امیرحسین خالقی، دوست اندیشمند و نادیده، اخیرا طی توییتی نوشته است که اولویت فعلی کشور باید فقط و فقط تولید ثروت باشد چون بدجوری داریم از همه جا عقب میافتیم. ایشان اشاره کرده که اگرچه خوب است که فساد و رانت نداشته باشیم ولی مبارزه با فساد و رانت در شرایط فعلی نسبت به تولید ثروت اولویت بعدی است. این موضوع توجه هیات تحریریه مرور را به خود جلب کرده که واقعا اولویت اقتصادی فعلی کشور چیست؟
ابتدا یک درس از اندیشمندان برنامهریزی استراتژیک را اشاره بکنیم تا کمی با نکتهای که دکتر خالقی اشاره کرده است بهتر آشنا بشویم. در ادبیات برنامهریزی استراتژیک اشاره میشود که هر بنگاه اقتصادی، هر فرد و حتی هر کشور اولویتهای زیادی دارد و همه دوست دارند که فرضا 10 تا هدف و اولویت خیلی خوب را انتخاب و سرلوحه کار خود قرار دهند. ولی هنر برنامهریزی استراتژیک این است که از این 10 تا اولویت خوب، 9 تا را کنار بگذاریم و یکی را اولویت اصلی قرار دهیم؛ به عبارتی، هنر برنامهریزی استراتژیک درد کشیدن ناشی از کنار گذاشتن 9 تا هدف خوب و چسبیدن و بسیج همه ارکان بنگاه برای تحقق مهمترین اولویت است. این در واقع درس اول اقتصاد است؛ ما منابع کمیابی داریم ولی خواستههای نامحدودی داریم که باید این منابع کمیاب را به اولویتدارترین خواسته تخصیص دهیم. از این منظر درک میکنم وقتی گفته میشود اولویت تولید ثروت است، منظور این نیست که ناکارآمدی، فساد، رانت، سردرگمی در تصمیمگیران، تورم، بیکاری و .. اولویت نیست. بلکه منظور این است اگر اولویت اصلی را تولید ثروت قرار دهیم به طور مستقیم و غیرمستقیم ناچاریم عوامل و موانع سرراه تولید ثروت را رفع کنیم.
با این نگاه، مساله اصلی اقتصاد ایران جابجایی فلان وزیر نیست، اگرچه ناکارآمدیاش جای خود قابل بررسی است؛ مساله اصلی اقتصاد ایران دلارزدایی نیست! اگرچه در دنیا به موضوع هژمونی دلار پرداخته می شود؛ مساله اصلی حذف 4 صفر از پول ملی نیست و خیلی مسائل دیگر از این دست.
فهم بنده این است که انباشت ناکارآمدیها که منجر شده است به تورم بالا، رکود، بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی، خطر ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، رشد پایین اقتصادی و عقب افتادن از کشورهای همرده و به ویژه همسایگان، همه از این مساله نشات میگیرد که اولویت اصلی ما تولید ثروت نیست. قصد این را ندارم که ریشههای تورم و نقدینگی بالا که از مسیر ناترازی بانکها و کسری بودجه ساختاری و بلندمدت است را کتمان کنم ولی میتوان اذعان کرد که اگر اولویت اصلی تولید ثروت بود همه ارکان تصمیم گیر و تصمیمساز و سیاستگذار برنامهها، گفتهها و موضعگیریهای خود را در راستای تولید ثروت میدانستند و نه مسائل حاشیهای.
حتی در غیاب تفکر تولید ثروت، مبحث عدالت و فقرزدایی نیز که همواره جای ثابتی در شعارهای انتخاباتی و سخنرانی سیاستمدارن دارند نیز عملا جز شعار، جامه عمل به خود نمیپوشد. چرا؟ تعبیر بنده در اینطور مواقع این است که مبحث عدالت و رفع فقر در غیاب تولید ثروت، در واقع نادیده گرفتن ایده بزرگ کردن کیک اقتصاد است. وقتی کیک اقتصاد بزرگ شود(همان مفهوم تولید ثروت یا رشد اقتصادی) از رهگذر این بزرگ شدن، مازادی ایجاد میشود که بر اساس این مازاد میتوان به فقرزدایی هم رسید. ولی وقتی تولید ثروتی رخ ندهد در واقع کیک اقتصاد ثابت مانده است؛ تلاش برای تحقق شعارهای فقرزدایی در واقع منجر به برداشت اجباری از جیب دیگران برای رفع فقر است که تحمیل تورم به آحاد مردم یکی از نتایج آن است.
وقتی میگوییم اولویت تولید ثروت باشد، یعنی مناسبات داخلی و خارجی باید متمرکز بر بزرگتر شدن کیک اقتصاد کشور شود. مناسبات داخلی خود را در جاهایی مثل تسهیل کسب و کار و رفع موانع از سر راه کارآفرینان و تولیدکنندگان متبلور میسازد. متاسفانه وقتی اولویت رفع موانع تولید به شعار تبدیل میشود، در عمل بسیاری از متولیان که به دنبال رفع موانع تولید هستند، خود دستگاه ذیربطشان در واقع مانع اصلی سر راه تولید هستند. از این منظر میتوانم همدلی کنم با دکتر خالقی که چرا این را اولویت قرار میدهد؛ چه اینکه این اولویت همچون چتری قابلیت بسیج کنندگی همه ارکان تصمیمگیر را دارد. امری که متاسفانه بسیار از آن دور هستیم!
اگر هدف تولید ثروت باشد، به تورم بالا که عدم اطمینان به کسب و کارها تزریق میکند، حساس می شویم.
اگر هدف تولید ثروت باشد، به مساعد بودن فضای کسب و کار حساس میشویم.
اگر هدف تولید ثروت باشد، اولویت مناسبات خارجی کشور را در راستای آن تنظیم میکنیم.
اگر هدف تولید ثروت باشد، قوانین مخل کسب و کار شناسایی و برچیده میشوند.
اگر هدف تولید ثروت باشد، مدیران و وزرا و متولیان استانی و کشوری، بر اساس کارآمدی در این شاخص ارزیابی میشوند.
اگر هدف تولید ثروت باشد، برنامههای تولیدی رسانه ها(بطور خاص ملی) معطوف به آسیبشناسی موانع تولید ثروت میشود.
اگر هدف تولید ثروت باشد، عرصههای اقتصادی و مدیریتی جولانگاه متخصصان میشود نه صرفا سرسپردگی و دوستی.
اگر هدف تولید ثروت باشد، اگر و اگر
در مجموع با توضیحاتی که دادم، بنده با دکتر خالقی همدلم که اولویت تولید ثروت و بزرگ شدن کیک اقتصاد است و از رهگذر این بزرگ شدن سرریز و مازاد ایجاد شده به کمک رفع فقر خواهد آمد. لیکن چیزی که از مشاهدات چندین ساله بنده از قوانین و شعارها و اقدامات و موضعگیریهای متولیان قابل بیان است، تنها موضوعی که در عمل، اولویت ندارد، تولید ثروت است.