ما برای سکنی گزیدن در هر منطقه از کشور کاملا آزاد هستیم. در کشور؛ قانونی که بتوان مهاجرت را به نحوی مدیریت کرد، که به بحران تبدیل نشود تا به امروز تنظیم نشده است. در واقع شهروندان ایرانی چه به اجبار، چه به اختیار هرگاه که اراده کنند، میتوانند با مهاجرت به نقاط دیگر زندگی را از سر گیرند. اما از این عامل به سادگی نمیتوان عبور کرد! از این حیث که چنین عاملی همیشه به ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، طبیعی، زیست محیطی و توسعه منطقه اثر منفی وارد کرده است.
گیلان به مرکزیت کلانشهر رشت از استان های شمالی کشور، در جوار دریای کاسپین قرار گرفته است. این استان از شمال به دریای کاسپین، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان های قزوین و زنجان و از شرق به استان مازندران محدود میشود. مساحت استان گیلان چیزی حدود ۱۴۰۴۴ کیلومترمربع که طبق آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن برابر با ۲٬۵۳۰٬۶۹۶ نفر بود.
طبق آمارها؛ استان گیلان دهمین استان پرجمعیت کشور و دومین استان پرجمعیت شمال کشور پس از استان همجوار مازندران محسوب میشود. از لحاظ تراکم جمعیتی، این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع جایگاه سوم را در کشور دارد. کلانشهر مرکزی گیلان(رشت) نیز که چیزی حدود ۴۶درصد جمعیت کل استان را در خود جای داده، در رتبه یازدهم شهرهای پرجمعیت کشور قرار گرفته است.
طبق آمارهای مربوط به جمعیت در طرح آمایش استان گیلان که توسط سازمان برنامه و بودجه تهیه شده؛ تعداد شهرهای استان گیلان از سال ۱۳۶۵ که ۲۱ شهر بود، در سال ۱۳۹۵ به ۵۲ شهر رسید. از سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ سالانه حدود ۲۳۷۲۰ نفر بر جمعیت استان افزوده شد. جمعیت روستایی استان در طی این دهه ها همیشه روندی نزولی داشته است. بر اساس سرشماری عموم نفوس مسکن در سال ۱۳۹۵ سهم استان گیلان از جمعیت کشور ۱۱/ ۳ درصد میباشد. روند باروری در استان گیلان در تمام دوره ها با کاهش رو به رو بوده، بطوریکه از ۱۳۹هزار در سال ۱۳۶۵ به ۴۲ هزار در سال ۱۳۹۵ رسیده است. طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۵ گیلان استانی مهاجر پذیر که در مجموع طی دوره مذکور ۲۲۷۱۸۵ نفر به این استان وارد و ۱۸۵۲۳۴ نفر از استان خارج شده اند. خالص مهاجرت در این استان برابر با ۴۱۹۵۱ نفر بوده که بیشترین مهاجران وارد شده به استان گیلان به ترتیب مربوط به استانهای تهران، البرز، اردبیل، قزوین و مازندران بوده اند. به طور کلی با استناد به نتایج سرشماری های ۱۳۸۵و ۱۳۹۰ باید گفت: مهاجرتهای شغلی(جستجوی کار بهتر، نقل و انتقال شغلی) نقش بسزایی در جابه جایی و تحرک مکانی جمعیت به سمت استان را ایفا می کنند. این جابجایی و تحرک های جمعیتی و مکانی با آغاز دهه ۱۳۹۰ تا به انتهای دهه مذکور و دهه جاری؛ شکل و شمایل دیگری به خود میگیرد. با اطمینان میتوان گفت: با آغاز دهه نود خورشیدی روند مهاجرت به استان گیلان دیگر همچون دهه های گذشته نیست و با شدت گرفتن این عامل حالا پس از گذشت یک دهه از این فرایند دیگر به شکل یک بحران خود را بروز داده است.
استان گیلان و شهرهای بزرگ و کوچک آن در یک گذار تاریخی همیشه با عاملی بنام مهاجرپذیری سر و کار داشته است. با جست و جویی کلی میتوان فرایند مهاجرت به گیلان را به اینگونه تقسیم بندی نمود؛ یک: مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به مقصد مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ. همچون: رشت، لاهیجان، انزلی و تالش. بطور کلی این نوع مهاجرت در کشور طی دو بازه زمانی قبل و بعد انقلاب شدت گرفته است. این حرکت مهاجران از روستا و شهرهای کوچک به بزرگ و مرکزی تا سال ۱۳۶۵ با شدت روبرو بود که بتدریج تا سال ۱۴۰۰ رو به کاهش نهاد. این عامل از مهاجرت باعث افزایش عرضه نیروی کار در شهرها شد که حتی از افزایش تقاضا برای نیروی کار در شهرها بیشتر بود. بطور مثال: در پایتخت کشور این عامل باعث شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی و شهرهای اقماری شد که با افزایش جمعیت، بخش ویژه آن نتوانستند جذب فعالیت های اقتصادی شهرهای بزرگ شوند. که از اثرات منفی مهاجرت های بدون برنامه ریزی و عجولانه است که پس از گذشت دهه ها همچنان در برخی از شهرهای بزرگ کشور اثرات آن بر پیکره ی شهرنشینی و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی قابل رویت است. و همچنین باید اشاره داشت که این امر با گذشت زمان به تبعات زیست محیطی نیز منجر شده است.
دو: مهاجرت بر اساس رویدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله. این نوع مهاجرت به گیلان به دو شکل درون و برون استانی بوقوع پیوست. زلزله تلخ رودبار در سال ۱۳۶۹ باعث عمده مهاجرت های درون استانی به مرکز استان شد. پس از آن در دهه ۱۳۷۰ با رخ دادن زلزله در استان اردبیل عمده مهاجرت ها به استان گیلان از جانب شمال غربی همسایگی (اردبیل و خلخال) اتفاق افتاد. که عمده جابجایی های جمعیتی و سکونتی این رویداد طبیعی بر شهرهای رشت، انزلی و صومعه سرا بوده است. این شکل از مهاجرت در استان گیلان که از سال ۱۳۷۵ شدت گرفت به ابعاد اقتصادی و صنفی استان گیلان اثراتی وارد نموده است. به روایتی مهاجران برای ادامه زندگی به نسبت مهارتهای خود به مشاغلی روی آوردند که از جمله این اصناف میتوان به نانوایی و صنعت ساختمان اشاره داشت.
سه: در این مدل مهاجرتی به استان که مهمترین آثار و پیامدهای منفی را با خود همراه داشته که از بُعد زمانی بسیار نزدیک و همچنان در حال بحران افزایی است. مهاجرت از سایر استان های کشور؛ در مناطق مرکزی و جنوبی که با آغاز دهه نود خورشیدی دچار بحران هایی از جمله: عواملی طبیعی همچون فرونشست ها، کم آبی و خشکسالی ها، آلودگی های هوا، تراکم بیش از حد جمعیتی و…. در مناطق خود شاهد بوده اند. که این عوامل دست به دست هم داده تا با مهاجرت از آن بحران فرار کرده و در استان گیلان که از لحاظ موقعیت طبیعی و آب و هوایی مناسب تر بود، سکنی گزینند. نکته حایز اهمیت در این نوع مهاجرت به گیلان اینست؛ این مدل به صورت گسترده در تمامی سطوح شهری و روستایی استان در حال وقوع است.
با دقت به کلان روند و روندهای مخرب مهاجرتی استان؛ گیلان استانی مهاجر پذیر، فرجام تیره روستاهای گیلان در غبار مهاجرت ها، رشت دومین مرکز استان مهاجر پذیر کشور، جغرافیای مهاجرت و اسکان موقت در گیلان، فرونشست از عوامل مهاجرت اصفهانی ها به گیلان و مازندران، تقویت اقتصاد روستاهای گیلان برای جلوگیری از مهاجرت، مهاجرت تهرانی ها از مرکز به شمال کشور در پی آلودگی های هوا، بحران آب و مهاجرت از مناطق مرکزی و خشک به استان گیلان، استان گیلان در آینده دچار بحران میشود، ویلاسازی و از بین رفتن شالیزارها و مراتع، گیلان پیرترین استان کشور، بار سالمندی مهاجران بازنشسته بر دوش نظام سلامت گیلان، تغییر کاربری اراضی گسترده کشاورزی، کمبود آب در فصول کاشت در گیلان. اینها بحران هایی است که در طول یک دهه گذشته بر استان گیلان تسلط یافته اند. استانی که در طی دهه های مختلف اشکال مختلفی از مهاجرت را در خود نظاره گر بوده، اما در طی یک دهه اخیر شکل ناموزونی از مهاجرپذیری را تجربه میکند که نه تنها برای محدود کردن این بحران برنامه ریزی نشده بلکه این عامل از بس سرعت یافته، که زَهواره کار از دست رفته است.
سال گذشته در وبسایت کارزار درخواست نظارت مسئولین گیلان بر مهاجرت افراد غیربومی به گیلان و نظارت بر فروش زمین به این افراد توسط جمعی از فعالین گیلانی ثبت گردید. این درخواست با این محتوا که آلودگی هوا و بی آبی دیگر استان ها سبب رشد مهاجرت به گیلان شده است. که با توجه به شدت نرخ بیکاری در استان نسبت به دیگر استان ها این عامل میتواند ضربه ای جبران ناپذیر دیگری به گیلان وارد آورد. پس از این کارزار که توسط مردم گیلان به صورت مجازی امضا گردید تا به امروز نه آنچنان سیاستی محدود کننده اعمال گردیده و نه از لحاظ فرهنگی در گیلان تغییراتی مثبت رخ داده است.
شهریور سال گذشته نماینده اصفهان در مجلس با توجه به نرخ بیکاری در استان اصفهان عنوان کرد: “پیشنهاد ما ایجاد استان اصفهان ساحلی است. نهتنها اصفهان، بلکه هر استان دیگری که تمایل دارد میتواند گوشهای از ساحل دریا را در اختیار گیرد تا نمونهای از استان خودشان را کنار ساحل به وجود بیاورند”. در طی دهه گذشته مساحت گسترده ای از اراضی گیلان با کاربری های مسکونی، کشاورزی، باغی و شالیزارهای زیر کشت توسط مهاجرین مرکز و جنوب کشور از جمله اهالی استان اصفهان به دلایل بحران های بوجود آمده در مبدا از جمله فرونشست، کم آبی و در پی آن خشکسالی خریداری شده است. که این جابجایی جمعیتی و سکونتی در جغرافیای گیلان نیازمند تحلیل، پایش و ارزیابی و همچنین اثرات مخرب آن باید در میان طبقات مختلف جامعه مبدا و مقصد شفاف سازی شود.
مهاجرت در گیلان از دوره ای با شدت آغاز گردید؛ که استان همسایه مازندران با تراکم جمعیتی و ویلاسازی های گسترده روبرو شد. طبق اطلاعات آماری بخش گسترده ای از اراضی مازندران توسط مهاجران غیربومی در طی دهه های ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی آزاد سازی شده است. پس از افزایش تراکم جمعیتی در مازندران، این نقل و انتقال از مازندران به سمت گیلان سرازیر شد که با توجه به ابعاد زمانی آن، جابجایی های جمعیتی و سکونتی با تغییراتی همراه بوده است. بطور مثال اگر تا دهه ۷۰ اوج مهاجرت ها به شمال از سوی مرکز کشور صورت میگرفت. اما پس از آن بتدریج گستره این مهاجرت ها وسعت یافت و سایر استان های ایران نیز با مشکلات بوجود آمده به مهاجرت روی آوردند. از پیامدهای مخرب این نقل و انتقال جمعیتی و سکونتی میتوان به سکونت غیردایمی، پدیده خانه دومی، تغییر کاربری اراضی، خالی شدن روستاها که با توجه به پایه ای بودن اقتصاد کشاورزی در گیلان باعث تغییر مشاغل نیز شد و معضلات اجتماعی و فرهنگی و همچنین با افزایش نرخ بیکاری در استان گیلان به ابعاد اقتصاد گیلان نیز آثار منفی وارد کرده است.