اگر این واقعیت را بپذیریم که معنا برساختهای اجتماعی است که از طریق روابط درک میشود[۱]. پس باید رقابتی برای تثبیت نوع خاصی از دلالت میان گفتمانهای مختلف وجود داشته باشد. یعنی هر معنایی که «طبیعی» به نظر میرسد حاصل کشمکشهای تاریخی و ایدئولوژیک فراوانی است که همچنان ادامه دارد. هر پدیدهی جدید در نسبتی که با گذشته و امروز این کشمکش دارد تعریف و در قالب شکلی از مقولهبندی، جذب و هضم انواع متفاوتی از ادبیات میشود[۲]. در این میان گفتمانهای مربوط به پزشکی به دلیل ادعای «علمی» بودن و «طبیعی» انگاشته شدن خود این ادعا خنثی به نظر میرسند. این درحالی است که مفاهیم چون «درمان»، «بهبود» و «سلامت» از یکسو و روشهای متفاوتی مانند «پزشکی مدرن»، «طب گیاهی» و «طب اسلامی» از سوی دیگر، همه محل درگیری طولانی مدت برای تثبیت روایت خاصی از جهان بودهاند [۳].
پدیدهی «همهگیری ویروس کرونا» و معناهای پیرامون آن از نقاطی است که بحث بین جهانبینیهای مختلف را نه در زمینهی جدیدی و نه به شکل جدیدی ممکن کرده است. عبارت «کرونا» امروز بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ این کلمه به گوش میرسد. اوج کاربرد این کلمه در جهان حدود ۲۵ اسفند گذشته بود و حالا با شیبی تند از کاربرد آن کاسته میشود. این کاهش استفاده به معنای بازگشت این کلمه به دلالتهای پیشین خود نیست. اگرچه «کرونا» در آغاز برای ما تازگی داشت اما کاربرد این عبارت به حدود سال ۱۶۵۰ میلادی برمیگردد و از ریشهای لاتین استخراج شده است. ارجاع امروزی به کرونا بهعنوان نوعی ویروس نیز از ۱۹۶۹ میلادی آغاز شده بود. این اطلاعات آماری نشان میدهد که دلالت ویروس کرونا در همین چند ماه از معنایی تثبیتشده در گفتمان ویروسشناسی علم مدرن به میدانی جدید برای مناقشهی گفتمانهای متفاوت تبدیل شده است.
یکی از ویژگیهای اصلی رابطهی دال و مدلول، قراردادی بودن آن است. این قراردادی بودن درعین حال به معنای انگیزهمند و قابلمذاکره بودن معنی نیز هست[۴]. از اینرو همیشه طبیعیترین و خنثیترین دلالتها هم میتوانند ثبات خود را از دست داده و به زمینهی کشمکشی همهجانبه تبدیل شوند. زمانی که یک میدان گفتمانی مورد توجه یک جامعهی زبانی قرار میگیرد، متنهای تولید شده این فرصت را برای گفتمانهای مختلف ایجاد میکنند تا همچنان که سیطرهی خود را بر روی مفهوم مورد بحث افزایش میدهند، مناقشات گفتمانی پیشین را نیز «طبیعی» و «مفروض» در نظر بگیرند. ازاینرو میتوان گفت انواع متن تولید شده در ارتباط با «کرونا» با شیوهی ارجاع به «سیاستهای دولت»، «خدمات بیمارستانی» و «افراد درگیر با بیماری» معنای ویروس را در قالب «پدیدهای بیولوژیک» یا «عذاب الهی» یا «توطئهی دشمن» یا… به بحث میگذارند و روایت خود از دیگر امکانات معنایی را نیز بسط میدهند.
استفاده از استعارههای مربوط به «جنگ» در متنهای مربوط به کرونا مثالی از استراتژیهای گفتمانی «طبیعی» کننده است. ویروس بهعنوان دشمن متخاصم که شاید پررنگترین استعارهی موجود در مورد کرونا است. نشان میدهد که چگونه استفاده از مفاهیمی مانند «شهادت»، «مبارزه»، «خط مقدم» و حتی «کادر درمانی» در متنهای متنوع جدا از اینکه به توصیف وضعیتهای اخبار و حوادث میپردازد، واقعیت پیرامون ما را شکل میدهد[۵]. تصویر یک پرستار زن که قطعاً تبعیضهای فراوان جنسیتی در محیط کار و خانه را متحمل شده در دل چنین استعارههایی به «زنی از جان گذشته برای دفاع از امّت» یا «سرباز وطن» یا «فردی با ایمان» تبدیل میشود. این روایتهای ایجاد شده، مفروضات متنی قرار میگیرند که در ظاهر، خودآگاه یا ناخودآگاه به خبری در مورد ویروس میپردازد. بازتوزیع این استعاره، نظم میدان گفتمان را به نفع یک ایدئولوژی خاص تغییر میدهد؛ یعنی وضعیت استثنائی را به حفظ نظم موجود (سلطهی یک ایدئولوژی با قابلیت تکثیر و توزیع فراوان) تبدیل میکند.
پینوشت:
۱- منظور از برساختهی اجتماعی این است که انواع دانش با توجه به یک بافت اجتماعی خاص ایجاد میشود و در تناسب با منافع عاملین اجتماعی موجود در آن بافتها شکل میگیرد. برای آشنایی با این نگاه به زبان و روابط معنایی رجوع به مطالعات مربوط به پساساختارگرایی میتواند مفید باشد. برای مثال کتاب ابرساختگرایی نوشتهی ریچارد هارلند که توسط فرزان سجودی ترجمه شده است به مباحث فلسفی پیرامون این نگاه میپردازد.
۲- بهطورکلی میتوان گفتمان را تثبیت معنای درون یک قلمرو مشخص تعریف کرد. هر گفتمان همواره در کشمکش با سایر گفتمانهایی است که واقعیت را بهگونهای دیگر تعریف میکنند و دستورالعملهایی متفاوت برای کنشهای اجتماعی تدوین میکنند. ممکن است در طول تاریخ گفتمانهای طبیعی و بدون رقیب و مدعی به نظر برسند اما گفتمانهای طبیعی شده هرگز بهطور کامل مستقر نمیشوند. برای آشنایی با این نگاه به گفتمان و مفهوم میدان گفتمانی رجوع به مطالعات تحلیل گفتمان میتواند مفید باشد. برای مثال کتاب «نظریه و روش در تحلیل گفتمان» نوشتهی یورگنسن و فیلیپس به مفاهیم کلیدی تحلیل گفتمان میپردازد.
۳- برخلاف برداشت معمول ما از علم، علم بهزعم آلتوسر در جهان بیرون به دنبال شواهد نمیگردد، بلکه صرفاً حاصل یک فرایند بستهی تفسیر کردن است؛ «یک علم در لحظهی شکلگیریاش همیشه مبتنی بر مفاهیم موجود است». فوکو نیز مانند آلتوسر رابطهی بین حقیقت و علم را مردود میداند اما برخلاف او این مسئله که علم غربی باید کماکان و به طریقی غایتمند پیشرود را بدیهی تلقی نکرده و باور سنتی به پیشرفت علم را به کلی رد میکند. برای آشنایی با نگاه فوکو به تاریخ علم آثار دیرینهشناختی او بسیار جالب توجه است. کتاب «دیرینهشناسی دانش» نوشتهی فوکو که توسط نیکو سرخوش و افشین جهاندیده ترجمه شده است.
۴- به اعتقاد سوسور، نشانهی زبانی رابطهی میان دال و مدلول است و از آنجا که این رابطه اختیاری و قراردادی است پس نشانه نیز چینین ماهیتی دارد. مدلول چیزی نیست که در جهان خارج از زبان وجود داشته باشد و دال نیز صوت نیست بلکه هردو اینها پدیدههای ذهنی هستند و به نظام زبان تعلق دارند. برای آشنایی با نگاه سوسور به زبان و نشانهشناسی سوسوری آثار رولان بارت میتواند مفید باشد. کتاب «فردینان دو سوسور» نوشتهی جاناتان کالر که توسط کوروش صفوی ترجمه شده است به مباحث مطرح شده توسط سوسور پرداخته است.
۵- نسبت دادن معنا به پدیدهها در چارچوب گفتمانها موجب برساختن و تغییر جهان میشود. زبان دستاگاهی است که خلق میکند و در نتیجه جهان اجتماعی را میسازد. در عین حال، هویتهای اجتماعی و روابط اجتماعی را نیز به وجود میآورد. به این معنا که تغییر در گفتمانها وسیلهای است برای تغییر جهان. کشمکش در سطح گفتمان موجب تغییر و نیز بازتولید واقعیت اجتماعی میشود. توصیفی که فوکو از جنبهی مولد قدرت میکند در کنار نگاه دریدا به رابطهی بین لانگ و پارول فرصت چنین نگاهی به رابطهی بین زبان و واقعیت را ایجاد کرد. برای آشنایی با این نگاه رجوع به مطالعات مربوط به پساساختارگرایی میتواند مفید باشد.
منابع:
کالر، جاناتان. (۱۳۹۰). فردینان دو سوسور. ترجمه: کوروش صفوی. انتشارات هرمس.
یورگنسن، ماریا و فیلیپس، لوئیز. (۱۳۹۶). نظریه و روش در تحلیل گفتمان. ترجمه: هادی جلیلی. نشر نی.
هارلند، ریچارد. (۱۹۳۹۵). ابرساختگرایی. ترجمه: فرزان سجودی. انتشارات سوره مهر.
صفوی، کوروش. (۱۳۹۲). درآمدی بر معنیشناسی. انتشارات سوره مهر.
لکلائو، ارنستو و موفه، شانتال (۱۳۹۲). هژمونی و استراتژی سوسیالیستی، به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال. ترجمه: محمد رضایی. نشر ثالث
Fairclough, Norman (1992), Discourse and Social Change, Polity Press, Cambridge
Louis Althusser (1969), for Marx, trans. Ben Brewster, London: new left books, 183-4
Foucault, Michel (1972), the Discourse on Language, Appendix to the Archaeology of Knowledge, Translated by: Rupert Sawyet, New York.
Halliday, M.A.K (1978), Language as social semiotics: the social interpretation of language and meaning, Edward Arnold, London