شهرزاد همتی- روزنامه شرق/
به نام خداوند رنگینکمان، این قایق را ساختم برای جشنواره جابربنحیان و میخوام الان امتحانش کنم تا ببینم کار میکنه یا نه… تصویرها محو میشوند، این بار کودک قصه، قایقی در دستش نیست، میان پارچهای سیاه خوابیده و صدای ضجه از اطرافش میآید، یخها روی تن بچهگانه زیبایش، با خون رقصان پایین میریزند… تیر، ریهاش را جلوی چشمان مادر و برادر دوسالهاش سوراخ میکند و کیان به سمت خداوند رنگینکمان پرواز میکند.
در لحظه نگارش این گزارش، حدود دو ساعت از مراسم تدفین کیان پیرفلک، کودک ۹ساله اهل ایذه میگذرد. پدر او با هوشیاری پایین در بیمارستان گلستان بستری است. هرچند طبق گفته عموی کیان به «شرق»، روز گذشته به گفته پزشکان شرایط پدر پایدارتر بود اما او در حال جدال با مرگ و زندگی است. چهارشنبهشب با اصابت چند تیر، یک زندگی به آتش و خون کشیده شد و مادر کیان تا ابد لحظه جاندادن پسرک خوشسیمایش را فراموش نمیکند و کل ایران با یخهای روی پیکر کیان آب شدند و به زمین ریختند.
خداوند بخشنده مهربان/ روایتهای رسمی و غیررسمی
رضا شریعتی ۲۵ساله، کیان پیرفلک ۹ساله، اشرف نیکبخت ۴۵ساله، آبتین رحمانی ۱۳ساله، علی مولایی و دو نفر با هویت نامعلوم افرادی هستند که جان شیرینشان در حادثه ایذه از دست رفت. روایتها حتی در خانواده کیان پیرفلک یکسان نیست. پدربزرگ کیان میگوید ماجرا تروریستی بوده اما مادر کیان که در ماشین حضور داشته، چه پیش از خاکسپاری، چه در روز خاکسپاری و چه در صفحه اینستاگرامی خود مأموران لباسشخصی را متهم به رگباربستن ماشینی میکند که خانوادهاش در آن بودهاند. این تنها روایت مادر کیان پیرفلک نیست، بلکه خانواده شهدای دیگر این واقعه نیز روایتی متفاوت از روایات رسمی درباره فاجعه ایذه دارند.
بعد از این واقعه، یک بیانیه از سوی داعش مبنی بر قبول مسئولیت این حادثه از سوی این گروه تروریستی منتشر شد اما با انتشار اخباری مبنی بر جعلیبودن این بیانیه، بیانیه از روی سایت ایرنا حذف شد. روز گذشته در مراسم تشییع شهدای ایذه، استاندار خوزستان از دستگیری عوامل مرتبط با حادثه تروریستی در ایذه خبر داد. خلیلیان با بیان اینکه در ۲۵ آبان یک واقعه تلخ به وقوع پیوست و عدهای با سوءاستفاده از هیجانات برخی از جوانان و مطالباتی که داشتند، در میان آنها شروع به تیراندازی کردند، گفت: «متأسفانه در این حادثه تعدادی از هموطنان به شهادت رسیدند که بلافاصله بعد از این حادثه، بررسی آن در دستور کار مقامات انتظامی و امنیتی قرار گرفت و درحالحاضر ۱۱ نفر از افرادی که در این قضایا دست داشتند، دستگیر شدند. یکی از آنها قصد داشت از طریق مرکز یکی از استانهای شمال غربی از کشور خارج شود و با رفتن به اروپا خود را درواقع به کشورهای فرانسه یا آلمان برساند که دستگیر شد و ما خواستهایم به استان ارجاع داده شود تا با همکاری همه افرادی که مسئول این کار هستند و افراد بازداشتشده، پازل طراحی این جنایت در کشور که در واقع سردمداران آنها خارج از کشور هستند، به خوبی پیگیری و عوامل به مردم معرفی شده و زوایای مختلف آن روشن شود». محسن رضایی بهعنوان یکی از حاضران در مراسم خاکسپاری شهدای حادثه تروریستی ایذه نیز اظهار کرد: «دو، سه نفر از مسببان این حادثه تروریستی درحالیکه میخواستند از مرز ماکو خارج شوند، دستگیر شدند و درحال بازگشت به سمت اهواز هستند. مطمئن باشید هرکسی که در این حادثه دخالت داشته است، هر که باشد و در هر سوراخی رفته باشد، او را دستگیر خواهیم کرد و از او انتقام میگیریم. از مسئولان قضائی میخواهم که افراد جنایتکار را به ایذه بیاورند و در مقابل چشم مردم مجازات کنند تا بدانند ایذه قهرمان همیشه سرپای خود ایستاده است و با دادن چند شهید خم نمیشود و مسیر تاریخی خود را ادامه خواهد داد و بههیچوجه در برخورد با مسببان کوتاهی نخواهد شد. معاون اقتصادی رئیسجمهور بیان کرد: خود من که به نمایندگی از رئیسجمهور در ایذه حضور پیدا کردهام، کار را دنبال خواهم کرد. به چه جرمی مردم خوب ایذه را به رگبار بستهاند؟ مردم ایذه همیشه یکی از کانونهای تاریخساز قوم بختیاری بودهاند و از آزادکردن مشروطه تا حادثه ۱۵ خرداد، ۲۲ بهمن تا بیرونکردن صدام از سرزمینهای ایران اسلامی نقش داشتند. مگر دشمن میتواند ایذه را با شکست مواجه کند؟ مگر میتواند در چهره نورانی مردم ایذه غم و غصه به وجود بیاورد؟.»
وی تأکید کرد: «معترضان حق دارند حرفشان را در این کشور بزنند و این حق مردم است. اصلا انقلاب آمده است تا صدای مردم به گوش دولتمردان برسد. همانطور که مردم در انتخابات مشارکت دارند، در طرف دیگر هم اگر حرفی دارند، انقلاب به آنها گفته است بهصورت مسالمتآمیز و قانونی حرف خود را به گوش دولتمردان برسانید. اما دشمن پشت سر معترضان قرار گرفته است و در حادثه تروریستی ایذه از دو سمت به سوی یک میدان تیراندازی میکنند. درحالحاضر سه نفر بسیجی زخمی شدهاند و در بیمارستانهای اهواز تحت بررسی هستند. من به دوستان میگویم چرا این فیلمها را پخش نمیکنید؟ و چرا موتورسوارهایی را که ۲۴ ساعت قبل به دوربینها تیراندازی کردند و آنها را خاموش کردید، نشان نمیدهید؟ که به من میگویند درحال شناسایی و دستگیری این عوامل هستیم. من به آنها گفتم اکنون مسئله فضای مجازی و جنگ در افکار عمومی یک جنگ بسیار مهم است و شما نباید به خود اجازه دهید اطلاعات این عوامل را به مردم ندهید. باید کارهای اطلاعاتی خود را انجام دهید اما به مردم هم بگویید موتورسوارانی ۲۴ ساعت قبل آمدند و دوربینها را با تیراندازی خاموش کردند و با توجه به اینکه عکس آنها را دارید به مردم نشان دهید. موتورهای نیروی بسیجی را تکهتکه کردند و باید سه بسیجی را که در این حادثه مجروح شدهاند، نشان دهید تا مردم بدانند چگونه بسیج، سپاه و ارتش در کنار مردم در خون خود میغلتند». همچنین معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز از ترخیص چهار نفر از مصدومان حادثه تروریستی ایذه خبر داد. دکتر حبیب حیبر، با اشاره به آخرین وضعیت مجروحان حادثه ایذه اظهار کرد: تاکنون ۱۴ بیمار به بیمارستانهای شهرهای تابعه علوم پزشکی اهواز اعزام و بستری شدند که چهار نفر از این تعداد به صورت سرپایی درمان و ترخیص شدهاند. وی با بیان اینکه تاکنون پنج نفر از این مصدومان تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند، افزود: حال چهار نفر از این مصدومان وخیم است.
خداوند سنجاقک رنگرنگ/ روایت یک روزنامهنگار در ایذه درباره تراژدی مرگ کیان پیرفلک
محسن فرهادی باجولی، روزنامهنگار اهل ایذه، در گفتوگو با «شرق»، جزئیاتی از حادثه روز چهارشنبه در شهرستان ایذه را روایت کرده و میگوید: «هیچ چیزی را نمیتوان به صورت قاطع تأیید یا تکذیب کرد. وقتی منابع خبری رسمی اعلام میکنند درست ۲۴ ساعت پیش از این فاجعه، دوربینهای میدان هلالاحمر با سلاح جنگی از کار افتاده بود و هیچ فیلمی از واقعه وجود ندارد، چگونه میشود درباره این ماجرا با قطعیت صحبت کرد؟ حتی روایتهای خانواده پیرفلک نیز با یکدیگر متفاوت است. پدربزرگ و دایی کیان اقدام را تروریستی میدانند؛ مسئلهای که به گفته استاندار خوزستان، ۱۱ نفر به دنبال آن بازداشت شدند. اما هیچ جریان خاصی از داعش تا جیشالعدل یا هر جریان تروریستی دیگری هنوز مسئولیت این ماجرا را نپذیرفته است. اما روایت یک طرف دیگر ماجرا، روایت مادر کیان است؛ روایتی که میگوید مأموران شخصی فرزندم را کشتهاند.
او با بیان اینکه این فاجعه را باید از ابعاد دیگری بررسی کرد، گفت: «فاجعه اینجاست که من دو ماه پیش یک جلسه داشتم. من در این جلسه به مشاور استاندار گفتم این فرماندار، اصلا صلاحیت فرمانداری ندارد. دلیلش را نیز میتوان در حوادث پیدرپی که در ایذه اتفاق میافتد، دریافت. در آن جلسه گفتم بررسی کنید و ببینید فقط در زمان این آقا چند درگیری مسلحانه در ایذه رخ داده است». او در ادامه افزود: «بهعنوان مثال سال گذشته شهردار شهر دهدز در شهرستان ایذه در درگیری مسلحانه بیگناه کشته میشود. شهردار درحال خوردن غذا در یک رستوران بود که حین یک درگیری مسلحانه بین اراذل و اوباش و مأموران کشته میشود. من پس از این واقعه گزارشی تهیه و منتشر کردم و در آن از ضعف فرماندار ایذه که درواقع رئیس شورای تأمین در ایذه است، صحبت کردم. آن زمان ایذه فرمانده انتظامی نداشت. بعد از این اتفاق تلخ، فرمانده انتظامی ایذه منصوب شد. ما آنجا گفتیم چرا کسی را که یک روز سابقه فرمانداری ندارد، فرماندار شهرستانی حساس در خوزستان میکنید؟ شهرستانی مثل ایذه که چه در مسائل اجتماعی و چه سیاسی یک شهرستان استراتژیک است و هر موضوعی که در آن رخ میدهد، فقط دامان ایذه را نمیگیرد.»
او در ادامه افزود: «یک سال بعد از این ماجرا، یعنی همین دو ماه پیش این آقا سرپرست فرمانداری ایذه بود، حداقل او را عوض میکردند، نه اینکه از سرپرست به مسئول تغییر سمت پیدا کند.»
فرهادی تصریح کرد: «یک اتفاق به این شکل در ایذه رخ میدهد. عدهای آمدند و عزیزان مردم را کشتند. کار هر کسی که هست، اصلا داعش، جیشالظلم، جیشالعدل یا… . چه میشود که بهراحتی عدهای میآیند در شهر و مردم را به رگبار میبندند و میروند؟ آیا غیر از ضعف رئیس شورای تأمین و فرماندار شهرستان است؟ چند اتفاق بیفتد تا این مسئله برای آقایان مسجل شود؟ از زمان کرونا تاکنون چند درگیری مسلحانه در شهرستان ایذه رخ داده است؟ چرا این اتفاق به این راحتی در ایذه میافتد؟
او با بیان اینکه امروز هم واکنش مادر کیان مسئله را کاملا متفاوت کرد: «روایتها از اصل ماجرا تقریبا مشابه است. طبق منابعی که ما داریم، ماشینها درحال حرکت در چهارراه هلالاحمر بودند، پلیس به ماشینها اجازه ورود به خیابانهایی را که معترضان در آن تجمع کرده بودند، نمیدهد. ماشین خانواده پیرفلک هم بنا بر دستور پلیس از مسیر بازمیگردد و تیراندازی رخ میدهد و روایتهای متفاوتی که در این زمینه ذکر شد». او با بیان اینکه پیکر کیان برای وداع با مادر به خانه پدری برده شده، میگوید: «اصلا ماجرا ربطی به سردخانه نداشت و آنها بعد از وداع پیکر را به سردخانه منتقل کردند.»
خداوند پروانههای قشنگ
مهرداد پیرفلک، عموی کیان، تمایلی به گفتوگو درباره نحوه شهادت برادرزادهاش ندارد. او با بیان معذوریتهایش از گفتوگو درباره وضعیت پدر کیان به «شرق» گفت: «برادرم در بیمارستان گلستان بستری است، متأسفانه شرایط خوبی ندارد؛ اما امروز پزشکان گفتند کمی بهتر است». او همچنین درباره مادر کیان نیز گفت: «شما خودت بچه داری؟ فکر کن بچه نازپروردهات را با آن وضعیت بکشند، دیوانه میشوی، ممکن است دست به هر کاری بزنی، این مادر مگر این تصویرها از ذهنش پاک میشود؟ تو اگر مادری میدانی و نباید حال مادر کیان را بپرسی، مادر کیان کمرش شکسته…». هیچ روایت دقیقی از نحوه تیراندازی به ماشین خانواده پیرفلک وجود ندارد. درحالحاضر تشییع شهدا به پایان رسیده و تلاش خبرنگار «شرق» برای صحبت با مسئولان محلی به جایی نرسید. مسئولان روابطعمومی آموزش و پرورش استان خوزستان با پاسدادن ما به مدیر آموزش و پرورش استان و ارجاع مجدد به مسئول روابطعمومی، مثل روش اخیر وزارت آموزش و پرورش، حتی از ارائه یک روایت سر باز زدند تا احتمالا مثل همیشه بعد از انتشار گزارش جوابیه ارسال کنند. با وجودی که آموزش و پرورش هیچ نقشی در این ماجرا نداشت؛ اما مسئول آموزش و پرورش شهرستان ایذه در مراسم تشییع این کودک حضور داشتند و حتی حاضر نشدند یک روایت به روزنامه ارائه دهند.
شماره استاندار از دسترس خارج بود و بیشتر منابع محلی نیز ترجیح دادند به دلیل برخوردهای احتمالی، از صحبت و اظهارنظر خودداری کنند.
خدایی که از بوی گل بهتر است
فیلمهای منتشرشده از کیان پیرفلک آتش به جان میزند. این حجم از درد برای مردم ایران زیاد است. هیچ کاری از ما روزنامهنگاران ساخته نیست؛ اما چند سؤال برای همه ما وجود دارد که کاش کسی به آنها جواب میداد؛ ما بهعنوان یک روزنامه رسمی در کشور، هرچند موظف به رعایت بیطرفی و انتشار خبر بدون احساسات هستیم؛ اما در نهایت نیز خبرهای رسمی را به رسمیت میشناسیم و میپذیریم. ما نیز مثل دیگر رسانههای داخلی تروریستیبودن ماجرا را میپذیریم؛ اما یک سؤال مشخص وجود دارد؛ من بهعنوان یک عابر در خیابان چگونه میتوانم مأموران لباس شخصی را از تروریست، از جانی و روانی و دزد تشخیص دهم؟ چه وجه تمایزی در نحوه پوشش لباس شخصی با افراد عادی وجود دارد؟ مسئله بعدی فیلمهای منتشرشده از دوربین داروخانهها و فروشگاههاست که نیروهای لباس شخصیها را در حال کتکزدن زنان و مردانی نشان میدهد که زیر مشت و لگد فریاد میزنند که در حال خریدکردن هستند. آیا اینها مأمورنما هستند؟ آیا از لباسشخصیها سوءاستفاده میکنند؟ چرا یک مرز دقیق مشخص نمیکنید؟ سؤال بعدی درباره وظیفه ما خبرنگاران است؛ خیلی از ما روزنامهنگاران دوست داشتیم امروز در ایذه باشیم و از تشییع پیکر گلهای پرپر این شهرستان گزارش بگیریم. مادر کیان را به آغوش بکشیم، حرفهایش را بشنویم، دلمان میخواست بعد از نمازجمعه زاهدان بین مردم باشیم و با آنها صحبت کنیم، به اصفهان برویم و از حادثه تروریستی اصفهان گزارش تهیه کنیم… . کدام ضمانت اجرائی وجود داشت که بعد از انتشار این گزارشها دچار بازخواست نشویم؟ چرا ما بهعنوان روزنامهنگار باید پشت سیستمهای روزنامه، فیلم شهروند-خبرنگارها را ببینیم، بعد روایتهایمان را از روی آنها منتشر کنیم و حتی مدیران رسانه ما جواب درستی برای ما نداشته باشند و ترجیح بدهند خبرنگار خود را در تحریریه نگه دارند که حاشیه برای خبرنگار و رسانه درست نشود؟ چه کسی قرار است این تناقضات را حل کند؟ خداوند رنگینکمان، خداوند بخشنده مهربان، لطفا صدای ما را شنوا باش. ما خیلی غمگینیم، خیلی زیاد…