این روزها دیگر صحبت از میزان نیترات در محصولات کشاورزی ایران تنها یک زمزمه نیست؛ بیشتر به موجی گسترده تبدیل شده که در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی پیدا کرده است.
موضوعی که از یک بحث کنترلکیفی و محدود به سازمانهای بهداشتی و دانشگاهی، به یکی از موضوعات داغ در رسانهها و شبکههای اجتماعی تبدیل شده است که میتوان انواع و اقسام نظرات و برداشتهای شخصی را نیز در آن دید و شنید.
در برابر این جریان، صفحاتی هم هستند که تلاش میکنند ماجرا را انکار یا توجیه کنند، از جمله ماجرای هندوانهای که تنها با یک نیتراتسنج دستی اندازهگیری شد و گفته شد میزان نیترات آن فراتر از حد مجاز است، درحالیکه چنین ابزارهایی بیشتر برای تستهای میدانی ابتدایی طراحی شدهاند و بههیچوجه قابل قیاس با دستگاههای دقیق آزمایشگاهی نیستند.
نکته قابل تأمل اینجاست که همه محصولات، چه کشاورزی و چه غیرکشاورزی، هنگام ورود و خروج از مرزهای کشور باید از مراحل آزمایشگاهی عبور کنند. مشابه آنچه در گمرک توسط کارشناسان سازمان غذا و دارو و گمرک انجام میشود، از نمونهبرداری از لاک ناخن گرفته تا انواع مواد غذایی در حجمهای مختلف، که نشان میدهد روی کاغذ سازوکار نظارت وجود دارد، هرچند سؤال اساسی آن است که این سازوکار تا چه حد مؤثر و دقیق اجرا میشود.
در سالهای اخیر، نگرانیها در خصوص باقیمانده سموم و نیترات در محصولات کشاورزی ایران جدیتر شده است. مواردی نیز وجود دارد که این نگرانیها را تقویت میکند. عراق، بهعنوان مثال، واردات سیبزمینی از ایران را متوقف کرد؛ علت اعلامشده، بالا بودن نیترات و باقیمانده سموم بود. گرچه برخی مسوولان داخلی، این اقدام را به انگیزههای اقتصادی عراق نسبت دادند، اما این کشور خیلی زود واردات خود را از منابع جایگزین تأمین کرد.
در سال ۱۴۰۰ نیز ترکمنستان و ازبکستان، محمولههایی از سیبزمینی ایران را بهدلیل آلودگی شدید به سموم بازگرداندند. پس از آن، توقف صادرات فلفل دلمهای ایران به روسیه نیز سر و صدای زیادی به پا کرد؛ دلیل آن استفاده از نوعی آفتکش بود که مجوز مصرف در روسیه را نداشت. کمی بعد، امارات نیز یک محموله ۲۰ تنی کیوی ایرانی را به دلیل استفاده از سموم غیرمجاز برگشت داد.
این رویدادها، تنها نشاندهنده مشکل در یک محصول یا یک منطقه نیست؛ بلکه نشانهای است از یک خلأ ساختاری در مدیریت، آموزش، نظارت و حتی سیاستگذاریهای کلان در کشاورزی کشور.
یکی از عوامل اصلی در افزایش نیترات، کاهش هزینههای کشاورزی و افزایش بهرهوری محصول است که کشاورز را بر آن میدارد تا دنبال راهحلی اینچنین باشد. یکی از ریشههای اصلی این مسئله، فشار اقتصادی بر کشاورزان برای کاهش هزینهها و افزایش بازدهی است.
کشاورزی که برای بقای مالی خود ناچار به برداشت چندباره از یک زمین محدود است، گاه بدون آموزش مناسب، به استفاده بیش از اندازه از کودهای نیتروژنی روی میآورد. از سوی دیگر، بازار داخلی نیز بیشتر به ظاهر محصولات اهمیت میدهد؛ میوههای بزرگ، خوشرنگ و آبدار که اغلب در شرایط گلخانهای و با کودهای شیمیایی زیاد تولید میشوند، در اولویت فروش قرار میگیرند.
در کنار این موارد، تحقیقات دانشگاهی نیز به بررسی غلظت نیترات در محصولات پرداختهاند. در بسیاری از مناطق کشور، میزان نیترات در محدوده مجاز بوده، اما در برخی نقاط یا در فصول خاص مانند زمستان، غلظت نیترات بالاتر گزارش شده است.
خاطرم هست زمانی در دانشگاه و از سوی اساتید با رشتههای مرتبط میشنیدم که حتی در شرایط گلخانهداری سنتی، گوجهفرنگیهایی که ظاهر زیبا و بازارپسندی دارند، به طور معمول با دوز بالایی از کودهای شیمیایی پرورش مییابند. این روند میتواند درباره برخی دیگر از میوههای بهظاهر جذاب و آبدار نیز درست باشد.
در بسیاری از موارد، این یافتهها صرفاً بر پایه حدس و گمان و برداشت شخصی نیست، بلکه نتایج آزمایشهایی دقیق هستند که دقت و حساسیت آنها بهمراتب بیشتر از ابزارهای ابتدایی میدانی مانند نیتراتسنجهای دستی است، دستگاههایی با پروب ۱ تا ۲ سانتیمتر که فقط پوست میوه را بررسی میکنند و اطلاعات محدودی ارائه میدهند.
در کنار همهی این گزارشاتی درست و غلط، خبر توسعه گلخانههای هوشمند در کشور از نکات خوبی است که میتوان در آنیده به آن امیدوار بود. اما در چنین شرایطی، باید پرسید: در حال حاضر تکلیف چیست؟ به محصولات کشاورزی که عرضه میشوند اعتماد کنیم؟ به آن تعدادی که کنار خیابانها و زیر قیمت عرضه میشوند چطور؟ آیا باید به دادههای رسمی و پژوهشهای داخلی اکتفا کنیم، یا رویکردی انتقادی و مستقل برای آزمون واقعیت در پیش بگیریم؟
شاید بهترین مسیر، تلفیق نگاه علمی، دادهمحور و واقعگرایانه با اصلاح جدی در ساختارهای تولید و نظارت در کشاورزی کشور باشد. البته شاید یکی از ضعفهای ساختاری، نبود یک سامانه ملی پایش مستمر نیترات در محصولات کشاورزی باشد.