از حفاریهای تپه مارلیک تا یافتههای کهنه ماسوله، از ظروف سفالین و آهنی با قدمت سه هزار سالهی رودبار تا پارچههای ابریشمی قاسم آباد، همگی نشان از ریشه دواندن صنایع در گیلان دارد.
تاریخ را که ورق میزنیم خواهیم دید کاوش های گروه عزت نگهبان در گیلان چه کلکسیونی از دست ساختههای بشری این دیار را کشف کرده وتمدن این خطهی حاشیه خزر متکی بر داشتههای صنعتی خود بوده است.
اقوام کاسپیها و کادوسیها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بودهاند که تبحر خاصی در ساخت صنایع به وسیله طلا و جواهر و مس داشتهاند. همچنین قرار داشتن کهنه ماسوله گیلان در شاهراه ارتباطی و وجود هشت کاروانسرا در این شهر نشان میدهد که پیشه بسیاری از مردمان ماسوله داد و ستد دست ساختههایش بوده است. روزگاری ساخت چموش و ظروف و چاقو و وسایل آهنگری، در گیلان انجام میشد. وجود معادن کوارتزیت، سنگ چینی کریستال، سنگ نما، سنگ طلق و آهن بخش دیگری از کشف دنیای صنعتی بود. به نحوی که صنعت چاقو سازی، تفنگ سازی، رویگری، و بطور کلی آهنگری در مناطقی که دارای معادن بودند رونق ویژه داشت.
اما این دست ساختهها صادر هم میشده است. بر اساس اسناد تاریخی به جا مانده از بقایای ذوب آهن و معادن سنگ آهن در منطقه ییلاقی خلیل دشت واقع در جنوب غربی ماسوله فعلی، ساکنان قدیم این ناحیه، سنگ آهن را از معادن آن استخراج و پس از حمل به کهنه ماسوله، آن را در کوره های ذوب آهن گنبدی شکلی که با زغال چوب کار می کردند، برای ساخت ابزار و ادوات فلزی آماده می کردند و در نهایت آنها را به دیگر نقاط، به ویژه آذربایجان صادر می کردند.
از دورهی تاریخی که بگذریم، گیلان در عصر جدید تبحر زیادی در صنعت نساجی به دست آورد. آب و هوای معتدل و رونق نوغانداری و وفور نخ ابریشم منجر به این مهم شد. تا جایی که تولیدات نساجی گیلان دروازه های اروپا و آمریکا را درنوردید. اما اقتصاد دولتی، بی توجهی به حفظ جایگاه گیلان و وابستگی به نفت خواب دیگری برای صنعت گیلان دیده بود.
گفته می شود در سالهای بعد از نهضت ملی شدن نفت، اهمیت نفت در اقتصاد سنتی ایران بهشدت افزایش یافت. از این رو توجه به واردات و یا تولید صنایع صادرات محور دو اصل در رژیم گذشته بودند. اما سنگ بنای وابستگی به نفت دردسرهای خودش را داشت. یکی اجرای شتابزده برنامه های اقتصادی بود و دیگری از دست رفتن زیربناها .
اگر چه در دههی ۴۰ توجه به «صنایع مادر» بیش از پیش شد اما ایجاد و مدیریت آن دولتی بود و صنایع پایین دستی بیشتر به بخشهای خصوصی واگذار میشد. بررسیهای تاریخی نشان میدهد وزارت اقتصاد در برنامه سوم توسعه در دورهی شاه به حمایت از بخش خصوصی، افزایش تعرفه واردات و مانعت از دخالت دولت در قیمت گذاری پرداخت و همین موضوع منجر به رونق تولید و افزایش ثروت شد. به نحوی که حتی جلساتی برای ارزیابی طرحهای اقتصادی به کارآفرینان داده میشد و در نهایت بخش خصوصی توانست به سرعت در تجارت و صنایع پیشتازی کند. سرانجام ایران با دستیابی به نرخ رشد اقتصادی ۱۱درصد (بدون احتساب پول نفت) بالاترین دوره رشد خود را سپری کرد تا در فواصل سالهای ۴۷ تا ۵۲ دولت وقت با هدف تقویت صنایع داخلی برنامه پنج ساله چهارم را نوشت.
در این ایام گیلان به عنوان یکی از استانهای صنعتی کشور در کنار استانهایی چون اصفهان و آذربایجان قرار داشت و کارخانجات برنجکوبی و چای، فرآوری ماهی و خاویار، ابریشم کشی و نساجی، تنباکو و لبنیات و … در جای جای آن دیده میشدند.
اما این دوران صعود دیری نپایید که به روند معکوس رسید و سنگ بنای افول آن در دههی ۷۰ با شیوع موج خصوصی سازی گذاشته شد. موجی که در اثر بسیاری از بیتدبیریها آغاز و دامنهی آن تا آخر دههی ۹۰ هم کشیده شد.
گیلان، وقتی که پیشتاز صنعت کشور بود
«محمد رسول سماکچی» عضو هیات مدیره خانه صنعت و معدن ایران و رییس کانون کارفرمایی گیلان به مرور بیان کرد: درست است که در
دورهی جدید گفته میشود گیلان استان کشاورزی است، اما در بیش از ۱۰۰ سال پیش گیلان استانی صنعتی بوده است. شاید خیلی ها به خاطر نیاورند که اولین کارخانه کبریت سازی کشور بعد از تبریز در رشت ساخته شد. به خاطر کشت برنج ما بزرگترین کارخانه گونی بافی را در رشت داشتیم. تا جایی که از اینجا استادکار و صنعتگر به استانهای دیگر فرستادند تا کارخانه گونی بافی ایجاد کنند.
اما چه شد که رشت در کنار دو استان دیگر دارای شهر صنعتی شد؟ ماجرای این اتفاق را سماکچی اینگونه شرح میدهد: شهر صنعتی رشت در سالهای دهه ۵۰ ایجاد شد. در آن زمان سه شهر ایران دارای شهر صنعتی بودند. یکی شهر صنعتی البرز در قزوین، دیگری شهر صنعتی کاوه در ساوه یکی در رشت به نام شهر صنعتی رشت که حتی آن زمان در اهواز و کرج ناحیه صنعتی وجود داشت. اما گیلان صاحب شهر صنعتی بود.
این فعال صنعتی در خصوص رونق صنایعی همچون نساجی در گیلان شرح میدهد: در سالهای ۵۰ که نفت ایران رونق پیدا کرد ما جزو ۴ قدرت نساجی کشور بودیم. یعنی اصفهان، کاشان، یزد و رشت جزو قطب های نساجی کشور بودیم. صنایع پوشش بیش از سه هزار پرسنل و ۴ کارخانه داشت. کارخانهی پوپلین تولیداتش حتی بعد از انقلاب به خود آمریکا میرفت. پارچه های ویژه آلمان و فرانسه و آمریکا تولید و از طریق دفتر فرانسه به آمریکا جنس صادر میشد. شرکت فومنات با بیش از هزار نفر پرسنل فعالیت میکرده و مردم برای خرید پارچه فومنات که بسیار مرغوب بود، از طریق دفترچه بسیج اقتصادی صف می کشیدند. شرکت ریسندگی خاور و… ما نیز همینطور رونق داشتند.
دوران افول صنعت گیلان
کارخانجات ما از دههی ۷۰ به دلیل مسایل ارزی و ورود پوشاک و نساجی قاچاق به ایران و عدم جلوگیریاش موجب ورشکستگی کارخانجات شد و ما از قطب تولید نساجی خارج شدیم. در این خصوص عضو هیات مدیره خانه صنعت و معدن ایران توضیح میدهد: ما در سال ۵۷ جزو ۵ استان صنعتی کشور بودیم . اما الان در رده ۱۵ تا ۲۰ م هم نیستیم و نتوانستیم جایگاه خود را نگهداری کنیم. به دلیلی تصمیم سازان کشور گفتند ما قطب کشاورزی هستیم و این موضوع صنعت ما را نابود کرد. اجرای این سیاست باعث شد هر چه ارز دولتی ۷ تومانی بود را به اصفهان، کرج، کاشان، تهران و.. بدهند و این کلمه کشاورزی بودن ما را از قطار توسعه عقب راند. پس از آن که دورهی تعدیل اقتصادی شروع شد، به ما گفتند میتواندی صنعتی هم باشید اما زمانی به گیلان گفتند که میتوانید صنعتی باشید که دیگر ارز دولتی وجود نداشت.
اما با همهی این فراز و فرودها آیا ما در گیلان صنایع شاخصی هم داریم؟ سماکچی میگوید: ما در بعضی صنایع مثل داروسازی، فولاد، سلولزی و صنایع چوبی وضعیت نسبتا خوبی داریم اما در کل بیشتر صنایع ما با ظرفیت کم دارند کار می کنند و بیش از ۷۰ درصد ظرفیت شان خالی است و خیلی از کارخانجات در شهرکهای صنعتی ما راکدند. در این شرایط نباید به صنایع اشباع مجوز بدهند بلکه دولت بگوید هر سرمایه گذاری می خواهد ورود کند، همین کارخانجات موجود که درش قفل شده را باز کند و در آن همه امکانات زیربنایی وجود دارد و با تسهیلاتی همین را راه اندازی کنند. در حال حاضر کارخانجات فراوانی در گیلان وجود دارد که اگر تا ۲۰ سال دیگر هم سرمایه گذار بیاید امکانات نیمه آماده برای کار و از سر گیری تولید داریم و میتوانیم از همین منابع موجود استفاده کرده و بازسازی و نوسازی کنیم و به کار بگیریم .
محمدرسول سماکچی: کارخانهی پوپلین تولیداتش حتی بعد از انقلاب به خود آمریکا میرفت. پارچه های ویژه آلمان و فرانسه و آمریکا تولید و از طریق دفتر فرانسه به آمریکا جنس صادر میشد. نقطه افول ما از دهه ۷۰ بود که بسیاری از واگذاری ها به نااهلان انجام شد و به طمع اموال کارخانجات آمدند نه تولید.
سماکچی ادامه میدهد: الان هم اکثر اقتصاد کشور دست دولتی هاست. خیلی هم لطف میکنند این خصوصی سازی را به صورت خصولتی میکنند. یعنی می آیند کارخانه را به بخش خصوصی واگذار میکنند اما دوباره دولتیها در پوشش بخش خصوصی آن را میخرند و ادارهاش میکنند. اما تا زمانی که به بخش خصوصی واقعی واگذار نشود تا زمانی که تشکل های کارفرمایی و صنعتی نتوانند حرف خود را بزنند و فقط دولت حرف بزند و به کارشناسان و فعالان این حوزه رجوع نکند مشکل حل نخواهد شد.
واگذاری به خصولتیها
وی در خصوص واگذاریهای دههی ۷۰ صنایع به بخش خصوصی که عاملی برای از دست رفتن صنایع پررونق ما شد، میافزاید: نقطه افول ما از دهه ۷۰ بود که بسیاری از واگذاری ها به نااهلان انجام شد و به طمع اموال کارخانجات آمدند نه تولید . آن زمان خصوصی سازیها بدون ضابطه بود. البته زیاد هم کاملا بخش خصوصی نبودند. به عنوان مثال همین شرکت الکتریک گیلان که از کارخانجات مهم گیلان با ۷۰ سال سابقه بود، آمدند آن را به چند نفر از خانمهای مسوولین کشوری به قیمت بسیار پایین دادند و این جنایت را در حق گیلان کردند. زیرا یک کارخانه ریشه دار که در کشور تولید می کرد را از بین بردند و زمینش را استفاده میکنند. آن زمان به مبلغ دو سه میلیارد تومان فروختند و الان ارزش مالی آن دو سه هزار میلیارد تومان است .
سماکچی نقش نمایندگان مجلس در این بین را موثر دانسته و میگوید: نمایندگان مجلس از لحاظ ماهوی بسیار می توانند اثر گذار باشند. قدرت مجلس بسیار بالاست ولی متاسفانه نمایندگان ما نوک بینی خود را می بینند و برای رای آوری دوره های بعد فقط فکر میکنند اما تا فکر ملی و اقتصادی بلند مدت نداشته باشند نمیضضود توسعه پیدا کرد. انشالا با کمک نمایندگان جدید بتوانیم از نظر اقتصادی و صنعتی استان ما را به رشد برسانیم.
فرصت سوزی ۲۵ ساله و به حاشیه راندن شهر صنعتی رشت
گیلان در دوراهی توسعهی صنعتی و کشاورزی باقی ماند تا ۲۵ سال این کشمکش به طول انجامید تا سرانجام اعلام شد گیلان هم میتواند از امتیاز صنعتی بودن خود بهره ببرد. در ایام تحریم و تورم و حذف سوبسید دولتی، سرپا نگه داشتن تولید کار بسیار سختی بود. اگر چه در این بین کارفرمایان موفقی بودند که توانستند صنایع نوپا را رونق داده و رشد و توسعه دهند.
افشین رحیمی: زمین شهر صنعتی رشت که مربوط به دهه ۵۰ است توانایی این را داشت که از ۷۰۰ هکتار به ۲۵۰۰ هکتار برسد و زمین های اطراف برای آن امکان سنجی شده بود. به نحوی که زمین شهر صنعتی رشت سطح آب زیرزمینی آن(برخلاف دیگر مناطق گیلان) ۲۵ متر پایین تر از سطح زمین است اما مابقی زمین هایش دست اوقاف و منابع طبیعی می افتد و اکنون این همکاری برای بازپس گیری آن وجود ندارد.
بسیاری از صنایع گیلان از چوکا گرفته تا صنایع الکترونیک و پوشش، با امکان سنجی زمین و وسواس ویژه خرید ماشین آلات شان انجام شد تا چرخ توسعهی صنعتی در این استان سرسبز بچرخد.
دکتر «افشین رحیمی» رییس کانون کارفرمایان گیلان و مدیرعامل شرکت صام تک به مرور میگوید: بعد از انقلاب گیلان به استانی کشاورزی نامیده شد و بنابراین دلارهای ارزان قیمت نفتی را برای توسعه صنعت به استانهای اصفهان، یزد، آذربایجان شرقی و… اختصاص دادند. اما وقتی می خواستند در گیلان رشد و توسعه ای پیدا شود گفته می شد گیلان استانی کشاورزی است. در حالیکه کشورهای اتحادیه اروپا مانند آلمان ، فرانسه و… وضعیت آب و هوایی شان مانند گیلان است اما مهد صنعت دنیا هستند. این طرز تفکر باعث شد ما تا سال ۸۴ در رنکینگ جذب سرمایه گذار جزو استانهای آخر کشور قرار گرفتیم و چون بهسازی و نوسازی صنایع انجام نشد، اتوماتیک وار صنایع بزرگی مانند فرش گیلان، چوکا، ایران پوپلین با از بین رفتند یا به شدت فرسوده شدند. اما از سال ۸۵ کم کم توجهات به گیلان در خصوص رونق دوباره صنعت و کاهش بیکاری جذب شد . در این راستا امکاناتی فراهم کردند تا شهرهای صنعتی واقعی (شهرکهایی که زیرساخت های آن فراهم باشد) به حاشیه رانده شده و شهرکهای کوچک بر روی شالیزار ساخته شود. اما زمین شهر صنعتی رشت که مربوط به دهه ۵۰ است توانایی این را داشت که از ۷۰۰ هکتار به ۲۵۰۰ هکتار برسد و زمین های اطراف برای آن امکان سنجی شده بود. به نحوی که زمین شهر صنعتی رشت سطح آب زیرزمینی آن(برخلاف دیگر مناطق گیلان) ۲۵ متر پایین تر از سطح زمین است اما مابقی زمین هایش دست اوقاف و منابع طبیعی می افتد و اکنون این همکاری برای بازپس گیری آن وجود ندارد. بنابراین عملا رشد و توسعه شهر صنعتی رشت متوقف شده و در مقابل زمین های واقعی کشاورزی را به شهرک صنعتی بدل کردند، زمین هایی که با ارزش بودند و ضمن اینکه رساندن امکانات به آنها سخت بود .
جای خالی صنایع بزرگ
به گفتهی رحیمی، واقعیت مطلب این است شهر صنعتی رشت با شهرکهای صنعتی رشت هر دو در یک خانواده هستند. اما برای رشد برادر کوچک نباید سر برادر بزرگ را قطع کنیم . ما سالهاست در محدودسازی استعدادهای استان خود میکوشیم و جمعا تلاش میکنیم در شهر کوران همه کور شوند و همه شبیه هم شویم. این جزو فرهنگ ذاتی این منطقه قرار گرفته و اکنون گذشته ها گذشته است. اکنون دیگر شهرکهای صنعتی وجود دارند و قابل احترامند و باید برای آنها هم برنامه ای برای توسعه داشت. اما واقعیت این است تا زمانی که ما صنایع بالادستی و بزرگ نداشته باشیم، شهرکهای صنعتی کوچک امکان رشد ندارند. در شهرکهای صنعتی کوچک به خاطر نوع امکانات و فعالیت شان امکان ایجاد صنایع بزرگ نیست. بنابراین اداراتی مانند منابع طبیعی و اوقاف باید کمک کنند تا به شهر صنعتی رشت زمین هایی که قبل از انقلاب مصوب بوده شده بود، اضافه کنیم تا مثلا صنایع پتروشیمی پاک ایجاد شود و در کنار آن صنایع کوچک هم ساخته شود. بهتر است متولیان استان و شخص آقای استاندار در این زمینه پیگیر باشند تا جوانان گیلانی برای اشتغال به استانهای دیگر و جنوب کشور نروند.
اما معضل گیلان تنها به اینها مختص نیست و موضوع دیگر تسهیلاتی بانکی است که هر از گاه خود مسوولان دولتی نیز به آن اذعا میکنند. بودجه ای که به گیلان اختصاص یافته می شود چندان اعداد اعجاب آوری نیست. حتی نمیتواند گره گشا باشد. زیرا در گیلان امکانات زیادی برای جذب سرمایههای کلان بخش خصوصی نیست. از این رو وامهای دولتی هم ۲۰ تا ۳۰ درصد سرمایهگذاریها را پوشش دهند.
در این رابطه رییس کانون کارفرمایان گیلان، تصریح میکند: اصل ماجرا این است که ما باید شرایطی فراهم کنیم سرمایه گذار بخش خصوصی را وارد گیلان کنیم. اگر این کار را نکنیم عملا وام ها هم به کار نمی آید. خیلی از وامهایی که پرداخت شده به این شکل بوده که وام مورد نظر تسهیلات قبلی تولیدکننده را پوشش داده است. این وامها تنها امتیازش این بود که کارانه کارمندان بانک را افزایش داده و برای منافع شخصی خود مدیران بانکها به کار آمده و برای توسعه استان تاثیری نداشته است. پولی مجدد به سرمایه گذار داده نمیشود که سرمایه در گردش ایجاد کند یا ماشین آلات بخرد. پولی که وارد گیلان میشود بالای ۷۰ درصد برای مستهلک کردن وام قبلی استفاده می شود. هر چند اسناد و مدارک نشان میدهد در ۹۵ درصد شرایط اینگونه است.
تفرق آراء، دستاورد نمایندگان گیلان
با وجود تاکید بسیاری از مسوولان گذشته تا حال گیلان در خصوص توسعه نیافتگی گیلان خصوصا در بخش صنعت میکنند اما چه عاملی باعث شده است که ما در وضعیت رکود فعلی باقی بمانیم؟
اصغر امانی رییس انجمن سرمایه گذاران و کارآفرینان منطقه آزاد انزلی و از مدیران باسابقهی صنعتی گیلان درباره فراز و فرود صنعت در گیلان به مرور بیان میکند: در سالهای گذشته نمایندگان استان گیلان شاید دو یا سه نفر سعی کردند اقداماتی انجام دهند اما چون اتفاق نظر بین آنان نبود و هماهنگی لازم هم بین نمایندگان و هم مدیران وجود نداشت، باعث شد گیلان در این شرایط فعلی قرار بگیرد. نمایندگان ما هم در هیچ دوره ای چیزی برای افتخار کردند ندارند که بگویند ما در این شرایط توانستیم چنین کاری برای رونق صنعت و اشتغال گیلان انجام دهیم هر فعالیتی بوده هر رشدی بوده واقعا به همت خود مردم بوده است. استانداران، نمایندگان، فرمانداران و مدیران گذشته اصلا نقشی در توسعه گیلان نداشتند. نمونهاش نابودی شیلات است. مگر میشود استانی که اصلا دریا ندارد و با دریا آشنا نیست عملکرد دریایی و آبزی پروری اش از گیلان بیشتر باشد. شما نگاهی به اداره شیلات انزلی بیاندازید و ببینید در این اداره چه خبر است؟ جدای از نابودی آبزی پروری و ماهیان خاویاری و… . استانهای دیگر تجریه شیلاتی نداشتند اما الان به قطب آبزی پروری تبدیل شده اند. به همین ترتیب کارخانجات بزرگی که داشتیم و تعطیل شدهاند و ما جایگزینی برای آنها نداشتیم.
عقب ماندگی گیلان در حوزه صنعت و در مقابل توسعه نیافتن کشاورزی سنتی هم مورد واکاوی بسیاری از کارشناسان قرار دارد. اینکه ما حتی نتوانستهایم در صنایع تبدیلی موفق باشیم و نه در مدرنیزه کردن کشاورزی. حتی مشخص نیست که سمت و سوی توسعهی ما کدام است؟ کشاورزی؟ صنعتی؟ یا گردشگری و…
اصغر امانی: ممکن است عدهای بگویند آنزمان شهر صنعتی رشت ۲۰۰ کارخانه داشته و الان هزار کارخانه دارد. اما این هزار تا اثر گذاریاش در اقتصاد ملی و استان ما چقدر است؟ مدیران واحدهای صنعتی از بس در بخشهای مختلف جنگیدهاند توان خود را از دست دادهاند. از یک طرف تامین اجتماعی که دارد کارفرما را قلع و قمع میکند از طرف دیگر اداره دارایی و بانکها با سودهای میلیونی ۳۰ درصد.
در این زمینه رییس انجمن سرمایه گذاران و کارآفرینان منطقه آزاد انزلی بیان میکند: ما مدیران بالادستی در سطح کشور نداشتیم. تنها یک وزیر تعاون که داشتیم و اکنون آقای نوبخت که الان هستند، مدیران دیگری در سطح بالا نداشتیم و دیگر مدیران ما نیز کم کاری کردند. اگر بخواهیم منابع گیلان و جایگاهش در ۴۰ سال پیش با دیگر استانها را مقایسه کنیم و اکنون به وضعیت گیلان در مقابل این استانها بپردازیم متوجه میشویم چه فاجعهای در گیلان اتفاق افتاده است. مردم که در این فاجعه دخیل نبودهاند. این مدیران بودند که باید سیاستگذاری درست میکردند.
وی با انتقاد از وضعیت توسعه و نگهداری بناهای شهر صنعتی رشت، ادامه میدهد: محوطهی شهر صنعتی رشت و خدمات و توسعه آن بسیار نامناسب است و عملا همین ظرفیت را هم داریم از بین میبریم. ممکن است عدهای بگویند آنزمان شهر صنعتی رشت ۲۰۰ کارخانه داشته و الان هزار کارخانه دارد. اما این هزار تا اثر گذاریاش در اقتصاد ملی و استان ما چقدر است؟ چقدر اینها توان صادراتی دارند؟ مدیران واحدهای صنعتی از بس در بخشهای مختلف جنگیدهاند توان خود را از دست دادهاند. از یک طرف تامین اجتماعی که دارد کارفرما را قلع و قمع میکند از طرف دیگر اداره دارایی و بانکها با سودهای میلیونی ۳۰ درصد. همین موضوع باعث شده بسیاری از کارخانجات ما در اختیار بانکها قرار گرفته و کارخانه تعطیل شده است. مدیریت دولتی نمیتواند موجب رونق تولید شود و چون حقوقش از دولت است تلاشی نمیکند ولی بخش خصوصی اگر تلاش نکند نمیتواند درآمد داشته باشد . بسیاری از کارخانجات قبلی از بین رفته است. شما کارخانه فرش گیلان را ببینید که تبدیل به مرکز نمایشگاهی شده است. حتی این مکان برای خود نمایشگاه مناسب نیست و قابل مقایسه با دیگر استانها نیست. توسعه اقتصادی وابسته به همگرایی منطقهای است. در استانهای توسعه یافته ابتدا چشم انداز توسعه طراحی کردند و وظایف و جایگاه نمایندگان، مدیران و … مشخص است و در نتیجه سرمایه گذار که وارد می شود میتواند با خیال آسوده حرکت کند. اما استراتژی گیلان چه هست؟ ما سالهاست در مجاورت روسیه هستیم. استراتژی صادرات ما چیست؟ آیا صنایع استان خود را صادر میکنیم؟ جز تلاش فردی و همت و مسوولیت پذیری خود تولید کنندگان گیلان، هیچ سازمانی در جهت توسعه صادرات برای بخش خصوصی گام برنداشته است.