تکرار می‌کنم؛ استاندار عصای موسی ندارد

47

نه زنگی زنگ، نه رومی روم. استاندار گیلان کار خود را آغاز کرد و بدین ترتیب دور جدیدی از انتصابات در سطوح مختلف آغاز شده و همچنان هم ادامه دارد.

بحران زباله، به صدا در آمدن زنگ خطر لندفیل‌های غیراستاندارد، معضلات زیست‌محیطی، پیری جمعیت، افزایش آمار طلاق، فرار سرمایه‌گذاران، فرسودگی زیرساخت‌های حمل و نقل و انرژی و تعطیلی کارخانجات یکی پس از دیگری، شاید تنها ۴۰ درصد از مواردی باشد که به سختی گیلان را در منگنه قرار داده و همچنان به عقب می‌راند.

 

اما ۶۰ درصد از مسائلی که راه را برای عقب‌ماندگی‌های جدید گیلان باز می‌کند آسیب‌های مدیریتی است که گمان نمی‌رود آیتمی مانند مدیر بومی یا مدیر غیر بومی بتواند به تنهایی و به عنوان یک معجزه‌گر برای درمان آن کاری انجام دهد.

در دوره‌های قبل به چشم دیدیم که استاندار چگونه در نقش نسخه پیچ دستگاه‌ها و ادارات دولتی ظاهر می‌شد، گاهی هم که قافیه به تنگ می‌آمد، مدیران دولتی را با تندی و عصبانیت خطاب قرار می‌داد. در حالیکه همزمان شعارهای ایشان در بکارگیری از ظرفیت نخبگان، اساتید دانشگاه و دلسوزان با سواد و با درایت به غایت سرریز شده بود.

 

انتظار است در این دوره، استاندار جدید فرصت همفکری و همنشینی به غیر خواص اما دلسوز و کاردان را بدهد، امورات را از کانال عقلانیت پیش ببرد، از تذکرات عصبانی نشود و چه در ظاهر و چه در خفا از آن استقبال کند و برگزاری جلسات تشریفاتی و بی‌ خاصیتی که فرقی به حال و روز گیلان ندارد را به پایان برساند.

گیلان از هر طیف، جناح و دیسیپلینی از کیهان هاشم‌نیاها و مهدی سعادتی‌ها گرفته تا علی صوفی‌ها، مصطفی سالاری‌ها و اسدالله عباسی‌ها را به چشم خود دیده اما باز هم اگر به نتیجه کار نگاه کنیم آنچنان فرقی به حال آن نکرده است و در عین شایستگی متاسفانه همچنان درجا زدگی را در پیش گرفته است. بنابراین استاندار کنونی، اگر می‌خواهد طرحی نو دراندازد نباید جملات تکراری و ملال‌آوری همچون “عقب‌ماندگی گیلان در زیر پوشش سبز آن پنهان شده است” را بر زبان براند.

 

انتظار داریم با آغاز مسئولیت وی این ادبیات که از آزمون و خطاهای ۴۰ ساله سرافکنده بیرون آمد جای خود را به ادبیات واقع‌گرایانه‌تر و جدیدتری بدهد که عمل‌گرایی شاخصه مهم آن است و گیلانیان بدانند که قرار است با مدیریت او از کجا به کجا برسند.

فارغ از مواردی که برشمردیم باید اعتراف کرد در کنار این همه اما و اگرهایی که گفته شد تا وقتی رویه‌های ناثواب و عجیب وجود دارد، تا وقتی باندبازی و به اصطلاح عامیانه چپاندن افراد مورد وثوق در پست‌های کلیدی با توصیه نزدیکان، بزرگان سیاسی و مذهبی و رجال قدرت و ثروت وجود دارد قرار نیست با آرزوهای دور و دراز خود را  فریب دهیم. همانطور که از استاندار انتظار واقع‌بینی داریم خودمان هم باید نسبت به او و البته خاصیت مدیر بومی واقع‌گرا باشیم.

 

اینکه انتظار داشته باشیم لااقل در این دوره، ملاک و چرایی انتخاب افراد شفاف عنوان شود، چهره‌های جدید اجازه حضور پیدا کنند، درجازدگی در جذب اعتبارات برای گیلان تمام شود و یا حداقل برای شروع کار تغییرات بزرگ از دفتر رسانه‌ای و روابط عمومی استانداری شروع شود، رسانه‌های همسو همچنان به شغل شریف و تکراری خود بپردازند و در گوشه‌ای از کار و در جلسات، رسانه‌های منتقد که در این آشفته بازار سانسور، همچنان مخاطب دارند به عنوان گوش شنوا و سخنگوی طیف وسیعی از مردم استان، حضور داشته باشند رویایی به حق و بجاست که مشخص نیست اسباب عملی شدن آن با حضور استاندار جدید تا چه میزان فراهم خواهد شد و اساسا استاندار جدید تا چه میزان می‌تواند رویه‌های سنتی، ملاحظات و بازی‌های سیاسی را که در ماندگاری یا فرار یک مدیر نقش تعیین کننده دارد را دور بزند.

 

باید اعتراف کرد همچنان قرار نیست گیلان به کانون معجزات بزرگ ایران تبدیل شود. حتی قرار نیست مدیران کل آن بدون اینکه چند سطر برنامه و یا چند راهکار برای اجرایی کردن برنامه‌های از قبل ارائه شده، تحویل دهند با توصیه نمایندگان و لابی افراد سیاسی انتخاب نشود.

اینجا هنوز بازی‌ها و مناسبات سنتی و لابی‌گری‌ها حرف اول را می‌زند، تاریخ مصرف دارند و چهره‌های پشت پرده و جلوی پرده به همین راحتی‌ها میدان را خالی نخواهند کرد. اما چه می‌شد این وسط استاندار طبق روال پذیرفته شده نظام مدیریتی در ایران، اگر قرار باشد و مجبور باشد که امتیاز بدهد در عوض و در جایی حساس‌تر چندین برابر برای گیلان و گیلانی امتیاز بگیرد و جبران کند.

 

گیلان از مشکل مدیریتی رنج می‌برد بله درست است. اما بیاییم نیمه دیگر لیوان را هم ببینیم. همچنان بخش عظیمی از مشکلات استان کمبود بودجه است که اگر سهم گیلان می‌شد الان فقط با غول مرحله آخر یعنی مدیران نابلد مواجه بودیم.

کمبود اعتبار و بودجه نشان می‌دهد استانداران گذشته حتی نتوانستند بین امتیاز دادن و امتیاز گرفتن تعادل برقرار کنند و حتی دیسیپلین آن‌ها از مدیران عاشق خدمت گرفته تا مدیران جدی با دیسیپلین ظاهری اتوکشیده، مسیری برای آبادانی گیلان باز نکرد.

 

این بار هم قرار نیست آسمان به زمین بیاید اما با شناختی که از استاندار کنونی داریم، امیدواریم در حلقه‌های اولیه، ثانویه و حلقه‌های بعدی و بعدی که اطراف ایشان را پر کرده و فضایی را برای تنفس دیگران باقی نگذاشته یک منفذی باز شود تا از لابه لای این همهمه‌ای که تاکنون خیر چندانی برای گیلان و گیلانیان نداشته فرصتی برای عرض اندام متخصصین و افراد کاربلد در رشته‌های مختلف کشاورزی، صنعتی، گردشگری، فرهنگی، هنری، محیط زیست و بازرگانی باز شود تا بتوانند حداقل نظر خود را برای نجات گیلان بدون دخالت و سانسور اطرافیان استاندار به سمع و نظر ایشان برسانند.

 

آقای استاندار، شما می‌دانید ما هم می‌دانیم که جا بسیار تنگ است. انتظار نداریم در این جای تنگ و در دیواری که کج بنا نهاده شده، همین فردا صبح بیایید و روی خوش به برخی‌ها نشان ندهید و به طور مثال صراحتاً اعلام کنید ملاک انتخاب فرمانداران چیست یا به کلماتی همچون تجربه، تخصص، انقلابی‌گری و تعهد بسنده نکنید.

اگرچه این کلمات نخ نما هستند، اما از آنجا که فی‌المجلس مجبوریم آرزوهای خود برای آباد شدن گیلان عزیزمان را بر روی همین دیوار به غایت کج برای یادگاری هم که شده بنویسیم، بنابراین حق می‌دهیم که کلمات نخ نمایی مانند تجربه، تخصص، تعهد و انقلابی‌گری همچنان فرض باشند طوری‌که افراد انتخاب شده هم حتی حوصله خواندنش را نداشته باشند. زیرا تغییررویه‌های سنتی و ریشه‌داری که سعی برای تغییر آن‌ها در این فرصت کوتاه آب در هاون کوبیدن است همین را می‌طلبد.

 

آسمان و ریسمان بافتن و سخن گفتن از رویاهای خیالی برای گیلان و گیلانی نانی ندارد. این بار هم قرار نیست آسمان به زمین بیاید و برای گیلان اتفاق خارق‌العاده‌ای بیافتد. اما لااقل دلمان خوش است که فرصت کردیم حرف‌هایی از جنس دیگر بزنیم و نگاه ویژه استاندار را نسبت به افراد کاربلد و متخصصی که با ظلمی آشکار کمتر دیده شدند و کارهایی که شدنی بودند اما عمدا بر زمین ماندند طلب کنیم.

 

می‌گویند استاندار تا رویه را عوض نکند در روی همان پاشنه می‌چرخد. اما مدت هاست که انگار درها غیب شده‌اند. به لطف وجود افراد حلقه‌های نزدیک با چراغ سبز دیگر استانداران وقت اینجا دیگر در روی پاشنه نمی‌چرخد و این باد است که تعیین می‌کند، کدام در  بسته باشد و کدام در باز.

تکرار می‌کنم؛ استاندار عصای موسی ندارد. اما دکتر حق‌شناس با ظرفیتی که در ایشان نهفته است و لیاقتی که تاکنون از خود بروز داده‌اند می‌توانند به انتخاب‌های درست و کارگشایی دست بزنند.

 

نظرات بسته شده است.