میراث فرهنگی با طعم نوستالژی

0 43

اشاره

کاربرد بتن در طراحی منظر و اِلمان‌های و مبلمان‌های شهری یکی از رایج‌ترین روش‌های موجود در مدیریت منظر شهری و تفرجگاهی در ایران بوده است. نمونۀ بارز آن را می‌توان در مناظر و چشم‌اندازهای پارک‌های شهری و دیگر تفرجگاه‌ها دید. نرده‌های بتنیِ بدمنظر، آلاچیق‌های بتنی به طرح چوب، مسیرسازی‌ها و… امری که در دنیا کمتر دیده شده و حداقل با این شکل زحمت و در کمال بی‌هنری قابلِ مشاهده نیست.

 

درک ظرافت از هنر و به کاربردن مواد همساز با طبیعت را در گوشه گوشه تزئینات شهری بسیاری از کشورها می‌توان مشاهده کرد و نیازی به معرفی کشورهای به اصطلاح مدرن و پیشرفته هم نیست، تا بخواهید دم گوشمان هستند، با انواع ساختاری سیاسی، علمی و فنی.

 

اینکه چه بلایی به سر هنر یا فرهنگ‌مان آمده است، بحث مورد توجه در این یادداشت نیست و نقد بر تزئینات شهری و طراحی شهری و تفرجگاه‌های ایران نیز که آغشته به فرهنگ بتن، سهل‌انگاری و شاید حقارت است نیز مدنظر نمی‌باشد.

 

هدف از این یادداشت اتفاقاً معرفی یک نمونه جالب توجه در ایران است که به دور از تمامی موارد پیش گفته، توانسته گامی موثر در این زمینه بردارد و ما را امیدوار کند به برگشتِ خِرد و سبزاندیشی و بتن‌گریزی از زندگی ما.  موزه میراث روستایی اما نور امیدی است در این میان.

 

موزه میراث روستایی را شاید بتوان یکی از بهترین‌ها از نوع خود در جهان دانست. نه از باب اینکه قیاس حتماً باید دلیلی بر رقابت باشد از منظر اینکه، شاید آن را بتوان یکی از الگومندترین تفرجگاه‌های ایران دانست که با دیدن آن حس حرفه‌ای بودن و انجام کار صحیح به چشم می‌خورد.

 

کم نبوده و نیستند مجموعه‌های گردشگری در کشور که با نام‌های پُرطمطراق افتتاح شده و جز نام بزرگ آن که مثلاً فلان پارک جنگلی افتتاح شد، توجه همگان را به خود جلب کرده است، اما تنها نامی بیش نبوده و با حضور در منطقه جز یک تابلو رنگ و رورفته‌ای زنگ زده و یک سطل آشغال بتنی و سرویس بهداشتی که نه حرمت شرعی‌ایش معلوم است و نه رعایت بهداشت و نه موازین عقلی و مهندسی.

 

تو مانده‌ای با خستگی راهی که شاید فقط سبزی چتر درختی تو را از این بی‌مهری که به شعورت شده است رها کند. بماند آنها هم که غیر از تابلو کاری برایشان شده، برخی که بیشتر انباشتی از بی‌سلیقگی و رفع مسئولیت نبوده‌اند. برای بسیاری از ما که گاهاً در برخورد با مهمان‌های کشوری و حتی خارجی، یکی از دغدغه‌هایمان، گزینش مکانی مناسب و به زبان ساده‌تر، آبرومندانه برای معرفی جاذبه‌ها و پتانسیل‌های کشور و منطقه و محل ما باشد.موزه میراث روستایی چنین جایی است.

 

جایی که می‌توان با غرور، از دست‌آورد و تلفیق هنر و معماری و گردشگری پرده‌برداری کرد، بدون خجالت از اتفاقات نامیمون مهندسی، انباشت زباله، بی‌برنامه‌گی و… هرآنچه که یک میزبان آبرومند نگران مواجه با آن است. این موزه همچنین توانسته با تاسیس در فضای باز و همچنین ایجاد شرایط مناسب کارکردی دیگر به همراه آفرینش روند زندگی روزمره‌ای که آماده کرده، شرایط با برای گردشگران فراری از موزه و فضای زمخت ذاتیِ موزه‌هایِ سرد (به‌زعم ایشان) و تمامیت علمی موجود بزداید و و افراد سخت سیلقه را هم به خود جذب کند.

 

ارزش معنوی این مجموعه را از چند جنبه می‌توان مورد بررسی قرار داد. بازآفرینیِ معماریِ بومیِ یکی از گونه‌گونه‌ترین مناطق معماری در ایران (گیلان) از‌جمله یکی از آن موارد است. بازآفرینی که نه تنها تنوع معماری را به نمایش می‌دهد، بلکه استفاده از سازه‌های تاریخی بومی موجود در محل موزه بر ارزش‌های این موزه افزوده است.

 

اینکه بناهای سنتی با آن همه اجزا واچینی و دوباره بازچینی شود جالب توجه است. ایجاد موزه در فضای باز طبیعی، همچون الگوی واقعی آن، بر جذابیت‌های این موزه افزوده است. سازه‌های تاریخی در دل طبیعت واقعی و دست نخورده گیلان. این موزه در دل یکی از مهم‌ترین میراث‌های طبیعی گیلان، به جای مانده است، جنگل‌های هیرکانی، آن هم از نوع جلگه‌ای کوهپایه‌ای منقرض شده در دل جلگه مرکزی گیلان که نشان آن را فقط می‌توان در خاطره‌ها یافت.

 

جنگل سراوان یکی از ارزشمندترین میراث‌های به جای مانده از میراث هیرکانی است. درهم‌تنیدگی میراث طبیعی و انسانی در این مکان، بازگوه‌کننده هویت گیلان است. گیلان واقعی، به دور از پلشتی‌، کم مهری و کم‌فکری و بی‌تعهدیِ که در جای‌جای مناظرش، می‌توان یافت. موزه میراث طبیعی گیلان، تبلور گیلانی است که بود، و شاید دورنمایی باشد از گیلانی که می‌توان تا حدودی ساخت تا برای ایران توسعه یافته باشد.

 

در موزه میراث روستای نه تنها معماری، جغرافیا، تاریخ، بلکه زندگی را می‌توان لمس کرد. در این موزه تاریخ به معنای زندگی روزمره است بازدید از موزه، زندگی کردن با سفرنامه‌های تاریخی افرادی چون رابینو، خودزکو و گِملین است. از پس هر پوشش و چتر سبزی، در میان هیاهوی جنگل و سمفونی پرندگان و عطر زندگی، مجموعه مسکونی رخ می‌نماید.

 

همچون تفسیری که تمامی نویسندگان تا همین چند دهه پیش از گیلان می‌دادند. استفاده از اجزا و مواد طبیعی و بوم‌آورد در طراحی این مجموعه، بتن‌گریزی، هنرورزی و ظرافت همگی نشان از تفکری کارشناسی و هنرمندانه مجموعه است. در این موزه، نگاهی تک‌بُعدی به استان گیلان وجود نداشته است‌. گیلان و فرهنگ گیلانی را منحصر به جلگه مرکزی گیلان ندانسته و معماری تمامی واحدهای جغرافیایی و فرهنگی استان در آن نمود دارند.

 

چشمان حیرت‌زده، اشک‌بار و صداهای حسرت‌زده بسیاری از مردمان ایرانی بازدیدکننده از این موزه در سنین 40 به بالا، از نکاتی است که بدون شک در این موزه به آن برخورد خواهید کرد. کم نیست صدای زنانی که جان‌مادر می‌گویند یا افرادی که با افسوس و بر سرکوبیدن این حرف را تکرار می‌کنند، که ای وای ما هم‌ چنین خانه‌ای داشتیم و چه ارزان و به چه سادگی آن را از کف دادیم.

 

موزه میراث روستایی خاطره است و نوستالژی هم برای گیلکِ جلگه‌نشین تا کرمانی لوت‌نشین، خاطره معماری و سنت زندگی است که بازتولید دوباره آن، انباشتی شده از افسوسی که انگار برای ما ایرانیان داستانی تکراری است.

 

موزه میراث روستایی

زلزله رودبار با تمامی تباهی که داشت نقطۀ آغازین تفکر حفظ میراث معماری بومی گیلان بوده است. گروهی به سرپرستی دکتر طالقانی به جهت و انگیزه حفظ معماری بومی ارزشمند گیلان، که با توجه به هجوم امواج زلزله بیش از پیش در معرض دگرگونی قرار گرفته بود، به شناسایی و ثبت این آثار اقدام کردند.

 

فاز مطالعاتی این موزه از اوایل سال 1381 شروع و در سال 1384 مجموعه راه‌اندازی شد. این مجموعه در زمینی به وسعت 253 هکتار به‌عنوان سایت موزه میراث روستایی آغاز شد. از مجموعه مساحت آن، 45 هکتار برای احداث موزه در نظر گرفته شد. براساس مطالعات انجام شده و بر مبنای تنوع فرهنگی و معماری استان، حوزه فرهنگی. معماری گیلان بدون در نظر گرفتن تقسیمات سیاسی به 9 زیرحوضه دسته‌بندی شد.

 

تقسیم‌بندی براساس عوامل زیست‌محیطی (توپوگرافی، آب‌وهوا و… )، نوع فعالیت کشاورزی، فرهنگ، نوع معماری بوی روستای صورت پذیرفت. این 9 زیرحوضه عبارتنداز: 2 حوزه اصلی شرق و غرب که هر یک دارای 4 زیر شاخه ساحلی، جلگه‌ای، کوهپایه‌ای و کوهستانی و در نهایت حوزه مجزای جلگه مرکزی. تاکنون 28 مجموعه مسکونی شامل بناهای مسکونی و جانبی علاوه براین سه قهوه‌خانه سنتی، مسجد، مدرسه، کارگاه آهنگری، کوزه ذغال‌گیری سنتی، بازارچه صنایع‌دستی در موزه بازسازی شده‌اند.

 

طراحی و ساخت تالار اجتماعات، بنای ورودی موزه، خانه پژوهشگران و موزه مشاهیر گیلان با الهام از معماری بومی و با کاربری جدید از جمله تجربه‌های موزه در راه دستیابی به معماری پایدار بوده است. موزه میراث روستایی گیلان تنها تجربه ملی در زمینه صاینت از فرهنگ و معماری روستایی با مفهوم موزه باز است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.