وقتی در تابستان سال ۱۳۶۳ قرار شد اداره کل منابع طبیعی استان گیلان پنج هکتار از جنگلهای منطقه سراوان را «موقتا» به شهرداری رشت تحویل دهد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که این واگذاری موقت، دائمی شود و شهرداری برخلاف تعهداتش به جادهسازی در این منطقه مشغول شود.
حال چهار دهه بعد، و سه دهه بعد از آنکه در دهه ۷۰ منابع طبیعی هشدار داده بود که دفنگاه زباله سراوان اثرات مخرب زیستی فرآوانی بر جای خواهد گذاشت، سراوان بیش از هر زمان دیگری خطرناک شده است.
در بین زبالهها همه چیزی پیدا میشود. از توپ فوتبال و پیراهن مردانه تا کفش کهنه میزهای چوبی. همه چیز مثل یک خواب است؛ خوابی که بعد از آن کابوس سراغت بیاید و بین زبالهها گرفتار باشی. مانند گاو یکی از محلیها که در مرداب زبالهها غرق شد و کاری از دست کسی بر نمیآمد.
به تصویر آن گاو فکر میکنم، به پوست مردان و زنانی که دائما متورم میشود و میخارد، به شیرابهای که در زمین و رودخانه و دریا نفوذ میکند و به همهی آدمهایی که مستقیم و غیرمستقیم از شیرابهی سراوان، مثل شراب مرگ مینوشند و خاموشانه به استقبال مرگ میروند.
نویسنده: امیرحسین کریمی
فیلم هوایی: علیرضا آذرم
تصویربردار و تدوین: عباس عاشوری
دبیر بخش عکس و مستند: الوند رضازاده
انتشار مطلب مهمی بود
چگونه است که نمایندگان سیاسی ، دولتی شهرداری و شورا و امام جمعه و چه وچه شرم نمیکنند که سکوت اختیار کرده اند ؟
صرف هزینه برای رفع این معضل از حساب این کشور گناه است ؟
اگر چنین نبست چگونه برای دیگر کشورها جایز است و صواب دارد؟