ابراهیم فخرایی در مقدمهی چاپ دوم کتاب گیلان در قلمرو شعر و ادب (که بهگونهای دانشنامهی شعرای گیلانی تا دهه ۷۰ است) نوشته است:
«هدف از گردآوری آثار شعرای گیلان نه شهرتطلبی است و نه داعیهی دیگر. پاسخی است به یک جمله از بیانات شادروان ملکالشعرای بهار، که او از یکی از شاگردان رشتهی ادبیات پرسیده بود: “پایاننامهات را دربارهی چه خواهی نوشت؟” و او گفته بود: “دربارهی یکی از شعرای گیلان”. مرحوم ملکالشعرا دست روی شانهی شاگردش گذاشته بود و گفته بود: “فرزندم! گیلان که شاعر ندارد!”.
نگارنده میخواست ثابت نماید که محیط گیلان، در عین این که مردان آزادهی فداکار و وطندوست همچون کوچکخانها در دامنش میپرورد، از پرورش استعدادهای شگرف علم و ادب و شعرای لطیفطبع و ژرفاندیش هم عقیم نیست.»
این که چقدر این روایتِ منتسب به بهار در خصوص، کَمیت و کیفیت ادبیات در گیلانزمین سندیت دارد به کنار (گو این که به واقع گیلان در عرصهی شعر فارسی به خصوص در سدهی اخیر از بسیاری از حوزههای فرهنگی دیگر پیشروتر است) اما اساساً طرح این موضوع از سوی چهرهای همچون فخرایی که خودش مدتها محور مجامع اهل ادب و فرهنگ گیلان بوده هم قابل تامل است و هم نشانهای از این که در خصوص تعرفهی کنشگران ادبیات گیلان (به خصوص در حوزهی شعر) و آثارشان (اقلاً تا زمان نشر چاپ اول این مجموعه، یعنی سال ۱۳۵۶) علیرغم تدوین و انتشار دو مجموعهی تذکرهالشعرا و گلزار سپهر با همین موضوع و ساختار توسط داوود حقیقت و کیومرث سپهر لاهیجی در اوایل دههی ۴۰ـ یعنی پیش از انتشار کتاب فخرایی ـ آنگونه که باید و شاید اقدامی صورت نگرفته یا که اگر گرفته باید خیلی بیشتر و موثرتر در این خصوص اندیشه و عمل میشد.
حالا با این مقدمه است که میشود تصور کرد مجموعهی دو جلدی هشتاد سال شعر نوی گیلان با چه ایده و رویکردی توسط هادی میرزانژاد و سیدفرزام حسینی در سال ۱۳۹۶ گزینش و تدوین شد و در دسترس مخاطبین تاریخ و ادبیات قرار گرفت.
هشتادسال شعر نوی گیلان، مکتوبیست ارزشمند (منتشر شده توسط نشر فرهنگ ایلیا با حمایت حوزهی هنری گیلان) که به معرفی ۱۵۸ شاعرِ گیلانی متاثر از جریان ادبیِ ساختارشکن نیما میپردازد (یعنی شاعران نوگرای گیلانی یا منتسب به این خطه که بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ خالق مجموعه آثاری بودهاند) در این مجموعه علاوه بر شناختنامهی مختصر (حاوی نام، سال تولد/ مرگ، و سالشمارِ آثار) برگزیدهای از اشعار شعرا نیز آمده است تا خواننده با کیفیت و جایگاه ادبی صاحبان آثار نیز آشنا شود.
از نکات قابل تامل و ارزندهی این مجموعه دو جلدی، مقدمهی خوب و پُر و پیمانیست که در دو بخش و حدود ۱۰۰ صفحه بر آن نوشته شده. اول گزارش به خاک گیلان؛ حاوی شرحی بر چرایی و چگونگی و ضرورت پدیدآوردن مجموعای با این مختصات. در این بخش نگارنده اشاره کرده که گیلان برای شعر نو پیوسته خاک حاصلخیزی داشته و برخلاف هنر داستاننویسی همواره در این نُه دهه چهرههایی را داشته که بر قله نشستهاند. چه کسانی؟ مثل گلچین گیلانی، سایه، اصلانی، گلسرخی، نجدی، صالحی، شمس لنگرودی، حافظ موسوی و…
همچنین از اهمیت و دشواری کارِ تدوین آنتولوژی در ایران نوشته. این که تدوین یک آنتولوژی دقیق با جمع و جور کردن گزیده آثار فرق دارد و به سامان شدنش منبعشناس و منبعپژوه میخواهد، و این که اگر قرار باشد اتفاق موثر و موفقی باشد باید از دل تاریخ هم سر بلند بیرون بیاید و چیزی بر ظرفیتهای فرهنگی آن قوم و قبیله بیفزاید.
در این مقدمه دربارهی شیوهی کار و معیارهایی که برای به سامان کردن این مجموعه از سوی پدیدآورندگانش تعریف شده و مد نظر قرار گرفته هم نکاتی آمده است. مثل عدم توجه به گرایشات عقیدتی و ایدئولوژیک شعرا در هنگام گزینش و تنها تمرکز بر هنر شاعریشان، تاکید بر انتخاب شاعرانی که گیلان موطن اولشان است (البته با لحاظ چند استثناء) و هم شاعرانی که به سرایش شعر نو شهره بودند (نه آنها که فقط در این حوزه گاهی طبعآزمایی کردهاند) و…
و اما بخش دیگر که مفصل است، در واقع کتابچهایست به پیوست مجموعه، که نگارنده (هادی میرزانژاد) در آن خواننده را در سفری تاریخی با تحولات هشتاد سالهی شعر (به ویژه شعر نو) در گیلان آشنا کرده. او در این مکتوب از نخستین شاعران نوپرداز ایران (پیش از ظهور نیما) یاد کرده است و از بانویی با تبار گیلانی (شمس کسمایی) که دفتر اشعارش گم شد. از شعر نو در عصر کودتا (۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲) و چهره شدن گلچین گیلانی در سال ۱۳۰۷ در نشریات ارمغان و روزگار نو و فروغ و…، ظهور سایه (هوشنگ ابتهاج) در پایخت به سال ۱۳۲۵ و بعدتر جلوهگریاش در شعر فارسی با مجموعهی سراب در سال ۱۳۳۰، برگزاری نخستین کنگرهی نویسندگان ایران در تیر ۱۳۲۵ با حمایت انجمن فرهنگی ایران و شوروی با حضور ۷۸ نفر از سرشناسترین چهرههای ادبی زمان و درخشش خیرهکنندهی نام نُه گیلانی در این جمع (به آذین، افراشته، پورداوود، جواهری (رواهیج) حسن سمیعی، طاعتی، طباطبایی، معین، کشاورز و بانوی شاعر؛ مهکامه محصص، که این آخری همراه یک گیلانی دیگر یعنی کریم کشاورز در اتفاقی منحصر به فرد جزو اعضای هیات رئیسهی کنگره نیز بود. در کنار چه کسانی؟ نامهایی چون صادق هدایت، علی اکبر دهخدا، فروزانفر، علیاصغر حکمت، شایگان و میلانی. و نکتهی قابل تامل دیگر حضور یک گیلاتی (یعنی رواهیج) در جمع تنها چهار شاعر نوگرای حاضر در کنگره (نیما، توللی و شیبانی)
از انتشار ماهنامهی ادبی هنری پادنگ در رشت و خوانده شدن مجموعه شعر بانوی شاعر انزلیچی؛ ماهرخ پور زینال به سال ۱۳۳۵ که حاوی چند شعر نو بود. انتشار نخستین نشریهی تخصصی ادب و هنر در گیلان به عنوان فکر جوان در سال ۱۳۴۱ و معرفی چهرهای کوشنده در عرصهی مطبوعات به نام محمدتقی صالح پور با ضمیمه هنر و ادبیات بازار از سال ۱۳۴۴ .
از واقعهی ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی نوشته است و اثرش بر شعر شاعران نوگرای گیلانی؛ شاعرانی چون نصرت رحمانی، سایه (با کتاب زمین) و هوشنگ بادیهنشین (با کتاب یک قطره خون) و جلوهگری نامهایی تازه چون محسن هشترودی، محمود پاینده لنگرودی، ناصر فرهادی لنگرودی و شهدی لنگرودی در پیشانی کتابها و صفحات ادبی مطبوعات روزگار پسا کودتا.
از انتشار ماهنامهی ادبی هنری پادنگ در رشت و خوانده شدن مجموعه شعر بانوی شاعر انزلیچی؛ ماهرخ پور زینال به سال ۱۳۳۵ که حاوی چند شعر نو بود. انتشار نخستین نشریهی تخصصی ادب و هنر در گیلان به عنوان فکر جوان در سال ۱۳۴۱ و معرفی چهرهای کوشنده در عرصهی مطبوعات به نام محمدتقی صالح پور با ضمیمه هنر و ادبیات بازار از سال ۱۳۴۴ . از نخستینهای مهدی اخوان لنگرودی (سپیدار) و بهمن صالحی (افق سیاه تر) در سال ۱۳۴۵. و تجربههای اول کامبیز صدیقی (جادههای سرخ شفق) و حسین رسائل (آوازهای پشت برگها) در سال ۱۳۴۷ و رویداد مهم شبهای شعر خوشه و شنیده شدن شعر شاعران گیلانی چون جواد شجاعیفرد، رقیه کاویانی، کاظم سادات اشکوری، سیروس شمیسا، طاهر نوکنده، بهروز وندادیان، عنایت سمیعی، منوچهر لمعه، و م. موید.
از واقعهی سیاهکل در ۱۳۴۹ و کم کم به دیده آمدن بازتاب فعالیتهای مبارزاتی چریکی در دههی چهل بر شعر موج نوی ایران و به تبع آن گیلان با شعر مبارز شاعرانی چون خسرو گلسرخی، میم راما، رضا مقصدی، و علی میرفطروس. از انتشار جُنگهای چاپار (توسط احمدرضا دریایی)، جُنگ سهند (علی میرفطروس)، ویژهی هنر و ادبیاتِ سایبان، هنر روز گیلان در کیهان، و هنر و ادبیات چهارگوشه ایران (توسط صالحپور)، و انتشار مجموعههای بادِ سردِ بهمن صالحی و اشعار نیمایی، سپید و غزل نعمت اسلامی با نام مرگ ماهیها.
از امتداد کوششهای ادبی سیروس طاهباز در سال ۱۳۵۰ در دفترهای زمانه، از انتشار دفتر شعر کاظم سادات اشکوری (آن سوی چشم انداز) و در عین حال از شعر دههی ۵۰ ایران که شمس لنگرودی آن را دههی توقف و بیحرمتی به شعر نو نام نهاد.
از انتشار دومین مجموعه شعر کامبیز صدیقی (آواز قناری تنها)، کتابی حاوی مجموعه یادداشتهای خسرو گلسرخی دربارهی هنر و شعر، جُنگهای اشتراخ، باران، امسال، صدا و مرجان در سال ۱۳۵۱. و چاپ کتاب آنتولوژی شعر نو از آغاز تا امروز از محمد حقوقی که در آن از میان شاعران گیلانی تنها اشعار سایه را به تفکیک آورده است.
از تیرباران گلسرخی در سال ۱۳۵۲، انتشار جنگ کتاب سیاوشان زیر نظر نیکوصالح وجلوهگری محمد بشرا در آن با شعر نیمایی حَج حَجی. از نشریه راه، و دیگر؟ سکون و سکوتِ پیامد سرکوبی سخت در سال ۱۳۵۳.
از سال ۱۳۵۴ و نشر مجموعهی شعرِ برتفاضلِ دو مغرب (محمدرضا اصلانی) و اولین دفتر شعر گیلکی نیمایی با عنوان ایجگره از مرادیان گروسی.
از نخستین مجموعهی شعر شمس لنگرودی (رفتار تشنگی) و دفتر دیگر سادات اشکوری (از دم صبح) و مجموعه مقالاتش با عنوان با اهل هنر.
از حضور شاعران گیلانی (کاظم سادات اشکوری و هوشنگ ابتهاج) در شبهای پرشور و تلاطم ِ شعر گوته، به همت و میزبانی انجمن فرهنگی ایران و آلمان در سال ۱۳۵۶. از مجموعه آثار منتشر شده از شاعران گیلانی (افراشته، اصلانی، سعیدزاده، حسام، قربانزاده، صدیقی، شجاعیفرد، رجبزاده و پنجهای) در سال ۱۳۵۷ که در کشاکش و هیجانات انقلاب خوب دیده و خوانده نشدند.
از انتشار نشریات دامون و ویژهی هنر و ادبیات، از دوگانهی محمود پاینده، منظومههای گالشی محمد ولی مظفری، کتابهای شعر میم راما. بافکر لیستانی، علی اخوات، علی عبدلی، ساحل نشین، خداجو و ظهیری در سال ۱۳۵۸.
از مجموعهی در مهتابیِ دنیای شمس لنگرودی و وزنهای پاییزی خوابِ شمیسا، و کوچ بیژن کلکی به آستارا در ۱۳۶۳. از نشر سیاهمشقهای سایه در ۱۳۶۴.
از دفتر دیگر شمس لنگرودی در سال۱۳۶۵ و رشتنشینیِ نصرت رحمانی در ۱۳۶۶. از نقش قلم و ویژه هنر و ادبیات کادح و اولین مجموعهی علیرضا پنجهای (همنفس سروهای جوان) در همین سال.
از دفتر جشنهای ناپیدای شمس و قصیدهی لبخند چاک چاک (۱۳۶۷، ۱۳۶۹) برکهها به آینهیِ سادات اشکوری و چهار فصل و شعرهای دیگر (۱۳۶۹،۱۳۶۸) و مجموعهی شعر گیلکی ایله جارِ محمد بشرا در سال ۱۳۶۹(پس از سالها فطرت در کار نشر کتاب شعر گیلکی)
و دیگر؟ ظهور گیلهوا در سال ۱۳۷۱ به کوشش پوراحمد جکتاجی و نشر اولین مجموعهی رحمت حقیپور (ایستگاه صبحدمان)
از انتشار دو دفتر شعر فارسی (پیش پای برگ و یک آسمان پرواز) از شیون، اولین دفتر محمود طیاری (همیشه برفی) دومین مجموعهی شعرِ رحمت حقیپور (شهر گردونهها) مجموعهی شعر دیگری از سادات اشکوری (کنار جادهی پاییز) در سال ۱۳۷۲ و بعد اعلام موجودیت جریان هَسا شعر در ادبیات گیلکی به سال ۱۳۷۴.
از نخستین مجموعه گیلکی محمد فارسی و چهارمین مجموعهی شعر اخوان لنگرودی به نام خانه در سال ۱۳۷۵. از زندگی، و مرگ بیژن نجدی در ۱۳۷۶ و کوچ همیشگی شیون در سال ۷۷.
از سومین مجموعهی رضا مقصدی (کسی میان علفها دو فصل منتظر است)، دو دفتر سادات اشکوری (تصویرهای بامداری و هوای منتشر) و مجموعهی کاجهای زرد مهین خدیوی در ۱۳۷۸
و دیگر؛ نتهایی برای بلبل چوبی (۱۳۷۹) که به روایت نگارنده، شمس لنگرودی را به یکی از پرمخاطب ترین شاعران دههی ۸۰ ایران بدل کرد.
و جمعبندی؟ آن طور که میرزانژاد در پایان مقدمهی هشتاد سال شعر نوی گیلان آورده است:
«میتوان گفت اگر چه گیلان در سدههای پیش از این در مقایسه با دیگر نواحی شعرخیز ایران چون شیراز و اصفهان و.. کارنامه چندان درخشانی نداشته است، اما در بررسی شعر معاصر، گیلان به طور قطع یکی از نقاط پیشرو و مهم کشور خواهد بود…»