شکل و شمایل تابستان این سالها دیگر به تابستانهای چهل، پنجاه سال پیش نمیماند. زمانی تصویر تابستان گره خورده بود به کوچههای شلوغ و سرشار از هیاهوی بچهها. کم نبودند کودکانی که پشت جعبهی فرفره فروشی خود مینشستند و رویای ثروتمندشدن را در سر میپرواندند. آن سالها شرکت در کلاسهای تقویتی چندان مرسوم نبود. بچههایی هم که تجدید شدهبودند، خودشان درس میخواندند و اشکالاتشان را نزد بچه درسخوانهای همسایه و فامیل یا خواهر و برادر بزرگتر برطرف میکردند.
حالا اما مدتهاست که تابستان برای بسیاری از بچهها از طعم شیرینش خالی شده است.
پایان امتحانهای خرداد همواره یادآور از راه رسیدن اوقات فراغت است. ولی در این میان بعضی از پدران و مادران با پایان امتحانات، فرزندانشان را در انواع کلاسهای تقویتی، ورزشی و هنری ثبت نام میکنند و کودکان و نوجوانانشان را با چنان برنامهی سنگینی مواجه میسازند که جایی برای فراغت و یادگیری مهارتهای زندگی باقی نمیماند. آنها هر روز از کلاسی راهی کلاسی دیگر میشوند و شبهنگام با تن و ذهنی خسته به خواب میروند. این حکایت افرادی است که از تمکن مالی لازم برای پرداخت شهریههای کلاسهای مختلف برخوردارند، و اما بسیاری از آنهایی که در ردهی اقشار ضعیف جامعه قرار دارند، معمولا برنامهریزی خاصی برای گذران اوقات فراغت فرزندانشان ندارند.
در این میان نباید از این موضوع غافل بود که بخشی از ساعتهای ارزشمند تعطیلات بسیاری از دانشآموزان با گوشی، تبلت و بازیهای دیجیتال سپری میشود.
واقعیت این است سالهای کودکی و نوجوانی به سرعت میگذرد و با چشم برهم زدنی کودکان و نوجوانان امروز، جوانانی خواهند بود که در دل زندگی باید حضور یابند؛ و این حضور نیازمند برخوردار بودن از مهارتهای لازم است. شاید به نظر ساده و سطحی بیاید اما بخشی از آموزههای دختران و پسران باید دربرگیرنده مواردی باشد که به رفع نیازهای آنها در زندگی کمک کند. زن جوانی که نتواند آشپزی کند یا لبهی دامنش را پسدوز کند و یا مرد جوانی که نتواند واشر شیر آب را عوض کند یا میخی بر پایهی لق یک میز بکوبد، چطور میتواند در گذران امور خود و خانوادهی خویش موفق باشد؟
تردیدی وجود ندارد که آدمها حتی با تحصیلات عالی و قرار گرفتن در جایگاههای شغلی ممتاز هم نیازمندِ ارتباط و تعامل درست با اهالی جامعه هستند، واین تعامل خود مهارتی مهم است که باید آموخته شود.
در سالهای نه چندان دور تعطیلات تابستان فرصتی مناسب بود تا برخی از والدین فرزندانشان را به شاگردی در برخی اصناف نظیر نجاری، بقالی، قنادی، خیاطی بگمارند تا در کنار یادگیری مهارت، آداب برخورد با دیگران را بیاموزند و گاه درآمدیاندک اما شیرین داشته باشند که این خود میتوانست سبب آشنایی ایشان با معیشت و موضوع هزینه و درآمد باشد.
و اینک باید گفت با گذر سالیان، تغییر بسیار در جامعه و چگونگی پرورش فرزندان به وجود آمده ولی این امر از ارزش بسیار ساعات ودقایق عمر کم نکرده است.
از این رو انتظار میرود والدین و مسؤولان ذیربط تدابیر و برنامههایی مدون برای فرزندان این مرز و بوم در نظر بگیرند تا اوقات کودکان و نوجوانان به ویژه در اقشار متوسط و ضعیف جامعه هدر نرود و همگان امکان بهرهمند شدن صحیح از تعطیلات تابستان را داشته باشند. ناگفته نماند که آگاهی بخشی مناسب به والدین نیز میتواند در هدایت صحیح فرزندان نقشی بهسزا داشته باشد.
و اما در پایان گفتنیست، پرهیز از دچار ساختن دانشآموزان به انبوه کلاسها، توجه به استعداد و علایق ایشان، اهمیت قائل شدن به سلامت روان و جسم کودکان و نوجوانان و در نظر گرفتن ضرورت کسب مهارتهای لازم برای زیستن ازجمله موارد مهمی است که نه تنها در تابستان بلکه در همهی سال باید به آناندیشید و برنامهریزی کرد.