همزمان با غروب خورشید ۱۲ آبان ماه، کنسرتی با حضور ۱۰۰ کودک از همنوازی ویولن، ویولا و ویولن سل در تالار مرکزی اجرا و صدای گوشنواز آن در جای جای کشور شنیده شد. این ۱۰۰ کودک نوازنده پس از ۴ ماه تلاش پیگیر و هماهنگ روی صحنه درخشیدند. آقایان امیر شیرودی و مهدی نشاط به ترتیب سرپرست نوازندگان ویولن و ویولا و آقای کیوان حبیبزاده، سرپرستی نوازندگان ویولن سل را برعهده داشتند.
امیر شیرودی و مهدی نشاط از برگزارکنندگان کنسرت بچههای ایران، پس از سالها تلاش در یادگیری ویولن کلاسیک، در ارکستر گیلان فیلارمونیگ، ارکستر زهی کاسپین، ارکستر ما و رتوریک تهران حضور یافتند. پس از آن در محضر اساتید بزرگی همچون مرجان قنبری مهر، بابک کوهستانی و ایمان فخر در تهران مشق موسیقی کردند و در مستر کلاسهای بزرگی حضور داشتند.
کنسرتی که بدون تبلیغات محیطی و حتی آنلاین، در زمانی محدود، سالن موسیقی تالار مرکزی شهر رشت را پر کرد و پس از اجرای شورانگیز آن، مورد توجه مشاهیر ایران در حوزههای مرتبط و نامرتبط در سراسر کشور قرار گرفت.
در ادامه، گفتوگوی مرور با برگزارکنندگان کنسرت بچههای ایران، امیر شیرودی و مهدی نشاط را میخوانید:
– کنسرتی که برگزار شد براساس متد آموزشی سوزوکی بود. کمی توضیح میدهید که دلیل گرایش و کارآمدی این روش چیست؟
سالهای زیادی نیست که متد سوزوکی به ایران وارد شده است. فلسفه این متد، تمرکز بر آموزش کودکان به روش زبان مادری است. یعنی کودک با شنیدن، ضربآهنگ ملودی را می آموزید و سپس در جمعهای کوچک شروع به نواختن و یادگیری میکند. به این صورت، آموزش برای کودک جذاب میشود.
– ایده برگزاری کنسرت ویولن (سختترین ساز جهان) به روش سوزوکی و با این تعداد نوازنده از کجا آمد؟ آیا پیش از این در کشور این متد تجربه شده بود؟
از آنجا که متد سوزوکی بر خلاف متدهای دیگر بر اجرای جمعی تاکید دارد، در شهرهای دیگر در جمعهای بسیار کوچکتر اجرا شده ولی با حضور ۱۰۰ نفری روی سنِ مخصوصِ اجرایِ موسیقی برگزار نشده بود. سختترین ساز جهان معنی ندارد، وقتی کودک ۵ ساله در یک گوشه از جهان میتواند قطعات باخ و بتهوون را اجرا کند، چطور میتوانیم از ویولن به عنوان سختترین ساز جهان نام ببریم؟
کنسرتی که بدون تبلیغات محیطی و حتی آنلاین در زمانی محدود، سالن موسیقی تالار مرکزی شهر رشت را پر کرد و پس از اجرا مورد توجه مشاهیر ایران در حوزههای مرتبط و نامرتبط در سراسر کشور قرار گرفت.
– آموزش به کودکان در سنین پایین، کار سادهای نیست. چطور کودکان علاقمند به یادگیری ویولن میشوند؟
کودک در سنین پایین، فهمی از موسیقی ندارد و خانواده، او را به سمت یادگیری سوق میدهد. حتی اگر گیتار هم در اختیار او قرار گیرد به خاطر صدا و فرم ساز، ممکن است علاقمند شود و خوشش بیاید. بنابراین در معرض موسیقی خوب قرار گرفتن قطعا اتفاق خوبی است و این مهم، توسط خانوادهها ایجاد میشود.
– علاقه به نواختن ویولن از چه زمانی آغاز شد و چالشهای احتمالی که در این مسیر داشتید، در ارتباط شما با بچهها تاثیر داشت؟
یادگیری ویولن برای مهدی و من از کودکی آغاز شد. روش آموزشی ما لِویولن (LE VIOLON) و سبک آموزشی متفاوتی بود. از حدود ۱۲ سال پیش شروع به آموزش ویولن به رده های سنی مختلف کردیم. تا ۵ سال پیش که به اصرار دوستان برای گذراندن دوره مدرسی آموزش سوزوکی به تهران رفتیم. در روش سوزوکی آموزش به صورت جمعی است و با روشهای خشک مرسوم، تفاوت دارد.
معمولا روند ما در تمرینات به این صورت است که بچهها نشسته تمرین میکنند ولی این تیم هر جلسه تمرین را که زمانی در حدود ۴.۵ ساعت داشته به صورت ایستاده تمرین میکرد. علاقمندی و احساس نشاط بچهها، محیطی که در آن قرار داشتند، دوستیهایی که ایجاد شده بود و هر جلسه که ارکستر واقعی را شبیهسازی میکردیم، همه و همه دست به دست هم داده بود تا در این ساعات هیچ یک از بچههای که بین ۵ تا ۱۶ سال بودند اعلام خستگی نکنند و با تمام وجود و اشتیاق تمرین می کردند.
بچه ها با قرار گرفتن در جمع و تجربه اجرا در کنسرت، حس و حال خوبی پیدا میکنند و به نوعی مشوق آنها در مسیر تلاش و افزایش پرفورمنس خواهد بود.
– گزینش بچهها به چه صورت بود؟
وقتی امیر و من تصمیم گرفتیم این ایده را اجرا کنیم، از سختیهای کار و هماهنگیهای آن باخبر بودیم و هر کدام از شاگردان خودمان، بچهها را انتخاب کردیم. معمولا روند ما در تمرینات به این صورت است که بچهها نشسته تمرین میکنند ولی این تیم هر جلسه تمرین را که زمانی در حدود ۴.۵ ساعت داشت به صورت ایستاده تمرین میکرد. علاقمندی و احساس نشاط بچهها، محیطی که در آن قرار داشتند، دوستیهایی که ایجاد شده بود و هر جلسه که ارکستر واقعی را شبیهسازی میکردیم، همه و همه دست به دست هم داد تا در این ساعات هیچ یک از بچههای ۵ تا ۱۶ ساله اعلام خستگی نکنند و با تمام وجود و اشتیاق به تمرین میپرداختند.
ما تغییر رفتار بچهها به خصوص نوجوانان را به چشم میدیدیم. نوع رفتار و حمایتی که از هم میکردند و حتی تلاش برای ارتقای کوچکترها که در مدت ۴ ماه رنگ تازهای گرفته بود.
– خود خانوادهها چقدر در این مسیر همراه بودند؟
همانطور که اشاره شد، متد سوزوکی بر خلاف نوع سنتی آن، معتقد به آموزش جمعی است و همین دور هم جمع شدن بچهها احساس تعلقی داده بود که حتی در خارج از ساعات تمرین به صورت گروهی در بک استیج تمرین میکردند. خانوادهها با هم هماهنگ شده بودند و در روزهایی که تمرین نبود، بچهها را برای تمرین به هم میرساندند. همچنین خانوادهها ایدهها و مواردی را مطرح میکردند و ما پس از بررسی در صورت لزوم به آن میپرداختیم.
شرکت در چنین جمعی در شکلگیری شخصیت، تمرین همکاری و البته هویت بچهها بیتاثیر نیست. بچهها با علاقه به تمرین میآمدند و با وجود طولانی بودن تمرین با اشتیاق همراه میشدند و برای نتیجه عالی تلاش میکردند.
– در زمانهای که نوجوانان به دنبال دستیابی به هویت به هر دری میزنند، مشارکت در چنین مجامع و احساس تعلق در این گروهها، چه تاثیری دارد؟
مسلما بی تاثیر نیست. ما متخصص حوزههای توسعه فردی یا روانشناسی نوجوانان نیستیم ولی من و مهدی، تغییر رفتار بچهها به خصوص نوجوانان را به چشم میدیدیم. نوع رفتار و حمایتی که از هم میکردند و حتی تلاش برای ارتقای کوچکترها که در مدت ۴ ماه رنگ تازهای گرفته بود. شرکت در چنین جمعهایی در شکلگیری شخصیت، آموزش یادگیری، ممارست و همکاری و البته در هویت بچهها بیتاثیر نیست. بچهها با علاقه به تمرین میآمدند و با وجود طولانی بودن تمرین با اشتیاق همراه میشدند و برای نتیجه عالی تلاش میکردند.
– برنامهای برای اجراهای بیشتر در آینده وجود دارد؟
مدنظر داریم انتخاب نوازندهها را در سراسر کشور گسترش دهیم و حتی برای اجرای ارکستر رتوریک برنامه ریزی کرده ایم. قرار نیست بچههای ایران تنها شامل همین بچهها باشد و این فرصت برای بچههای دیگر هم فراهم میشود که اجرا کنند و عضو این تیم باشند. اجرای بعدی با حضور نوجوانان نوازنده سوزوکی و با عنوان کاسپین خواهد بود.
– استقبال مردمی از کنسرت چطور بود؟
اجرا تنها در یک سانس برگزار شد و نیمی از بلیطها توسط خانوادههای نوازندهها خریداری شده بود. نصف باقیمانده هم بدون هیچگونه تبلیغی خیلی زود به اتمام رسید و به ما این نگاه را منتقل کرد که در اجراهای بعد برای سانسهای بیشتر برنامهریزی کنیم. البته استقبال و حمایت گسترده بعد از اجرای کنسرت از سراسر کشور صورت گرفت.
– چالشی در روند برگزاری ایجاد نشد؟
ما همه مجوزهای لازم را اخذ کرده بودیم و گروه به همراه اسامی نوازندهها ثبت شده بود. نگرانی بابت این موضوع وجود نداشت. با تالار مرکزی هم بابت تمرینات که به طور قطع باید در سن حرفهای، تمرین و اجرا میشد، هماهنک کرده بودیم. چالش بر سر نامگذاری بود که به دلیل محدودیت اسم غیرفارسی نمیتوانستیم از سوزوکی نامی بیاوریم. به همین دلیل نام «بچههای ایران» که برازنده تیم هم بود برای گروه انتخاب شد.
بچهها باید از کودکی در معرض صداها و موسیقی خوب قرار بگیرند. آموزش موسیقی باید به یک فرهنگ تبدیل شود. کودکی که از سنین پایین صدای خوب شنیده باشد، مسیرش را برای شنیدن پیدا میکند. وقتی کودکان و نوجوانان در معرض هر چیزی هستند و نام آن موسیقی گذاشته میشود، چطور انتظار داریم با موسیقی فاخر آشنا شوند.
– منتظر کنسرتها و اجراهای بزرگتر از شما باشیم؟
بله حتما. همانطور که گفتم در حال حاضر کنسرت کاسپین متشکل از نوجوانان نوازنده را تمرین میکنیم.
– سخن آخر.
بچهها باید از کودکی در معرض صداها و موسیقی خوب قرار بگیرند. آموزش موسیقی باید به یک فرهنگ تبدیل شود. کودکی که از سن کم صدای خوب شنیده باشد، مسیرش برای شنیدن را پیدا میکند. وقتی کودکان و نوجوانان در معرض هر چیزی هستند و نام آن هم موسیقی گذاشته میشود، چطور انتظار داریم بچهها با موسیقی فاخر آشنا شوند و مسیر آن را تجربه کنند. کسی که از سن کم در جمعی به این بزرگی مورد تقدیر و احترام قرار میگیرد، آینده متفاوتی پیش رو خواهد داشت.
عکاس: فاطمه صفری