روایت نخستین انتخابات تاریخ ایران
به بهانهی 25 شهریور، سالگرد انتخابات اولین دورهی مجلس شورای ملی؛
با صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵خورشیدی، انقلاب مشروطیت ایران به پیروزی رسید. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس، تدوین و تنظیم نظامنامه، امری ضروری بود که صدراعظم (مشیرالدوله) از سوی مظفرالدینشاه، مأمور تأسیس مجلس شورا و تدوین نظامنامهی انتخابات شد.
سران مشروطه پس از پیروزی به همراه عدهای از وزیران و درباریان در «مدرسهی نظام» گردهم آمدند. این مجلس، مقدمهی تشکیل انجمن انتخابات بوده و با هدف تدوین و تهیهی نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی تشکیل شده بود. در این مجلس، مشیرالدوله از سوی دولت و ملکالمتکلمین از طرف تودهی مردم به دفاع از حقوق مردم و مشروطیت سخن گفتند.
جلسهی مدرسه نظام در روز ۲۶ مرداد ۱۲۸۵خورشیدی شکل گرفت و ۱۳ روز به طور انجامید. متن نظامنامه در ۱۶ شهریور ۱۲۸۵خورشیدی در ۳۲ ماده به امضای شاه رسید.
تدوین نظامنامه، شادی و خرسندی مردم را برانگیخت و مشروطهطلبان را برای اصلاحات و اقدامات بعدی امیدوارتر کرد. ناظمالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» در اینباره نوشته است:«شب گذشته در شهر تهران، چراغانی باشکوه کردند، برای تصحیح و اتمام نظامنامه و ماهم برای یمن و تبرک، صورت نظامنامه را در تاریخ بیداری ایرانیان درج میکنیم که اگر زمانی اهل ایران به خوبی از خواب بیدار شدند و چرت کسالت از چشم آنها بیرون رفت، حسن و قبح و یا عیب و نقص آن را بفهمند.»
سران مشروطه پس از پیروزی به همراه عدهای از وزیران و درباریان در «مدرسهی نظام» گردهم آمدند. این مجلس، مقدمهی تشکیل انجمن انتخابات بوده و با هدف تدوین و تهیهی نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی تشکیل شده بود.
این نظامنامه، برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی را به صورت صنفی ـ طبقاتی تعیین کرده بود و طبق مادهی نخست، فقط طبقات مشروحهی زیر میتوانستند داوطلب نمایندگی مجلس شوند: «شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار و ملاکین و فلاحین اصناف».
نمایندگان دورهی اول بر اساس مادهی نخست نظامنامه تدوین شده، نه بر اساس رأی مردم، که با رأی اصناف، شاهزادگان، علما، تجار و ملاکین انتخاب میشدند. با این تصور که هر صنف و طبقه، بهتر از سایرین، نسبت به مشکلات خود، آگاه است. علاوه بر آن، داوطلبان نمایندگی مجلس، باید: «زبان فارسی بدانند، سواد فارسی داشته باشند، رعیت داخله باشند، معروفیت محلی داشته باشند، داخل در خدمت دولتی نباشند، سن آنها کمتر از سی نباشد و اضافه از هفتاد سال نباشد، در امور مملکتی بصیرتی داشته باشند».
بر اساس مادهی ۲ نظامنامه، افراد و طبقات مشروحهی زیر حق داشتند در انتخابات، شرکت کرده و به کاندیداهای مورد علاقهی خود رای دهند: «سن آنها کمتر از بیست و پنج سال نباشد، رعیت ایران باشند، معروفیت محلی داشته باشند، ملاکین و فلاحین آنها باید صاحب ملکی باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد، تجار آنها، حجره و تجارت معینی داشته باشند. اصناف آنها باید اهل صنف و کار معین صنفی داشته باشند و دارای دکانی باشند که کرایه آن دکان مطابق کرایههای حد وسط محلی باشد».
مادهی ۳ نظامنامه، اشخاص و گروههای زیر را از شرکت در انتخابات (چه به عنوان انتخاب شونده و چه بهعنوان انتخاب کننده)، بهطورکلی، محروم کرده بود: «طایفه نسوان، اشخاص خارج از رشد و آنهایی که محتاج به قیم شرعی میباشند، تبعه خارجه، اشخاصی که سن آنها کمتر از بیستو پنج سال باشد، اشخاصی که معروف بهفساد عقیده هستند، ورشکستهای که بیتقصیری خود را ثابت نکرده باشند، مرتکبین قتل و سرقت و مقصرین و آنهایی که مجازات اسلامی قانونی دیدهاند و متهمین بهقتل و سرقت و غیره که شرعا رفع تهمت از خود نکرده باشند، اهل نظام بری و بحری که مشغول خدمتند، اشخاصی که از انتخاب نمودن به شرط زیر ممنوعند از قرار ذیل است: حکام و معاونین حکام در محل حکومت، مستخدمین اداره نظمیه و ضبطیه در محل ماموریت خودشان».
نمایندگان دورهی اول بر اساس مادهی نخست نظامنامه تدوین شده، نه بر اساس رأی مردم، که با رأی اصناف، شاهزادگان، علما، تجار و ملاکین انتخاب میشدند. با این تصور که هر صنف و طبقه، بهتر از سایرین، نسبت به مشکلات خود، آگاه است.
مادهی ۶ نظامنامه نیز، تعداد نمایندگان هر یک از ایالات و ولایات کشور را به شرح زیر تعیین کرده بود: «رقم نمایندگان تهران۶۰ تن، و در این میان، سهمیهی هر یک از طبقات و اصناف بهترتیب زیر تعیین شده بود: «شاهزادگان و قاجاریه چهارنفر، علما و طلاب چهار نفر، تجار ده نفر، ملاکین و فلاحین ده نفر، اصناف از هر صنفی یک نفر جمیعا سی و دو نفر میشود». برای سایر ایالات و ولایات کشور هم «متناسب با جمعیت سکنه آن بلاد» ۶ تا ۱۲نماینده، تعیین شده بود.
در گیلان، اصل طبقاتی بودن انتخابات مورد ایراد واقع شد. در آنجا نمایندگان دو طبقهی علما و تجار هر کدام ۵۰۰ رای و وکلای اصناف هزار رای آوردند. جمعی از اصناف گفتند بنا بر قانون اکثریت همهی وکلای گیلان باید از اصناف باشند، اما مجلس در پاسخ اعلام کرد:«حالا تغییر طبقاتی مضر به مملکت است، ما نباید تغییر دهیم تا وقتی مصلحت اقتضا کند.»
برای گیلان و طوالش ۶ نماینده انتخاب شد که عبارت بودند از: حاجآقا میربحرالعلومرشتی، شیخحسن حسامالسلطان، میرزامحمدعلیخانرحمتآبادی، محمد یزدی (وکیلالتجار)، شیخ حسین ملکالمعالی و دبیررسائل لاهیجی.
در گیلان، اصل طبقاتی بودن انتخابات مورد ایراد واقع شد. در آنجا نمایندگان دو طبقهی علما و تجار هر کدام ۵۰۰ رای و وکلای اصناف هزار رای آوردند. جمعی از اصناف گفتند بنا بر قانون اکثریت همهی وکلای گیلان باید از اصناف باشند، اما مجلس در پاسخ اعلام کرد:«حالا تغییر طبقاتی مضر به مملکت است، ما نباید تغییر دهیم تا وقتی مصلحت اقتضا کند.»
نخستین انتخابات مجلس، تحت عنوان مجلس شورای ملی، در تاریخ ۲۵ شهریور سال ۱۲۸۵خورشیدی برگزار شد و نخستین انتخابات سراسری در تاریخ ایران نام گرفت. مجلس اول از ۱۴ مهرماه ۱۲۸۵ خورشیدی تا به توپ بسته شدن مجلس توسط لیاخوف در تاریخ ۲ تیر ۱۲۸۷خورشیدی دایر بود.
حداکثر نمایندگان مجلس نیز برابر نظامنامه، دویست نفر بود. نخستین رئیس مجلس شورای ملی «مرتضیقلی خان هدایت» بود. نخستین جلسهی عمومی مجلس شورای ملی نیز در تاریخ ۴ مهر ۱۲۸۵خورشیدی در دارالشوری ملی، واقع در خیابان بهارستان تهران (عمارت بهارستان) برگزار شد. در تهران، قاجار و شاهزادگان ۴ نماینده، زمینداران ۱۰ نماینده، علماء و طلاب ۴ نماینده، تجار ۱۰ نماینده و صاحبان اصناف ۳۲ نماینده داشتند. این نشان میدهد که طبقه متوسط سنتی، یعنی: اصناف، تجار و زمینداران بیشترین سهم را از قدرت مجلس در اختیار داشتند.
همچنین، بر اساس قانون، قرار بود هر دو سال یکبار انتخابات مجلس برگزار شود. هر نماینده باید در طول این دو سال به عنوان نماینده فعالیت کرده و مصونیت قضایی داشته باشد. انتخابات مجلس اول در ایالات مختلف (به جز تهران) در دو مرحله انجام شد. در مرحلهی اول، اصناف و طبقات نمایندهای را انتخاب کرده و به مرکز ایالات میفرستادند. در مرحلهی دوم، این نمایندگان، نمایندگان ایالت خود را برگزیده و به مجلس ملی معرفی میکردند.
اولین و مهمترین موضوع مورد بحث در مجلس شورای ملی، مساله متمم قانون اساسی بود. رؤسای این دوره مرتضی قلیخان صنیع الدوله(هدایت)، حاج میرزا محمدخان احتشام السلطنه و میرزا اسمعیلخان ممتازالدوله بودند.
کارهای مهم این دوره عبارت بوده است از: تهیهی قانون اساسی و تصویب آن در ۸ دی ۱۲۸۵خورشیدی، تنظیم آییننامهی داخلی تصویب آن، در ۸ دی ۱۲۸۵خورشیدی و تنظیم و تصویب متمم قانوناساسی ۱۵ مهر ۱۲۸۶خورشیدی.
اعضای مجلس، نخستین قانوناساسی مشروطه را تدوین کردند. آنها قانون اساسی سال ۱۸۳۱میلادی بلژیک را الگوی خود قرار داده بودند. بسیاری از اصول بنیادین قانون اساسی ایران نیز از این قانون اساسی اخذ شد.
اعضای مجلس، نخستین قانوناساسی مشروطه را تدوین کردند. آنها قانون اساسی سال ۱۸۳۱میلادی بلژیک را الگوی خود قرار داده بودند. بسیاری از اصول بنیادین قانون اساسی ایران نیز از این قانون اساسی اخذ شد.
در اینجا باید به این نکته نیز اشاره کرد که یکی از دلایلی که نویسندگان قانون اساسی ایران را به قانوناساسی بلژیک متمایل کرد، پیوندهای تجاری و سیاسیای بود که برخی از نخبگان مشروطهخواه ایرانی را با دولت بلژیک نردیک کرده بود. سعدالدوله که به نمایندگی دولت ایران سالها در بلژیک به سر برده بود با ساختار سیاسی بلژیک آشنا بود. او نسخهای از قانوناساسی ۱۸۳۱میلادی را از دولتمردان بلژیکی طلب کرد و آنرا به زبان فارسی برگرداند و با گروه شش نفری بازنگری قانون اساسی درمیان نهاد.
محور این قانون «مردمگرایی» و «تقسیم قوا» بود. طبق قانون اساسی مشروطه، پادشاه دیگر حق الهی حکومت بر مردم را نداشت. او نمایندهی مردم بود و باید به نمایندگان مردم پاسخ میداد. در این نظام، مردم بالاترین نهاد حاکمیت بودند و هر امر سیاسی بر اساس ارادهی آنان شکل میگرفت. نمایندگان مجلس، قوهی مقننه را تشکیل داده و بالاترین قدرت را داشتند. قوهی مجریه در دست شاه بود و قوهی قضائیه نیز شامل دو دستگاه قضایی مدنی و شرعی بود. شاه در مقام مسوول اول قوهی مجریه، باید در سیاستهای کلی و جزئی، تابع نمایندگان میبود. اگرچه شاه همچنان قدرت نظامی کشور را در دست داشت، اما در تمامی امور، تابع مجلس بود و حتی در انتخاب وزراء نیز باید اجازهی مجلس را میگرفت.
این مسائل موجبات شورش محمدعلیشاه علیه مجلس را فراهم آورد. در ابتدا او قانون اساسی را نپذیرفت، اما وقتی با اعتصابات گسترده مواجه شد، مجبور شد به مجلس رفته و این قانون را بپذیرد. با تمام این تفاسیر محمدعلیشاه نمیخواست قدرت مطلقهاش از بین برود، بنابراین مجلس به دستور او، توسط قزاقهای تحت فرماندهی لیاخوف روسی، به توپ بسته شد و اینگونه مجلس دورهی اول که در ۱۳ مهر ۱۲۸۵ خورشیدی (برابر با ۱۷ شعبان ۱۳۲۴ قمری و ۷ اکتبر ۱۹۰۶ میلادی) افتتاح یافته بود، قبل از پایان دورهی دو ساله در ۲ تیرماه ۱۲۸۷خورشیدی به پایان راه بدفرجام خود رسید.
نظرات بسته شده است.