گفت‌وگو هم استراتژی هم تاکتیک

0 162

مهدی بیک اوغلی- روزنامه اعتماد/

شاید تصور شود فردی که ۸ سال از ۱۲ سال گذشته زندگی خود را به خاطر فعالیت‌های مدنی، رسانه‌ای و تحلیلی در زندان بوده، باید سرشار از نفرت و کینه و خشم باشد. اما کیوان صمیمی، روزنامه‌نگار، فعال سیاسی و زندانی سیاسی در ایران که سال‌های متمادی از زندگی خود را در زندان و بازداشت و… گذرانده، هنوز تنها راه‌حل عبور از چالش‌های پیش روی کشور را حرکت در مسیر «گفت‌وگو» و دست زدن به روش‌های غیرخشونت‌آمیز و اصلاحی می‌داند. بر این اساس است که او با نقد برخی افراد و جریانات که این روزها تلاش می‌کنند، نسخه سیاسی برای ایران بپیچند به این واقعیت اشاره می‌کند که جامعه ایران در بطن جنبش‌های اصلاحی خود، نهایتا مسیر درست را انتخاب خواهد کرد و نیازی به الگوهای مبهم و نامشخص بیرونی ندارد. او می‌گوید: تنها راه نجات کشور که حتی به نفع اصولگرایان هم هست (آن‌ دسته از اصولگرایانی که سرسپردگی مالی نداشته باشند) جنبش خشونت پرهیز اجتماعی، تحزب و گسترش فعالیت‌های حزبی است. در این مدل فکری، «گفت‌وگو» که به آن اشاره کردم به مثابه زیرساخت این جنبش است. البته ما هنوز وارد این مرحله نشده‌ایم، اما ایران به‌طور کلی یک جامعه جنبشی است و در مراحل بعدی می‌توان به فضای بعدی که دستیابی به یک جنبش خشونت پرهیز و شکل‌گیری بستر گفت‌وگوی همگانی است، رسید.

 شما طی ۱۲سال گذشته (از سال ۸۸تا ۱۴۰۱)  ۸ سال را در زندان سپری کرده‌اید. بلافاصله پس از آزادی هم پرونده تازه‌ای برای شما تشکیل شده است. درباره این آیند و روند مستمر به زندان و دلیل تشکیل پرونده‌های تازه توضیح می‌فرمایید؟

به‌طور کلی، از سال ۸۸ تا ۹۴ حدود ۶سال را در زندان بودم. سپس سال ۹۴ تا ۹۸ بیرون بودم و نهایتا از ۹۸ تا ۱۴۰۱ دوباره برای پرونده آخرم در زندان بودم. بعد از آزادی از زندان اما باز هم پرونده‌ای علیه من باز شده که ممکن است باعث شود دوباره به زندان برگردم. حدود ۱۰ماه پیش (اردیبهشت ۱۴۰۱) بود که خبر رسید، قرار است خانم النا دوهان فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل راهی ایران شود. من همراه با ۴نفر از دوستان از جمله گیتی پورفاضل، احمدرضا حائری، صدرا عبداللهی و جعفر عظیم‌زاده نامه‌ای به ایشان نوشته و درخواست کردیم که برای دستیابی به درک روشن‌تری از وضعیت ایران با فعالان مدنی مستقل در ایران دیدار کند. زمانی که زندان بودم، درباره امضای این نامه از من بازپرسی شد؛ نهایتا پرونده به دادستانی تهران عودت داده شد و کیفرخواستی با عنوان اجتماع و تبانی علیه من صادر کردند. البته برداشت من این است که این پرونده با فشار برخی ارگان‌ها به جریان افتاده است.

 آیا پس از آزادی از زندان درباره این پرونده‌های جدید، احضاریه‌ای برای شما صادر شده است؟

بلافاصله پس از آزادی من، احضاریه‌ای از شعبه ۲۹دادگاه انقلاب برای من صادر شد که خودم را به دادگاه معرفی کنم. من البته به دادگاه مراجعه نکردم و اطلاع ندارم که چه فرآیندی طی شده است. فعلا پرونده‌ها در همین حد است تا احضاریه تازه‌ای برای من صادر شود.

 درباره محتوای نامه‌ای که شما امضا کردید و برای آن پرونده علیه شما تشکیل شده توضیح می‌دهید؟

پس از انتشار خبر حضور خانم دوهان در ایران، ما نامه‌ای نوشته و در آن خطاب به ایشان اعلام کردیم، تجربیات قبلی نشان می‌دهد، دولت‌های ایران در زمان حضور فرستاده‌های دبیرکل سازمان ملل و اساسا فرستاده‌های سایر نهادهای بین‌المللی، تلاش می‌کنند تصویر مورد نظر خود را به آنها ارایه کنند. پیشنهاد ما این بود، برای دستیابی به تصویری شفاف و واقعی از ایران، لازم است این دوستان علاوه بر گفت‌وگو با نهادهای حاکمیتی ایران با فعالان جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر و… هم دیدار و گفت‌وگو کنند. محور نامه امضا شده، حول این موضوع کلی بود.

 آیا چنین درخواستی را می‌توان ذیل عنوان جرم اجتماع و تبانی دسته‌بندی کرد؟ شما درخواست ارتباط با یک فرستاده بین‌المللی را داشتید و در ظاهر هیچ‌گونه ساختارشکنی یا جرم خاصی در نامه شما هم مشاهده نمی‌شود. روند پیگیری این پرونده به چه صورت بوده است؟

ببینید، من فکر می‌کنم از منظر قضات بی‌طرف، چنین عناوین مجرمانه‌ای برای چنین فعالیت‌هایی معنا نخواهد داشت. البته پرونده یکی دیگر از دوستانی که همراه با ما این نامه را امضا کرده بودند، زودتر دنبال شد. نهایتا دادگاه با قضاوت قاضی افشاری برگزار شد و در حکم دادگاه هیچ اشاره‌ای به این نامه به عنوان جرم انتسابی نشده  و مجازاتی برای آن در نظر گرفته نشده است. این فرد فعالیت‌های دیگری هم داشته است و به خاطر امضای این نامه مجازات نشده است. بنابراین فکر می‌کنم، امضای این نامه از منظر قضات بی‌طرف، جرم محسوب نخواهد شد.

 اگر موافقید از فضای پرونده‌های شما کمی فاصله بگیریم و درباره موضوعات دیگر هم  صحبت کنیم. تا چه اندازه شرایط امروز کشور، مطابق آرمان‌های سال‌های ابتدایی انقلاب است؟

تحلیل من این است که امروز با آرمان‌های سال‌های ابتدای انقلاب، فاصله زیادی داریم. شعارهای اصلی انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. اما این آرمان‌ها هنوز محقق نشده‌اند. نه استقلال مورد نظر محقق شده، نه آزادی و نه جمهوری اسلامی. باید توجه داشت تلقی عموم مردم ایران از جمهوری اسلامی در سال ۵۷، جمهوریتی مبتنی بر دموکراسی، عدالت، آزادی و… بود اما به نظرم به آرمان‌های انقلاب جفا شده و انقلاب وسیع و بزرگ و مردمی ایران که مطابق خواسته مردم و بدون دستور گرفتن از کشور خاصی به پیروزی رسیده بود، هنوز به نقطه آرمانی خود نرسیده است.

این انحراف از اهداف اولیه اما از چه زمانی رخ داد؟

این انحرافات، متعلق به امروز و دیروز و حضور یک فرد خاص و عدم حضور فرد دیگری نیست. به نظر من بعد از ۲۳بهمن ماه۵۷، برخی انحرافات آغاز شد. فکت‌های زیادی هم برای این موضوع دارم. زمانی که سردبیر ایران فردا بودم یا در نشریه نامه فعالیت داشتم و در مصاحبه‌های داخلی و خارجی‌ام بارها اشاره کرده‌ام که چه رخدادهایی باعث دوری انقلاب از اهدافش شده است. جزییات این موضوعات را هم می‌دانم که چه افراد و جریاناتی زمینه این انحرافات طی سال‌های بعد را شکل دادند. در یک دیاگرام در ایران فردا این انحرافات را به‌طور جزیی‌تر نشان دادم.

 اما برای بازگشت به مسیر درست و تحقق آرمان‌هایی که شما و برخی دیگر از فعالان سیاسی و تحلیلگران معتقدید هنوز محقق نشده‌اند چه باید کرد؟

من اولین و فوری‌ترین چه باید کرد را «گفت‌وگو» می‌دانم. تقریبا از سه سال پیش و زمانی که کانال تلگرامی‌ام را راه‌اندازی کردم، در اولین یادداشتم در کانالم نوشتم: «گفت‌وگو هم استراتژی هم تاکتیک». هنوز هم بر همین باورم که ما نباید خیلی قدم‌های بزرگ و خیلی جلوتر را برداشته یا درباره آنها صحبت کنیم. می‌بینم اخیرا عده‌ای در خارج از کشور در حال تعیین لیدر هستند. این تحرکات منطقی نیست، حرکت اصلاحی که آغاز شود  و گفت‌وگوها که شکل بگیرد از درونش محتوای لازم هم بر می‌خیزد. هر جنبش خشونت پرهیز اصلاحی، نیازمند گفت‌وگو است. برخی از این حرکت‌های خشن قابل قبول نیستند. البته این رفتارهای خشن را محکوم نمی‌کنم، چراکه این جوانان هم خود قربانی این وضعیت هستند. طبیعی است جوانی که مشکلات فراوانی را دارد و از هر طرف احساس بن‌بست می‌کند، دست به برخی اقدامات هم بزند. اما راه‌حل، گفت‌وگو و تعامل است. در کل من و شما متولی مردم نیستیم که بگوییم چه کار کنند؛ از دل گفت‌وگوهاست که قدم‌های اصلاحی لازم شکل می‌گیرد و خرد جمعی راه را نمایان می‌کند. خرد جمعی است که در هر مرحله مشخص می‌کند چه باید کرد. بنابراین چه باید کرد؛ موضوعی است که از دل گفت‌وگو و خرد جمعی شکل می‌گیرد.

شخصا برای دستیابی به این رویکرد اصلاحی چه پیشنهاداتی را دارید؟

طبیعی است در سطح کلان دیدگاه‌هایی داریم. هم در زندان و هم پس از خروج از زندان در کانال تلگرامی‌ام سرفصلی را با عنوان «جنبش اجتماعی» باز کردم. ۳۷ الی ۳۸ مقاله کوتاه درباره این رویکرد را نوشتم. در این سلسله‌مقالات جنبش اجتماعی توضیح داده‌ام که تنها راه نجات کشور که حتی به نفع اصولگرایان هم هست (آن‌‌دسته از اصولگرایانی که سرسپردگی مالی نداشته باشند) جنبش خشونت پرهیز اجتماعی، تحزب و گسترش فعالیت‌های حزبی است. در این مدل فکری، «گفت‌وگو» که به آن اشاره کردم به مثابه زیرساخت این جنبش است. البته ما هنوز وارد این مرحله نشده‌ایم، اما ایران به‌طور کلی یک جامعه جنبشی است و در مراحل بعدی می‌توان به فضای بعدی که دستیابی به یک جنبش خشونت پرهیز و شکل‌گیری بستر گفت‌وگوی همگانی است، رسید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.