بررسی پدیدارشناختی مفهوم جنسیت در میانهی سنتِ فرهنگی ورزاجنگ؛
تداوم سنتهای پیشامدرن برای حذف زنان
فرهنگ، در مقام یکی از متغیرهایی که زندگی را سمت و سو میدهد، خود را در نمادهایی بروز میدهد که توصیف آنها، نیازمند بررسی پدیدارشناسانه است. بههنگام مطالعات تکمیلی برای رسالهی دکتری متوجه شدم در بسیاری از پژوهشهای ایرانی حول سنت فرهنگی ورزاجنگ «زن» غایب است!
در حالی که زنان در گیلان (یعنی در جغرافیای این پدیدهی نامتعارف) همیشه همراه مردان، بخش زیادی از اقتصاد زندگی (از شالیکاری گرفته تا دامداری و مانندآن) را بر دوش میکِشند بر همین اساس سوالاتی انضمامی به مطالعاتم افزون شد که زنان حاضر در این صحنه، چه چیزی را تجربه میکنند؟ یا با نگاهی سلبی، فقدان حضور زنان، چه چیزی را بر ما پدیدار میکند؟
بر همین اساس در گام اول، پژوهشهای داخلی نزد اصلاحعربانی(1374)، موسوی و همکارانش (در سالهای 1385 و 1386) و غلامی(1390) را مشاهده کردم و با پژوهشگرانی مثل جمالی(1401) باب گفتگو را گشودم و دریافتم که تمسخر ورزابازها و عدم مشارکت مستقیم زنان در میدانهای نبرد موجب شده است «زن» دیده نشود.
در بسیاری از پژوهشهای ایرانی حول سنت فرهنگی ورزاجنگ «زن» غایب است! در حالی که زنان در گیلان (یعنی در جغرافیای این پدیدهی نامتعارف) همیشه همراه مردان، بخش زیادی از اقتصاد زندگی (از شالیکاری گرفته تا دامداری و مانندآن) را بر دوش میکِشند
بنابراین با پیش روی داشتن کتاب «نقش اشتباهات درخشان در علم» اثر لیوییو (2021) بررسی پدیدارگی روابط اجتماعی زنان و مردان در این موقعیت را در پیش گرفتم که نتایج آن را در مقالهای با عنوان همین یادداشت در فصلنامهی تحقیقات فرهنگی ایران وابسته به پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم منتشر کردم.
نکته جالب این است که حتی خانم احمدی و همکارانش (1402) علیرغم نزدیکی به دغدغهی ما و درک شرارتها و آسیبهای اجتماعی برای زنان در این سنت، بدون توجه به تبعیضهای جنسیتی که با این پدیده همراه است در انتهای مقاله پیشنهاد تداوم و استمرار ورزاجنگ در شکل و نمونهی ایدهآل خود (بهزعم آنها) اسپانیا باید صورتی جدید پیدا کند!
ضرورت استمرار این پدیده در گیلان چنان طبیعی جلوه میکند که حتی پژوهشگر «زن»، زنان را نمیبیند! در کمال ناباوری او تنها زنی نیست که زنان را نمیبیند. مهناز صبور با ساخت مستند «ورزاجنگ» با عنوان فرعی «قصهی سفید» زیستتجربی خود را در سایت هنرمندنیوز در آذر ماه 1397 اینگونه روایت میکند: «تحقیقات من در مورد جنگ گاوها در شمال نشان داد که برخلاف تصور همه که این جنگ را مسئلهای خشن نسبت به حیوانات میدانند، مسئله تنها به خشونت برنمیگردد، بلکه این مراسم یک سنت آباواجدادی است…
نکته مهم اینجاست که این موضوع درصورتی میتوانست به توریسم منطقه کمک کند که یک کار قانونی باشد اما متاسفانه درحواشی این مسابقه، این روزها شرطبندی انجام میشود… من بههمراه عوامل و همسرم به محوطهای میرفتیم که سه هزار مرد در آنجا حضور داشتند و همه برای دیدن ورزاجنگ در این منطقه جمع شده بودند اما وقتی من را بهعنوان یک خانم در آن جمع میدیدند، بسیار به من احترام میگذاشتند و نه کسی بهسراغ ما و گروهمان آمد و نه حرف خاصی زده شد…
شاید بتوانم بگویم من اولین زنی هستم که برای تصویربرداری این مستند در میدان ورزاجنگ حضور پیدا کردم، چون محیط آنجا کاملا مردانه است و اصولا زنان در آنجا حضور پیدا نمیکند…».
در گزارش این روایت، خانم صبور فراموش میکند که به واسطهی «کارگردان» بودنش توانسته در این مراسم حضور پیدا کند نه به واسطهی «زن بودن» و یا وقتی میگوید خودش اولین زن است یعنی تاکنون این سنت حامل پیامیپیشامدرن بوده است. هرچند همین حد از حضور زنان، با چالش مواجه است که برای این لازم است حتما مقالهای «بررسی پدیدارشناختی مفهوم جنسیت در میانهی سنتِ فرهنگی ورزاجنگ» مطالعه شود.
تا وقتی که گاو نر هنوز از خانه، برای جدال و جنگ، بیرون نرفته است، زن در تیمارداری و فربهسازی او نقش دارد؛ اما او از «دیدنی» محروم میشود که بنا به نقش موثر حس در ادراک و تغییر مناسبات، نقش مهمی میتواند داشته باشد
در مقالهی مذکور، فراتر از تجربهی زنان و پژوهشگران ایرانی، با مراجعه به تجربهی بسیاری از سیاحانی که از ایران عبور نمودهاند نشان دادهایم که «ورزاجنگ» از فرهنگی حکایت دارد که «در آن با ممنوعیت تاریخی حضور زن، زمینههای آزادی از او دریغ میشود و این سنت فرهنگی در مستوریهای خود، حامل همان ارزشهای پیشامدرن است».
البته ما به بررسی پژوهشهای داخلی اکتفا نکردیم، بلکه گامیبه فراسوی ایران نهادیم و دریافتیم که این موضوع در نوشتههای ناوُ ایشیکاوا (2009) در مقالهای تحتعنوان «ویژگیها و مشخصات گاوبازی در ژاپن» نیز مشاهده میشود و او نیز زن را در بستر سنتی ژاپن میبیند و میستاید در حالیکه مطالعات سارا پینک (1996) دانشجوی فلسفه دانشگاه کنت با عنوان «زنان در دنیای گاوبازی» تا حدی به آستانهی دغدغهی ما نزدیک است، با این تفاوت که هر یک از ما با دو موقعیت متفاوت مواجه هستیم اما مسئلههای مشابهی داریم که هر کس با روش خود به آشکارگی این مهم اقدام میکند.
به غیر از پینک میتوان به نگارهی دیوید کاسترو دوسا (2018) با موضوع هویتهای جنسیتی در تاریخ گاوبازی اسپانیا مراجعه نمود که او نیز بر طرد زنان در این سنت تاریخی اشاره میکند. از این جالبتر، پایاننامه ارشد دوریتا هولم (2006) تحت عنوان «تصاویر جنسیتی در دنیای گاوبازی» است که با نگرش به رسالهی دکتری پینک نگاشته شده و نویسنده بر این باور است که حضور زن در میدان گاوبازی «کهنالگوی مردانگی اندلسی» را در میان گاوبازهای مرد تهدید میکند.
بدون اشاره به نمونهها و پژوهشهای بیشتر در حوزهی ورزاجنگ لازم است به نتایج پژوهشِ فوقالذکر اشاره کنیم: بر این باوریم که برخلاف نگرشِ طبیعیِ گاوبازهای گیلانی، مبنی بر اینکه سیاستهای حکومت مانع حضور زنان در ورزاجنگ است، ما دریافتیم که جایگاه زن در موقعیت ورزاجنگ در میانهی نسلهای مختلف مشابه و بازتولید هر آنچه از گذشته وجود داشته، میباشد.
به تعبیر دیگر، درمیان انبوه تغییراتی که در این نمایش بوجود آمده است، همیشه عرصهای در پسزمینهی این پدیده وجود داشته که زن را «تماشاگر» خواسته است. بهرغم تحولاتی که در این مراسم ایجاد شده است، اشتیاق هویتگرایانه نسلهای مختلف در لذت آنچه بازی، تفریح و سرگرمی میپندارند موجب گردیده، کنشگران نسلهای مختلف، کمتر پسزمینهی ساختهایِ اجتماعی و سیاسیای که ورزاجنگ درحال بازنماییاش است، را دریابند.
در معیارهای اغلب گاوبازها زن «ترسویی منفعل، در پستو، تماشاگری بیخاصیت، بیپولِ وابسته به مرد، کارگری در اندرونی، خرافاتی» تصویر میشود. این تحلیل به معنای آن نیست که اگر زن در این مراسم حضور پیدا میکرد وضع متفاوت میشد؛ بلکه صرفا چیزی را آشکار میکنیم که چه بسا حضور زنان باعث تشدید آن نیز میشد
بُعد آسیبشناختی پژوهشی که بدان اشاره کردیم این نکته را آشکار میکند که زنان در مناسباتی که خود قربانی آن هستند، مجال مشارکت ندارند. یک ذهنیت از پیش ساخته شدهی فرهنگی، جمعیت زنان را در این سنت، «همراهِ پنهان» میخواهد: تا وقتی که گاو نر هنوز از خانه، برای جدال و جنگ، بیرون نرفته است، زن در تیمارداری و فربهسازی او نقش دارد؛ اما او از «دیدنی» محروم میشود که بنا به نقش موثر حس در ادراک و تغییر مناسبات، نقش مهمی میتواند داشته باشد. هرچند فضای مجازی، اکنون فرصت دیدن غیرمستقیم ورزاجنگ را برای زنان فراهم کرده است، اما موضوع نبودن تاریخی آنان در آن مراسم، خود میتواند توجیهی مشروع برای عدم تداوم اصل آن مراسم باشد.
به باور هابرماس (1399، ص50-55) «بازنمودهای عقلانی بهخاطر نقدپذیر بودن، پذیرای اصلاح نیز هستند»؛ اما در موقعیت ورزاجنگ ما با جهانی نقدناپذیر مواجهیم. درواقع، نگرش عدهی زیادی از سوژهها در مقام فاعل چنان طبیعیشده که آن را مسلم میگیرند و بهراحتی هر پژوهشگری را که مناسبات جاری حول زنان را میکاود به سُخره میگیرند.
در نتیجه، در معیارهای اغلب گاوبازها زن «ترسویی منفعل، در پستو، تماشاگری بیخاصیت، بیپولِ وابسته به مرد، کارگری در اندرونی، خرافاتی» تصویر میشود. این تحلیل به معنای آن نیست که اگر زن در این مراسم حضور پیدا میکرد وضع متفاوت میشد؛ بلکه صرفا چیزی را آشکار میکنیم که چه بسا حضور زنان باعث تشدید آن نیز میشد.
عکس: حسین پور حسن
منابع
- احمدی، امالبنین؛ حاجینژاد، علی؛ و یاسوری، مجید (1402)، اثرات و پیامدهای قمار و شرطبندی بر اقتصاد خانوارهای روستایی، جغرافیا و توسعه، 21(73)، 1-22.
- اصلاحعربانی، ابراهیم (1374)، کتاب گیلان، ج3، تهران: گروه پژوهشگران ایرانی.
- جمالی، محمد (1401)، مطالعه مردمشناختی ورزاجنگ، پایاننامه کارشناسیارشد، رشته جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه گیلان.
- صولتی، حسین؛ بحرانی، مرتضی و مرتضوی، خدایار (1403)، بررسی پدیدارشناسانه حیوانآزاری در مراسم ورزاجنگ، جامعهپژوهی فرهنگی، 15 (2)، 169-192.
- صولتی، حسین؛ بحرانی، مرتضی و مرتضوی، خدایار (1403)، بررسی پدیدارشناختی مفهوم جنسیت، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، انتشار آنلاین.
- صولتی، حسین؛ بحرانی، مرتضی و مرتضوی، خدایار (1402)، بررسی پدیدارشناختی تطور مناسبات میان نسلها در پدیدۀ ورزاجنگ، جامعهشناسیمعاصر، 12 (22)، 281-312.
- موسوی، هاشم؛ عباسی، هوشنگ؛ نژادبخش، اصغر و رفيعيمقدم، هما (1386)، نمايشها و بازيهاي سنتي گيلان، رشت: فرهنگ ایلیا.
- موسوی، هاشم؛ عباسی، هوشنگ؛ محمدی، محمدعلی؛ و نژادبخش، اصغر (1385)، پژوهش مردمشناختی دربارۀ ورزاجنگ، مجله مطالعات اجتماعی ایران، 1(2)، 164-181
- هابرماس، یورگن (1399)، نظریه کنش ارتباطی، ترجمه کمال پولادی، تهران: نشرمرکز.
- Devesa, D. C. (2018). Identités de genre et identité nationale à travers l’histoire des corridas de taureaux en Espagne (1874-1923) (Doctoral dissertation, Paris 8).
- Holm, D. (2006). Gender imagery in the world of the bulls (Master’s thesis).
- Ishikawa, N. (2009). Inheritance and characteristics of bullfighting in Japan. Japanese Journal of Human Geography, 61(6), 514-527.
- Pink, S. (1996). Women in the’world of bullfighting’: gender identity and social change in Andalusia, Spain. Doctor of Philosophy (PhD) thesis, University of Kent (United Kingdom).