آدمها دلخوشند به بودن کنار هم. حرف زدن با یکدیگر و شکلدادن به ارتباطهای دور و نزدیک. آنها با نگاه و کلام خویش ریسمانی میبافند تا به دیگران اتصال یابند و البته که مجموعهای از این ارتباطات در مفهومی به نام شبکههای اجتماعی، تجلی مییابد.
شبکههای اجتماعی در واقع بستری هستند که امکان ارتباط افراد با یکدیگر را در راستای گسترش روابط شخصی یا حرفهای مهیا میسازند. اگر چه چندین سال است که وقتی سخن از شبکههای اجتماعی به میان میآید، اذهان به سرعت متوجه فضاهای اجتماعی وابسته به اینترنت میشود و بازباید یادآور شد که بسیاری از ما معمولا به دو عبارت شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی به یک چشم مینگریم، این در حالی است که شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک بیشتر در راستای توسعهی روابط اجتماعی و یا حرفهای شکل گرفته و رسانههای اجتماعی همانند اینستاگرام با تمرکز بر ارائهی محتوا و جلب نگاه مخاطب متمرکز است؛ ولی با این اوصاف ازاین امر نمیتوان غافل شد که عموم مردم اغلب تفکیکی برای این مفاهیم قائل نمیشوند و آنچه که بیش از همه حائز اهمیت است، نفوذ ساقههای پیچک شبکههای اجتماعی بر گرداگرد زندگی آدمهاست.
بیتردید حضور انسان در شبکههای اجتماعی، حکایت امروز و دیروزنیست، چرا که زمانی انسانهای غارنشین هم گاهی دور هم جمع میشدند و با هم حرف میزدند. آنها شاید در شبی تار، از خاطرات شکار روزی که پشت سر گذاشته بودند، سخن میگفتند و یا ابزار تازهای را که با زحمت فراوان ساخته بودند، به هم نشان میدادند. بسیاری ازما در مرور خاطراتمان هنوز از جمعشدنهای هفتگی همهی اعضای فامیل در خانهی بزرگترها و شکل گرفتن مودتها به نیکی یاد میکنیم و بهواقع معترفیم که این ارتباطات بر روشنای زندگیهامان میافزود. ارتباطاتی که به دنبال تغییر سبک زندگی به مرور کمرنگ شد و چند سالیست که به دنیای تلفنهای همراه و تبلتها ولپتاپها منتقل شده است.
واقعیت این است که حالا وقتی از ارتباطات و شبکههای اجتماعی حرف میزنیم کلماتی چون فیسبوک، اینستا، واتساپ، تلگرام، لینکدین، ایکس، یوتیوب، ایتا، بله، روبیکا و …. در اذهان اقشار مختلف نقش میبندد.
شبکههایی که به لطف پیشرفت فناوری، جزئی از زندگی ما شدهاند و کم نیستند افرادی که بخش قابل توجهی از اوقات خویش را به حضور در این شبکهها اختصاص میدهند.
شبکههایی که حضور و فعالیت در آنها بسته به نوع بهرهمندی، مزایا و معایبی دربر دارد.
شکی نیست که شبکههای اجتماعی درهای جذاب و جدیدی را به سوی ما گشودهاند و آگاهی، بینش و هوشیاری در کاربری این امکانات میتواند یاریرسان کاربران این شبکهها در نیل به اهدافشان باشد.
بر کسی پوشیده نیست که شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم کردهاند که تا همین بیست، سی سال پیش، حتی در تصور بسیاری از ما نمیگنجید. ارتباط تصویری بیواهمه از بسیاریِ مسافت، تبادل آسان اطلاعات متعدد در کمترین زمان، تجارت و خرید و فروش بر خط، کاریابی، معرفی خدمات، آموزش، تبلیغات، سرگرمی و … در دنیای شبکههای اجتماعی زندگی آدمی را دیگرگون ساخته است.
عمق تاثیر شبکههای اجتماعی بر جامعه و افراد، در برهههای که با محدود شدن یا قطع اینترنت مواجه هستیم به خوبی خود را نشان میدهد. رکود انبوهی از مشاغل که در این بسترها شکل گرفتهاند، کمرنگ شدن ارتباطات، سردرگمی رسانههای برخط، عدم برگزاری کلاسها و نشستهای برخط از جمله چالشهایی هستند که کاربران با قطع یا محدود شدن اینترنت با آن دست به گریبان میشوند.
و اما از چالشی دیگر نیز نباید در این میان غافل بود و آن گزندی است که میتواند در کمین کاربران این شبکهها باشد؛ چرا که شبکههای اجتماعی در کنار مزایا و امکاناتی که به همراه دارند، میتوانند فضایی مناسب برای فعالیت افراد بزهکار و یا سودجو و فریبکار باشند. بعنوان مثال ممکن است عدهای پشت هویتی ساختگی با مقاصدی شوم در فعالیت باشند و یا بعضی با اشاعهی اطلاعات و اخبار نادرست اهدافی خاص را دنبال کنند و سبب پدید آمدن معضلاتی برای افراد یا جوامع شوند.
از یاد نباید برد که که در فضای شبکههای اجتماعی حجم عظیمی از دادههای صحیح و ناصحیح وجود دارد که بهرهمند شدن مناسب از آن منوط به هوشیاری افرادِ در معرض آن است. موضوع دیگر وابستگی انسان امروزی به شبکههای اجتماعی است که سبب شده برخی از اطرافیان و همچنین قسمتی از فعالیتهای زندگی خویش دور شوند. در واقع هر چه قدر از حضور مفید بعضی افراد در جمع نزدیکان و کیفیت وکمیت معاشرتهاشان، کاسته شده، بر زمان حضور ایشان در دنیای شبکههای اجتماعی دیجیتال افزوده شده است.
امروزه وابستگی به شبکههای اجتماعی چنان افزایش یافته که پدیدهی اعتیاد به این شبکهها از جمله معضلات جوامع محسوب میشود و نگاه جامعهشناسان، روانشناسان و پزشکان را متوجه خود ساخته است ازاین رو بنظر میرسد، ترویج روشهای مناسب استفاده از این شبکهها و اطلاعرسانی و آگاهی بخشی لازم در راستای نظرات پژوهشگران وکارشناسان خبرهی ذیربط، امری است که از سوی خانوادهها، رسانهها وسازمانهای مرتبط باید مورد توجه جدی قرار گیرد.