معماری در هر منطقه جغرافیایی ریشه خود را از اقلیم همان منطقه می گیرد و ارتباط تنگانگی با عوامل اقلیمی، محیطی، اجتماعی، هویتی، انسانی و طبیعت خود دارد. معماری سنتی و غنی گیلان زایشِ عمل و عکس العمل متقابل میان انسان و طبیعت اقلیم خاص این منطقه است. هرچقدر که به عمر سال ها افزوده شد و دههها یکی پشت دیگری طی شدند و با شرایطهای مختلف هر عصر تغییراتی در اشکال مختلف و سبک زیست انسانها بوجود آمد. ناگزیر معماری نیز همچون سایر ادوات با تغییرات گستردهای همراه شد.
تداول سبکهای جدید؛ ساخت و سازهای بی هویت فعلی در تمامی نقاط از شهرها تا روستاها یکسان سازی شده و اغلب نمای بناهای ساخته شده در شهر و روستاها آنقدر مشابهاند، تا حدی که دیگر در شرایط فعلی تشخیص بناهای مسکونی در شهر و روستاها بسیار دشوار است. در عصر کنونی همراه با ناآگاهی از میراث گذشته و بالطبع بیزاری از آن در بطن زیست انسان شبه مدرن رخنه کرده و از مسایل اجتماعی تا فرهنگی و سیاسی آن را با دگرگونیهایی دچار کرده است.
آنقدر وقت گیر و دور از دیدگان نخواهد بود. کافیست نصف روز در شهر رشت قدم بزنیم. حین قدم زدن در بافتهای این شهر با تضادهایی روبرو خواهیم شد. اگر بخت و اقبال یاری دهد و تخریب مدرنِ عصر کنونی بر پیکره بی جان بافت قدیم این شهر کمی آهستهتر رخ دهد، شاید بتوان گفت: تا پایان دهه پیشرو بخش پایانیِ بناهای شهری که به نوعی آمیخته با معماری سنتی گیلان است را با اثرات لاینفک مدرن عصر کنونی از دست خواهیم داد. نحوه سوداگرانه ساخت و ساز عملا در خلق ایده هنرمندانه، طرحی فرهنگی، هویتی و اجرای قاعده مند و اصولی از معماری بناهای رشت را نشانه گرفته است و جز زُمختی، بی هویتی برای معماری مدرن گیلان چیزی در پی ندارد.
مجتبی غلامعلی زاده (آرشیتکت) متولد ۱۳۶۱ در لاهیجان است. وی به تازگی طراحی نمای یک آپارتمان مسکونی در رشت را انجام داده که این طرح بسیار موفق حاضر شده از آن جهت که سالهای مدیدی بود که چنین ایده، طرح و فرمی از تلفیق دو سبک معماری ندیده بودیم.
چنین انتظاری نشدنی بود! شاید این خاصیت فصل بهار باشد که با حضورش غبارها را برون میزند و همچون زایش بی همتا در طبیعت جامهای نو را بر تن میآورد. در یکی از روزهای بهار چشم مان به زایشی نو در معماری غنی و سنتی گیلان روشن شد. طی این سالها به جرات می توان گفت: آثار معماری در رشت تحت شعاع آن حجم وسیع ساخت و ساز سوداگرانه قرار گرفته که به لطف اراضی نسقِ دور تا دور شهر با خلاف سازی روبرو بوده است.
معماری با ایدههای بومی
مجتبی غلامعلی زاده (آرشیتکت) متولد ۱۳۶۱ در لاهیجان است. وی به تازگی طراحی نمای یک آپارتمان مسکونی در رشت را انجام داده که این طرح بسیار موفق حاضر شده از آن جهت که سالهای مدیدی بود که چنین ایده، طرح و فرمی از تلفیق دو سبک معماری ندیده بودیم. میتوان گفت: با این تلفیق به نوعی زایشی نو در معماری سنتی گیلان میسر گشته است. این آرشیتکت گیلانی در طراحی نمای این آپارتمان چند طبقه مسکونی واقع در خیابان حافظ؛ با رویکردی زمینه گرا با الهام از عناصر معماری قدیمی گیلان، ترکیب قابل توجهی را خلق کرده است. حضور فضاهای معماری قدیمی گیلان در اکثر آثار نقاشی این آرشیتکت گیلانی نشان از رابطه ذهنی قوی او با زمینه اثری است که معماری در آن خلق میشود.
با توجه به استقبال گسترده از معماری این بنا با الگوی معماری سنتی و ترکیب آن با معماری مدرن، گفتگویی با این معمار گیلانی ترتیب داده ایم که حاوی نکات مهم و ارزشمندی است که در ادامه میآید: خاطرات دوران کودکی در شهر لاهیجان یکی از قدیمیترین پیوندهای عاطفی من با فضای معماری را شکل داده است. زندگی در میان کوچههایی با تناسبات انسانی، میان رج و آجرهای قرمز که بر روی دیوارهایش زنبقهایی زرد رشد میکرد. و از پشت دیوارهایش عطر یاس و بهارنارنج میآمد. موزاییک کف کوچهها که کیفیت صمیمی را در فضا خلق میکرد و امنیت خاطری که هنوز با حضور زیاد ماشینها گسیخته نشده بود.
من مدتهاست فضای مدرن را (در بهترین حالت ممکن آن) با فضاهای معماری سنتی یا کلاسیک مقایسه میکنم. اگرچه بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب اما اگر ارزیابی صادقانهای داشته باشیم. وقار و زیباشناسی معماریهای گذشته با توجه به محدودیتهای آن زمان بسیار قابل توجه است و شاید بتوان به جرات گفت: از کیفیت حال معماری شهرهای ما بسیار سنجیدهتر و انسانیتر بوده است. متأسفانه بدون آنکه متوجه شویم خیلی راحت این میراث گرانبها را از دست دادیم.
ساز و کار پیچیدهی تولید مبتنی بر مصرف گرایی صِرف؛ نه تنها کشور ما بلکه کل دنیا را فرا گرفته است. چرخه اقتصادی تولید انبوه مصالح ساختمانی در قالب صنعتی و در حمایت از الگوهای مشخص ساخت که در جهت مصرف چنین مصالحی است
ما در گیلان الگوهای با کیفیتی داشتیم که مختص هیچ جا نبود. از فلات مرکزی یکسری کیفیتهای هندسی آمد، اما ترکیب آن الگوهای هندسی؛ با سفال، آجر و فضای سبز یک ترکیب برون گرای معماری در گیلان پدید آورد. گونه شناسی خانه ها، تیپها و الگوهای هوشمندانه بناها که با تکرار معنا دار، فضای شهری را در بسیاری از شهرهای استان شکل دادند. لنگرود، لاهیجان، رشت و انزلی میراث گرانبهایی از معماری گذشته است.
عدم ضوابط کیفی و کمی در نظارت و اجرای بناها
شهرهای ما به شدت نیاز به بازنگری و ترسیم چشماندازهای مشخص در قالب طرحهای تفصیلی در حوزه شهرسازی و معماری دارند. در خیلی از کشورهای پیشرفته همچون فرانسه، ایتالیا؛ یک چشمانداز و پرسپکتیو از بافت سنتی و تاریخی با ترکیب معماری مدرن خیلی ساده و صریح در نماها مشاهده می کنیم. کمیتههای زیباسازی نما در کشورهای پیشرفته اروپا با دقت و ظرافتی برای حفظ الگوهای معماری سنتی در بافتهای تاریخی؛ ضوابط و قوانین سرسختانهای اعمال مینمایند. و با پیگیری؛ سازندگان را مجاب به اجرای آن ضوابط کیفی و بصری در بافت های تاریخی میکنند. تا هم نیازهای روز حفظ شود و هم بافت جلوه بهتری داشته باشد.
ساز و کار فراگیر تولید و مصرف
ساز و کار پیچیدهی تولید مبتنی بر مصرف گرایی صِرف؛ نه تنها کشور ما بلکه کل دنیا را فرا گرفته است. چرخه اقتصادی تولید انبوه مصالح ساختمانی در قالب صنعتی و در حمایت از الگوهای مشخص ساخت که در جهت مصرف چنین مصالحی است. فرهنگ و زیبایی شناسی خودش را به جامعه تحمیل میکند. ایستادگی در برابر این چرخه پر قدرت نیازمند آموزش، فرهنگ سازی و حمایتهای مالی و معنوی در این حوزه است.
آموزش در معماری
اینکه من صرفا یک معمار یا آرشیتکت هستم. در محدوده مشخص از روابط اداری فعالیت میکنم. کیفیت قابل قبولی از تواناییهای یک معمار را بروز نمیدهد. در دنیای امروز؛ معماری از سازه جدا و از هنر دور شده است. نرم افزارها و دنیای جست و جو در گوگل کارها را به سوی ابتذالی تکرار گونه هدایت کردهاند. معماری قدیم بصورت کامل از کارکرد سازهای بنا، کیفیت مصالح و روند ساخت و چگونگی روابط اجتماعی و مباحث زیبایی شناسی آشنایی داشت و هندسه و ریاضیات را بخوبی درک میکردند. باید بتوانیم در سطوح آموزشی، دانشگاه ها؛ طراحان و معماران با فکری پرورش دهیم. تا بجای کپی کاری و کلیشه سازی به فکر طرحها و فرمهایی نو از الگوی معماری سنتی باشیم.
شهرسازی و معماری در استان گیلان از دههها افول برمیگردد که امروزه نتایج منفی خود را در سطوح لایههای شهری بازتاب داده است. در شرایط کنونی که متولیان امر همچون میراث فرهنگی، مدیریت شهری و… در راستای وظایف خود در طی ادوار مختلف با کاستیها و نقصهای جبران ناپذیری حافظان خوبی برای هویت معماری استان نبودهاند.
مسایل مالی در معماری
تصور غلطی در ذهن برخی از کارفرمایان و خریداران فضاهای معماری وجود دارد. که هرچه هزینه بیشتری بر روی بنا انجام شود. قطعا محصول معماری بهتری خواهد بود. در انطباق و ارتباط با معماری سنتی میتوانیم کارهایی از این دست انجام دهیم؛ با هزینه کمتر، استقبال و کیفیت بهتر و همچنین دوام بسیار بالا که در عین حال ارتباط فرهنگی و تاریخی بنا با زمینه اثر حفظ شده است. اینگونه طراحی نماها مشتری خاص خودش را دارد. برای نمونه در همین بنا با استفاده از آجرهای قدیمی، سیمان کاری (بدون استفاده از سنگ نما) به اهداف مذکور رسیده ایم.
نتیجه گیری
وینسنت اسکالی، تاریخدان و منتقد معماری در مقالهای که در نیویورک تایمز چاپ شد، می نویسد: امروزه مهمترین جنبش در معماری؛ احیای سنتهای بومی و کلاسیک و الحاق آنها به روند کلی معماری مدرن از جنبه بنیادی آن، یعنی ساختار جوامع و ساختمان شهرهاست. سخنان پرفسور اسکالی در مورد منطقه بندی ها، بزرگراهها و بلند مرتبه سازیهای تجاری بیانگر اینست؛ که تغییرات بوقوع پیوسته عصر پسا-مدرنیسم باعث تخریب بافت محله هایمان شد. شهرسازی و معماری در استان گیلان از دههها افول برمی گردد که امروزه نتایج منفی خود را در سطوح لایههای شهری بازتاب داده است. در شرایط کنونی که متولیان امر همچون میراث فرهنگی، مدیریت شهری و… در راستای وظایف خود در طی ادوار مختلف با کاستیها و نقصهای جبران ناپذیری حافظان خوبی برای هویت معماری استان نبودهاند. حتی یک بافت محلهای سنتی در شهرها نفس نمیکشد واندک بناهای معماری در سایه بی توجهیها سیر فراموشی را طی میکنند. اینگونه طراحی بناهای معماری؛ با وفاداری به الگوهای سنتی و حفظ نیازهای روز بسیار حایز اهمیت است که میبایست با قانون گذاریها در سطح کلان طراحان و معماران را ترغیب کرد.
بسیار عالی
باسلام .من خودم مهندس هستم واقعا از این ایده لذت بردم و چقدر جای خالی این ایده احساس میشد و تبریک میگم به مهندس عزیز بخاطر این طرحشون.
من دیدم این خونه رو یه حسه عالی داره
ای کاش همه شعور شما رو داشتن در گیلان زمین
که از پارس آباد ،دشت مغان،گرمی ،اومدن ر…….تو این شهر و دیار.هیچیم نمیفهمن ،البته مسئول های ما هم خیلی بی غیرتن.
اون ورودی اصلا به کل ساختمان نمیاد ،نمای ساختمان خوبه ولی ورودی هیچ ربطی بهش ندارن جز ترکیب رنگ، قوس چه ربطی به معماری لاهیجان و شمال داره؟
دمت گرم بزرگ مرد