به نظر میرسد که سالخوردگان درهر شرایط اجتماعی که باشند؛ از سوی دیگران و صرفا بهخاطر سنشان کوچک یا کم اهمیت شمرده میشوند. بر همین مبنا پیرستیزی، پیشداوری و تبعیض علیه سالخوردگان محسوب میشود. در واقع پیرستیزی مانند نژادپرستی و تبعیض جنسی، ویژگیهای جسمانی و در این مورد خاص سپید مویی و چین و چروک صورت یا هر نشانه دیگری از سالخوردگی را دلیلی بر کم ارزشی فرد بهشمار میآورد.
مطالعات انجام شده براساس شاخص امید به زندگی، در کشورهای مختلف حکایت از گرایش به «زنانه شدن پیری» دارد، به این معنی که تعداد زنان سالخورده از مردان سالخورده بیشتر است. زنانی که اغلب در ادامه زندگی باید تنها و مجرد بمانند.
گاهی به همین دلیل برخی از سالخوردگان به استفاده از داروهای انرژیزا و یا حتی جراحی زیبایی روی میآورند تا اثر سالخوردگی را بر بدن و رفتارشان کاهش دهند. به نظر میرسد این انتخابها در بین زنان بیشتر از مردان باشد؛ زیرا که در سالخوردگی جنسیت اهمیت دارد و زنان بیش از مردان در معرض قضاوت برحسب ظاهر هستند و پیرستیزی برای زنان مسئلهای بزرگتر و مهمتر است.
البته درباره سالخوردگی زنان مساله مهم دیگری نیز وجود دارد. مطالعات انجام شده براساس شاخص امید به زندگی، در کشورهای مختلف حکایت از گرایش به «زنانه شدن پیری» دارد، به این معنی که تعداد زنان سالخورده از مردان سالخورده بیشتر است. زنانی که اغلب در ادامه زندگی باید تنها و مجرد بمانند.
درباره پیرستیزی نباید به دنبال مخاطرات خیلی پیچیده باشیم. اگر چه که سالخوردگان از هیچ آسیبی در امان نیستند؛ اما همین که کسی سالخوردگان مرد یا زن را قدیمی یا متحجر در نظر بگیرد، به شان انسانی آنها بیاحترامی کرده است. پس با انواع ظریفی از پیرستیزی در رفتار و گفتار مواجه هستیم.
پیشداوری مبتنی بر سن یا اعمال تبعیض سنی نگرش و قضاوتی منفی درباره سالخوردگان بهمراه دارد. این پیش داوری ممکن است؛ آشکار یا پنهان باشد و مستقیم یا غیرمستقیم بیان شود؛ اما تاثیرات عمیقی بر زیست روزمره سالخوردگان میگذارد. پیشداوری مبتنی بر سن عموما به صورت کلیشهای بازتولید میشود و سالخوردگان را افرادی مریض، فقیر، از کار افتاده یا درمانده وصف میکند. در حالی که این کلیشهها در اغلب موارد نادرست هستند.
موارد بیشماری از بیاحترامی، بیتوجهی و از آن مهمتر مواردی که منجر به درد و رنج فیزیکی میشود؛ مدنظر قرار نمیگیرد. این وضعیت زمانی بدتر میشود که عاملان این رفتارها از بستگان بسیار نزدیک و در برخی موارد از اعضا خانواده باشند.
حالا ممکن است با این سوال روبهرو شویم که تبعیض سنی اصلا چه اهمیتی دارد؟ در پاسخی مختصر باید گفت: که پیشداوری اغلب منجر به برخورد غیرمنصفانه و تبعیضآمیز میشود. این روند به بسیاری از زنان و مردان که خود را سالخورده نمیدانند؛ آسیبهای جدی روانی- اجتماعارد میکند. آسیبهایی که شاید با پیگیری و پیگرد قانونی تا حدی قابلیت جبران داشته باشد؛ اما اجرای قانون ساده نیست. پس تبعیض سنی برای گروه سنی که آنان را سالخورده مینامیم و طیفهای مختلف آن را قبلتر معرفی کردهایم؛ حائز اهمیت است.
گاهی ممکن است موارد اندکی از آزار و سوء استفاده از سالخوردگان در رسانههای جمعی گزارش شود؛ زیرا این افراد به راحتی قربانی خشونت و فعالیتهای مجرمانه میشوند؛ اما جامعه فقط از مشکلاتی که گزارش شده آگاه است. موارد بیشماری از بیاحترامی، بیتوجهی و از آن مهمتر مواردی که منجر به درد و رنج فیزیکی میشود؛ مدنظر قرار نمیگیرد. این وضعیت زمانی بدتر میشود که عاملان این رفتارها از بستگان بسیار نزدیک و در برخی موارد از اعضا خانواده باشند.
اکثر سالخوردگان، به ویژه آنهایی که منبع درآمد کمی دارند یا بدون درآمد هستند، در کنار خانواده و گاه با فرزندان خود زندگی میکنند که بیشتر مورد آزار قرار میگیرند؛ اما کسانی که منبع درآمد منظمی دارند کمتر با انواع آزار و سوء استفاده مواجه میشوند. اغلب سالخوردگانی که قربانی آزار و تبعیض مبتنی بر سن هستند؛ برای محرمانه نگهداشتن مسائل خانوادگی، حفظ آبرو و حتی حفاظت از فرد آزارگر مخصوصا اگر فرزند آنها باشد؛ سکوت میکنند؛ آسیب میبینند؛ اما جرم را گزارش نمیکنند.
«آزار» و «سوءاستفاده» از سالخوردگان، ابعاد مختلفی دارد. از جمله آزار جسمی، غفلت فیزیکی، آزار جنسی، آزار کلامی، سوء استفاده مالی- مادی و بیتوجهی به کیفیت زندگی و نقض حقوق فردی را در بر میگیرد. این رفتارها، اقدامات عمدی هستند که باعث خطر یا آسیب مستقیم میشوند. بر این مبنا سازمان بهداشت جهانی (WHO) در شبکه بین المللی پیشگیری از سالمند آزاری (سازمان بهداشت جهانی ۲۰۰۲)، سالمند آزاری را به سه دسته کلی طبقهبندی میکند: اول، بی توجهی، انزوا، ترک و طرد اجتماعی. دوم، نقض حقوق انسانی، قانونی و پزشکی. و سوم، محرومیت از انتخاب، تصمیم درباره وضعیت مالی و احترام.
پیری در حال حاضر پیامدهای عمدهای برای تمام زمینههای زندگی روزمره دارد و با توجه به افزایش جمعیت سالخوردگان در آینده این امر ادامه خواهد داشت. در حوزه اقتصادی، پیری جمعیت بر رشد اقتصادی، پسانداز، سرمایهگذاری و مصرف، بازار کار، حقوق بازنشستگی، مالیات و انتقال ثروت، دارایی و مراقبت از نسلی به نسل دیگر تاثیر میگذارد. پیری جمعیت همچنین بر سلامت و مراقبت های بهداشتی، ترکیب خانواده، زندگی اجتماعی، مسکن و مهاجرت تاثیر خواهد گذاشت. در بسیاری از کشورها؛ خانواده به طور سنتی منبع اصلی مراقبت و حمایت مادی از سالخوردگان است، که در بسیاری از موارد با یا نزدیک فرزندان بزرگسال خود زندگی میکنند. برای همین اکثر دولتها به نوعی علاقهمند به حفظ این سیستم حمایتی خانواده محور هستند.
به نظر میرسد که در دهههای اخیر و از زمانی که قدرت سیاسی سالخوردگان در کشورهای توسعه یافته افزایش یافت؛ به مرور پیرستیزی و پیرآزاری یک مساله اجتماعی به شمار آمد. این مساله مهم اجتماعی که با توجه به افزایش جمعیت سالخوردگان بیش از قبل باید مورد توجه قرار بگیرد؛ از غفلت تا فحاشی و بدرفتاری عاطفی و جسمانی را در بر میگیرد. برخی از پژوهشها در این حوزه مشخص برآورد کردهاند که هر سال حدود ۱۰ درصد از سالخوردگان مورد بدرفتاری قرار میگیرند و در این بین حداقل ۳ درصد از سالخوردگان دستخوش آزار بسیار شدید و حتی مهلک میشوند. همانطور که پیشتر اشاره شد این آمار تنها مختص به گروه اندکی از سالخوردگان آزار دیده است که آسیب و خشونت را گزارش کردهاند. پیرآزاری مانند سایر خشونتهای خانگی اغلب سرپوشیده میماند که دلایل آن را ذکر کردیم به همین دلیل است که با جمعیت کمی از سالخوردگان آسیبدیده در آمارها مواجه هستیم.
در این مرحله با سوال مهم دیگری روبهرو هستیم. علت بدرفتاری و پیرستیزی چیست؟ اغلب در برابر این قبیل سوالات یک الگوی تکراری در پاسخگویی وجود دارد که مبتنی است بر این فرض که فرد آزارگر خود قربانی خشونت و بدرفتاری بوده؛ پس دست به خشونت زده است. شاید پذیرش این الگوی پاسخگویی که به دور باطل و چرخه خشونت اشاره دارد سادهترین جواب ممکن باشد؛ اما راه دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه این پاسخ را نپذیریم و با انجام مطالعات هدفمند به بررسی علل پیرستیزی از منظر آزارگران و آزاردیدگان بپردازیم. تا دستکم به واقعیت نزدیک شویم.