بخش اول-
برخورداری از بهداشت و درمان، آموزش و امنیت عمومی رایگان به عنوان سه موضوع از حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است اما آنچه در مراکز درمانی دولتی گیلان روی میدهد چندان با حقوق ملت سازگاری ندارد. بیمارستانهای دولتی در شهرستانهای استان با چالشهای بنیادی روبرو شدهاند و پای دادگستری و سازمان بازرسی هم به موضوع باز شده است.
تمرکز درمان در رشت، مرکز سیاسی و اداری گیلان، دقیقا توزیع امکانات و نیروی انسانی و چگونگی آمایش سرزمینی را زیر سوال میبرد. اکنون سیل انبوه بیماران از شهرستانها راهی مرکز استان میشوند. بیمارستان دولتی شهید عباس نورانی تالش یکی از همین مراکز درمانی بحران زده است که هر بار خبرهای تلخی از آن میشنویم اما این بار یک خبرنگار که همراه بیمار بوده ماجرا را گزارش میکند.
***
ساعت ۵ صبح روز ۱۸ آذر ماه گذشته بود که پدرم را به دلیل علائم سکته مغزی به مرکز بهداشتی شهید رسولی لیسار تالش رساندیم. علیرغم اینکه در نیم ساعت اول سکته میتوان با اقدامات فوری از پیشرفت آن جلوگیری کرد، پزشک کشیک (پزشک عمومی) مرکز به ما گفت که “چرا مریض را به اینجا آوردهاید؟” او هیچ اقدامی انجام نداد و ما ناچار شدیم در همان مرکز با اورژانس ۱۱۵، برای انتقال بیمار به بیمارستان تالش، تماس بگیریم. پایگاه اورژانس همانجا بود و انتقال سریع انجام شد.
طی ساعتهای ابتدایی وضعیت اضطراری ما کمبود امکانات تخصصی مشخص شد. پزشک عمومی تنها شخصی بود که وضعیت بیمار را بررسی کرد و بخش اورژانس پزشک متخصص طب اورژانس حضور نداشت. انجام سیتیاسکن نیز به دلیل نبود اپراتور تا ساعت ۸ صبح به تعویق افتاد.
در این مدت، مکالمات بین بخشهای اورژانس و آیسییو نشان میداد که آیسییو به دلیل کمبود تخت و تجهیزات قادر به پذیرش بیمار سکتهای نیست. آنجا متوجه شدیم که بیماری در آیسییو بستری است که دیگر نیازی نیست که آنجا باشد، مریض سفارشی بود. سرانجام، پس از پیگیریهای فراوان و پیگیری مدیر اداری، بیمار ما ساعت ۱۱:۳۰ صبح به آیسییو منتقل شد.
تمرکز درمان در رشت، توزیع امکانات و نیروی انسانی و چگونگی آمایش سرزمینی را زیر سوال برده است.بیمارستانهای دولتی در شهرستانهای استان با چالشهای بنیادی روبرو هستند و سیل انبوه بیماران از شهرستانها راهی مرکز استان میشوند
مشکلات ساختاری در بیمارستان شهید نورانی تالش
مشکلات در آیسییو بیمارستان بلافاصله آشکار شد. همراه بیمار مجبور به انجام وظایف نظافتی و تهیه تجهیزات مانند پوشک و دارو بود و نیروی خدماتی هیچ نقشی در این مورد نداشت. همچنین، ارتباطات میان پرستاران و همراهان بیمار به موقع برقرار نمیشد و باید خود همراه بیمار در مورد وضعیت بیمار یا موارد مورد نیاز برای تهیه از پرستار سوال میکرد. این مشکلات طی چهار روز اقامت در بیمارستان ادامه داشت.
پزشک متخصص مغز و اعصاب، در بیمارستان حضور نداشت. پرستاران میگفتند؛ پایش مشکل دارد و در کل از آن چهار روز دو روزش را در بیمارستان بود. تشخیص میزان آسیب مغزی نیاز به اسکن روزهای اول و سوم دارد دارد اما فقط روز اول و دوم اسکن شده بود.
هوشیاری بیمار هر روز کمتر میشد و علیرغم درخواست مکرر ما برای اعزام بیمار به رشت، دکتر از نوشتن برگه اعزام خودداری کرد. وی میگفت: “امکانات کافی در اینجا وجود دارد، چرا ببرید رشت؟ در نهایتا تنها راه انتقال بیمار، رضایت شخصی است”.
انتقال دشوار به رشت
در نهایت توانستیم با ارسال مدارک پزشکی به بیمارستان قائم رشت، یک تخت خالی آی.سی.یو در آن بیمارستان پیدا کنیم. ساعت 12:43 شب 22 آذر بود که طی تماسی از بیمارستان قائم به ما اعلام شد که میتوانیم مریض را ببریم. آمبولانس طی 3-2 ساعت آمد و حدود ساعت 3 صبح به تالش رسید. آنجا متوجه شدیم که بیمارستان به ما اجازه خروج بیمار را نمیدهد و گفتند: باید تا صبح صبر کنید.
سرپرستار کشیک شب بخش آیسییو گفت: مریض را نمیدهیم. از سر ناچاری با کشیک پرستاری بیمارستان صحبت کردیم و گفتیم: با رضایت شخصی میبریم، هر فرمی هم باشد امضا میکنیم. سرپرستار بیمارستان میگفت: در طول عمر کاری 23 ساله خودم اصلا اجازه خروج مریض را در این ساعت ندادهام و باید تا صبح صبر کنید.
خواستیم صورتجلسه بنویسیم. سرپرستار اصرار داشت که باید پلیس و حفاظت فیزیکی امضا کند. مامور حفاظت فیزیکی بدون معطلی امضا زد و، سرپرستار المشنگهای راه انداخت که چرا امضا کردید؟ در نهایت ما چندین فرم مبنی بر رضایت شخصی برای انتقال بیمار امضا کردیم. باز با اینکه سرپرستار بیمارستان امضا کرده بود، سرپرستار کشیک بخش امضا نمیکرد.
در نهایت با دکتر مغز و اعصاب تماس گرفتند که وی از آنها خواست بیشتر از این مخالفتی نکنند. با استفاده از آمبولانس خصوصی، بیمار حوالی ساعت ۴ صبح به رشت منتقل شد. هر چند که آمبولانس خصوصی هم داستان خودش را داشت و چندان استاندارد نبود.
تفاوت در کیفیت ارائه خدمات درمانی
تیم پزشکی بیمارستان خصوصی با بررسی وضعیت بیمار و سیتیاسکن متوجه خونریزی مغزی شدند و با عمل جراحی این مشکل رفع شد و لختههای به مرور زمان برداشته شد. این در حالی بود که در بیمارستان دولتی نورانی فقط فقط یکسری داروی ضد لخته خون خریداری میکردیم و به بخش آیسییو میدادیم.
آوارگی همراهان بیمار: هزینههای اضافی و مشکلات اقامت
یکی از موضوعاتی که برای همراهان بیماران شهرستانهای دور گیلان روی میدهد موضوع اقامت همراهان بیمار در شهر رشت است و هزینههایی که برای همراه بیمار دارد. آوارگی و غم بزرگ همراه بیمار را که در اخبار و تصاویر میدیدم خودم در حال تجربه آن بودم. همراهان بیماران دیگر را میدیدم که یا در بیمارستان میماندند و یا در ماشین میخوابیدند. البته متوجه شدم این مشکل فقط مربوط به شهرستانهای غرب گیلان نیست، بلکه سیستم درمان سایر شهرستانهای گیلان نیز از هم پاشیده و از همه شهرستانهای غرب و شرق گیلان برای درمان به رشت آمده بودند.
گویی پزشک، درمان و تجهیزات و… همه فقط در داخل شهر رشت تجمیع شده و مردم شهرستانها مجبورند برای درمان تخصصی به شهر رشت مراجعه کنند. انگار ساختار درمانی که دولت وظیفه تجهیز آن برای درمان مردم را دارد، در شهرستانها اصلا موجود نیست
تمرکز تجهیزات، خدمات درمانی و دارویی در رشت
گویی پزشک، درمان و تجهیزات و… همه فقط در داخل شهر رشت تجمیع شده و مردم گیلان مجبورند برای درمان تخصصی به شهر رشت مراجعه کنند. انگار ساختار درمانی که دولت وظیفه تجهیز آن برای درمان مردم را دارد، در شهرستانها اصلا موجود نیست.
همراه یکی از بیماران میگفت: بیمارستان منجیل و رودبار کمبود پرستار دارند و در حالت نیمهتعطیل هستند. بیماران سه شهرستان آستارا، تالش و رضوانشهر یک بخش آیسییو دارند که همان بخش 11 تخته بیمارستان نورانی تالش است. صومعهسرا و فومن که نزدیک رشت هم هستند حتی امکانات درست و حسابی ندارند و به رشت مراجعه میکنند. انگار بیمارستانهای ما حالت درمانگاه عمومی را پیدا کردهاست.
گذشته از این شما اگر بخواهید هر دارو و تجهیزات پزشکی را تهیه کنید باید از رشت تهیه کنید. با همراهان بیماران صحبت میکردم آنها نیز روی این موضوع توافق داشتند. تجیهزات پزشکیهای رشت هم که تجمع و تمرکز در خیابان نواب گلسار یا پل بوسار پیدا کردهاند. حتی متوجه شدم همه پزشکان رشت نیز در این نقطه از شهر یعنی خیابان نواب گلسار و پل بوسار تمرکز دارند.
ولی داخل شهرستانها گویا از این مراکز خبری نیست. همه چیز در رشت مستقر شده و مردم گیلان از شهرهای مختلف آواره رشت میشوند که کالا و خدمات مختلف را دریافت کنند.
مشکلات بیمه و هزینههای درمان
هزینههای درمان در بیمارستانهای دولتی هم آنگونه که میگویند نیست. باید خود بیمار یا همراه بیمار نسخه بگیرد و دنبال دارو باشد. این را از همراهان بیمار نیز بسیار دیدم و شنیدم. هرگونه تجهیزاتی هم که میخواستند باید خودشان تهیه میکردند، گویی فقط بیمارستان دولتی پزشک و پرستار ارائه میدهد. برخی از داروها نیز پوشش بیمه ندارند. هرچه مریض بدحالتر باشد، عدم پوشش بیمه برای داروها نیز بیشتر.
هزینههای درمان در بیمارستانهای دولتی هم آنگونه که میگویند نیست. باید خود بیمار یا همراه بیمار نسخه بگیرد و دنبال دارو باشد.برخی از داروها نیز پوشش بیمه ندارند. هرچه مریض بدحالتر باشد، عدم پوشش بیمه برای داروها نیز بیشتر
وعدههای ریاست دانشگاه علوم پزشکی
پدرم به صورت اضطراری ترخیص شده بود و پس از چند هفته برای انجام امور اداری مربوط به ترخیص و تسویه حساب به بیمارستان نورانی مراجعه کردم. «دکتر محمدتقی آشوبی» رییس دانشگاه علوم پزشکی گیلان نیز در همین زمان برای تودیع و معارفه رییس جدید شبکه بهداشت و درمان به تالش آمده بود و از بیمارستان بازدید میکرد و مردم در هر بخشی گلایه فراوانی داشتند.
من هم به در پایان بازدید ماجرای رنج چهار روزه خودم در بیمارستان تالش را در محوطه با او در جریان گذاشتم و از نبود پزشک متخصص طب اورژانس، کندی روند کار بستری بیمار بدحال، نبود پزشک متخصص و کاربلد انتقاد کردم و این مقام دولتی قول بررسی پرونده پدرم برای برخورد با پزشک متخلف، اختصاص جراح مغز و اعصاب و سایر موارد را داد که بعید میدانم به همین زودی عملی شود.
این تجربه شخصی، صدای بیصدای هزاران بیماری است که میان کمبود امکانات، ضعف مدیریت و تمرکز خدمات در یک شهر، در حال از دست دادن زمان طلایی درمان هستند. بحران عمیق در سیستم درمان گیلان با این شرایط دیگر قابل تحمل نیست و گیلان نیازمند یک انقلاب ساختاری در نظام درمانی خود است تا پیش از آنکه این بحران جانهای بیشتری را قربانی کند و اعتماد عمومی به کلی از بین برود.