روزهایی که در آن زندگی میکنیم، نتیجه ندیدن و نشنیدنها پیرامون اندیشههای افرادی چون مرحوم «جواد صفینژاد» است.
انسانی که نشنیده نشود انگار که مرده است و جامعهای که نمیشنود هم مردهتر! امثال افرادی مانند صفینژادها در تاریخ علم ایران که مربوط به جغرافیا و محیطزیست و منابع آب کم نبوده و نیستند.
کسانی که هرچند تحصیلات در علوم نوین داشتند ولی با تلفیق علوم نوین با داشتههای تاریخی برآمده از حافظه تاریخی و اجتماعی ایران مدلهای را برای دوام ایران مطرح میکردند. از جمله حوزه تخصصی ایشان که خیلی برای این روزهای کشور در شرایط کم آبی مورد توجه و ارزشمند است، روشهای نظام زراعی در بخشهای خشک ایران و همچنین کاریز (قنات) بود.
بخشهای رها شدهای که اگر با روی خندانی که به فنآوریهای نوین و البته غیرسازگار با جغرافیا، اقلیم و محیطزیست آنها را کنار نمیگذاشتیم این روزها شاید حداقل در مواجهه با ابربحران تغییر اقلیم شرایط مناسبتری را پشت سر میگذاشتیم.

دانشمندانی چون جوادصفینژاد، با شناخت هدفمند، علمی و کاربردی از شرایط تاریخی بهرهبرداری در این سرزمین، فنآوریهای بومی که طی هزاران سال موجب سازگاری با آن شد، در زمانهای که بسیاری از این تجربهها در حال از بین رفتن بود، گنجینهای را برای ما به میراث گذاشتند.
اهمیت اینگونه عالمان ایرانی این بود که با شناخت نظام فکری و اجتماعی بهرهبردای در ایران که ماحصل همگنی انسان ایرانی با جغرافیا و محیطزیست این سرزمین بود یافتههایی را فراهم آوردند که اگر به آن ارجاع صورت میگرفت میشد که تبعات و آثار منفی توسعه را در این کشور کاست و پایداری زیست را امکانپذیر کرد.
یکیاز این پژوهشها که میتواند برای هر اهل کتابی جالب و خواندنی باشد، اثر ارزنده ایشان با عنوان بُنِه (نظامهای زراعی سنتی در ایران) است. کتابی از جواد صفینژاد که در سال ۱۳۶۸ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بهعنوانِ کتاب شایسته تقدیر معرفی شد.
کتاب دربارۀ «بُنِه»، یکی از شیوههای سنتی تولید جمعی در کشاورزی بهویژه در مناطق شرقی ایران است که صفینژاد سالهای بسیاری از عمر خود را صرف تحقیق درباره آن کرده است.
تعریف بُنه چنانکه در کتاب آمده، از این قرار است: « عبارت از واحد مستقل زراعی که عدهای دهقان با سمتهای مشخص اجتماعی براساس تقسیم کاری که مبتنی بر امتیازات اقتصادی و منزلتهای اجتماعی بود در یک یا چند قطعه زمین مشخص به کشت و زرع در آن میپرداختند».
صفینژاد با رصد دقیق این شیوه کشاورزی طی سالها در روستاهای مورد مطالعه خود، بررسی اسناد بهجامانده و شاید مهمتر از همه، دمخوری با کسانی که در این شیوه زیست کردهاند، از اربابان، خردهمالکان، آبیاران، گاوبندان و دهقانان، تصویری بسیار دقیق از این «تعاونیهای کهن» ترسیم کرده است. «بنه» و «صحرا» و «هراسه» میتوانستند بر مشکل کمآبی چیره شوند.
صفینژاد، تقسیمات زمین، انواع کشت و محصولات مختلف، تقسیم کار نیروی انسانی، نقش و حقوق هر یک از اعضای بُنه، نحوه تقسیم محصولات میان اعضا و گروههای یاریرسان به بُنه از مشاغل دیگر ـ مثل آهنگران، نجاران، گاوچرانان و حتی حمامیان و سلمانیان -که از نظر اقتصادی در بُنه سهمی داشتند، به تفصیل توضیح داده است.

تاثیر اصلاحات ارضی بر بُنه که عمالً آن را بهسمتِ تلاشی برد، از دیگر موضوعاتی است که مرحوم صفینژاد بدان پرداخته بود. او توضیح میدهد که چگونه عرف نظم و نسقِ مبتنی بر همکاریِ حاکم بر بُنه پس از اصلاحات ارضی بهتدریج از میان رفت؛ اختلاف نظرها تا مدتی به مدد روابط خویشاوندی فرونشانده شد، اما سرانجام اغلب صاحبنسقان به کشت فردی روی آوردند.
جواد صفینژاد متولد نهم شهریور ۱۳۰۸ شمسی در شهرری بود که در تاریخ دوم دی ۱۴۰۴ فوت کرد. در سال ۱۳۳۲ در رشته تاریخ و جغرافیا در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۳۶ درجه لیسانس را دریافت کرد. سال ۱۳۴۵ با همکاری نادر افشار نادری (انسانشناس-جامعهشناس) بخش مستقل مطالعات و تحقیقات عشایری را پایهگذاری کرد.
او معرفیکننده شیوه سنتی کشاورزی ایران «بُنه» است. همکاری با پژوهشکدههای متعدد علمی، انجام دهها طرح تحقیقاتی چون مطالعات میدانی در میان عشایر انجام داده است.
از آثار این چهره فرهنگی و علمی میتوان به کتابهای «کتاب جهاننما (جغرافیای ایران و جهان)، رافائیل فلوغون، با همکاری غلامرضا سحاب، انتشارات دنیای جغرافیای سحاب»، «نظام سنتی آبیاری در نائین، انتشارات کمیته ملی آبیاری و زهکشی»، «مبانی جغرافیای انسانی، انتشارات امیرکبیر»، «پیشگامان جغرافیا در قلمرو اسلام» و… اشاره کرد.