند بارها این نقایص و معضلات را دیده‌ام و هر بار به خودم گفتم شاید آن روز که من رفتم در سرویس بهداشتی قفل بوده، شاید آن روز با لحن نامناسب به افراد گفته می‌شده برای استفاده از سرویس بهداشتی بدون دستگیره و لامپ و صابون پول هم بدهند، شاید آن روز دسته سطل زباله شکسته شده، شاید آن روز عابر بانک قطع بوده… ولی بارها وضعیت به همین منوال بود و این درددل همه مسافران و شهروندانی است که گذرشان به ترمینال گیل رشت افتاده!»

می گوید:«به واسطه همین معضلات ما مدیریت آنجا را نیز تغییر دادیم و الان یک ماه است که آقای فدوی این مسولیت را دارند. تا آنجا چابک‌تر و مطلوب‌تر شود و انشاالله نتیجه کار ما بزودی مشخص می‌شود. یعنی در دوره مدیریت من یک بار اصلاحات انجام شده.»

امید به حل مشکل تا پایان شهریور

می پرسم درصدهایی را که شهرداری از بابت فروش بلیط هر مسافر و همچنین اجاره‌ای که از دو میلیون تا هفت میلیون از غرفه داران می‌گیرد، کجا صرف می‌کند و چقدر است؟»

محبتی می‌گوید:«ما پنج درصد از پول بلیط اتوبوس‌های بین شهری را به صورت عوارض دریافت می‌کنیم. آن هم صرف هزینه‌های مختلف در سازمان، نگهداری اتوبوس ها، تاکسی ها، کارهای خود پایانه(مثلا اوراق و برگه ها، آب، برق، گاز و….) سرویس بهداشتی، نماز خانه هزینه می‌شود.(نماز خانه را ما کمتر از یک ماه است که آباد کردیم، ولی الان نماز خانه به دستور ستاد کرونا بسته شده است.) الان بزرگترین مشکل ما در بخش سرویس بهداشتی و تردد معتادان و متجاهران در آنجاست. مبلغ پنج درصد رقم ناچیزی است و این پول به حساب خزانه داری مرکز(شهرداری رشت) می‌رود و مستقیم به حساب ما نمی‌آید که هزینه کرد را انجام دهیم. بنابراین باید از شهرداری مرکز، تخصیص اعتبار بگیریم که معمولا تخصیص‌ها ناچیز است.

می گویم:«به نظر می‌آید که درآمد حاصل از پایانه صرف رفع نواقص و بهبود امور آنجا نمی‌شود، که اگر می‌شد وضعیت اینگونه نبود.»

وی می‌گوید:«قطع به یقین بله، فقط صرف پایانه نمی‌شود. درآمدهایی که از وجوه مالیات و عوارض کسب می‌شود و درآمدهای دولت که به خزانه می‌رود براساس قوانین به بودجه عمرانی و جاری تقسیم می‌شود. به عنوان نمونه وقتی بودجه‌ای برای پروژه‌ای در نظر گرفته می‌شود، همه تخصیص نمی‌یابد. شهرداری هم به عنوان یک مجموعه کوچکی است که باید مخارجش را تامین کند. به عنوان نمونه الان ماهی ۲۳ میلیون تومان خرج هر اتوبوس درون شهری می‌کنیم. بنابراین چنین هزینه‌هایی باید تامین شود. ما سی اتوبوس در رشت داریم که می‌خواهیم آن را به پنجاه اتوبوس برسانیم. آن موقع هزینه اتوبوس‌ها می‌شود ماهی یک میلیارد تومان. الان ماهی ۶۰۰ میلیون تومان بابت هزینه اتوبوس‌ها پرداخت می‌کنیم. یا هزینه آب و برق و گاز پایانه از محل همان پنج درصد پرداخت می‌شود. اگر پایانه به عنوان مثال صد میلیون درآمد داشته باشد حدود صد میلیون هزینه آب و برق و گاز آنجاست».

می گویم:«با توجه به صحبت شما درآمد پایانه کفاف مخارج خودش را نمی‌دهد.» می‌گوید:«بله، همینطور است. ولی ما برنامه‌ها و طرح‌هایی برای درآمدزایی پایدار آنجا داریم که انشاالله تا ۳۱ شهریور محقق می‌شود.»

با این امید که وی بتواند به عنوان یک مدیر جوان، یک مدیر نمونه هم باشد و با آینده نگری در زمان هدفگذاری شده پایانه‌ای به روز و در خور مرکز استان و در حد استاندارد و مطلوب به مسافران و شرکت‌های فروش بلیط که از بازوان اصلی این بخش هستند ارایه نماید، این بخش از گزارش را به پایان می‌بریم تا به زودی شما را با چهره جدید ترمینال رشت آشنا کنیم. شاید شر کرونا کم شود و بجز سفرهای ضروری مجالی هم برای سفرهای تفریحی فراهم آید و شاید بتوان برای همشهریان و هموطنان خاطرات خوشی را در رشت رقم زد.

در گزارشات بعدی علاوه بر انعکاس وضعیت فضای فیزیکی ترمینال به چگونگی سرویس دهی رانندگان اتوبوس‌ها و وضعیت اتوبوس‌ها و نحوه بلیط فروشی‌ها نیز خواهیم پرداخت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.