نیم قرن پیش نسلی زندگی میکردند که دغدغه آلودگی محیطزیستی، تغییرات اقلیمی و هجوم زبالههای سرطانزا را نداشتند اما فرهنگ تعمیر وسایل، کاشت درخت و ایجاد باغ و سرسبزی در بین آنها رواج داشت. شاید یکی از دلایل آن عدم دسترسی آسان به منابع بوده است.
اما نسل ما با تمام تهدیدها و بحرانهای محیطزیستی، نسل دور ریز و استفاده از وسایل یکبار مصرف است و این موضوع از عدم تاثیر ناپایدار مدرنیته بر محیط زیست ایران حاکی است.
درحالیکه مدرنیته نقش مهمی را در سبک زندگی این نسل ایفا کرده، روند مدرنیزاسیون باعث افزایش مصرف منابع و افزایش تمایل به دستیابی منافع فوری شده و در عین حال مراقبت از محیطزیست و منابع طبیعی را کمرنگ کرده است.
بطوریکه نسل ما در مواجه با ایجاد راهکارهایی برای تعمیر و پایدارسازی، آن را از ریشه نابود میکند. همچون داستانی که دربارهی خانههای شهرک “امامزاده ابراهیم” بیان شده به دلیل کمبود ایستگاههای آتشنشانی و کم توجهی مسولان راهکاری با عنوان تغییر مصالح خانههای این شهرک ارایه شد، شهرکی که خانههای چوبی آن یکی از بزرگترین جاذبههای گردشگری گیلان بود.
اکنون نیز درخت ۱۷۰ ساله که پیش از جنگ جهانی اول فتوسنتز میکرده به دلیل ترس از سقوط و ناایمن بودن آن با مجوز نهادی همچون اداره منابع طبیعی و آبخیزداری بریده میشود. در حالی که باید راهکارهایی ارایه شود تا نیاز جامعه با حفظ محیطزیست و آثار فرهنگی تاریخی برهم منطبق باشد.
در خبرها آمده “تک درخت آزاد بقعه متبرکه آقا رکابدار واقع در روستای کیسم بالا در شهرستان آستانه اشرفیه پیرو درخواست هیأت امنای این بقعه و رییس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان آستانه با توجه به تجربه سقوط مشابه درختان در این بقعه متبرکه صادر شد.”
در این دو خط دو مورد پررنگ دیده میشود، مورد اول درخت آزاد، درختی کمیاب از تیره نارون Ulmaceae) (است که در سراسر جنگلهای شمال به صورت پراکنده میروید و درحدود یک درصد تعداد و حجم درختان منطقه را در برمیگیرد.
در واقع درختی که قطع شد؛ یک درخت در خطر انقراض بود و همچنین یکی از درختان مقدس در تاریخ استان گیلان به شمار میرود و از این جهت در حیاط امام زادهها و بقاع گیلان کاشته میشوند.
طبق آمار، در هر هکتار از جنگلهای شمال، به طور میانگین دو اصله درخت آزاد با مجموع حجم ۸/۲ متر مکعب وجود دارد که یک درخت دیر رشد است .
شکی نیست که درخت آزاد ۱۷۰ساله از یک گونه بسیار کمیاب و نادر است و عدم ثبت آن به عنوان اثرطبیعی ملی و یکی از میراث فرهنگی ما و یکی از بزرگترین کم کاریهای تصمیمگیران و تصمیمسازان اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و تشکلهای محیط زیستی فعال در گیلان است. در واقع قطع یک درخت آزاد از جنگلهای هیرکانی دست کمی از جنایات جنگی ندارد و جبران آن نیاز به ۲۰۰ سال زمان دارد.
شاید نیاز است کمیتهای با عنوان پایش و شناسایی درختان کهن در گیلان تشکیل شود و تا از آسیبهای جبران ناپذیری به استان جلوگیری کند و البته پس از شناسایی و ثبت این قبیل درختان، آموزش و آگاهسازی جامعه محلی دربارهی انواع حفاظت و ارزش آنها به عنوان گردشگری طبیعت (اکوتوریسم) نیز در دستور کار قرار بگیرد.
از شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی استان گیلان انتظار میرود در این حوزه بیانیه صادرکرده و برای آگاهسازی و آموزش جامعه محلی برای انواع ایمنسازی و حفاظت از درختان کهن وارد عمل شوند.
موضوع دوم درخواست هیأت امنا یک زیارتگاه برای قطع تک درخت آزاد است. یک موضوع بسیار غیرقابل درک برای من به حساب میآید. تصور میشود که روستاییان بیش از دیگران با طبیعت آشتی بوده و ارزش درختان را میدانند. تصور اینکه هیأت امنایی ساکن در یک روستا بجای درخواست پایدارسازی و حفظ درخت، بی رحمانهترین و راحتترین راه را برگزیدهاند شاید روستاییان ما تحت تاثیر تغییرات اجتماعی، فرهنگی و فناوری منفی جامعه قرار گرفتهاند. البته به عنوان شخصی که ارزش ریالی چوب درختان آزاد را میدانم به این موضوع شک میکنم که آیا درخت آزاد ۱۷۰ ساله یک تهدید بوده است؟
درهر حال بنا بر اسناد و اظهارات هیأت امنا نگران تهدیدهای سقوط درخت آزاد بودهاند شاید اگر آگاهی مناسبی درباره ایمنسازی و حفاظت از درختان کهن داشتند چنین درخواستی ارایه نمیدادند.