در تقویم جهانی، دهم ژوئن برابر با ۲۰ خرداد به نام «روز جهانی صنایع دستی» شناخته شده است؛ روزی برای گرامیداشت خلاقیتهایی که از دل سنتها برآمدهاند و همچنان در برابر موج نوسازی، مدرنیته و تولید انبوه، ایستادهاند و داستان فرهنگ و هنر محلی را روایت میکنند. این روز، فرصتی است برای نگاهی دوباره به ارزشهای نهفته در هنرهای سنتی که ریشه در زیستبوم، خاطرهی جمعی و حافظهی فرهنگی مردمان دارند.
استان گیلان، بهعنوان یکی از کهنترین و غنیترین حوزههای فرهنگی ایران، سهمی درخشان در عرصهی صنایعدستی دارد. این دیار، نه فقط با زیباییهای طبیعیاش بلکه با تنوع فرهنگی، قومی و هنریاش شناخته میشود. از کوهپایههای تالش و ماسوله تا سواحل بندرانزلی و روستاهای جنگلی شفت و فومن، هر گوشهای از گیلان، گواهی است بر حضور ریشهدار هنرهای مردمی و صنایعدستی.
صنایعدستی گیلان، شامل طیف وسیعی از هنرها و مهارتهاست که هر کدام با یک جغرافیای خاص، یک الگوی زیستی و یک روایت اجتماعی و فرهنگی گره خورده است.
صنایعدستی گیلان، شامل طیف وسیعی از هنرها و مهارتهاست که هر کدام با یک جغرافیای خاص، یک الگوی زیستی و یک روایت اجتماعی و فرهنگی گره خورده است
حصیربافی یکی از صنایعدستی رایج در گیلان به ویژه در بندرانزلی، خمام، گلشن، جفرود و روستاهای اطراف آن است. مواد اولیهی ساخت حصیر، گیاهی به نام «لی» است که به صورت خودرو در حاشیهی مردابها و آبگیرها میروید.
صنایع بامبو در گیلان نیز یکی از مهمترین صنایعدستی این خطه به شمار میرود. بامبو گیاهی بسیار قوی، بزرگ و با ساقهای بندبند است. بامبوبافی در گیلان سابقهای طولانی دارد و شناخت و پیدایش آن را همزمان با شروع کشت چای در قرن ۱۹ نسبت دادهاند. قبلا بامبوبافان گیلانی، نیهای مورد نیاز خود را از حاشیهی مرداب انزلی تهیه میکردند، که امروزه به دلیل گسترش بامبوبافی، زمینهایی برای کشت این گیاه در نظر گرفته شده است. گیاه بامبو در گیلان از گذشته تا حال کاربردیهای بسیاری دارد که برای ساخت دروازههای حیاط، نردبان، قلم، نیلبک، پارو، چوبهای برداشت آب از چاه و مانند آن از بامبو استفاده میکنند.
عروسکهای کاموایی ماسوله نیز شناسنامهی ماسوله است. همچنین چموش یکی از پایافزارهای قدیمی مردم گیلان مخصوصا در ارتفاعات و مناطق کوهستانی است. جنس چموش از چرم طبیعی است و جالب آنکه در تولید آن از میخ و چسب استفاده نمیشود، بلکه کاملا به صورت دوخت است. مرکز اصلی تولید چموش در گیلان نیز ماسوله است، اما این پایافزار سنتی در شهرهای دیگر مثل رودبار، سیاهکل، رودسر، لنگرود نیز دوخته میشود.
رشتیدوزی از یکی از قدیمیترین انواع قلابدوزی یا رودوزیهای سنتی است که سابقهی آن را به چندین قرن قبل از میلاد نسبت میدهند. به رشتیدوزی، گلبنددوزی نیز میگویند. مادهی اولیه تولید هنر رشتیدوزی، پارچهی ماهوت در رنگهای مختلف (معمولا مشکی و قرمز) و نخ ابریشم با کیفیت بوده که با ابزار قلاب و دستان پرتوان هنرمندان خلق میشود. مرکز اصلی این هنر چنان که از نامش پیداست، شهر رشت است.
چادرشببافی نیز از صنایعدستی شهرها و روستاهای شرق گیلان، به ویژه قاسمآباد است. این هنر بسیار قدیمی بوده و تجربیات و اطلاعات بافت و آمادهسازی آن از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته و اشتغال به آن از ارکان اقتصادی مهم خانوادههای گیلانی محسوب میشود.
توانمندسازی زنان گیلان، یکی از دستاوردهای مهم در توسعهی صنایعدستی در این استان بوده است. زنانی که پیشتر در حاشیهی اقتصاد بودند، اکنون در تولید، فروش و حتی آموزش صنایعدستی نقش کلیدی دارند. این روند، نهتنها به استقلال اقتصادی آنان کمک کرده، بلکه جایگاه اجتماعی و فرهنگیشان را نیز تقویت کرده است
مُروار، ترکههای بید است که خودرو بوده و با قلمه زدن تکثیر میشود. از ساقههای تازه این گیاه، اشیا و وسایل زیبا و متنوعی بافته میشود. مُروار را میتوان با مواد دیگری مانند آهن و چوب تلفیق کرد. مراکز اصلی مرواربافی در گیلان، روستاهای صیقلان و بازارجمعه در شهرستان صومعهسرا، روستاهای آستانهاشرفیه و لاهیجان است.
سفالگری هم از نخستین کارهایی بود که انسانهای ابتدایی به آن روی آوردند. این هنر در استان گیلان سابقهای طولانی دارد. در گیلان به دلیل فراهم بودن بستر مناسب، از گذشته تا حال، سفال مصارف بسیار فراوانی داشته است. مراکز اصلی سفالگری در گیلان شهرهایی مانند سیاهکل، آستانه، لنگروه، فومن، تالش است.
هر یک از این هنرها و صنایع دستی، نهفقط یک ابزار یا محصول هستند، بلکه حافظان یک بوم، یک شیوهی زندگی و یک نظام داناییاند. صنایعدستی گیلان، نوعی دانش محلی است که نسل به نسل منتقل شده و بیانگر رابطهی پیچیدهی انسان با محیط پیرامونش است؛ رابطهای که در آن، زیبایی، کارکرد و معنا در هم تنیدهاند.
در سالهایی که معیشت روستایی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفتهاند، صنایعدستی یکی از گزینههای کلیدی برای توسعهی پایدار محسوب میشوند. برخلاف بسیاری از صنایع که نیازمند زیرساختهای پیچیده و سرمایههای کلاناند، تولید صنایع دستی میتواند با کمترین امکانات و در مقیاس کوچک، اما با بیشترین بازدهی فرهنگی و اقتصادی صورت گیرد. در گیلان، بسیاری از خانوادهها، بهویژه زنان، از طریق فعالیت در حوزهی صنایعدستی، بخشی از درآمد خانوار را تامین میکنند.
اگر نسل جوان با صنایعدستی احساس بیگانگی کند، اگر سیاستهای حمایتی محدود به نمایشگاههای فصلی و رویدادهای موقت باقی بماند، و اگر بازار فروش به چند فروشگاه کوچک محلی و یا فصلی و مناسبتی محدود شود، نمیتوان به تداوم این میراث زنده، امید بست
توانمندسازی زنان گیلان، یکی از دستاوردهای مهم در توسعهی صنایعدستی در این استان بوده است. زنانی که پیشتر در حاشیهی اقتصاد بودند، اکنون در تولید، فروش و حتی آموزش صنایعدستی نقش کلیدی دارند. این روند، نهتنها به استقلال اقتصادی آنان کمک کرده، بلکه جایگاه اجتماعی و فرهنگیشان را نیز تقویت کرده است.
در کنار بُعد اقتصادی، صنایعدستی بهعنوان بخش جداییناپذیر از گردشگری فرهنگی، نقشی مهم در جذب گردشگران و معرفی هویت بومی ایفا میکنند. اما متأسفانه در طراحی بستههای گردشگری گیلان، کمتر به بازدید از کارگاههای تولیدی صنایع دستی، نمایشگاههای محلی یا آموزش تجربی این هنرها پرداخته شده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان، «گردشگری صنایعدستی» خود به یک حوزهی مستقل تبدیل شده و به شکلگیری بازارهای جدید، احیای هنرهای فراموششده و ارتباط میان نسلها کمک کرده است.
گیلان، با ظرفیت بینظیر خود در ترکیب طبیعت و فرهنگ، میتواند یکی از قطبهای گردشگری صنایعدستی کشور شود. بازدید از یک کارگاه چادرشببافی در شرق گیلان، تجربهی ساخت گمج در کارگاههای مربوط به آن یا آشنایی با رشتیدوزی در قلب بازار رشت، میتوانند به تجربههایی ماندگار برای گردشگران داخلی و خارجی بدل شوند.
در این روز جهانی، تاکید بر سه اصل «احیا»، «حمایت» و «آیندهنگری» در مورد صنایعدستی، اهمیت زیادی دارد. اگر نسل جوان با صنایعدستی احساس بیگانگی کند، اگر سیاستهای حمایتی محدود به نمایشگاههای فصلی و رویدادهای موقت باقی بماند، و اگر بازار فروش به چند فروشگاه کوچک محلی و یا فصلی و مناسبتی محدود شود، نمیتوان به تداوم این میراث زنده، امید بست.
زمان آن رسیده که نهادهای مسؤول، صنایعدستی را نهفقط بهعنوان کالای فرهنگی، بلکه بهعنوان بخشی از راهحل توسعهی پایدار در استان گیلان تلقی کنند؛ بخشی که میتواند هم هویت فرهنگی را پاس دارد، هم اقتصاد را توانمند کند، و هم پیوندی زنده میان دیروز، امروز و فردا برقرار سازد.