گیلان، سرزمینِ درختانِ به خاک افتاده؛

اوقاف، درختان امامزاده‌هاشم را سر برید

0 ۱۱

در گیلان، درختِ ایستاده هم متهم است. چه هیرکانی باشد چه خارج از محدوده آن. قطع درختان کهنسال گیلان، بار دیگر از نقطه‌ای آغاز شده که انتظار می‌رفت پناه طبیعت باشد. این بار اداره اوقاف و امور خیریه استان، به بهانه‌هایی مانند خطرآفرین بودن، توسعه صحن، سنگ فرش و احیانا قبر فروشی، بین ۱۵ تا ۲۰ اصله درخت چند صد ساله را با مجوز منابع‌طبیعی در محوطه بقعه امام‌زاده هاشم سر بریده و قطع کرده است. ظاهرا در سال‌های اخیر، درختان زیادی در محوطه این بقعه به همین صورت قطع و نابود شده‌اند. 

 

گیلان ۹۵۰ امامزاده دارد و امامزاده‌ هاشم یکی از این بقاع است. این بقعه در ۳۵ کیلومتری مسیر رشت – قزوین و در دل روستایی در دامنه کوه‌های جنگلی دهستان سراوان واقع شده است. بعضی از درختان آزادی که قطع شدند چند صد ساله با قدمت بیش از ۱۵۰ و ۲۰۰ سال بودند که گفته شده پوسیدگی هم نداشتند. درختان آزاد از گونه‌های مهم هیرکانی‌ هستند.

 

هیچ ارگانی حق بریدن درختان آزاد را ندارد، اما اداره اوقاف و امور خیریه گیلان، به‌بهانه محوطه‌سازی و ساماندهی این درختان را قطع کرده است. ظاهرا ۱۵ سال پیش هم اوقاف گیلان به‌بهانه محوطه‌سازی چندین اصله درخت دیگر را قطع کرده بود.

 

این نخستین‌بار نیست که درختان در گیلان قربانی توسعه می‌شوند. سال‌هاست قطع درخت نه تنها در شهرها بلکه در ییلاقات، کوهستان‌ها و روستاهای استان، برای جانمایی مهاجران، به سریالی با پایان باز بدل شده است. یک روز توسط قاچاق‌چیان، روزی به بهانه ویلاسازی، روز دیگر به بهانه سدسازی، یا با عنوان جاده‌کشی و حالا با برچسب توسعه صحن و فروش قبر آن هم چسبیده به جنگل‌های هیرکانی سراوان.

 

در این میان، الگو تقریبا همیشه یکسان بوده است. درختانی که قطع می‌شوند و بعد از آن منابع‌طبیعی یا سایر ادارات، وعده برخورد با تخلفات را می‌دهند، یا مانند همین اتفاق اخیر در روستای سرک که درختان هیرکانی برای شهرک ویلایی “بهشت” قطع شدند، استانداری بیانیه صادر کرد و پای مجوزات مشکوکی که توسط جهاد کشاورزی، منابع‌طبیعی و شرکت آب منطقه‌ای صادر شده به قضیه باز شد.

 

اتفاقی که روز دو روز قبل در محوطه بقعه امام‌زاده هاشم رشت رخ داده و دهیاری با صدور بیانیه‌ای خود را از ماجرا کنار کشیده است و متولی بقعه از پاسخگویی فرار می‌کند، از جنس اتفاقاتی است که همه تقصیر آن را بر گردن دیگری می‌اندازند و نهایتا کسی پاسخگو نیست. بدون شک با این روندی که در گیلان پیش گرفته شده، قطع درختان کهنسال بدون پاسخ‌گویی روشن و بی‌اعتنا به ارزش اکولوژیک جنگل‌ها که نه فقط سرمایه گیلان، بلکه میراث طبیعی ایران و جهان‌اند، هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

 

ظاهرا در گیلان، از دستگاه‌ اجرایی گرفته تا سرمایه‌داران غیربومی که با زدو بند برای ویلاسازی مجوز می‌گیرند و می‌سازند تا متولیان اماکن مذهبی، برای خود حق دخل و تصرف در طبیعت قائل شده‌اند؛ در حالی‌که نظارت موثر و بازدارنده‌ای وجود ندارد، قطع درخت در گیلانی که فقط در سال ۱۴۰۴ بارها و بارها شاهد آن بوده، دیگر تخلف موردی نیست، به روندی نهادینه‌شده تبدیل شده است که هر بار نامی تازه بر آن می‌نهند.

 

اوضاع در گیلان به قدری بغرنج شده که، مهاجرت غیربومیان، ویلاسازی در اراضی کشاورزی و تغییرکاربری چنان سرعت گرفته که دیگر حتی نمی‌توان تخلفات را شمرد چه برسد به برخورد قانونی. همین حالا روزانه صدها تن زباله پای درختان و در دل جنگل‌های هیرکانی سراوان رشت دفن می‌شود.

 

بر اساس آمار اعلامی از سوی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع‌طبیعی، در دهه ۹۰ سالانه به ‌طور متوسط ۱۴ هزار هکتار از جنگل‌های ایران سوخته‌اند. طبق همین گزارش، سالانه ۱۲۵ هزار هکتار جنگل در کشور تخریب می‌شود که سهم جنگل‌های شمال ۴۵ هزار هکتار یعنی ۳۶ درصد آن است.

 

وقتی ۳ هزار اصله درخت، بدون مجوز در شفارود پاک‌تراشی می‌شود و یا قطع صدها اصله درخت برای جاده‌کشی سد پلرود و ده‌ها موردی که با ابعاد مختلف هم‌اینک در گیلان اتفاق می‌افتد، چطور می‌توان انتظار داشت تخریب جنگل‌ها متوقف شود. آن هم در زمانه‌ای که اراده و مسئولیت‌پذیری در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری این چنین غایب است؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.