منطقه رویشی هیرکانی که همچون نوار سبزی بر روی شیبهای شمالی سلسله کوههای البرز و سواحل جنوبی دریای کاسپین قرار گرفته، ۷ درجه طول و ۲ درجه عرض جغرافیایی را میپوشاند. این ناحیه از حوالی آستارا در شمال باختر استان گیلان تا نزدیکی گرگان در شمال شرق ایران امتداد مییابد.
طول تقریبی این ناحیه ۸۰۰کیلومتر، عرض متوسط برابر ۱۱۰ کیلومتر و مساحت آن به ۱.۹ میلیون هکتار میشود که این مقدار ۱۵% از جنگلهای کشور و ۱/۱% از مساحت کل کشور را شامل میشود. لازم به ذکر است که سرانه جنگل هر ایران ۰.۱۵۸ هکتار در مقابل سرانه ۰.۶۲ هکتار جهانی است.
جنگل های شمال ایران را عوامل مختلفی تهدید میکند، از جمله: تغییر کاربری جنگل و اراضی جنگلی،طرحهای عمرانی، معدنکاوی، توسعه روستاها و سکونتگاهها، چرای بیرویه دام، تصرف عرصه، قاچاق چوب، و گردشگری ناپایدار. همچنین تغییرات اقلیمی و تبعات آن مانند طغیان آفات و بیماریها، آتش سوزیهای گسترده، خشک شدن درختان از عمدهترین تهدیدات و آسیبهای جنگلهای شمال میباشند.
اول بررسی دقیقی از نقش این جنگلها در سازگاری با تغییرات آب و هوایی صورت نگرفته، هر چند که مفهوم مدیریت پایدار جنگلها مفهومیجدید نیست و طرح آن به چند دهه قبل بر میگردد ولی طی سالیان اخیر هدف مدیریت جنگلها از تولید دائمیچوب و حفظ تاج پوشش جنگلها به تنوع در محصولات جنگلی تغییر یافته است. محصولات متعدد غیرچوبی جنگلها، خدمات و ارزشهای غیربازاری اکوسیستمهای جنگلی از جمله مواردی هستند که در سالهای اخیر جایگزین تولید چوب بعنوان تنها محصول مدیریت جنگلها طی سالیان متمادی شدهاند.
تغییر اقلیم یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار به سلامت حیات و بقای جنگلهای شمال است. طغیان ۴۵ گونه آفت و بیماری در ۳۵۰ هزار هکتار در ۵ سال اخیر، آتشسوزی به تعداد ۱۲۹۴ فقره در سطح ۱۴۲۰ هکتار وقوع یافته است.
از حدود دو دهه قبل (۱۹۹۰میلادی) مدیریت پایدار جنگلها SFM به موضوعی کاملا مهم در مدیریت و سیاستگذاری جنگل و محیطزیست بدل شده است. کنفرانس سران زمین در ریودوژانیرو در سال ۱۹۹۲ را میتوان نقطه عطفی در توجه و تمرکز به مدیریت پایدار جنگلها در سطوح جهانی و به تبع آن در سطح ملی دانست. در همین راستا کنفرانس محیط زیست وتوسعه سازمان ملل متحد (UNCED) در سال ۱۹۹۲ تاکید کرده است که”برنامههای بخش جنگل میبایست برای حفاظت، مدیریت و توسعه پایدار تمامی تیپهای جنگلی در تمام جهان هدف گذاری گردند.”
بزرگترین آبخوان کشور است که ۱۵ برابر سد کرج آب در خود ذخیره میکند.
میزان بالایی اکسیژن تولید و میزان بالایی گرد و غبار را جدب میکند در طول سال
محل زندگی گسترده وسیعی از تنوعزیستی کشور هستند (۱۵۰ گونه گیاهی، ۲۹۶ گونه پرنده، ۹۸ گونه پستاندار و ۸ میلیون انسان)
سپر حفاظتی ۳ استان و ۵۲ شهرستان و ۱۴۱ شهر
دوم مصائبی که این جنگلها با آن دست به گریبانند، باید واقعیسازی شود و در محاسبات ملی و استانی قرار گیرد.
تغییر اقلیم یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار به سلامت حیات و بقای جنگلهای شمال است. طغیان ۴۵ گونه آفت و بیماری در ۳۵۰ هزار هکتار در ۵ سال اخیر، آتشسوزی به تعداد ۱۲۹۴ فقره در سطح ۱۴۲۰ هکتار وقوع یافته است.
در این زمینه با توجه به پیشبینیهای بلندمدت ضرورت تدوین برنامه و راهکارهای سازگاری و مقاومسازی جنگلهای شمال در قبال تغییرات اقلیمی اجتناب ناپذیر است.
بر اساس برآورد کارشناسان خسارات سالانه ناشی از قطع درختان جنگلی و نابودی جنگل هیرکانی ۹۰۰ میلیون دلار در سال است
تعدد مراکز دفع پسماند در جنگلها بطوری که روزانه ۳۰۰۰ تن پسماند در جنگلهای ایران دفع میشوند، در هیرکانی سطح ۴۷۱ هکتار جنگل به دفنگاه اختصاص یافته و آثار تخریبی آن بر آبخوانها، رودخانهها و زندهمانی جنگل برنامهریزی و مدیریتی ندارد.
بر اساس آمارها تعداد موارد حریق در عرصههای جنگلی هیرکانی در ۵ سال اخیر نه هزار برابر شده است
راهسازی بدون برنامه و با تخریب شدید؛ بعنوان مثال تعداد درختان قطع شده با عمر بیش از ۷۰ سال در عملیات ترمیم جاده گلستان توسط وزارت راه ۱۲ هزار اصله درخت بوده است.
افزایش سکونتگاهها و جمعیت داخل حوزههای جنگلی به تعداد حدود ۶۰۲۸۴ خانوار (ظرف مدت ۲۰ سال). در حال حاضر مجموعا به رقم ۱۳۸۶۴۸ خانوار رسیده است. با گسترش خدمات بنیاد مسکن، خوشنشینی، ویلاسازی و تغییر کاربری اراضی جنگلی و طرحهای عمرانی روستایی بسیاری از این روستاها مشمول طرح توسعه بافت کمی شده، و بسیاری نیز در طول زمان بدون طی مراحل قانونی مناطقی از عرصههای جنگلی را به بافت روستا الحاق کرده و یا بصورت تجاوز و تغییر کاربری تدریجی توسط جنگلنشینان از کاربری جنگل خارج شده است.
پروژههای عمرانی و اکتشاف و بهرهبرداری از معادن؛ وجودتعداد ۵۴۲ واحد معدن در ۳۵۱۸ هکتار (تعداد ۲۵۹ واحد فعال، ۲۶۹ واحد غیرفعال، ۱۴ واحد متروکه)و انجام پروژههای عمرانی بدون رعایت اصول آمایش سرزمین از جمله مهمترین عوامل تخریب و کاهش سطح جنگلهای شمال کشور است، بطوریکه باعث دگرگونی اساسی در سیمای ظاهری جنگل شده و ناپایداریهای اکوژیک شدیدی را باعث میشود.
سوم طرحهای مدیریت ضربتی جنگل و نبود برنامههای آسیبشناسی آن و احیای مدیریت عقلایی و پایدار جنگلها
عدم همخوانی و تناسب اجرای شیوههای جنگلشناسی و بهرهبرداری با شرایط رویشگاهی مناطق که بعضا به تغییر ساختار، کاهش تنوعزیستی و شاخصهای کمی وکیفی جنگل انجامیده است
طرح خروج دام از جنگلهای شمال؛ که یکی از طرحهای پر حاشیه مدیریت جنگلهای هیرکانی بوده است که لازم بطور مفصل به خروجیهای پرداخته و مصائب آن روایت شود.
تعداد دامهای ساکن و متحرک به میزان ۲۹۵۰۰۰۰ واحد دامی و دامهای خانگی (کتول) به تعداد۱۴۲۷۰۰۰ واحد دامی جمعا ۴۳۷۷۰۰۰ واحد دامی و حدود ۷۴ هزار خانوار جنگلنشین که حدود ۱۰۰۶۲ خانوار مشمول طرح ساماندهی خروج دام و جنگلنشین از آبادیهای کمتر از ۲۰ خانوار بوده و تا کنون۵۵۲۹ خانوار ساماندهی شده و ۴۵۳۳ خانوار در جنگل حضور دارند.
قاچاق چوب به عنوان یک معضل اجتماعی، کماکان از دامنه نگرانکنندهای برخوردار است. هم اکنون میزان نیاز کشور به چوب حدود ۷.۵ میلیون مترمکعب است، که بنظر میرسد در افق ۱۴۰۴ به حدود ۱۴ میلیون مترمکعب در سال برسد.
با خارج شدن این جنگلنشینها برخی از اراضی به سایرین خوشنشینهای مهاجر فروخته شده است.
طرح باغداری در اراضی شیبدار که باعث تغییر کاربری گسترده در جنگلهای زاگرسی ایران شده است و به طبع آن پس از دورهای سبب گسترش باغهای مثمر در هیرکانی نیز بوده است.
طرح تنفس جنگلهای شمال که با امیدها و آرزوهای بسیاری آغاز شده و امروز که این یادداشت نگاشته میشود تردیدهای اساسی در نحوه اجرا، جهتگیریها و برنامهریزیهای آن وجود دارد.
چهارم قاچاق چوب، قاچاق چوب بعنوان یک معضل اجتماعی، کماکان از دامنه نگرانکنندهای برخوردار است. هم اکنون میزان نیاز کشور به چوب حدود ۷.۵ میلیون مترمکعب است، که بنظر میرسد در افق ۱۴۰۴ به حدود ۱۴ میلیون مترمکعب در سال برسد.
مطالعه نشان میدهد که جنگلهایی که دوباره کاشته شدهاند یا جنگلهایی که به طور مصنوعی ایجاد شدهاند احتمالا قابلیت جنگلهای طبیعی را در پاکسازی هوا از دیاکسیدکربن ندارند. سالها زمان نیاز است که یک توده انبوه و غیر تک گونه در ناحیهای مستقر شود و یک جنگل بوجود بیاید.
با توجه به کاهش برداشت چوب از طرحهای جنگلداری در بیش از یک دهه گذشته و هم اکنون با اعلام طرح تنفس جنگلهای شمال، هم اکنون بر اساس آمار رسمی میزان بهرهبرداری چوب در قالب طرحهای جنگلداری سالانه به حدود ۵۵۰ هزار مترمکعب کاهش یافته است. همچنین حدود ۴ میلیون مترمکعب نیز سالانه از محل محصولات باغی و زراعت چوب، حاصل میشود. حدود ۲میلیون متر مکعب نیز سالانه حجم واردات چوب و یا مشتقات چوب است. همچنین حدود ۲ میلیون مترمکعب برداشت غیرمجاز داریم، میزان قاچاق چوب اعم از مکشوفه و غیرمکشوفه حدود ۷۰ هزار مترمکعب در سال براورد میشود، که جزئی از دو میلیون مترمکعب برداشت غیرمجاز است که البته به نظر نگارنده بسیار غیرواقعی است.
پنجم وجود قوانین بستر ساز تخریب جنگل نظیر عدم محدودیت زمانی طرح دعاوی مالکیت اراضی ملی توسط اشخاص حقیقی و حقوقی (در کمیسیونهای ماده واحده)، ماده ۴۵ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر، و رسیدگی به قاچاق چوب در مبحث تعزیرات و عدم بازدارندگی
جرائم
داستان امروز ما؛ اگر یک روز عصر بروید و یقه پیراهن یکی از کسانی را که جنگل میتراشند بگیرید و بگویید “اخوی! این جنگلی که تراشیدی باعث باعث بحران محیطزیستی میشود”، امکان دارد جنگلتراش محترم در یک شرایط خاص بگوید “ببخشید، جایش میکارم” یا “ببخشید، میروم صد متر بالاتر و یک جنگل جدید میکارم”. اگر از هر کسی خصوصا یک جنگلتراش چنین پاسخی شنیدید خوشحال نشوید.
مطالعه نشان میدهد که جنگلهایی که دوباره کاشته شدهاند یا جنگلهایی که به طور مصنوعی ایجاد شدهاند احتمالا قابلیت جنگلهای طبیعی را در پاکسازی هوا از دیاکسیدکربن ندارند. سالها زمان نیاز است که یک توده انبوه و غیر تک گونه در ناحیهای مستقر شود و یک جنگل بوجود بیاید.