رنجهای آدمی در اعماق داستانها زنده میمانند. و اما اینک «دراکولای رومانی» ما را راهی برههای از زمان میسازد که سایهی دهشتناک دیکتاتوری چائوشسکو امواج سهمگین فلاکت و بیاعتمادی را در تک تک یاختههای 23 میلیون رومانیایی آوار کرده بود.
کسی نیست که نداند در بطن این حکومت سفاک، چه اندازه روایت تلخ میتوانسته شکل بگیرد. «روتا سپتیس» نویسندهی لیتوانیتبارِ ساکن آمریکا رمان «باید به تو خیانت کنم» را در باب روزگار مردم در واپسین ماههای حکومت چائوشسکو به رشتهی تحریر درآورده است. این اثر در فوریه ۲۰۲۲ انتشار یافت و اخیرا از سوی «فاطمه غفاری» مترجم ونویسنده گیلانی با نام «دراکولای رومانی» ترجمه شده است.
سپتیس در مقدمهی این اثر خویش نوشته است: «تاریخ دروازهای است به روایت جمعی ما و روایت انسان، و رمان تاریخی این امکان را فراهم میآورد تا روایتهای خاموش و ملتهای حذف شده از نقشه را بکاویم.»
«روتا سپتیس» نویسندهی لیتوانیتبارِ ساکن آمریکا رمان «باید به تو خیانت کنم» را در باب روزگار مردم در واپسین ماههای حکومت چائوشسکو به رشتهی تحریر درآورد. این اثر در فوریه ۲۰۲۲ انتشار یافت و اخیرا از سوی «فاطمه غفاری» مترجم ونویسنده گیلانی با نام «دراکولای رومانی» ترجمه شده است
همآوایی داستان و تاریخ
داستانهای تاریخی در مسیر بازسازی مقاطعی از تاریخ در سایهسار تخیل حرکت میکنند. از این رو ما در داستانهای تاریخی با شخصیتهای تاریخی و تخیلی همراه میشویم. هر چند این داستانها از نظر ارجاعات تاریخی ارزشمند نیستند اما آدمهای امروز را با مردمی که ساکنان یک برههی مشخص از تاریخ بودهاند آشنا میسازد و از افکار، عملکرد، زیست، شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آنها نشان دارد.
واقعیت این است که شاید بسیاری از مردم در طول سالهای عمرخویش، سراغ کتب و مقالات تاریخی نروند، اما داستانها آشنای دیرین انسانها هستند و آدمی از منظر کتابها به تماشای زندگی دیگران مینشیند و احساس و اندیشهای که به تبع این تماشا با انسان همراه میشود، خواه ناخواه بر گنجینهی تجارب و غنای افکارش میافزاید. و البته که در این راستا داستانهای تاریخی ما را با فرازهایی ازوقایعی که بر این کرهی خاک گذشته آشنا میسازند.
سپتیس معتقد است؛ مستندات، ناداستانها و روایتهای شخصی، شانههایی هستند که رمان تاریخی بر آنها مینشیند. این بانوی نویسنده دربارهی رمان اخیرش گفته است: همانند رمانهای دیگرم، هدفم «تمرکز بر موقعیت نومیدانه افراد جوان» بود.
بدین ترتیب او در «دراکولای رومانی» به زندگی و مبارزهی نوجوانی 17 ساله به نام «کریستین فلورسکو» پرداخته است. نوجوانی که رنجهای زندگی در چنگال دیکتاتور را با پدر، مادر، خواهر و پدربزرگش تاب میآورد و البته تعامل وی با دو دوست نزدیکش نیز همواره دستخوش اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی موجود است.
کریستین در بخارستی زندگی میکرد که کودکان و نوجوانان همانند بزرگسالان از دسیسههای پلیس مخفی بیرحم و خونخوار چائوشسکو که سکوریتاته مینامیدنش در امان نبودند. نگاهها آکنده از ترس، سوء ظن و بیاعتمادی بود، چرا که نزدیکترین افراد خانواده یا دوستان نیز ممکن بود خبرچین باشند.
هیچ محیط امنی برای حرف زدن وجود نداشت، پرهیبهای خبرچین در خیابانها، کوچهها و راهروهای منزل پرسه میزدند و دستگاههای شنود در کمین کلماتی بودند که از دهان ترسان و یخزده آدمها خارج میشدند.
«دراکولای رومانی» به زندگی و مبارزهی نوجوانی 17 ساله به نام «کریستین فلورسکو» پرداخته است. نوجوانی که همانند بزرگسالان از دسیسههای پلیس مخفی بیرحم و خونخوار چائوشسکو که سکوریتاته مینامیدنش در امان نبود
در این کتاب میخوانیم: «شایعه بود که در تمام تلفنهای رومانیایی دستگاههای شنود جاساز شده. وقتهایی که نجوا کفایت نمیکرد، محض اطمینان بالشی را روی تلفن میگذاشتیم. معمولا رادیو را هم روشن میکردیم اما آن روزها رادیومان خراب بود.» سپتیس در کتابش ما را با کریستینی همراه میسازد که از سرناچاری و تهدید وادار به خبرچینی شده است.
در صفحه 107 کتاب میخوانیم: «معلم به احتمال زیاد خبرچین بود و خبرچینی دانشآموزان را میکرد. مدیر مدرسه خبرچین بود و خبرچینی معلمان را میکرد. دفتردار خبرچین بود و خبرچینی مدیر را میکرد. لوکا خبرچین بود و خبرچینی من را میکرد. من خبرچین بودم و خبر چینی یانکیها را میکردم.»
و اما این همهی ماجرا نیست. کریستین در شولایی از شرم به مبارزه میاندیشد و با کلمات همراه میشود و در پی آن است که پیام سراسر درد سرزمینش را به گوش جهانیان برساند و زمانی که ورق بر میگردد و مردم در برابر ستم دیکتاتور قد علم میکنند، او و دوستانش بخشی از این مبارزه هستند.
در صفحه 237 میخوانیم: « دست و پا زدم و لگد پراندم تا از آن دستها فرار کنم. ضربه ای به سرم… چشمانم سیاهی رفت و تصویر بهترین دوستم را که غرق خون در کف خیابان افتاده بود، پوشاند.»
دراکولای رومانی با زاویهی دیدِ راوی اول شخص به رشته تحریر درآمده است. منظری که باورپذیری وقایع تلخ و عجیب داستان را تسهیل میسازد
راوی نزدیک به ما
دراکولای رومانی با زاویهی دیدِ راوی اول شخص به رشته تحریر درآمده است. منظری که باورپذیری وقایع تلخ و عجیب داستان را تسهیل میسازد. این رمان تاریخی به دور ازپیچیدگیهای تکنیکی، ساده و روان روایت میشود و از تعلیق مناسب برخوردار است و گرهافکنیهای آن بیشتر در گرو تردیدهای آدمهای داستان و خیانت است.
ارائهی تصاویر و فضاسازی مناسب از اوضاع و احوال زندگی آدمها و خفقان حاکم بر جامعه از جمله نکات برجستهی این رمان است. همچنین باید گفت، برگردان این اثر به فارسی نیز بسیار شایسته است. «فاطمه غفاری» مترجم این رمان، دانشآموختهی زبانانگلیسی از دانشگاه خوارزمی است.
این نویسنده و مترجم اهل انزلی پیش از این تالیف رمان «حسرت درناها» و همچنین ترجمهی رمان «فوارههای سکوت» از «روتا سپتیس» را در کارنامهی خویش درج کرده است. گفتنیست، «دراکولای رومانی» زمستان امسال به همت نشر «آفتابکاران» در ۳۱۶ صفحه و با بهای ۳۶۰ هزار تومان منتشر و روانه بازار کتاب ایران شده است.
نظرات بسته شده است.