کافه کتاب ثالث کریمخان، در آخرین ساعات سال ۲۰۲۴ میلادی، میزبان برخی دوستداران شعر و ادب گیلکی و فارسی ایران بود.
گرمای نشست نقد و بررسی کتابهای شیون فومنی به راستی در سرمای زمستانی تهران، میتوانست چون پناهگاهی دلنشین باشد.
شیون که آیینهی زیست انسان گیلانی است، حال ضیافتی به پا کرده بود؛ ضیافتی رنگارنگ و خوشبو، پر از توقایی؛ یک ضیافت گیلانی.
«محمود معتقدی» شاعر، نویسنده و منتقد ادبی نخستین سخنران بود. او در مقدمهاش به چگونگی آفرینش شاعر پرداخت؛ به دریافتی غافلگیرانه از هراسها؛ به پرتاب شدن از دریایی به دریایی دیگر. سپس با اینکه صدایش نیز به مانند دستانش میلرزید، شیون را معرفی کرد. میراحمد سیدفخرینژاد متولد سوم دی ماه ۱۳۲۵ خورشیدی در شهرستان فومن. شاعری دوزبانه که در قالبهای گوناگونی شعر میسرود. او در همآرایی طبیعت و آدمی بود. زادهی عشق و طبیعت گیلان زمین.
«هرمز علیپور» از نویسندگان و غزلنویسان مشهور، سخنران بعدی بود. او بسیار به لزوم معرفی شعر شیون به نسل جوان امروز تاکید داشت و جای شیون را در هیاهوهای اکنون، خالی میدانست. به عقیدهی او شیون، نه تنها از منظر ابداع کلمات، ترکیبها و صنایع ادبی در تمام سبکها و قالبهایی که میسرود، توانمند بود، بلکه در همهی آنها اندیشه و تفکر نیز داشت. وی بیان کرد شیون، خیامی میاندیشید؛ بیاعتنا و نه در بند یک نظام اندیشهای. در انتها نیز علیپور درخواست کرد: نگذارید شیون فراموش شود.
حامد فومنی: شیون چند منظوره و منشوری بود. آنقدر کارهای شیون زیاد و متنوع هستند که معلوم نیست زمان کفاف بدهد تا بتوان همهی آثار او را منتشر کرد. شیون، علاوه بر شعرهای گیلکی، فارسی و ترانهسرایی؛ نمایشنامه، فیلمنامه و کتاب کودک نیز دارد
«مهدی خطیبی»، شاعر و منتقد، سخنران بعدی بود. او که از جوانی شیفتهی شیون شده بود، او را شاعری نئوکلاسیک میدانست. وی سیر شعر غزل معاصر را توصیف کرد و به حافظهی تاریخی در آثار شیون اشاره داشت و نزدیک کردن زبان به طبیعت را در شعر او ملموس میدانست به عقیدهی او شیون شاعری ترکیبساز است؛ ترکیبهایی پارادوکسیکال.
میشود اضطراب عدالت را در آثار او بسیار احساس کرد و مسألهی هویت در جامعه مدرن را در اشعارش به وفور دید؛ شهروندی روستایی. او به نقلقولی از شیون فومنی اشاره کرد که در مستند «درهی پروانهها» اثر کاوه بهرامی مقدم از آن یاد شده است:” در کاسهی هیچ روستایی نبود که من غذا نخورده باشم”.
آخرین سخنران، «حامد فومنی»، فرزند ارشد شیون و مدیر بنیاد شیون فومنی بود؛ کسی که زندگیاش را برای شیون گذاشته است. او گفت: احساس تکلیف میکرده است که در این راه قدم بردارد.
او شیون را چند منظوره و منشوری میدانست و بیان کرد: آنقدر کارهای شیون زیاد و متنوع هستند که معلوم نیست زمان کفاف دهد تا بتواند همهی آثار او را منتشر سازد یا خیر. حامد فومنی اشاره داشت شیون، علاوه بر شعرهای گیلکی، فارسی و ترانهسرایی، نمایشنامه، فیلمنامه و کتاب کودک نیز دارد.
وی ادامه داد: با حفظ باورداشتهای بومی، گویی زیستن شاعر فراتر از اقلیمش شده است. او از شیون و مسأله زبان یاد کرد و اشاره داشت شیون معتقد بود که گیلک در زبان گیلکی خلاصه نمیشود و به همین دلیل فارسی هم مینوشت.
انسان گیلک شیون آن چیزی است که گیلان اکنون و همیشه به آن نیاز دارد. انسانی به راستی در هم تنیده با درخت، جنگل، کوه و دریا. انسانی که طبیعی است
سپس خاطرهای یاد کرد که بسیار تاملبرانگیز و شیرین بود؛ وی بیان کرد: روزی شیون به من گفت: کاش انگلیسی بلد بودم. از او پرسیدم چرا؟ و او پاسخ داد: برای اینکه جهانیان بهتر میفهمیدند در این دریا و جنگل چه میگذرد! برای اینکه من گیلک را در این جاها نمیبینم. او قانع نمیشد.
در پایان برنامه پسر نیز به سان دیگران چند شعر از پدر خواند. یکی از آنها برای من بسیار زیبا و دلنشین آمد:
زنگهلوله بوم
هرچی سردی بو
می جان دوبو
تو
دتابستی
اَکوگا
چکه
چکه
ـ شعرا بوم…
قلم شیون برای من بسیار نزدیک به اکبر رادی است؛ آنان گیلک را جوری میآفریدند که جهانی بود. قصههای آنان عمدتاً در مورد انسان گیلانی است اما این قصهها برای تمامی جهانیان جذاب هستند زیرا انسانیاند؛ زیرا رابطهی انسان و طبیعت را میفهمند.
شاید شیون در آینده، به مقامی حتی شامختر از این که اکنون نصیبش شده است، برسد. شاید آینده و زحمات و تلاشهای بنیاد شیون فومنی که مدیر آن از ادامهی تدوین و گردآوری آثار او خبر داد، بتواند شیون را بیش از این به ایرانیان بشناسد. انسان گیلک شیون آن چیزی است که گیلان اکنون و همیشه به آن نیاز دارد. انسانی به راستی در هم تنیده با درخت، جنگل، کوه و دریا. انسانی که طبیعی است.