روایتی سورئال از انقلابی بی مکان و زمان
نشست عوامل تئاتر «امروز 13 ژوئیه» در تالار مرکزی رشت
جمعه، ۳ مهر، ساعت ۶:۳۰، گروهی از منتقدان و فرهنگ دوستان به تماشای تئاتر «امروز ۱۳ ژوئیه» در تالار مرکزی رشت که در سالن اکبر رادی، اجرا شد، نشستند . پس از اجرای نمایش، نشستی با عوامل تولید و منتقدان با رسانه ها برگزار شد. در این برنامه که بهرام نوروزی، کارگردان، فرشاد منظوفی نیا، طراح صحنه و نور، یوسف فخرایی، نویسنده، منیره ملکی، طراح لباس و رضا آشفته، منتقد و عضو کانون منتقدان تئاتر ایران حضور داشتند به بحث درباره ی چگونگی اجرای اثر پرداختند.
انقلاب، کشاکشی بی پایان بین گروه ها است
یوسف فخرایی، نویسنده ی این نمایشنامه در ابتدای سخنان خود بیان داشت که محتوای این کار، انقلابی بود و این مضمون نمی تواند مسیری مستقیم و روشن را طی کند و در عوض، مانند گردابی بزرگ است و همه ی انقلاب ها بدین ترتیب است. حتی بین نیروهایی که در انقلاب می جنگند و می خواهند بر نیروی حاکم غلبه کنند، ستیز وجود دارد. بنابراین انقلاب کشاکشی بی پایان بین گروه ها است تا اینکه یکی از گروه ها بتواند چالش را به نفع خودش پیش ببرد.
فخرایی در ادامه به مسئله ی روایت پرداخت و گفت اگر روایت انقلاب، روایتی صریح باشد، نمی تواند آن گرداب را برای بیننده تداعی کند و بنابراین سعی کردند این چالش ها و رویارویی در انقلاب را وارد روایت کنند و بنابراین از روایتی سورئال بهره بردند.
انقلاب فرانسه یکی از بزرگ ترین انقلاب ها است
وی در ادامه توضیح داد: بدین دلیل انقلاب فرانسه را انتخاب کردم که یکی از بزرگ ترین انقلاب ها بود. غرب دو رویداد بزرگ دارد: یکی ۱۴۵۳ که روم شرقی مضمحل شد و رنسانس شکل گرفت و دومی انقلاب فرانسه. یعنی آن چیزی که با رنسانس شکل گرفت، با انقلاب فرانسه پایان گرفت و تمام اروپا دریافت که دیگر نمی تواند با جایگزینی «شخص» جهان جدیدی بسازد.
تئاتر، محملی برای نقد کردن
بعد منتقد برنامه، «رضا آشفته» وارد گفت و گو شد و گفت: همه ی انقلاب ها، یک بستر و خاستگاه دارند و مسیری شبیه به هم را طی می کنند. تئاتر کار کردن، مسئله ی نقد را پیش می کشد و بهترین مکان برای نقد شدن، تئاتر است.
این منتقد در ادامه افزود که نمی دانست قرار است چه تئاتری ببیند و وقتی با آن روبه رو شد، به نظرش تئاتری دغدغه مند بود و تماشاگر را به پرسش گری وامی داشت و تئاتر خوب باید این خصوصیت را داشته باشد.
این منتقد در ادامه افزود: چون این انقلاب می خواهد قدرت را از پادشاه بگیرد و به مردم بدهد و حکومت مردم بر مردم را تعریف کند، می تواند مهمترین نوع حکومت باشد.
این نمایشنامه، تحلیل اندیشه ها است
در ادامه «فرشاد منظوفی نیا»، طراح صحنه به سخنرانی پرداخت و با بیان اینکه، این تئاتر روایت تاریخ و حتی روایت انقلاب نیست، بلکه تحلیل اندیشه هایی است که می تواند یک انقلاب را راه بیندازد و یا آن را به خطا ببرد و یا به سرانجام برساند. این تحلیل، از منظر هرمنوتیک نویسنده اتفاق می افتد و طبیعتا در دنیایی واقع گرا هم نیست. در «آخرین وسوسه ی مسیح» هم به همین ترتیب است. یهودا در قالب یک پیامبر ظاهر می شود و سعی می کند مسیح را هدایت کند. در نمایشی هم که امروز شاهدش بودیم، چنین ارتباطی بین «مارکی دوساد» و «ژان پل مارا» برقرار است.
هدف هنر انتقال پیام نیست
در ادامه ی این نشست، «منیره ملکی»، طراح لباس وارد گفت و گو شد و بیان کرد. هنرمند در دنیای امروز دست به انتخاب می زند و مؤلفه های خودش را انتخاب می کند. از میان نشانه هایی که در نظام نشانه شناسی متن موجود بود، تصمیم گرفتیم این لباس ها را انتخاب کنیم. دنیای امروز، دنیای «کلوز اپ» است، نه «لانگ شات». به این معنی که دوست داریم بعضی چیزها را برجسته تر کنیم و از نزدیک نگاهشان کنیم تا حرفی بزنیم و یا فرمی را بیان کنیم. هدف هنر صرفا انتقال پیامی نیست و گاهی فقط می خواهد ما را متوجه ی زیبایی شناسی خاصی در جهان کند.
در پایان نشست از «بهرام نوروزی»، کارگردان این نمایشنامه درباره ی چگونگی ساخت این اثر سؤال شد و این هنرمند بیان کرد: در ابتدا با متنی از «پیتر وایس» به نام «مارا- ساد» روبه رو بودم و درباره ی این متن تحقیقاتی را از عصر شارلمانی شروع کردم. می خواستم ببینم منشا این بی عدالتی ها، رنج ها و عذاب هایی که در او قابل مشاهده است، در کجا یافت می شود. با مرور اینها و خواندن بیوگرافی نویسنده، دریافتم که از خانواده ای یهودی بوده و سختی های فراوانی را متحمل شده است و بنابراین نتوانستم از «مارا- ساد» بگذرم. در همین مورد با آقای فخرایی حرف زدم و ایشان سعی کردند به داده های تاریخی من سمت و سو ببخشند.
وی در ادامه افزود: در ابتدا قرار بود نمایشنامه بر اساس سه شخصیت بازنویسی شود و بعد به دلیل علاقه ی آقای فخرایی به جهان های موازی و فیزیک کوانتوم، نمایشنامه ی «امروز ۱۳ سیزده ژوئیه» به وجود آمد.