انتخابات شاید؛ انتخاب حتما

45

شرکت یا عدم شرکت در انتخابات از دغدغه‌های سیاسی سال‌های اخیر در جامعه ما محسوب می‌شود که در آستانه برگزاری هر انتخابات با شدت و جدیت بیشتر در محافل عمومی و خصوصی مطرح و موافقین و مخالفین آن به طرح دیدگاه‌های خود می‌پردازند .

 

اگر انتخابات را همچنان که در اصل هست یا باید باشد، به معنی مسالمت آمیزترین روش تفویض یا انتقال قدرت سیاسی بدانیم، قاعدتا هیچ عقل سلیمی با اساس آن مخالفت نخواهد داشت. بنابراین مخالفت با انتخابات در برخی جوامع و برخی مقاطع به معنی مخالفت با ضرورت و کارایی این ابزار مدرن سیاسی نیست. مخالفتی اگر هست به مکانیزم‌های اجرایی انتخابات برمی‌گردد که بعضاً ماهیت آنرا دگرگون و آن را از کارکرد واقعی خود دور ساخته است.

چنانکه نمونه‌های فراوانی از آن را در حکومت‌های خودکامه خاورمیانه و آمریکای لاتین می‌توان دید .در این حالت انتخابات در واقع پوششی دروغین از مردم سالاری برای تداوم قدرت یک فرد یا یک یا یک گروه سیاسی محسوب می‌شود و طبعا فاقد جدابیت کافی برای جلب مشارکت عمومی خواهد بود.

در نمونه‌های افراطی این رویکرد گاه مواردی دیده شده که برای ناظر بیرونی به نمایشی مسخره بیشتر شبیه است تا حتی یک انتخابات صوری. از جمله و به عنوان نمونه انتخاباتی که در عراق زمان صدام حسین در سال ۲۰۰۲ یک سال قبل از سقوط وی برگزار و در آن او با مشارکت تقریبا کامل مردم و با ۱۰۰ درصد آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد.

 

در این گونه از شبه انتخابات برخلاف انتخابات واقعی آنچه مهم است صرفاً نمایشی از صندوق رأی و رأی گیری است و آنچه اساساً موضوعیتی ندارد اصل انتخاب و رأی است. در چنین شرایطی طبعاً شرکت در انتخابات بلا موضوع بوده و افکار عمومی هم نسبت به آن بی‌تفاوت و بلکه مخالف خواهد بود هرچند اوج تراژیک ماجرا آنجاست که معمولا در چنین سیستم‌هایی برای کامل شدن این نمایش کمیک شرکت در انتخابات به صورتهای مستقیم یا غیر مستقیم اجباری هم هست.

 

البته شکی نیست که در کنار چنین نمایش‌های رسوایی از تمسخر مردم سالاری؛ نمونه‌های انتخابات آزاد با بالاترین استانداردهای دموکراتیک نیز کم نبوده و نیست. در حد فاصل این دو نقطه متضاد نیز طیفی وسیع و متنوع از انتخابات با درجه آزادی‌های متفاوت قرار دارد.

آنچه از این مقدمه می‌توان نتیجه گرفت این است که انتخابات همانند هر پدیده اجتماعی دیگری صورتی دارد و معنایی که اگر معنا را از آن بگیرند تنها صورتی بلکه صورتکی‌ باقی می‌ماند بی سود و اثر به مانند جسدی به جا مانده از آدمی .

این روح و معنا‌ی انتخابات همان قدرت و امکان انتخاب است که با وجود آن انتخابات معنا می‌یابد و در فقدان آن تنها نمایشی خواهد بود بی‌محتوا که نه فقط برای جامعه حتی برای حاکمان و گردانندگان آن نمایش نیز سودی به همراه ندارد.

تامین این معنا و فراهم ساختن امکان انتخاب مستلزم مقدمات و شرایطی است که مهمترین آنها عبارتند از :

۱- همه افراد واجد شرایط باید بتوانند بدون فشار و تهدید، آزادانه رأی دهند.

۲- فرایند ثبت نام و تأیید نهایی کاندیداها بدون تبعیض و به صورت شفاف و در چهارچوب قوانین صورت پذیرد.

۳- زمینه حضور و شرکت همه شهروندان واجد شرایط بدون تبعیض و محدودیت فراهم باشد.

۴- هر رأی باید ارزش برابر با دیگر آرا داشته باشد .

۵- فرایند انتخابات به گونه‌ای باشد که همه مراحل آن از ثبت نام رأی‌دهندگان تا شمارش آرا، قابل نظارت عمومی باشد.

۶- سازمان‌ها و نهادهای مسؤول برگزاری انتخابات باید بی‌طرف و بدون تعصب عمل کنند.

۷- امکان نظارت بر فرایند انتخابات برای نمایندگان کاندیداها و رسانه‌های گروهی وجود داشته باشد.

۸- مکانیزم‌هایی برای ثبت و پیگیری قانونی اعتراضات وجود داشته باشد.

۹- اطلاعات کافی درباره روند انتخابات، نامزدها و برنامه‌های آن‌ها و همچنین آموزش‌های لازم برای شرکت در انتخابات به شهروندان ذینفع ارائه شود.

۱۰- در استفاده از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات کاندیداها مساوات و عدالت رعایت شود.

 

رعایت این معیارها می‌تواند تضمین‌کننده برگزاری یک انتخابات واقعی و دموکراتیک باشد و به هر نسبت که این شرایط رعایت نشود به همان نسبت انتخابات از هدف ماهوی خود دور و از محتوی خالی خواهد شد. باز خورد این خالی شدن از محتوا در هر جامعه بسته به کیفیت و سطح آزادی انتخاب و شرایط همبستگی اجتماعی و توسعه سیاسی در آن می‌تواند از سرخوردگی و یاس عمومی تا تحریم سازمان یافته متفاوت باشد.

 

تحریم انتخابات فعالیتی است سیاسی و به معنای خودداری عمدی یک گروه یا جمعیت از شرکت در انتخابات به منظور اعتراض به شرایط موجود یا بیان نارضایتی از فرآیند انتخاباتی است. نمونه‌های موفق و ناموفق بسیاری از این اقدام در کشورهای مختلف تجربه شده است.

مدافعان تحریم انتخابات معمولا یک یا چند مورد از نتایج زیر را از اقدام خود انتظار دارند :

۱-کاهش مشروعیت منتخبین از طریق کاهش نرخ مشارکت.

۲-ایجاد فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های سیاسی و اقتصادی علیه حاکمیت.

۳- تقویت اپوزیسیون و کمک به انسجام و تقویت گروه‌های مخالف.

۴- الزام حاکمیت به تغییر سیاست‌ها یا اصلاح فرآیند انتخابات.

۵ -افزایش تنش‌ها و ایجاد ناآرامی‌های اجتماعی .

 

با این حال تحریم، انتخابات دارای کارکردی دو سویه است و گاه ممکن است به جای دست آوردهای فوق؛ به نتایجی متضاد با اهداف خود منتهی شود. نتایجی از قبیل:

۱-کاهش تاثیرگذاری جامعه که در عمل به افزایش قدرت هیأت حاکمه منجر شود.

۲- از دست دادن فرصت‌ مشارکت تحریم‌کنندگان در اصلاحات سیاسی و اجتماعی لازم.

۳- تحریم بویژه در صورت کاربرد پیاپی ممکن است نارضایتی عمومی را به شکل پایداری تقویت کند بدون اینکه راه‌حلی برای تغییر وضعیت ارائه دهد.

 

بنابراین تحریم انتخابات یک ابزار سیاسی مهم است که می‌تواند تاثیرات مختلفی داشته و بسته به شرایط و نحوه اجرای آن، نتایج متفاوتی به بار آورد.

در ارزیابی رویکرد تحریم انتخابات که این روزها از سوی برخی عناصر سیاسی در ایران مطرح و تبلیغ می‌شود لازم است چند نکته را در نظر داشت :

۱-تحریم انتخابات در غیاب نیروهای سیاسی فعال و سازماندهی شده و بدون تعیین اهداف مشخص و معین؛ از مولفه‌های لازم برای یک اقدام مؤثر سیاسی برخوردار نیست.

۲-تحریم انتخابات عموما در شرایط بن بست کامل و به عنوان آخرین راه حل سیاسی پیشنهاد می‌شود ولی امروزه در ایران تجربه ناکارآمدی سیاست یکدست سازی ؛ می‌تواند موجب اجتناب حاکمیت از تداوم بن بست و زمینه ساز گشایش‌هایی هرچند محدود در فضای سیاسی باشد.

 

۳-تجربه نشان داده که ساختار قدرت در ایران به گونه‌ای است که تحریم بیش از آنکه عامل فشار مؤثر بر حاکمیت باشد؛ عامل حذف نیروهای تحول خواه از عرصه اثرگزاری سیاسی بوده است.

بنابراین علیرغم فاصله قابل توجه انتخابات در ایران با استانداردهای لازم و وجود انتقادات فراوان به مکانیزم اجرایی آن به نظر می‌رسد به دلایل فوق؛ نسخه تحریم انتخابات در شرایط فعلی ایران راهکاری مؤثر نیست .

 

در حال حاضر مدافعان تحریم بدون ارائه برنامه مدون از اهداف و مراحل بعدی اقدام خود و بدون ارائه چشم‌اندازی روشن و مشخص و عمل گرایانه از نتایج تحریم و بدون هیچ سازماندهی سیاسی که ضمن انسجام نیروها؛ اهداف تحریم را در دالانهای سیاست و قدرت پیگیری کرده و صرفا می‌کوشند با اتکاء به تبلیغات مداوم تحریم انتخابات را به صورت حرکت توده‌ای و هیجانی مردم ایجاد و از آن بهره برداری‌های کوتاه مدت تبلیغاتی داشته باشند. امری که موجب می‌شود تحریم‌ها حتی اگر تاثیری کوتاه‌مدت داشته باشند در عمل ناتمام مانده و نتایج ملموس و پایداری به بار نیاورند.

در هر حال و از آنجا که شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نهایتا تصمیمی شخصی است شاید برای شرایط فعلی ایران بتوان این توصیه کلی را به تک تک هموطنان داشت که در هر انتخاباتی شرکت کردن یا شرکت نکردن در رأی گیری بسته به میزان تنوع گرایشها‌ی سیاسی و میزان واقعی بودن رقابت‌ها می‌تواند با اما و اگر و شاید همراه شود ولی هرگاه که امکانی برای انتخاب وجود دارد؛ استفاده از این امکان حتما لازم است هرچند دایره انتخاب محدود و انتخاب صورت گرفته با کمال مطلوب فاصله داشته باشد.

 

نظرات بسته شده است.