آیا هنوز ماهی‌ها را با بالا رفتن از درخت می‌سنجیم؟

چالش‌های استخدام و مدیریت منابع انسانی در ایران؛

0 12

امروزه بسیاری از کسب‌وکارها، تلاش گسترده‌ای برای جذب و نگهداشت نیروهای توانمند و خلاق دارند. مدیران عموما به‌دنبال افرادی هستند که بتوانند تغییراتی عمیق و سودآور در سازمان ایجاد کنند، اما در این مسیر، بسیاری از آنان از مشکلات تکراری در فرآیند جذب و نگهداشت نیروها شکایت دارند.

زیرا افرادی که حتی تجربه و مهارت‌های کافی دارند، نمی‌توانند تاثیرگذاری مورد انتظار را داشته باشند؟ آیا مشکل در متقاضیان است یا در شیوه‌های استخدام و ارزیابی؟ و یا نقص در آموزش و توانمندسازی افراد در مدرسه یا دانشگاه؟

چالش‌های استخدام در ایران

در ایران، این چالش‌ها را بسیار پررنگ‌تر و پیچیده‌تر می‌بینیم. در بسیاری از سازمان‌ها و کسب‌وکارهای ایرانی، نه‌تنها فرآیند استخدام به طور اصولی و به‌درستی انجام نمی‌شود، بلکه ضعف در نظام مدیریت منابع انسانی، فقدان برنامه‌ریزی بلندمدت و نادیده گرفتن شایستگی‌های واقعی افراد، مشکلات بیشتری را به همراه می‌آورد. در این روند معمولا نیازهای پرسنل نیز (عمدتا مالی و رفاهی) نادیده گرفته می‌شود. حتی می‌توان گفت در سیستم‌‌های خصوصی عمده افراد در حداقل‌ها و با درآمدی نامتناسب با حجم کاری مشغول به کار هستند.

اگر خواستار کسب‌وکاری موفق و سودآور هستیم، باید دست از سنجش ماهی‌ها در بالا رفتن از درخت برداریم. این یعنی هر فرد باید در جایگاهی قرار گیرد که مهارت‌ها و استعدادهایش به بهترین شکل ممکن به کار گرفته شود.

یکی دیگر از موارد مهم در ایران، عدم شفافیت و دقت در تعریف نقش‌ها و انتظارات شغلی است. بسیاری از آگهی‌های استخدامی به جزئیات ضروری اشاره نمی‌کنند و تنها به بیان کلیاتی مانند «دارای مهارت در مدیریت» یا مثلا «مسلط به نرم‌افزارهای مرتبط» بسنده می‌کنند. این رویکرد، می‌تواند مسیر را برای ورود نیروهایی که تطابق و دانش کاملی با آن نیاز شغلی ندارند باز ‌کند.

از سوی دیگر، اغلب دیده یا شنیده می‌شود که معیارهای استخدام بر اساس روابط و توصیه‌های شخصی و نیز با تکیه بر ابزارهای غیرعلمی برای ارزیابی متقاضیان است، که این موضوع خود به کاهش کیفیت نیروی انسانی و ناکارآمدی در سازمان‌ها منجر می‌شود.

از مصاحبه‌هایی که صرفا به چند سوال کلی یا سطحی ختم می‌شوند تا تست‌هایی که استانداردهای علمی درستی را ندارند یا تحلیل‌کننده‌ی درستی از نتایج آن‌ وجود ندارد، همه‌ی اینها نشان‌دهنده ضعف در شناسایی استعدادها و توانایی‌های واقعی افراد است.

بسیاری از افرادی که در این مصاحبه‌ها بوده‌اند اذعان دارند که در زمان مصاحبه با توجه به سوالاتی که با آن مواجه شده‌اند، دید متفاوتی در خصوص کار و نیز حقوق و مزایا برایشان ایجاد شده ولی در زمان شروع و حین کار متوجه عکس آن شده‌اند و غالبا نیز از حقوق و مزایای دریافتی خود راضی نبوده‌اند.

از طرفی در چنین شرایطی، فردی که شاید در موقعیت دیگری می‌توانست عملکرد درخشانی داشته باشد، در نقش نامناسبی قرار می‌گیرد و در نهایت هم او و هم سازمان متضرر می‌شوند. به قول آلبرت انیشتین، اگر ماهی را بر اساس توانایی‌اش در بالا رفتن از درخت بسنجیم، تمام عمرش را با این باور می‌گذراند که یک احمق است.”

شکاف میان دانشگاه و صنعت

بنابراین می‌توان گفت یکی از چالش‌های جدی در ایران، شاید عدم سرمایه‌گذاری کافی بر توسعه نیروهای انسانی است. کمبود دوره‌های عملی و کاربردی در دانشگاه‌ها، دانشجویان را برای ورود به دنیای واقعی کار آماده نمی‌کند.

بسیاری از رشته‌های دانشگاهی فاقد واحدهایی هستند که مهارت‌های عملی و مرتبط با صنعت را به دانشجویان آموزش دهند. در نتیجه، فارغ‌التحصیلان با دانش تئوری بالا اما تجربه و مهارت عملی کم وارد بازار کار می‌شوند و این شکاف باعث کاهش بهره‌وری در سازمان‌ها می‌شود.

در حوزه صنعت، اغلب مشاهده می‌شود که متخصصانی (اغلب قدیمی) با وجود تجربه گسترده، دانش تئوری ضعیفی دارند. این ضعف باعث می‌شود که تجربیات ارزشمند آن‌ها فاقد استناد علمی یا چارچوب‌های استاندارد باشد. نتیجه این است که نمی‌توان به طور نظام‌مند از دانش و تجربیات آن‌ها بهره‌برداری کرد یا آن‌ها را به دیگران منتقل نمود. این در اثر نبود تعامل کافی میان دانشگاه و صنعت نیز تشدید می‌شود.

بسیاری از صنایع تمایل به انتقال نیازهای واقعی خود را به دانشگاه‌ها را ندارند و دانشگاه‌ها نیز برنامه‌های آموزشی خود را بر اساس نیازهای بازار کار طراحی نمی‌کنند. این جدایی میان حوزه علم و عمل، یکی از موانع اصلی در تربیت نیروهای کارآمد و توانمند برای آینده شغلی است.

فرهنگ‌سازمانی و توسعه پایدار

باید گفت فرهنگ‌سازمانی نیز نقش مهمی در این معادله ایفا می‌کند. در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، هنوز فرهنگ‌ کاری بر پایه دستور از بالا به پایین و نظارت سخت‌گیرانه و تنبیهی (بدون تشویق) بنا شده است. حتی اکثر شرکت‌های خصوصی مبادرت به دریافت ضمانتی از نوع چک یا سفته جهت حسن انجام کار، از کارکنان می‌کنند که البته خلاف قانون کار است.

این فرهنگ، خلاقیت و نوآوری را سرکوب کرده و باعث می‌شود که نیروهای مستعد، فرصت شکوفایی پیدا نکنند زیرا ترسی همیشگی را بر آنان القا و غالب می‌شود که باعث می‌شود اجازه اعتراض به شرایط کاری یا میزان حقوق و مزایا را نیز نداشته باشند.

استعداد و ایده نو زمانی خود را نشان می‌دهد که فرد بتواند در محیطی آرام و بدون تنش فکری و با اطمینان به وجود اعتماد به قابلیت فرد از سوی کارفرما، مشغول به کار باشد. طبیعتا فقدان چنین فضایی باعث کاهش انگیزه و دلسردی نیروها، کاهش بازده کاری افراد و حتی خروج افراد با استعداد از سازمان می‌شو که این خود کاهش راندمان شرکت را به دنبال دارد.

لازم به ذکر است که با وجود کاهش نرخ بیکاری (۸.۱% در سال ۱۴۰۲)، همچنان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی سهم قابل‌توجهی از بیکاران کشور را تشکیل می‌دهند. برای غلبه بر این چالش‌ها، نیاز به ایجاد رویکردی صحیح و متفاوت در شیوه مدیریت منابع انسانی و پرورش نیروهای متخصص و خلاق، از مؤلفه‌های اساسی توسعه پایدار، خصوصا در سازمان‌های خصوصی داریم.

در ایران، چالش‌های استخدام بسیار پیچیده‌تر است. در بسیاری از سازمان‌ها و کسب‌وکارهای ایرانی، فرآیند استخدام به‌درستی انجام نمی‌شود و ضعف در نظام مدیریت منابع انسانی، فقدان برنامه‌ریزی بلندمدت و نادیده گرفتن شایستگی‌های واقعی افراد، مشکلات بیشتری را به همراه می‌آورد.

ایجاد روندهای بازرسی بر روند کاری و استخدام در شرکت‌ها و نیز لزوم شفافیت در فرآیندهای استخدام برای متقاضیان، استفاده از ابزارهای علمی و معتبر برای ارزیابی آنها، توجه به سازگاری فرهنگی افراد با سازمان و تدوین برنامه‌هایی برای آموزش و توسعه کارآمد نیروها، از موارد ضروری هستند.

لذا، ایجاد فرهنگ‌سازمانی مبتنی بر احترام به ارزش‌های انسانی، عدالت و بهره‌وری، زمینه‌ساز محیطی خواهد بود که در آن افراد بتوانند با آزادی و انگیزه کار کنند، قطعا در جذب و ماندگاری نیروهای خلاق و توانمند موثر خواهد بود.

در نهایت، در صورتی که بخواهیم شاهد کسب‌وکارهایی موفق و سودآور باشیم، باید دست از سنجش ماهی‌ها در بالا رفتن از درخت برداریم. هر فرد باید در جایگاهی قرار گیرد که مهارت‌ها و استعدادهایش به بهترین شکل ممکن به کار گرفته شود. این راهی مهم و تعیین‌کننده برای ایجاد تحول در سازمان‌ها و در نهایت پیشرفت و پایداری اقتصادی و اجتماعی است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.