برای مقابله با گونه‌های مهاجم زمان به سرعت در حال اتمام است؛

نجات گیلان، جنگ با مهاجمان

0 14

شعری داشتیم با این مضمون که گیلان، گیلان، همیشه بهاره گیلان و اینکه می‌گفت، گیلان باغ چایی داره گیل دریا ماهی داره برنج مرواری داره و … به خود می‌بالیدیم، ما در آن بهشتِ همیشه سبز می‌زیستیم؛ جایی که خزانِ انجیلی‌ها هم رقصی از سرخی آتش و طلایی بی‌نظیر بود و رودهایش، کوهایش آوازِ زندگی را از کوه تا دریا زمزمه می‌کردند.

 

اینجا، حتی خاک هم با دریا و آسمان در آمیخته بود… به خود می‌بالیدیم، اما اکنون سرزمین ما همانند قبری طاعون‌زده با یک پوشش از گل‌های یاس سفید هستیم. زیبا اما ظاهری. ما سرزمینی هستیم که در یک شبیخونی از گونه‌های مهاجم، آفت‌ها و آلودگی‌ها هستیم، ما در سراشیبی نابودی آب و خاک و جنگل، اما دلخوش به رویش گل‌های یاس سفید بر روی آرامگاه‌مان هستیم.

 

این زمین در سکوت می‌گرید. سرزمینی که روزی روزگاری نماد همزیستی‌های صلح بوده است، جای خود را به تراژدی غلبه‌ی نامرئی مهاجمان داده است. هر برگی که از شاخه‌ای می‌افتد حکایتی یک افت و هر رودش، زمزمه‌ای از هشدار است. آیا امیدی هست؟

 

از نگاه من، همیشه امیدی هست. طبیعت توان خودپالایی دارد اگر انسان بگذارد و البته با روش‌هایی می‌توان به این روند خودترمیمی آن کمک کرد. متأسفانه گونه‌های مهاجم در گیلان طی 3 دهه اخیر روند رو به رشد و البته صعودی داشتند، در آب، خاک حتی آسمان می‌توانید شاهد آنها باشید.

 

اولین گونه مهاجم شناخته شده در دهه شصت به نام آزولا بود که بصورت جدی مورد توجه قرار گرفت. این گیاه وارداتی، بصورت رسمی توسط نهادهای دولتی برای جایگزینی کودهای شیمیای ازته برنج در گیلان وارد شد که البته نگاه جایگزنی کودهای شیمیایی قشنگ بود اما به دلیل کم توجهی به شبکه غذایی که آزولا در کشور مبدا داشت، در گیلان تبدیل به یک گونه‌ی مهاجم شد.

 

طی سال‌های اخیر راهکارهایی برای استفاده از آن ارایه شد. برخی اقتصادی و برخی با نوآوری و کیفیت بالای ایده، مسیر اقتصادی خود را طی نکرد مانند تولید نفت از آزولا!!!

گونه‌ی مهاجم به موجود زنده‌ای گفته می‌شود که پیش‌تر در یک زیست‌بوم حضور نداشته و با ورود به آن، باعث برهم‌خوردن نظم طبیعی، کاهش مواد غذایی گونه‌های بومی، تغییر شرایط زیست منطقه، خسارت‌های اقتصادی یا آسیب‌های محیط‌زیستی و بوم‌شناختی می‌شود.

 

این گونه‌ها در سرزمین اصلی خود در شبکه غذایی جایگاه مناسبی دارند و بخشی از اکوسیستم خود هستند اما با ورود به محیط جدید تبدیل به گونه مهاجم می‌شود. یک نمونه دیگر از گونه‌های مهاجم در گیلان شانه‌دار دریای خزر است که بشدت اکوسیستم منطقه را تحت تاثیر قرار داده است و به دلیل نداشتن دشمن طبیعی، جمعیت این گونه به شدت افزایش یافته است.

 

این حیوان از پلانکتون‌های جانوری تغذیه می‌کند و در نتیجه، تعداد این پلانکتون‌ها کاهش پیدا کرده و از آنجا که پلانکتون‌ها غذای اصلی ماهی کیلکا و همه‌ی بچه‌ماهی‌ها هستند، کاهش آن‌ها باعث افت شدید جمعیت کیلکا شده است. کیلکا هم مهم‌ترین منبع غذایی بسیاری از جانوران گوشت‌خوار دریایی مانند ماهیان خاویاری، ماهی سفید و فک دریای خزر است، و ادامه آن مشخص است.

 

در کنار آزولا و شانه دار دریای خزر ما در محاصره آروجیا، سنبل آبی، راکون، ماهی تیلاپیا، کاهوی آبی، آمبروزیا( یهودی سرگردان)، میمون رزورس، تاج ریزبرگ نقره‌ای، درخت پایولونیا، کاج تدا، لاکپشت گوش قرمز، اقاقیای سفید و همچنین آفت‌های جنگلی مانند پروانه ابریشم باف ناجور، شپشک سفید (پنبه‌ای) راش، زنبورگال زای بلوط، شبپره شمشاد، برگ خوار داغداغان، برگ خوار توسکا و … هستیم.

 

زندگی ما در گیلان همانند فیلم‌های ترسناکی است که در یک سرزمین به دلیل انتشار مواد رادیواکتیو گونه‌های مهاجم آدم‌خوار بوجود آمده با این تفاوت که ما با عدم مدیریت و یا کمی مدیریت پایدار بدتر از مواد رادیواکتیو، گونه‌های مهاجم را وارد سرزمین‌مان کردیم. و این‌بار بجای خوردن ما زیستگاه ما را به نابودی می‌کشانند. حال شما در کنار این همه‌آلودگی سرزمین را هم در نظر بگیرید!! چه از جان گیلان همیشه سرسبز باقی مانده؟

 

البته که اقدام‌هایی در این زمینه انجام شده اما به علت‌های مختلفی از جمله اینکه ما توانایی بسیار کمی در اجرای پروژه‌های طولانی مدت و قدرت کار تیمی ضعیفی نیز داریم تمامی پروژه‌های مقابله با گونه‌های مهاجم مقطعی و کوتاه بوده است. نه تنها نهادهای دولتی بلکه نهادهای خصوصی و سازمان‌های مردم نهاد هم با هم کار مشارکتی طولانی مدت انجام نمی‌دهند.

 

در سال‌های اخیر سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران و تشکل‌های مردم نهاد اقدام‌هایی در این حوزه انجام دادند به عنوان مثال در سال 96 اقدام به تدوین ماده قانونی مرتبط با گونه‌های غیربومی مهاجم در چهارچوب قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها کرد و در سال 1403 در اجرای ماده 3 قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور فهرست گونه‌های گیاهی و جانوری غیربومی مضر به تالاب‌های کشور را منتشر کرد که 81 گونه شناسایی و معرفی شده است.

 

طی سال‌های اخیر برخی ممنوعیت‌های خرید و فروش گونه‌های مهاجم نیست به اجرا درآمده است. یکی از نمونه‌های موفق مقابله با گونه‌ی مهاجم که نهادهای دولتی، خصوصی و سازمان‌های مردم نهاد با هم در کنار هم حضور داشته مقابله با سنبل آبی در تالاب عینک بود که با تلاش موسسه‌های مردم نهاد سبزکاران بالان و سرزمین ایده‌آل ما انجام شد.

 

اما این الگوی مقابله نه تنها کپی نشد بلکه نادیده گرفته شد و امروز ما شاهدیم که همین گیاه به تنهایی برای نابودی تالاب انزلی کافی است. اما چه شد با تلاش تشکل‌های مردم نهاد برای آگاهی رسانی و تسهیل‌گری شرایط و فعالیت‌های سازمان محیط‌زیست، سرزمین ما جولانگاه این گونه‌های مهاجم شده است؟

 

شاید گام اول نیاز به اتحاد باشد، یکی از ضعف‌های ما عدم یکپارچه بودن و گسستگی فعالیت‌ها است. باور همیشگی من در حل مساله، مشارکت جمعی است. شاید تشکیل یک کارگروه ملی و استانی برای مقابله با گونه‌های مهاجم باید شکل گیرد و تمامی نهادهای اثرگذار در آن حضور هماهنگ و همداستان داشته باشند و فارغ از جلسه‌های طولانی و کم اثر مانند کارگروه‌هایی چون پسماند، اطلاعات گونه‌های مهاجم جمع‌آوری دستورالعمل‌های اجرایی و پایدار با پایش جامع برای مقابله با آن تدوین شود و تا برای واکنش به تهدیدات این گونه‌های با استخاره وارد عمل نشوند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.