بهتازگی ویدیویی از مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در فضای مجازی همهگیر شده است که در آن گلشیفته فراهانی بازیگر مشهور ایرانی و چند تن از افراد نامآشنا در عرصههای فرهنگ و هنر حضور دارند، در این ویدیو خانم فراهانی در حضور پادشاه نروژ بر عدم رعایت پروتکلها و هنجارهای مراسم تأکید میکند و ایرانیان را سنتشکن میداند و در ادامه با همراهی سایر هنرمندان تصنیفی را اجرا میکند.
اما چرا این عمل با انتقاد بسیاری از مخاطبان مواجه شد و بحثهای زیادی در خصوص آن شکل گرفت؟ آیا رفتار یک سلبریتی در یک مراسم هرچند برای چند ثانیه، سزاوار آن است که هجمهای عظیمی را علیه او و بقیه افراد حاضر در این مراسم ایجاد کند؟ آیا این عمل از سوی خانم فراهانی صرفاً نمایشی بود برای دیده شدن یا اینکه در پسِ آن اهداف سیاسی و اجتماعی وجود داشت؟ این مباحث چند روزی است که در شبکه های اجتماعی پررنگ شده و سیل مخالفان و موافقان این سلبریتی در این زمینه اظهارنظر کردهاند. اما میتوان به این موضوع از زاویهای دیگر نیز نگاه کرد.
پیش از شروع بحث، در ابتدا باید خاطرنشان کنم که قصد این یادداشت حمله به این سلبریتی و سایر سلبریتیها و قضاوت ارزشی آنها نیست، بلکه هدف بررسی اجمالی این عمل از منظر جامعهشناختی و بهخصوص از منظر مطالعات شهرت است. مطالعات شهرت به بررسی فرهنگ شهرت، عملکرد سلبریتیها و اینفلوئنسرها در دنیای مجازی میپردازد. از منظر مطالعات شهرت، ذات سلبریتی با نمایش پیوندی ناگسستنی دارد (ترنر ۲۰۰۴، کشمور ۲۰۰۶، مارشال ۲۰۰۹). سلبریتی برای دیده شدن خلق شده است و در راستای اقتصاد توجه عمل میکند؛ اقتصادی که در آن تماشای یک کلیپ، لایک یک مطلب و درج نظر از سوی کاربران معادل با ارزش مادی است و سلبریتیها و اینفلوئنسرها نیز در ازای جلب توجه از سوی مخاطبان و کاربران سود مادی کسب میکنند. ازاینرو، میتوان رفتار غیررسمی و غیرمنتظره سلبریتیها را در مراسمهای رسمی در راستای اقتصاد توجه و رؤیت پذیری بیشتر دانست که صرفاً محدود به سلبریتیهای ایرانی نیست، بلکه در سطح جهانی در مراسمهایی همچون اسکار، گِرمی و غیره نیز سلبریتیها بهصورت برنامهریزیشده یا ناگهانی دست به انجام اقداماتی میزنند تا خود را در تیررس دوربینهای عکاسان و خبرنگاران قرار دهند و شهرتشان را ارتقا بخشند.
اما از منظری دیگر میتوان به این موضوع مهم نیز توجه کرد. سلبریتیها به دلیل میزان محبوبیت و شهرتشان بیشتر در معرض دید رسانهها قرار میگیرند، کوچکترین اعمال و سخنانشان پررنگ جلوه میکند و همهگیر میشود و میتواند موجها و جریاناتی را در جامعه ایجاد کند. سلبریتیها در بسیاری از جوامع نماینده فرهنگ عامه محسوب میشوند، در مراسمهای مختلف جهانی به نمایندگی از آنها سخن میگویند و صدای آنها را به گوش جهانیان میرسانند. بنابراین لزوم توجه آنها به سخنان و اعمالی که حاشیهساز نشود، امری بدیهی است. زمانی که یک سلبریتی بهصراحت در مراسمی جهانی از هنجارشکنی مردم کشورش سخن میگوید، این پنداشت در ذهن مخاطبان ایجاد میشود که مردمی که وی نماینده آنهاست، افرادی قانونگریز و نابه هنجار هستند. همچنین باید خاطرنشان کرد که پروتکلها و قوانین تثبیتشده در مراسمهای جهانی برای جلوگیری از هرجومرج و بینظمی تدوین شدهاند و با قوانین و هنجارهای متحجرانه که آزادیهای مدنی افراد را تحتالشعاع قرار میدهند، کاملاً متفاوتاند. بنابراین در منظری کلی، رعایت آنها نشان از نزاکت و احترام به میزبان مراسم است، نه سنتشکنی و مبارزه با تحجر و رسیدن به آزادی. به همین دلیل است که بخش زیادی از کاربران، کنش خانم فراهانی را مصداق بارز بیاحترامی به برگزارکنندگان مراسم دانستند. جدای از قصد و نیت ایشان در انجام این عمل چه برای رساندن صدای ایرانیان مبارز به دنیا و چه برای جلوه گری و نمایش، بیتوجهی به قوانین مراسمی رسمی و جهانی بازتابهای خوشایندی را از ایرانیان به دنیا ارائه نمیدهد و چهره ایرانیان را با قانونگریزی و بینزاکتی پیوند میزند.
نکته دیگری که میتوان در این خصوص به آن اشاره کرد، انگاره همهچیزدانی سلبریتیهاست که البته مختص به سلبریتیها نیست و در خصوص بسیاری از ما هم صدق میکند، بسیاری از ما دوست داریم راجع به همهچیز نظر و تحلیل ارائه دهیم، بی آنکه اندکی به زوایای مختلف آن بیاندیشیم، از تحلیل مسائل سیاسی در تاکسی تا ارائه راهکار در خصوص کاهش نرخ ارز در دورهمیهای خانوادگی! بااینحال، همواره این سؤال مطرح میشود که چرا سلبریتیها راجع به همهچیز نظر میدهند و همهجا حضور دارند؟ آیا آنها مراجع تقلید عصر جدید هستند؟ آیا آنها همهچیز دانند و باید در خصوص همه مسائل به آنها رجوع کرد؟
در این زمینه باید افزود که یکی از دلایل اصلی بهرهگیری از سلبریتیها و حضور آنها در مراسمهای مختلف داخلی و خارجی، دیدار با مسئولان کشوری، فعالیت در کمپینهای خیریه و مواردی نظیر آن نفوذ و بُرد اجتماعی بالای آن هاست. سلبریتی ها به دلیل برخورداری از این ویژگی میتوانند حساسیت موضوعات و مشکلات را افزایش دهند و به دیده شدن بیشتر آنها کمک کنند. از این حیث، کنشگری و فعالیت برخی از سلبریتیها و همراهی با مردم در برهههای مختلف تاریخی را نمیتوان نادیده گرفت. بااینوجود، نام و آوازه سلبریتی توجه جلب میکند. بنابراین دور از انتظار نیست که در مراسمهای رسمی با مسئولین ردهبالای مملکت همنشین شوند و در خصوص مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و درمجموع حوزههایی که در آن تخصصی ندارند، اظهارنظر کنند. از جهتی این امر وجهی مثبت دارد؛ زیرا باعث شنیده شدن صداها و سخنانی میشود که تا پیش از این تنها در انحصار مسئولان کشور بود. اما از جهاتی دیگر ورود افراد غیرمتخصص و به حاشیه راندن نخبگان دانشگاهی و کارشناسان، به سطحی شدن مسائل منجر میشود و در ادامه مشکلات جدی و مهم جنبه نمایشی به خود میگیرند.
در این زمینه باید به این نکته نیز توجه کرد که مرجعیت سلبریتیها و دخالت آنها در بسیاری از مسائل کلان، از کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی ریشه میگیرد. چندی پیش برای چندمین بار آمار سیر نزولی مخاطبان رسانه ملی منتشر شد که نشان از دوری مردم از رسانههای رسمی و گرایش به شبکههای اجتماعی دارد (خبرآنلاین، ۱۴۰۲؛ اعتماد، ۱۴۰۲). آیا میتوان گفت این امر تصادفی است؟ قطعاً خیر.
زمانی که نهادها و مراجع رسمی در کشور نتوانند عملکرد مؤثری از خود نشان دهند و ابعاد مختلف زندگی روزمره از سبک پوشش تا نحوه حضور در فضای مجازی وجهی بخشنامهای و فرمایشی به خود بگیرد، دور از انتظار نیست که با عدم همراهی بخش عظیمی از مردم مواجه شویم؛ همان مردمی که مایلاند سبک زندگی، علایق و خواستههای خود را آنگونه دنبال کنند که خود میپسندند، نه آنگونه که به آنها تحمیل میشود. ازاینرو، آنها بهجای رجوع به نهادها و مراجع رسمی، سلبریتیها را میآفرینند و در ادامه برای پیگیری موضوعات مختلف خرد و کلان از سبک زندگی تا سیاست به آنها مراجعه میکنند. بنابراین میتوان یکی از دلایل استقبال از سلبریتیها و عملکرد آنها در عرصههای مختلف حیات اجتماعی را در کاهش مشروعیت نهادها و مرجعیتهای رسمی در جامعه دانست. به بیانی دیگر، هرچه ابعاد مختلف زندگی ساحت دستوری به خود میگیرد، مردم نیز بهگونهای عمل میکنند که مطابق با علایق خویش باشد و امروزه سلبریتی یکی از این علایق است، زیرا پیوسته این فرض وجود دارد که سلبریتیها میتوانند جایگزین مراجع رسمی شوند و نمایندگان خوبی برای پیگیری مطالباتشان باشند. البته در این زمینه هم استثنائاتی وجود دارد و این فرض شامل همه سلبریتیها نمیشود.
همچنین، باوجود اینکه ماهیت سلبریتیها با نمایش و سرگرمی گره خورده است، اما امروزه بسیاری از آنها در سطح جهانی و داخلی به وضع مردم واکنش نشان میدهند، در تلاشاند با زندگی روزمره مردم همراه شوند، به علایق و خواستههای آنها توجه کنند و چیزی را به افراد دهند که مردم مشتاق دریافت آن هستند: یعنی توجه. سلبریتیها در مراسمهای مختلف خود را صدای ملت میدانند، به نمایندگی از آنها سخن میگویند و خود را پیگیر مطالبات آنها جلوه میدهند. بنابراین جای شگفتی نیست که در بزنگاههای تاریخی و مراسمهای مهم جهانی نیز حضوری چشمگیر داشته باشند و به رفتارها و سخنانشان توجه ویژهای شود.
اما بااینحال همچنان این ابهام باقی است که برداشت نهایی و خروجی عملکرد سلبریتیها در جهت منافع مردم است یا صرفاً پروژهای است برای برندسازی و دیده شدن بیشتر؟ و جواب این پرسش تنها در گذار زمان و با بررسی دقیق و عمیق عملکردهای سلبریتیها در فضای واقعی و مجازی نشأت میگیرد نه با نگاهی گذرا به نظرات موافقان و مخالفان یک ویدئوی کوتاه چندثانیهای که از یک سلبریتی منتشر شده است.
مقاله تحلیلی ارزشمندی بود
خاطرنشان میکنم
سابریتی ها نماینده هیچ قشری از جانعه نیستند
شک نکنید قریب به اتفاقشان فقط به فکر شهرت برای خودشان هستند
ضمن اینکه شاید نماینده اقلیت قلیلی ازجانعه باشند